حضرت زینب سلام الله علیها

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۰ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: حضرت زينب كبری سلام الله علیها، فضایل حضرت زینب سلام الله ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زینت پدر (بررسى شخصیت و مقام حضرت زینب علیهاالسلام)

مقدمه:

گاهى در تاریخ، انسان‌هاى بزرگى می‌‌‌درخشند که مدال افتخار می‌‌‌گیرند و بر بلنداى شکوه انسانیت می‌‌‌ایستند و همواره الگوى نسل‌هاى بشرى هستند. بدون شک از این نمونه‌ها حضرت زینب علیهاالسلام دختر امیرمؤمنان امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام می‌‌‌باشد. همان شخصیت بزرگى که تاکنون ده‌ها کتاب و صدها مقاله درباره، او نگارش یافته است. دانشمندان و تاریخ‌نگاران شیعه و سنى، هر کدام از دیدگاه خویش، به زندگانى و قهرمانى این بانوى سترگ نگریسته و آن را مورد تحلیل و تجلیل قرار داده‌اند. نوشتار حاضر به مناسبت ولادت این بانوى قهرمان به گوشه‌هایى از زندگانى شکوه‌مند وى پرداخته است. بدان امید که راه، روش و معنویت حضرت زینب علیهاالسلام همواره بدرقه زندگى‌مان باشد.

شخصیت حضرت زینب علیهاالسلام

روانشناسان می‌‌‌گویند: عوامل وراثت، تربیت، و محیط، در تکوّن و ساختار پایه‌هاى شخصیت آدمی ‌‌‌نقش بنیادى، دارند. درباره زینب علیهاالسلام سه اصل اساسىِ فوق جایگاه ویژه‌اى داشت:

الف: وراثت

او از سرچشمه نبوت و ولایت، نشأت گرفت. جدش خاتم پیامبران صلى الله علیه و آله است که زینب از خمیره ذات او آفریده شده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «وُلْدُ فاطِمَةَ فَانَا وَلِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، و هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِى...؛ فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و ام‌کلثوم) که من ولى و سرپرست نَسَبى آن‌ها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده‌اند...».

بنابراین زینب علیهاالسلام ژِن رسول خدا را در خود دارد و او وارث خاتم پیامبران می‌‌‌باشد و شخصیت او از خمیرمایه وجود رسول الله ریشه گرفته است. مادر این بانو دختر پیامبر صلى الله علیه و آله و بهترین زنان عالم است و پدرش مولاى متقیان علیه السلام وصى رسول خدا می‌‌‌باشد، از این رو شخصیت نازنین زینب علیهاالسلام آمیزه‌اى از حالات ملکوتى رسول خدا صلى الله علیه و آله و على و فاطمه علیهماالسلام است، و این بانو مراتب کمال خویش را از این سه شخصیت بزرگ به ارث گرفته است.

ب: تربیت

زینب از آغاز ولادت تا حدود شش سالگى در دامان پُرمهر پیامبر و على تربیت یافت. او از سینه زهرا علیهاالسلام شیر نوشید و در پرتو وجود على علیه السلام و نظارت دقیق وى رشد نمود.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَدا نَحْلاً، اَفضَلُ مِن اَدَبٍ حَسَنٍ؛ هدیه‌اى از سوى پدر به فرزند، بهتر از حُسن ادب و تربیت نیک نمی‌‌‌باشد».

تربیت زینب، توسط پیامبر و على، و مادرى چون زهرا و برادرانى همانند حسن و حسین علیهم السلام سبب شد که این شخصیت والامقام به عنوان سومین بانوى جهان اسلام بعد از حضرت خدیجه و فاطمه علیهماالسلام بشمار آید.

ج: محیط

یکى دیگر از پایه‌هاى مهم ساختمان شخصیت آدمی ‌‌‌محیط است. زینب علیهاالسلام در محیطى که کانون فضایل، صفا و صمیمیت بود، رشد و نمو یافت. محیط زندگى زینب، در شهر مدینه، خانه على، فاطمه، حسن و حسین بود؛ همان خانه‌اى که کعبه آمال و محبوب دل‌هاى مؤمنان بوده و هست. چنین محیط نورانى و خانه بابرکت، ارزش‌هاى والاى دینى و انسانى را در وجود پربرکت زینب بارور و شکوفا ساخت.

د: شخصیت حضرت زینب علیهاالسلام

از این عوامل مهمتر شخصیت ذى جود خود ایشان است که در دنباله مقاله بدان پرداخته می‌‌‌شود.

حضرت زینب علیهاالسلام در کودکى

از دوران کودکى، نبوغ بى‌نظیر و درک فوق‌العاده در وجود بانوى قهرمان کربلا به ویژه در مسائل اعتقادى مشاهده می‌‌‌شد، یک بار پدرش امیرالمومنین علیه السلام وى را روى زانوى خویش نشانید و به او فرمود: بگو «احد» یعنى یکى، زینب علیهاالسلام گفت: احد، سپس على علیه السلام فرمود: بگو: «اثنین» یعنى دوتا، زینب ساکت شد، مولاى متقیان فرمود: سخن بگو، زینب گفت: زبانى که به گفتن «یک» گردش نموده چگونه «دوتا» بگوید، امام علیه السلام از پاسخ عمیق زینب مسرور شد، و او را به نشانه محبت و تجلیل به سینه چسبانید و بوسید.

بار دیگر زینب خردسال از پدر پرسید: پدرجان! آیا ما فرزندانت را دوست دارى؟ على علیه السلام فرمود: آرى «اَولادُنا اَکبادُنا؛ فرزندان ما، پاره‌هاى جگر ما هستند» زینب عرض کرد: اى پدر! «حُبّان لایَجتَمِعَانِ فِى قَلبِ المُؤمن؛ دو محبت در دل مؤمن یکجا جمع نمی‌‌‌شود».

«وَ اِنْ کانَ لابُدَّ، فَالشَّفَقَهُ لَنُا وَالحُبُّ للّه خالِصَا، فَازْدَادَ عَلِىٌ حُبُّا؛ و اگر به این محبت چاره نیست، باید به ما دلسوزى داشته باشى و محبت مخصوص خداوند باشد. به خاطر تیزفهمی‌‌ ‌و درک عالى زینب علیهاالسلام امیرمؤمنان، محبت خود را نسبت به دخترش بیشتر کرد».

زینب علیهاالسلام با این سخن به توحید خالص، اشاره کرد که همانا دلبستگى و دوستى حقیقى براى خداست، ولى دوستى فرزندان، به معنى مهربانى و دوستى ظاهرى است. آرى زینب علیهاالسلام، که در پرتو تعلیمات پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیه السلام و در آغوش زهرا علیهاالسلام و در کنار حسن و حسین علیهم السلام تربیت و رشد یافته، چرا این گونه نباشد؟!

فضایل و مناقب عقیله بنى‌هاشم

زینب کبرى علیهاالسلام داراى فضایل و مناقب فراوان بود. همان گونه که اشاره رفت، این بانوى باعظمت را عالمه غیرمعلمه، عقیله بنى‌هاشم، معصومه صغرى، امینة الله، نائبة الزهراء، نائبة الحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، عابده آل على، فاضله، شریکة الحسین... لقب داده‌اند، که توضیح هر کدام فرصتى دیگرى را می‌‌‌طلبد.

زینب بانوى بلندقامت، نیکو چهره و عالى مقام بود. در وقار و شخصیت مانند جده‌اش خدیجه علیهاالسلام در حیا و عفت همچون مادرش فاطمه علیهاالسلام، در رسایى و شیوایى بیان، مانند پدرش على علیه السلام، در حلم و بردبارى چون امام حسن علیه السلام و در شجاعت و قوت قلب، مانند برادرش حسین بود. در ذیل گوشه‌هایى از فضیلت‌هاى زینب را برمی‌‌‌شماریم:

1. علم و دانش:

سخنان و خطبه‌هاى عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیدالله زیاد، در بین راه کوفه و شام، و همچنین در دربار «یزید»، از سوى زینب هر کدام شاهدى بر عظمت دانش این بانو است. ابن عباس، گفتار پرارج حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را درباره فدک، از زینب نقل کرده و می‌‌‌گوید: «عقیله ما زینب دختر على چنین گفت...» افزون بر آن درس تفسیر قرآن از سوى زینب، براى زن‌هاى کوفه در زمان حکومت پدرش على علیه السلام بیانگر دانش اوست.

زینب مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است، چنان که محمد بن عمرو، عطاء بن سایب، فاطمه بنت حسین و دیگران، از زینب نقل حدیث کرده‌اند. عقیله بنى هاشم حتى آگاهى به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فراگرفته بود، همان گونه که بعضى از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله مانند سلمان، ابوذر و برخى از یاران على علیه السلام مانند میثم تمار، رشید هجرى، به این گونه اسرار آگاه بودند. زینب داناى اسرار بوده و خطبه او در مجلس یزید و پیشگویى‌هایش شاهد این مدعاست. زینب دانش سرشار داشت، طبیعى است کسى که از محضر پیامبر (شهر علم) و على علیه السلام (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، بایستى دریاى علم باشد.

2. پرستش و عبادت:

عبادت از رفیع‌ترین مقام آدمی‌‌‌است. ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام مرتبه اعلاى این مقام را دارا بودند و با خداى خویش انس و الفت ویژه داشتند. دخت والاگهر على، نهایت عبادت و تعظیم را در برابر پروردگار داشته است. زینب از نیایش و نمازهاى پیامبر باخبر بود، چنان که خداوند به او وحى کرده بود: «اى پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که، بر اثر عبادت خود را به مشقت اندازى!».

زینب نمازهاى مادرش زهرا و پدرش على را شاهد بود، او نیایش‌هاى امام حسن مجتبى علیه السلام را در دل شب‌ها و روزها دیده بود، عبادت و مناجات‌هاى حسین علیه السلام را به ویژه در شب و صبح عاشورا به تماشا نشسته بود و هر یک براى او درس و الگوى عبادت و مناجات بود.

حضرت زینب کبرى علیهاالسلام شب‌ها به عبادت می‌‌‌پرداخت، و در دوران زندگى هیچ‌گاه تهجد را ترک نکرد و آن چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقب به «عابده آل على» شد. شب زنده‌دارى زینب، حتى در شب دهم و یازدهم عاشورا، با آن همه اندوه و مصیبت‌ها ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین علیه السلام می‌‌‌گوید: «در شب عاشورا، عمه‌ام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، نماز و نیایش داشت و پیوسته اشک‌هاى او سرازیر می‌‌‌شد».

امام زین العابدین علیه السلام همسفر زینب در کوفه و شام، می‌‌‌فرماید: «اِنَّ عَمَّتى زینب علیهاالسلام کانَت تؤدّى صلاتها، من قیام الفرایض والنوافل عند مسیرنا من الکوفة الى شام و فى بعض المنازل کانت تصلى من جلوسٍ لشدة الجوع والضعف... لانّها کانت تقسّم ما یصیبها من الطعام على الاطفال...؛ عمه‌ام زینب در طول سفر اسارت از کوفه تا شام، پیوسته نمازهاى واجب و مستحب خود را انجام می‌‌‌داد و در بعضى از منزلگاه‌ها می‌‌‌دیدم که وى بر اثر ضعف و گرسنگى، نماز خود را نشسته می‌‌‌خواند، چرا که سهمیه غذاى خود را میان کودکان تقسیم می‌‌‌کرد و دیگر توان ایستادن نداشت».

ارتباط زینب با خداوند آن گونه بود که حضرت سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا، هنگام وداع به خواهرش فرمود: «یا اختى لاتنسینى فى نافلة اللیل؛ اى خواهر! مرا در نمازهاى شب، فراموش نکن».

3. حجاب و عفت:

از منظر اسلام، یکى از مهمترین وظایف بانوان، پاسدارى در حفظ حریم حجاب و عفت است. در قرآن مجید در چند آیه به ضرورت حجاب براى زنان تصریح و در چهارده آیه درباره عفت و پاکدامنى هشدار داده شده است. در احادیث نیز هشدارهاى فراوانى در این زمینه آمده است.

عقیله بنى هاشم، در حجاب و عفت، مانند مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و به این مهم بسیار اهمیت می‌‌‌داد. تا پیش از عاشورا و جریان اسارت، مردى نامحرم زینب را ندیده بود، چنان که در تاریخ آمده است: «هنگامی ‌‌‌که زینب می‌‌‌خواست به مسجدالنبى کنار قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله برود على علیه السلام دستور می‌‌‌داد شب برود و به حسن و حسین علیهماالسلام می‌‌‌فرمود همراه خواهرشان باشند. حسن علیه السلام جلوتر و حسین علیه السلام پشت سر، زینب در وسط حرکت می‌‌‌کرد، آن‌ها از سوى مولاى متقیان مأمور بودند که حتى چراغ روى مرقد منور پیامبر را خاموش کنند تا چشم نامحرم به قامت زینب نیفتد.

یحیى مازنى می‌‌‌گوید: «من در مدینه، مدت زیادى همسایه على علیه السلام بودم، سوگند به خداوند، در این مدت، هرگز زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم» حجاب و عفاف زینب به گونه‌اى بوده است که علامه مامقانى در این باره می‌‌‌گوید: «و هى فى الحجاب فَرِیدَةٌ لم یرَ شخصُها اَحَدٌ من الرجال فى زمانِ ابیها و اخویْها الى یوم الطَّفِ؛ زینب در حجاب و عفاف یگانه روزگار بوده است؛ کسى از مردان، در زمان پدر او و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود».

4. صبر و ثبات:

از منظر دین، صبر جایگاه بس والایى داشته و قرآن به صبرکنندگان بشارت داده است. مقام صبر نسبت به ایمان همانند سر براى بدن است. زینب علیهاالسلام نمونه و تجسم عالىِ صبر و پایدارى است. مقاومت و شکیبایى در برابر مصایب و مشکلات، به ویژه در نهضت عاشورا، در راه پاسدارى از حریم دین و کرامت انسانیت از خصیصه‌هاى بارز این بانوى بزرگ می‌‌‌باشد.

صبر و ثبات شگفت‌انگیز زینب، همگان را به اعجاب واداشته است؛ زیرا از پنج سالگى براى او مصایب جانکاه یکى پس از دیگرى شروع شد؛ ولى زینب در برابر همه این مصیبت‌ها، قامت برافراشت و صبر کرد.

روزى زینب شاهد رحلت جد بزرگوارش رسول الله و تأثیر آن بر مسلمانان به ویژه بر خاندان او بود؛ زمانى دیگر شاهد مظلومیت و شهادتِ بانوى نمونه اسلام، مادرش زهرا علیهاالسلام بود؛ وى پس از آن مصیبت شهادت پدر بزرگوارش امیرمؤمنان را تحمل نمود؛ دختر على علیه السلام همچنان شاهد لخته‌لخته‌شدن جگر برادرش امام حسن علیه السلام در اثر زهر جفا بود، ولى آنچه را که آن مخدره در کربلا مشاهده کرد، مصایب جانکاه و وصف‌ناپذیرى است که کوه‌ها تاب تحمل آن را نداشت.

زینب در وادى صبر و استقامت، یکه‌تاز میدان است، به گفته علامه مامقانى: «و هى فى الصبر والثبات وحیدة؛ زینب در صبر و ثبات بى‌نظیر و یگانه است». در بُلنداى مقام صبر و بردبارى آن گوهر عظیم الهى، همین بس که وقتى در برابر پیکر نورانى و خونین برادرش حسین ایستاد، رو به آسمان کرد و گفت: «بار خدایا! این اندک قربانى و کشته شده در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر».

این سخنان از آن بانوى آزاده، در هنگامی ‌‌‌که برادر عزیزش حسین علیه السلام و دیگر برادران و فرزندان خویش را از دست داده بود، قوت ایمان، ثبات اعتقاد، گذشتن از خود و فناشدن وى را در خداوند می‌‌‌رساند. زینب بر اثر توجه و تربیت خمسه طیبه، آنچنان روح بزرگ یافته بود که شهادت عزیزانش را با صبر و ثبات وصف‌ناپذیر تحمل نمود.

نورالدین جزایرى می‌‌‌گوید: «از جمله القاب زینب علیهاالسلام الراضیةِ باالقدر والقضا» است، و این مخدره چنان در برابر شداید و محن ایستادگى کرد که اگر اندکى از بسیار آن، بر اذیال جبال راسیات گذاشته شود آب می‌‌‌گردد، ولى این مخدره مظلومه، یکه و تنها، غریب و بى‌کس «کالجبل الراسخ...» در مقابل همه ایستادگى کرد.

درست است که زینب در کربلا گریه‌ها و ناله‌ها نیز داشته است، چنان که وقتى قامت على‌اکبر بر زمین افتاد، زینب سراسیمه و با اشک دیدگان از خیمه بیرون آمد و فریاد زد: «یا حبیباه، یا ثمرة فؤاداه، یا نور عیناه!» و خود را بر روى بدن على‌اکبر انداخت، حسین علیه السلام زینب را از پیکر على جدا نموده به سوى خیمه‌ها برگرداند. با این که همین بانو در شهادت دو جوان خویش خاموش و ساکت بود، ولى ناله‌هاى زینب در این گونه موارد، دو جهت داشت:

  • 1. گاهى عظمت مصیبت بیش از حد سنگین بود، از جمله شهادت على‌اکبر، چرا که وى، مقامی ‌‌‌بس ارجمند داشت و شبیه‌ترین کس به پیامبر صلى الله علیه و آله از نظر صورت و سیرت بود. به گفته نورالدین جزایرى: «حضرت على‌اکبر در واقعه عاشورا، نایب رسول خدا بود، همان طورى که قاسم علیه السلام نایب امام حسن علیه السلام و حضرت عباس نایب على علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام نایب زهراى اطهر علیهاالسلام بود، و على‌اکبر از طینت محمدیه بوده است؛ چنان که در زیارتش می‌‌‌خوانیم: السلام علیک على اول الشهید من نسل خیر سلیل من سلالته... بنابراین، به شهادت رسیدن على‌اکبر، و مصیبت از دست دادن آن عزیز، چه اندازه سنگین و کمرشکن بوده است، مصیبتى که دل را آب می‌‌‌کند و عاطفه را به جوش می‌‌‌آورد، و نالیدن در چنین مصیبت عظمى، با مقام صبر در تعارض نیست.
  • 2. دیگر این که گریه‌ها و ناله‌هاى زینب در کربلا و پس از آن در طول سفر کوفه و شام، در جهت اهداف عالیه و رسالت عظماى او، یعنى ابلاغ و انتشار پیام عاشورا بوده است. زینب از راه‌هاى گوناگون از جمله با خطبه‌ها و سخنرانى‌هاى آتشین و گریه‌هاى جانسوز خویش از نهضت حسینى پاسدارى نمود.

5. شجاعت و قهرمانى:

از ویژگى‌هاى عظیم بانوى کربلا، شجاعت است. شجاعتى به سان على علیه السلام، که در قیام کربلا سخت مورد نیاز بود. اگر ذره‌اى ترس از حکومت استبدادى یزید در وجود زینب راه می‌‌‌یافت، پیروزى را ارمغان نداشت.

زینب در این ویژگى یکه‌تاز میدان بود. خطبه‌هاى آتشین و افشاگرانه او بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبنده او در فرصت‌هاى مختلف به دفاع از نهضت حسینى و صلابت بى‌نظیر او در کوفه و شام، همه و همه بیانگر قهرمانى و شجاعت اوست. «زینب به عنوان شیرزن کربلا و خطیب قهرمان پیام‌رسان خون شهیدان، در پیشانى اسلام تابید» و جهاد و دفاع او از اسلام و دیانت به ابدیت پیوست.

زینب کبرى شجاعت را از پدر به ارث برده بود. «على علیه السلام در نزد دوست و دشمن به شجاعت و شهامت معروف بود» خوابیدن مولا در بستر پیامبر در شب هجرت، به هلاکت رسیدن «عمرو بن عبدود» در جنگ خندق به دست وى و دلاورى‌هاى على علیه السلام در جنگ‌هاى گوناگون دوران پیامبر و پس از آن زبانزد دوست و دشمن است.

ابن ابى الحدید درباره شجاعت امیرمؤمنان چه زیبا گفته است: «و امّا الشجاعة فإنّه أنسى الناسّ فیها ذکر من کان قبله، و محا اسمَ من یأتى بعده، و مقاماتُه فى الحرب مشهورة یُضرب بها الامثال إلى یوم القیامة، و هو الشجاع الذى ما فرقط، ولاارتاع من کتیبة ولابارز أحدا الا قَتَلَهُ، ولاضرب ضربة قطّ فاحتاجت الأولى إلى ثانیه...؛ و امّا شجاعت على علیه السلام به گونه‌اى است که نام شجاعان تاریخ گذشته را از یادها بُرده، و همچنین نام دلیرمردان آینده را به فراموشى سپرده، مقام و شجاعت وى تا قیامت ضرب المثل شده است، وى قهرمانى بود که هرگز پُشت به دشمن نکرد، هیچ‌گاه از انبوه و گُردان دشمن نترسید، با کسى روبرو نشد، جز آن که وى را بر زمین کوبید، على علیه السلام هرگز بر دشمن ضربتى نزد که نیازمند ضربت دوم باشد...».

زینب نیز، افزون بر دیگر ویژگى‌ها، شجاعتى شایان از خود به نمایش گذاشت؛ وى بارها جان امام سجاد علیه السلام را از مرگ نجات داد، و هرگز به ابن زیاد و یزید پسر معاویه اعتنایى نکرد، در حالى که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبان‌ها با شمشیرهاى از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند. زینب سخنانى ایراد کرد که یزید و اطرافیان وى را رسوا ساخت.

6. فصاحت و بلاغت:

بانوى قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامی‌‌‌اش به ارث برده بود. «هنگامی ‌‌‌که سخن می‌‌‌گفت، گویى از زبان پدر ایراد سخن می‌‌‌کرد». سخنانش در بازار کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهاى او با عبدالله بن زیاد، بى‌شباهت به خطبه‌هاى امیرالمومنین على علیه السلام و خطبه فدکیه مادرش زهرا علیهاالسلام نیست. این خطبه‌ها در حالى ایراد می‌‌‌شد که زینب داغ‌هاى فراوانى در سینه داشت؛ گذشته از آن که تشنه، گرسنه و بى‌خواب بود، سختى سرپرستى کودکان و راه را نیز به دوش می‌‌‌کشید.

وقتى زینب در بازار کوفه، آن خطبه فصیح، آتشین و شورانگیز را در میان انبوه جمعیت تماشاچى ایراد فرمود، مردم دست‌ها را به دندان می‌‌‌گزیدند و با تعجب به هم نگاه می‌‌‌کردند. در همان موقع پیرمردى چنان از سخنان زینب برانگیخته شد، در حالى که می‌‌‌گریست و محاسنش از اشک چشمش‌تر شده بود دست به سوى آسمان بلند کرد و گفت: «پدر و مادرم فداى ایشان که سالخوردگان‌شان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، و زنانشان بهترین زنان و نسل آن‌ها والاتر و برتر از همه نسل‌هاست» بدان امید که شخصیت و جایگاه بلند و بى‌بدیل دختر کبرى على علیه السلام الگوى عملى زنان مسلمان قرار بگیرد، انشاءالله.

پى نوشت

(1). دکتر عبدالله شفیع آبادى، مبانى روانشناسى رشد، انتشارات چهره، پنجم، 1371، ص 23-31.

(2). فیروزآبادى، الفضائل الخمسة، ج 3، ص 150.

(3). محمد محمدى اشتهاردى، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ص 29.

(4). میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1407 هـ.ق، ج 15، ص 164-165.

(5). محمد محمدى اشتهاردى، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ص 35.

(6). سیدکاظم ارفع، حضرت زینب علیهاالسلام، ص 12.

(7). ر.ک: نورالدین جزایرى، خصایص الزینبیه، بى‌جا، انتشارات میهن، 1401 هـ.ق.

(8). محمد محمدى اشتهاردى، حضرت زینب فروغ تابان، ص 22.

(9). دکتر احمد بهشتى، زنان نامدار در قرآن و حدیث...، ص 51.

(10). ذبیح الله محلاتى، ریاحین الشریعة، ج 3، ص 57.

(11). احمد صادقى اردستانى، زینب قهرمان دختر على، تهران، نشر مطهر، 1372، ص 100.

(12). ریاحین الشریعة، ج 3، ص 56.

(13). سوره طه(20)، آیه 2.

(14). شیخ جعفر نقدى، زینب الکبرى، ص 61.

(15). احمد صادقى، زینب قهرمان دختر على، ص 106.

(16). ذبیح الله محلاتى، ریاحین الشریعه، ج 3، ص 62.

(17). جعفر نقدى، زینب الکبرى، ص 62.

(18). سوره نور(24)، آیه 30 و سوره احزاب(33)، آیه‌هاى 32 و 33 و 59.

(19). سوره نور(24)، آیه‌هاى 2، 32، 27، 28، 30، 31، 32، 33، 58، 59، 60 و سوره احزاب(33) آیات 32 و 59 و سوره قصص(28)، آیه 25.

(20). شهید سید عبدالحسین دستغیب، زندگانى حضرت زینب، تهران، کاوه، بى‌تا، ص 19.

(21). محمدى اشتهاردى، حضرت زینب...، ص 99.

(22). حسن الهى، زینب کبرى، عقیله بنى‌هاشم، ص 99، نقل از تنقیح المقال مامقانى، ج 3، ص 79.

(23). همان، ص 110، نقل از تنقیح المقال مامقانى، ج 3، ص 79.

(24). سید على نقى فیض الاسلام، خاتون دو سرا (شرح حال زینب)، تهران، نشر آثار فیض الاسلام، دوم، 1366، ص 185.

(25). همان.

(26). نورالدین جزایرى، خصائص الزینبیه، بى جا، چاپخانه میهن، 1401 قمرى، ص 24.

(27). ر.ک: سوره بقره(2)، آیه 155.

(28). ر.ک: علامه مجلسى، بحارالانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، بى‌تا، ج 45، ص 44.

(29). همان.

(30). نورالدین جزایرى، خصایص الزینبیه، ص 29-32.

(31). همان، ص 30.

(32). محمد محمدى اشتهاردى، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ص 81.

(33). حسن الهى، زینب کبرى، ص 115.

(34). ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418 هـ. 1998 م، جزء اول، ص 19.

(35). دکتر احمد بهشتى، زنان نامدار در قرآن و...، بى‌جا، سازمان تبلیغات اسلامى، 1368، ص 51.

(36). سید کاظم ارفع، حضرت زینب...، پیشین، ص 88.

(37). همان، ص 89.

منبع

خادم حسین فاضلى, شمیم یاس، خرداد 1386، شماره 51