حضرت اسماعیل علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده اولویت مقاله)
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{متوسط}}
+
{{خوب}}
حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیه السلام که نام او در 12 آیه از آیات قرآن ذکر شده است. ایشان اولین فرزند ابراهیم علیه السلام و جد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می باشند.ابراهیم او و مادرش را به امر خداوند در سرزمین خشکی(مکه کنونی)اسکان داد و در حق آنها دعا نمود.آزمایش الهی حضرت ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش ،درباره اسماعیل اتفاق افتاد.
+
'''حضرت اسماعیل علیه السلام''' از پیامبران بزرگ الهی، فرزند [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] علیه السلام و برادر [[حضرت اسحاق علیه السلام|حضرت اسحاق]] علیه السلام است. حضرت ابراهیم او و مادرش [[هاجر]] را به امر خداوند در کنار [[خانه خدا]] در [[مکه]] که آن هنگام سرزمین خشک و بی آبی بود، ترک نمود؛ اما به خواست الهی از زیر پای اسماعیل، چشمه [[چاه زمزم|زمزم]] جاری شد. اسماعیل بعدا در آنجا ساکن شد و تشکیل خانواده داد و جد اعلای عرب [[حجاز]] شد. آزمایش الهی حضرت ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش که در [[قرآن]] اشاره شده، درباره اسماعیل اتفاق افتاد و به همین خاطر او را «ذبیح الله» می گویند.
  
==وجه تسميه اسماعیل==
+
==وجه تسمیه اسماعیل==
  
اسماعيل واژه‌اى غيرعربى و معربِ «اشمائيل» در سريانى است و از همين راه به عربى وارد شده<ref> [[کتاب واژه‌هاى دخيل]]، ص ‌122.</ref> و اصل آن واژه عبرى «يشمَع» به معناى يَسمَع و «أيل» به معناى اللّه بوده و براساس لغت مصريان «اسماعين» خوانده شده ‌است.  
+
«اسماعیل» واژه‌اى غیرعربى و معربِ «اشمائیل» در [[زبان سریانی|سریانى]] است و از همین راه به عربى وارد شده<ref> واژه‌هاى دخیل، ص ‌۱۲۲.</ref> و اصل آن واژه عبرى «یشمَع» به معناى یسمَع و «أیل» به معناى [[الله|اللّه]] بوده و براساس لغت مصریان «اسماعین» خوانده شده ‌است.  
  
در سبب اين نامگذارى گفته‌اند: ابراهيم هنگام درخواست فرزند از خدا دو كلمه اشمع و ايل به معناى «خدايا دعايم را اجابت كن» را به ‌كار برد و چون خداوند به او فرزند داد او را به ‌همان جمله ناميد. مطيع خدا، يا هديه الهى نيز معانى ديگرى است كه براى آن گفته‌اند؛ ولى اين دو معنا دور از حقيقت دانسته شده است.<ref> [[کتاب المعرب]]، ص ‌105.</ref>
+
در سبب این نامگذارى گفته‌اند: [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه السلام هنگام درخواست فرزند از خدا دو کلمه «اشمع» و «ایل» به معناى «خدایا دعایم را اجابت کن» را به ‌کار برد و چون خداوند به او فرزند داد او را به ‌همان جمله نامید.<ref> المعرب، ص ‌۱۰۵.</ref>
 
 
==نسب حضرت اسماعیل علیه السلام==
 
 
 
اسماعيل بن ابراهيم بن تارخ بن ناحور بن اشوع بن ارعوس بن فالغ بن عابر - و هو هود النبى - بن شانح بن ارفخشد بن سام بن نوح بن لمك بن متوشلخ بن اختوخ - و هو ادريس - بن ارد بن قينان بن انوش بن شيث بن آدم عليه السلام .<ref> فضائل الخمسة من الصحاح الستة (سيد مرتضى فيروزآبادى) ج1، ص5.</ref>
 
  
 
==حضرت اسماعیل در قرآن==
 
==حضرت اسماعیل در قرآن==
 +
نام حضرت اسماعیل علیه السلام در ۱۲ آیه از آیات [[قرآن]] ذکر شده است. از جمله: 
  
اسماعیل فرزند [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام که نام او در 12 آیه از آیات [[قرآن]] ذکر شده است. ایشان اولین فرزند ابراهیم علیه السلام و جد [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله می باشند.
+
*تولد او به‌ عنوان‌ عطیه‌ای‌ الهی‌ به‌ [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]]: {{متن قرآن|«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ»}}؛<ref>ابراهیم‌، آیه ۳۹.</ref>
 +
*بنای‌ کعبه توسط ابراهیم‌ و اسماعیل‌: {{متن قرآن|«وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»}}؛<ref>بقره‌، آیه ۱۲۷.</ref>
 +
*ذکر نام او در کنار دیگر پیامبران‌ به همراه بیان صفات‌ نیک‌: {{متن قرآن|«وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَیونُسَ وَلُوطًا وَکلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ»}}؛<ref>سوره انعام، آیه ۸۶.</ref> {{متن قرآن|«وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکفْلِ کلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ}}؛<ref>سوره انبیاء، آیه ۸۵.</ref> {{متن قرآن|«وَاذْکرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَذَا الْکفْلِ وَکلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ}}.<ref>سوره ص، آیه ۴۸.</ref>
  
در [[سوره مريم]] آيات 54‌ـ55 که اسماعيل را صادق الوعد نامیده است: {{متن قرآن|«واذكُر فِى الكِتبِ اِسمعيلَ اِنَّهُ كانَ صادِقَ الوَعدِ و كانَ رَسولاً نَبيا × و كانَ يَأمُرُ اَهلَهُ بِالصَّلوةِ والزَّكوةِ و كانَ عِندَ رَبِّهِ مَرضيا»}}.
+
البته در آیات ۵۴‌ـ۵۵ [[سوره مریم]] که اسماعیل را «صادق الوعد» نامیده: {{متن قرآن|«وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکانَ رَسُولًا نَبِیا * وَکانَ یأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّکاةِ وَکانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیا»}}، در بین مفسرین اختلاف است و عده ای گفته اند: این اسماعیل که در قرآن به صادق الوعد توصیف شده، اسماعیل پسر [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] نیست، بلکه یک پیغمبر دیگر بوده است.
  
در بین مفسرین اختلاف است که این اسماعیل که در قرآن به صادق الوعد آمده اسماعیل پسر ابراهیم نیست بلکه یک پیغمبر دیگر بوده است. به نظر بيشتر مفسران اسماعيل همان پسر ابراهيم عليه السلام است.
+
==زندگی‌نامه==
 +
===ولادت===
 +
[[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] علیه السلام از همسرش [[ساره]] فرزنددار نمی‌شد؛ از این رو ساره، کنیز خود [[هاجر]] را به او بخشید و او اسماعیل را در زمانی که ابراهیم به سن پیری رسیده بود، برای ابراهیم علیه السلام به دنیا آورد.<ref>ابراهیم علیه السلام مطابق با روایتی ۹۹ ساله و به روایت دیگری ۱۱۷ ساله بود. (مجمع البیان، ج۶، ص۴۹۱)</ref>
  
در ([[كامل الزيارة]]) با اسناد به بريد عجلى مى  نويسد: به [[امام صادق]] علیه السلام عرضه داشتم: يا ابن رسول اللَّه درباره اسماعيل صادق الوعد به من خبر دهيد كه آيا او اسماعيل بن ابراهيم است؟ چون مردم چنين مى  پندارند.
+
===هاجر و اسماعیل در مکه===
 +
پس‌ از تولد اسماعیل‌، ساره‌ که‌ خود فرزندی‌ نداشت‌، بر هاجر و فرزند او [[حسد|رشک‌]] می‌ورزید، ولی‌ او نیز مدتی‌ بعد با بشارت‌ الهی‌ در سن‌ پیری‌ فرزندی‌ آورد که‌ او را [[حضرت اسحاق علیه السلام|اسحاق]] ‌ نامیدند. در روایات‌ آمده‌ است‌ اسحاق در سه سالگى کنار پدر بود، که اسماعیل نزد آنان آمد و ابراهیم او را به جاى اسحاق نشاند.<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶</ref> این‌ امر آتش‌ غضب ‌ ساره‌ را برانگیخت‌ و از حضور هاجر و فرزندش‌ نزد [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم‌]] علیه‌السلام اظهار دلتنگی‌ کرد و شوهر را واداشت‌ تا آنان‌ را از منطقه [[شام]] دور سازد. به دنبال آن به فرمان الهی‌ هاجر و اسماعیل‌ را به‌ [[مکه]] برد و خود به شام‌ بازگشت.<ref>طبری‌، تاریخ‌ طبری، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴. </ref> [[قرآن|قرآن کریم]] بیان می دارد که ابراهیم در این زمان با خدا چنین نجوا نمود: {{متن قرآن|«رَبَّنَا إِنِّی أَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتِی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یشْکرُونَ»}}؛ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه ای بی کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقمند و متمایل کن، و آنان را از انواع محصولات و میوه ها روزی بخش، باشد که سپاس گزاری کنند.<ref>سوره ابراهیم، آیه ۳۷</ref>
  
حضرت فرمودند: اسماعيل قبل از ابراهيم از دنيا رفت و ابراهيم حجت خدا در روى زمين بود، پس اسماعيل بر چه كسى مبعوث شده؟ لذا اين اسماعيل كه خداوند او را صادق الوعد و پيامبر مرسل مى  نامد، اسماعيل پسر حزقيل نبى علیه السلام است كه خداوند او را به سوى قومش فرستاد، اما آن ها او را تكذيب كردند وى را به قتل رساندند و پوست صورتش را كندند، خداوند هم بر آن ها غضب نمود و [[سطاطائيل]] [[فرشته عذاب]] را بر آن ها فروفرستاد، آن ملك از اسماعيل اجازه خواست تا بر قوم او عذاب نازل كند، اسماعيل گفت: اى ملك عذاب مرا حاجتى به انتقام گرفتن و عذاب مردم نيست، خداوند به او [[وحى]] نمود: اى اسماعيل حاجت تو چيست؟
+
در ادامه داستان‌ آمده‌ است‌ که‌ چون‌ آذوقه آن‌ دو تمام‌ شد، تشنگی‌ بر کودک‌ چیرگی‌ یافت‌ و هاجر در پی‌ یافتن‌ آبی‌ که‌ عطش‌ فرزند را فرو نشاند، به‌ هر سو دوان‌ گشت‌ و ۷ بار، مسیر [[صفا و مروه|صفا تا مروه‌]] را پیمود و هیچ‌ نیافت‌. بار آخر از پیرامون‌ اسماعیل‌ صدایی‌ شنید و از ترس‌ آنکه‌ حیوانی‌ درنده‌ کودک‌ را بدرد، سوی‌ او شتافت‌، اما متوجه‌ شد که‌ در زیر پای‌ کودک‌ آبی‌ جاری‌ است‌؛ چشمه‌ای‌ که‌ بعدها با نام‌ [[چاه زمزم|زمزم]] ‌شناخته‌ شد.
  
اسماعيل گفت: خداوندا تو براى نفس خود بر ربوبيت و براى محمد صلی الله علیه و آله و اوصياء او بر [[ولايت]] پيمان گرفته اى و به خلق تو خبر داده اى كه امت او چه اعمالى را درباره حسين بن على علیه السلام مرتكب مى  شوند و به آن حضرت وعده داده اى كه او را بازگردانى تا از دشمنان خود در همين دنيا انتقام بگيرد، از تو مى  خواهم كه مرا هم همراه او به اين دنيا بازگردانى تا از قاتلان خود انتقام بگيرم، و خداوند درخواست اسماعيل را پذيرفت و او همراه [[امام حسين]] علیه السلام [[رجعت]] خواهد كرد.<ref> [[قصص الأنبياء]] ([[قصص قرآن]]) (فاطمه مشايخ) ص 458.</ref>
+
پس از مدتى به برکت جوشش آب، گروهى از [[قبیله جرهم|قبیله جُرْهُم]] که در نزدیکی‌ مکه‌ ساکن بودند، پس از آگاهى از وجود چشمه، با اجازه از هاجر در آن مکان اقامت گزیدند<ref>تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۲۵۸</ref> و از آن پس اسماعیل با قبیله جرهم معاشرت می کرد و به سبب این معاشرت زبانشان را آموخت و طولى نکشید که با آن قبیله وصلت نمود و صاحب فرزندانی شد.<ref>رک: بلاغی، قصص قرآن، ص۷۰</ref> نسل اسماعیل بعدا به عرب مستعربه شهرت پیدا نمود.
  
==حضرت اسماعیل در روايات==
+
هاجر در زمانی که اسماعیل بیست ساله بود وفات نمود و اسماعیل او را در محل [[حجر اسماعیل‌|حجر اسماعیل]] دفن نمود.<ref>الطبقات، ج۱، ص ۴۴</ref>
  
* تفسير (على بن ابراهيم) با اسناد به [[امام صادق]] علیه السلام مى نويسد: وقتى كه ابراهيم علیه السلام در وادى شام فرود آمد و اسماعيل از هاجر متولد شد، ساره بسيار غمگين شد، چون او داراى فرزندى نشده بود، به همين دليل ابراهيم را در خصوص هاجر اذيت مى  كرد و او را غمناك مى  نمود، ابراهيم از اين مطلب به درگاه الهى شكايت نمود، لذا خداوند به او [[وحى]] نمود: بايد اسماعيل و مادرش را از كنار او ببرى، ابراهيم گفت: پروردگارا آن ها را به كجا ببرم؟ فرمود: به جانب حرم من، آن گاه [[جبرئيل]] به همراه براق نازل شد و هاجر و اسماعيل را حمل نمود و ابراهيم به هيچ موضع خوش آب و هوا و سرسبزى نمى  رسيد جز اين كه از جبرئيل مى  پرسيد، همين جاست؟ جبرئيل مى گفت: نه، از اين جا هم بگذر، تا وقتى كه به [[مكه]] رسيدند، جبرئيل به براق فرمان داد تا هاجر و اسماعيل را در موضع خانه خدا فرو آورد و ابراهيم به ساره قول داده بود كه از مركب پياده نشود تا وقتى كه به نزد او بازگردد، وقتى در آن محل فرود آمدند در آن جا يك تك درخت بود كه هاجر رداى همراه خود را بر آن درخت افكند و آن را سايبان قرارداد و در زير آن خود و كودكش آرام گرفتند.
+
===نقش اسماعیل در بنای کعبه===
 +
از وقایع مهم‌ در داستان‌ زندگی‌ اسماعیل‌، همراهی او با [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم‌]] علیه السلام در ساختن‌ خانه [[کعبه]] است‌. خداوند با نام بردن از او در کنار ابراهیم در آیات‌ ۱۲۵ تا ۱۲۸ [[سوره بقره]]، به‌ نقش او در برپایی‌ خانه خدا و پیراستن‌ آن‌ از پلیدی‌ها و دعای آن دو در این زمان پرداخته است: {{متن قرآن|«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکفِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ ...* وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَینِ لَک وَمِنْ ذُرِّیتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک وَأَرِنَا مَنَاسِکنَا وَتُبْ عَلَینَا إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ...»}}؛ و هنگامى که ما این خانه [کعبه‏] را براى همه مردم محل گردهمایى و جاى امن و امان قرار دادیم، و از مقام ابراهیم جایگاهى براى نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانه‏‌ام را براى طواف کنندگان و اعتکاف‏ کنندگان و رکوع کنندگان و سجده‏‌گذاران پاکیزه کنید...* و زمانى که ابراهیم و اسماعیل پایه ‏هاى خانه کعبه را بالا مى‏‌بردند پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانایى * پروردگارا! ما را تسلیم خود قرار ده، و نیز از دودمان ما امتى که تسلیم تو باشند پدید آر، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذیر، که تو بسیار توبه‏‌پذیر و مهربانى... .
  
وقتى ابراهيم قصد بازگشت نمود، هاجر به او گفت: اى ابراهيم ما را در جايى تنها مى  گذارى كه نه همنشين داريم، نه آبى و نه كشت و زرعى؟ ابراهيم علیه السلام فرمود: آن خدايى كه به من دستور داده شما را در اين جا فرود آورم، شما را كفايت خواهد كرد، سپس از آن ها روى برگرداند و دوباره متوجه آن ها شد و خطاب به پروردگارش فرمود: «پروردگارا من ذريه خود را در بيابانى بى  آب و علف نزد خانه تو اسكان دادم، پروردگارا براى آن كه [[نماز]] را بپا دارند قلب هاى مردم را متوجه ايشان كن و آن ها را از انواع ميوه ها بهره مند كن تا شايد شكر بجا آورند». ([[سوره ابراهيم]]، آيه 37)
+
===قربانی کردن اسماعیل===
 +
یکی از امتحان‌های الهی حضرت ابراهیم، مأمورشدن او به ذبح فرزندش بود که داستان آن در آیات ۱۰۰ تا ۱۰۷ [[سوره صافات]] آمده است: {{متن قرآن|«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْی قَالَ یا بُنَی إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُک فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ... وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»}}.<ref>سوره صافات، آیات ۱۰۰-۱۰۷.</ref> [[قرآن]] نام فرزند ابراهیم را که به ذبح او مأمور شد، نبرده است. درخصوص آن، هم میان [[شیعه|شیعیان]] و هم میان [[اهل سنت]] اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی می‌گویند اسماعیل بوده و برخی دیگر آن را [[حضرت اسحاق علیه السلام|اسحاق]] می‌دانند. [[علامه طباطبایى|علامه طباطبایی]] معتقد است که [[سیاق آیات|سیاق]] و صریح این آیات، بر ذبیح بودن اسماعیل دلالت دارد.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۱۵۵.</ref>
  
پس هاجر باقى ماند، وقتى كه روز بلند شد، اسماعيل احساس تشنگى كرد و از مادر آب خواست، هاجر در بيابان برخاست، (در جايى كه امروز جايگاه سعى حاجيان است) و ندا كرد: آيا در اين بيابان كسى هست؟ و همين طور فرياد زد و پيش رفت تا از [[كوه صفا]] بالا رفت، آن وقت در سمت مقابل بيابان درخشش آبى را احساس كرد و به دنبال آن آب از كوه صفا پايين آمد و به جانب مقابل يعنى [[كوه مروه]] روانه شد، اما در آن جا آبى نديد و چون نظر كرد در جانب روبرو يعنى جانب كوه صفا درخشش آبى را احساس كرد و دوباره در طلب آب از جانب مروه به جانب صفا روان شد و اين عمل هفت بار واقع شد در دور هفتم از بالاى مروه به اسماعيل نظر كرد و ناگهان ديد آب در زير پاهاى اسماعيل روان است، براى جمع كردن آب ها شن هايى را در اطراف او جمع كرد، اما آب همچنان جريان داشت، پس او با محكم كردن سنگ ها سعى در جمع  آورى آب داشت و (زم) به معناى محكم كردن و فشردن است، به همين سبب آن آب (زمزم) ناميده شد.<ref> قصص الأنبياء (قصص قرآن) (فاطمه مشايخ)، ص: 198.</ref>
+
مطابق با این آیات، ابراهیم در خواب دید که فرزندش را ذبح می‌کند. این موضوع را با پسرش در میان نهاد و فرزندش از او خواست که به فرمان خدا عمل کند؛ اما هنگامى که ابراهیم، فرزندش را در قربان‌گاه خواباند تا ذبح کند، ندا آمد: «اى ابراهیم، خوابت را تحقق دادى. به‌راستى ما نیکوکاران را این‌‏گونه پاداش مى‏‌دهیم [که نیت پاک و خالصشان را به‌جاى عمل می‌پذیریم]. به‌یقین این آزمایش روشن بود و ما فرزندت را در برابر قربانىِ بزرگى [از ذبح شدن‏] رهانیدیم.»<ref>سوره صافات، آیه۱۰۱ تا ۱۰۸</ref>
  
* در كافى از حضرت [[امام باقر]] و حضرت [[امام صادق]] عليهماالسلام روايت كرده فرمودند: [[جبرئيل]] [[روز ترويه]] نازل شد، گفت: اى ابراهيم با خود آب بردار و به اين سبب آن روز را ترويه ناميده اند سپس ابراهيم و اسمعيل و هاجر را بسوى منا برد. شب را در آن جا بيتوته كردند صبح به [[عرفات]] رفتند. كلماتى جبرئيل به آن ها [[تلقين]] نمود و ما آن را در [[داستان توبه آدم]] ذيل آيه 36 از [[سوره بقره]] در بخش اول تفسير بيان نموديم.
+
===وفات اسماعیل===
 +
اسماعیل علیه السلام در سن ۱۳۰ سالگى دنیا را وداع گفته و در [[حجر اسماعیل]] در کنار مادرش [[هاجر]] مدفون گشت.<ref> داستان پیامبران یا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم، یوسف عزیزى، ص ۲۱۶.</ref>
  
و در عرفات توقف نمودند تا آن كه آفتاب غروب كرد ايشان را برگردانيد به جانب مشعر شب را هم در آن مكان توقف كردند در آن شب پروردگار امر فرمود به [[حضرت ابراهیم]] فرزند خود اسماعيل را در منا قربانى كند و شكل و شمائل او را در خواب به ابراهيم ارائه داد چون صبح از مشعر كوچ كردند، به طرف منا وقتى به منا رسيدند ابراهيم به هاجر مادر اسماعيل امر كرد برود [[مكه]] و خانه [[كعبه]] را [[زيارت]] و [[طواف]] كند. اسماعيل را نزد خود نگاه داشت. به او گفت: اي فرزند دلبند من حيوان سوارى مرا با كاردى حاضر كن مي خواهم قربانى كنم.
+
==پانویس==
 +
<references />
  
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهيم مي خواست فرزند را قربانى كند پس از آن بدن او را به وسيله حيوان سوارى بردارد ببرد دفن كند اسماعيل كارد و حيوان سوارى را حاضر نمود. عرض كرد: اى پدر كجا است قربانى؟ گفت: پروردگار به من امر كرده كه تو را در راه خدا قربانى كنم در اين باره نظر تو چيست؟
+
==منابع==
 
 
اسماعيل گفت: اى پدر به آن چه مأمورى قيام كن و بخواست خداوند مرا بردبار خواهى يافت چون پدر و پسر به فرمان خدا تسليم شده و صورت فرزندش را به منظور قربانى كردن  روى خاك نهاد. اسماعيل عرض كرد: اى پدر صورتت را از صورت من بازدار و صورتم را بپوشان دست و پايم را نيز ببند. آنگاه كارد بر حلقومم بنه.
 
 
 
ابراهيم گفت: به خدا قسم هرگز دست و پايت را نبندم مفرشى را كه روى حيوان سوارى بود بروى زمين پهن كرد و صورت اسماعيل را بر آن گذاشت چون كارد بر گلويش نهاد. پيرمردى ظاهر شد، گفت: اى ابراهيم مي خواهى فرزندى را ذبح كنى كه يك چشم بر هم زدن معصيت خدا را بجا نياورده.
 
 
 
گفت: پروردگارم امر فرموده. آن پير جواب داد: پروردگار چنين فرمانى نمي دهد بلكه [[شيطان]] تو را امر كرده. فرمود: واى بر تو هيچ وقت شيطان قدرت ندارد به من امر و نهى كند دور شو از نزد من. گفت: اى ابراهيم تو پيغمبر خدا و پيشوا و مقتداى خلايق هستى اگر فرزندت را قربانى كنى اين سنت در ميان مردم جارى شود و آن ها نيز فرزندان خويش را قربانى كنند قدرى صبر كن.
 
 
 
آن حضرت وقعى به كلام پير نگذاشت كارد را حركت داد تا گلو را پاره كند، [[جبرئيل]] كارد را برگردانيد. ابراهيم ديد كارد برگشته دوباره آن را با شدت فشار داد. باز جبرئيل برگردانيد، تا چند دفعه اين عمل تكرار شد دفعه آخر جبرئيل قوچى زير دست حضرت ابراهيم خوابانيد و اسماعيل را بيرون كشيد در اين اثناء صدائى از جانب [[مسجد خيف]] بلند شد اى ابراهيم رؤياى تو به راستى صورت پذير شده و امر ما را تمكين نمودى ما چنين نيكوكاران را پاداش مي دهيم گوسفند بزرگى را به قربانى او فدا ساختيم. <ref> تفسير جامع (بروجردى سيد محمد ابراهيم)، ج5، ص516.</ref>
 
 
 
اسماعيل علیه السلام نيز بعد از حضرت ابراهیم در سن يك صد و سى سالگى دنيا را وداع گفته و در [[حجر اسماعيل]] در كنار مادرش مدفون گشت.<ref> داستان [[پیامبران]] يا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم (يوسف عزيزى) ص 216.</ref>
 
 
 
==اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت اسماعیل==
 
  
* یکی از اوصاف حضرت اسماعیل برخورداری از صبر و شكيبايى: {{متن قرآن|«و اِسمعيلَ و اِدريسَ و ذَاالكِفلِ كُلٌّ مِنَ الصّبِرين»}}.([[سوره انبياء]] آيه 85)
+
*الطبقات الکبرى، محمد ابن سعد، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* برخوداری حضرت اسماعیل از [[رحمت خاص الهى]]: {{متن قرآن|«و اِسمعيلَ و اِدريسَ و ذَاالكِفلِ... و اَدخَلنهُم فى رَحمَتِنا × و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل...»}} آنان را در [[رحمت]] خاص خود داخل كرديم». (سوره انبياء 85‌ـ‌86)
+
*المعرب؛ ابی منصور الجوالیقی، دمشق: دارالقلم، ۱۴۱۰ق.
 +
*قصص قرآن، صدرالدین بلاغى، تهران، امیر کبیر، چاپ هجدهم، ۱۳۸۱ش.
 +
*تفسیر جامع؛ سید محمدابراهیم بروجردى؛ تهران: انتشارات صدر، ششم، ۱۳۶۶ش.
 +
*داستان پیامبران یا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم؛ یوسف عزیزى، تهران: انتشارات هاد، اول، ۱۳۸۰ش.
 +
*المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، قم، انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه، پنجم، ۱۴۱۷ق.
 +
*تاریخ الأمم و الملوک، محمد طبری، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
 +
*قصص الأنبیاء؛ فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات فرحان، اول، ۱۳۸۱ش.
 +
*دایرة المعارف قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان کتاب قم، سوم، ۱۳۸۲ش.
 +
*مدخل "اسماعیل" در دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، از فرامرز حاج منوچهری.
  
==پانویس==
+
== مطالب مرتبط ==
<references/>
 
  
==منابع==
+
* [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم علیه السلام]]
* [[فضائل الخمسة من الصحاح الستة]]؛ سيد مرتضى فيروزآبادى، [[تهران]]: اسلاميه، دوم، 1392 ق.
+
* [[حضرت اسحاق علیه السلام|حضرت اسحاق علیه السلام]]
* داستان پيامبران يا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم؛ يوسف عزيزى، تهران: انتشارات هاد، اول، 1380 ش.
+
* [[هاجر]]
* [[قصص الأنبياء]]؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، اول، 1381 ش.
+
* [[حجر اسماعیل]]
* تفسير جامع؛ سيد محمدابراهيم بروجردى؛ تهران: انتشارات صدر، ششم، 1366 ش.
+
* [[چاه زمزم|چاه زمزم]]
* المعرب؛ لابی منصور الجوالیقی موهوب بن احمد بن محمد بن الخضر، دمشق: دارالقلم، 1410 ق.
 
 
{{پیامبران}}
 
{{پیامبران}}
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۵

حضرت اسماعیل علیه السلام از پیامبران بزرگ الهی، فرزند حضرت ابراهیم علیه السلام و برادر حضرت اسحاق علیه السلام است. حضرت ابراهیم او و مادرش هاجر را به امر خداوند در کنار خانه خدا در مکه که آن هنگام سرزمین خشک و بی آبی بود، ترک نمود؛ اما به خواست الهی از زیر پای اسماعیل، چشمه زمزم جاری شد. اسماعیل بعدا در آنجا ساکن شد و تشکیل خانواده داد و جد اعلای عرب حجاز شد. آزمایش الهی حضرت ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش که در قرآن اشاره شده، درباره اسماعیل اتفاق افتاد و به همین خاطر او را «ذبیح الله» می گویند.

وجه تسمیه اسماعیل

«اسماعیل» واژه‌اى غیرعربى و معربِ «اشمائیل» در سریانى است و از همین راه به عربى وارد شده[۱] و اصل آن واژه عبرى «یشمَع» به معناى یسمَع و «أیل» به معناى اللّه بوده و براساس لغت مصریان «اسماعین» خوانده شده ‌است.

در سبب این نامگذارى گفته‌اند: ابراهیم علیه السلام هنگام درخواست فرزند از خدا دو کلمه «اشمع» و «ایل» به معناى «خدایا دعایم را اجابت کن» را به ‌کار برد و چون خداوند به او فرزند داد او را به ‌همان جمله نامید.[۲]

حضرت اسماعیل در قرآن

نام حضرت اسماعیل علیه السلام در ۱۲ آیه از آیات قرآن ذکر شده است. از جمله:

  • تولد او به‌ عنوان‌ عطیه‌ای‌ الهی‌ به‌ حضرت ابراهیم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ»؛[۳]
  • بنای‌ کعبه توسط ابراهیم‌ و اسماعیل‌: «وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛[۴]
  • ذکر نام او در کنار دیگر پیامبران‌ به همراه بیان صفات‌ نیک‌: «وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَیونُسَ وَلُوطًا وَکلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ»؛[۵] «وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکفْلِ کلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ؛[۶] «وَاذْکرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیسَعَ وَذَا الْکفْلِ وَکلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ.[۷]

البته در آیات ۵۴‌ـ۵۵ سوره مریم که اسماعیل را «صادق الوعد» نامیده: «وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکانَ رَسُولًا نَبِیا * وَکانَ یأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّکاةِ وَکانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیا»، در بین مفسرین اختلاف است و عده ای گفته اند: این اسماعیل که در قرآن به صادق الوعد توصیف شده، اسماعیل پسر حضرت ابراهیم نیست، بلکه یک پیغمبر دیگر بوده است.

زندگی‌نامه

ولادت

حضرت ابراهیم علیه السلام از همسرش ساره فرزنددار نمی‌شد؛ از این رو ساره، کنیز خود هاجر را به او بخشید و او اسماعیل را در زمانی که ابراهیم به سن پیری رسیده بود، برای ابراهیم علیه السلام به دنیا آورد.[۸]

هاجر و اسماعیل در مکه

پس‌ از تولد اسماعیل‌، ساره‌ که‌ خود فرزندی‌ نداشت‌، بر هاجر و فرزند او رشک‌ می‌ورزید، ولی‌ او نیز مدتی‌ بعد با بشارت‌ الهی‌ در سن‌ پیری‌ فرزندی‌ آورد که‌ او را اسحاق ‌ نامیدند. در روایات‌ آمده‌ است‌ اسحاق در سه سالگى کنار پدر بود، که اسماعیل نزد آنان آمد و ابراهیم او را به جاى اسحاق نشاند.[۹] این‌ امر آتش‌ غضب ‌ ساره‌ را برانگیخت‌ و از حضور هاجر و فرزندش‌ نزد ابراهیم‌ علیه‌السلام اظهار دلتنگی‌ کرد و شوهر را واداشت‌ تا آنان‌ را از منطقه شام دور سازد. به دنبال آن به فرمان الهی‌ هاجر و اسماعیل‌ را به‌ مکه برد و خود به شام‌ بازگشت.[۱۰] قرآن کریم بیان می دارد که ابراهیم در این زمان با خدا چنین نجوا نمود: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتِی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یشْکرُونَ»؛ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه ای بی کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقمند و متمایل کن، و آنان را از انواع محصولات و میوه ها روزی بخش، باشد که سپاس گزاری کنند.[۱۱]

در ادامه داستان‌ آمده‌ است‌ که‌ چون‌ آذوقه آن‌ دو تمام‌ شد، تشنگی‌ بر کودک‌ چیرگی‌ یافت‌ و هاجر در پی‌ یافتن‌ آبی‌ که‌ عطش‌ فرزند را فرو نشاند، به‌ هر سو دوان‌ گشت‌ و ۷ بار، مسیر صفا تا مروه‌ را پیمود و هیچ‌ نیافت‌. بار آخر از پیرامون‌ اسماعیل‌ صدایی‌ شنید و از ترس‌ آنکه‌ حیوانی‌ درنده‌ کودک‌ را بدرد، سوی‌ او شتافت‌، اما متوجه‌ شد که‌ در زیر پای‌ کودک‌ آبی‌ جاری‌ است‌؛ چشمه‌ای‌ که‌ بعدها با نام‌ زمزم ‌شناخته‌ شد.

پس از مدتى به برکت جوشش آب، گروهى از قبیله جُرْهُم که در نزدیکی‌ مکه‌ ساکن بودند، پس از آگاهى از وجود چشمه، با اجازه از هاجر در آن مکان اقامت گزیدند[۱۲] و از آن پس اسماعیل با قبیله جرهم معاشرت می کرد و به سبب این معاشرت زبانشان را آموخت و طولى نکشید که با آن قبیله وصلت نمود و صاحب فرزندانی شد.[۱۳] نسل اسماعیل بعدا به عرب مستعربه شهرت پیدا نمود.

هاجر در زمانی که اسماعیل بیست ساله بود وفات نمود و اسماعیل او را در محل حجر اسماعیل دفن نمود.[۱۴]

نقش اسماعیل در بنای کعبه

از وقایع مهم‌ در داستان‌ زندگی‌ اسماعیل‌، همراهی او با حضرت ابراهیم‌ علیه السلام در ساختن‌ خانه کعبه است‌. خداوند با نام بردن از او در کنار ابراهیم در آیات‌ ۱۲۵ تا ۱۲۸ سوره بقره، به‌ نقش او در برپایی‌ خانه خدا و پیراستن‌ آن‌ از پلیدی‌ها و دعای آن دو در این زمان پرداخته است: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکفِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ ...* وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَینِ لَک وَمِنْ ذُرِّیتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک وَأَرِنَا مَنَاسِکنَا وَتُبْ عَلَینَا إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ...»؛ و هنگامى که ما این خانه [کعبه‏] را براى همه مردم محل گردهمایى و جاى امن و امان قرار دادیم، و از مقام ابراهیم جایگاهى براى نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانه‏‌ام را براى طواف کنندگان و اعتکاف‏ کنندگان و رکوع کنندگان و سجده‏‌گذاران پاکیزه کنید...* و زمانى که ابراهیم و اسماعیل پایه ‏هاى خانه کعبه را بالا مى‏‌بردند پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانایى * پروردگارا! ما را تسلیم خود قرار ده، و نیز از دودمان ما امتى که تسلیم تو باشند پدید آر، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذیر، که تو بسیار توبه‏‌پذیر و مهربانى... .

قربانی کردن اسماعیل

یکی از امتحان‌های الهی حضرت ابراهیم، مأمورشدن او به ذبح فرزندش بود که داستان آن در آیات ۱۰۰ تا ۱۰۷ سوره صافات آمده است: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْی قَالَ یا بُنَی إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُک فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ... وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ».[۱۵] قرآن نام فرزند ابراهیم را که به ذبح او مأمور شد، نبرده است. درخصوص آن، هم میان شیعیان و هم میان اهل سنت اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی می‌گویند اسماعیل بوده و برخی دیگر آن را اسحاق می‌دانند. علامه طباطبایی معتقد است که سیاق و صریح این آیات، بر ذبیح بودن اسماعیل دلالت دارد.[۱۶]

مطابق با این آیات، ابراهیم در خواب دید که فرزندش را ذبح می‌کند. این موضوع را با پسرش در میان نهاد و فرزندش از او خواست که به فرمان خدا عمل کند؛ اما هنگامى که ابراهیم، فرزندش را در قربان‌گاه خواباند تا ذبح کند، ندا آمد: «اى ابراهیم، خوابت را تحقق دادى. به‌راستى ما نیکوکاران را این‌‏گونه پاداش مى‏‌دهیم [که نیت پاک و خالصشان را به‌جاى عمل می‌پذیریم]. به‌یقین این آزمایش روشن بود و ما فرزندت را در برابر قربانىِ بزرگى [از ذبح شدن‏] رهانیدیم.»[۱۷]

وفات اسماعیل

اسماعیل علیه السلام در سن ۱۳۰ سالگى دنیا را وداع گفته و در حجر اسماعیل در کنار مادرش هاجر مدفون گشت.[۱۸]

پانویس

  1. واژه‌هاى دخیل، ص ‌۱۲۲.
  2. المعرب، ص ‌۱۰۵.
  3. ابراهیم‌، آیه ۳۹.
  4. بقره‌، آیه ۱۲۷.
  5. سوره انعام، آیه ۸۶.
  6. سوره انبیاء، آیه ۸۵.
  7. سوره ص، آیه ۴۸.
  8. ابراهیم علیه السلام مطابق با روایتی ۹۹ ساله و به روایت دیگری ۱۱۷ ساله بود. (مجمع البیان، ج۶، ص۴۹۱)
  9. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶
  10. طبری‌، تاریخ‌ طبری، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.
  11. سوره ابراهیم، آیه ۳۷
  12. تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۲۵۸
  13. رک: بلاغی، قصص قرآن، ص۷۰
  14. الطبقات، ج۱، ص ۴۴
  15. سوره صافات، آیات ۱۰۰-۱۰۷.
  16. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۱۵۵.
  17. سوره صافات، آیه۱۰۱ تا ۱۰۸
  18. داستان پیامبران یا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم، یوسف عزیزى، ص ۲۱۶.

منابع

  • الطبقات الکبرى، محمد ابن سعد، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • المعرب؛ ابی منصور الجوالیقی، دمشق: دارالقلم، ۱۴۱۰ق.
  • قصص قرآن، صدرالدین بلاغى، تهران، امیر کبیر، چاپ هجدهم، ۱۳۸۱ش.
  • تفسیر جامع؛ سید محمدابراهیم بروجردى؛ تهران: انتشارات صدر، ششم، ۱۳۶۶ش.
  • داستان پیامبران یا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم؛ یوسف عزیزى، تهران: انتشارات هاد، اول، ۱۳۸۰ش.
  • المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، قم، انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه، پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • تاریخ الأمم و الملوک، محمد طبری، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
  • قصص الأنبیاء؛ فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات فرحان، اول، ۱۳۸۱ش.
  • دایرة المعارف قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان کتاب قم، سوم، ۱۳۸۲ش.
  • مدخل "اسماعیل" در دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، از فرامرز حاج منوچهری.

مطالب مرتبط

پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن