حضرت ادریس علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ادريس علیه السلام از پیامبران الهی است كه در زمان بين آدم و نوح می زیسته است. قرآن در دو جا از او نامبرده و او را به صبر و راستی اعتقاد و کردار و گفتار ستوده است. مطابق با روایات او نخستين كسى بوده كه قلم بدست گرفت و نوشت و خياط و دوزنده نیز بود و چون كتاب‌ها را بسيار درس می‌داد او را ادريس ناميدند. ادریس را ابوالحکما نامیده‌اند و مبادی و اصول اولیه بسیاری از علوم را به او نسبت می‌دهند. ادریس علیه السلام از پیامبرانی بوده است که غیبت داشته است. پس از غیبت او با نام الیاس و به عنوان رسول بر مردم مبعوث شد.

وجه تسميه ادریس نبی و نام های دیگر او

بيشتر لغويان «ادريس» را واژه‌اى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه اين نامگذارى را كثرت دانش يا ممارست او بر آموزش، ذكر كرده‌اند[۱] اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به ‌معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادريس بيان نموده‌اند.[۲]

روایتی از امام صادق عليه السلام در تفسیر قمی وجه اول را تایید می‌نماید: و سمى ادريس لكثرة دراسته الكتب: اين كه او ادريس ناميده شد براى آنست كه كتاب ها را بسيار درس می‌داد.»[۳]

مطابق با گفته ديلمى در محبوب القلوب ادریس را عبرانیان اخنوخ و یونانیان ارمیس می گفتند که در نزد آنها به معنی عطارد بود. و عرب او را ادریس می خوانند مطابق با آنچه خدا در کتابش او را نامگذاری نموده و وجه آن بسیاری درس گفتن اوست.[۴]

به گفته علامه حسن زاده آملی حكماى يونان هر جا در کتابهای خود هرمس حكيم می نویسند مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.[۵] هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.[۶] و در مورد وجه آن گفته شده از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.[۷]

نسب ادریس

به گفته بسیاری از منابع «ادريس» همان «اخنوخ» يا خنوخ، و خنوع است كه نزد اهل‏ كتاب، يكى از پيامبران پيش از نوح بوده و كتاب‏هاى فراوانى به او نسبت داده شده است.[۸] نسب ادريس در كتاب مقدس[۹] و در بيش‏تر كتاب‏هاى تاريخى و تفسيرى به اين ترتيب آمده است: «ادريس» «اخنوخ» بن يَرد (يارد، ياريد) بن مهلائيل بن قينان بن انوش‏ بن شيث‏ بن آدم عليهم السلام‏[۱۰]

در مجمع البيان آمده که او جد پدر حضرت نوح عليه السلام است و در تورات سفر تكوين باب پنجم مى نويسد: يارد صد و شصت دو سال زندگى كرد و خنوخ را به دنيا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنيا آمد سپس متوشالخ را «لمك» نام مى برد و گويد: از «لمك» نوح به دنيا آمد.[۱۱]

جایگاه ادریس علیه السلام در تاریخ علم و تمدن

ادریس علیه السلام را منشا و معلم بسیاری از علوم دانسته اند. علامه طباطبائی زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این میداند که او از قديمى‏‌ترين پيشوايان علم بوده كه افكار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق داده‌اند، و يا اینکه او اولين ايشان بوده است.[۱۲]

محی الدین ابن عربی او را به این می ستاید که به او علم حروف و اسرار حکمت و لطائف عددیه و اشارت های عددیه داده شده بود. و علما به دور او ازدحام داشتند و سائر حکما از مشکات او اقتباس می‌نمودند.[۱۳]

همچنین گفته اند او اولین کسی است که علم نجوم را به الهام الهی استخراج نمود. و زمین را به چهار ربع تقسیم نمود و در هر ربعی پادشاهی که به امور آن قیام کند معین نمود.[۱۴] به علم ادریس(ع) در دعای روز اول ماه رجب نیز اشاره شده است «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان؛ و تعلیم دهنده به ادریس عدد ستارگان، و حساب و سالها و ماه ها و اوقات زمانها را»[۱۵]

حضرت ادریس در قرآن

قرآن در دو جا از ادریس علیه السلام نامبرده و از او به نيكى ياد كرده است:

  1. «وَ إِسْمعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَاالْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّابِرِينَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ»: و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را ياد كن كه همه از صابران بودند. و آنها را در رحمت خود داخل گردانیدیم. بدرستی که آنها از صالحان بودند (سوره انبياء آیه 85)
  2. «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا * وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا»: و در اين كتاب، ادريس را ياد كن كه پيامبرى بسيار راستگو بود. و او را به مكانى بلند فرا برديم‏(سوره مریم، آیه 56)

برخى از مفسران در آيه ‌هاى: «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ» (سوره انعام آیه 85) و «و ‌اِنَّ اِلياسَ لَمِنَ المُرسَلين» (سوره صافات آیه 123) الياس را همان «ادريس» دانسته، ويژگى ‌ها و داستان ‌هايى را كه براى ادريس گفته شده، در ذيل اين آيات براى «الياس» آورده‌اند.[۱۶]

مطابق با برخی روایات الياس‏ همان ادريس‏ است. عبد الغنى نابلسى در شرح فص الياسى فصوص الحكم تعدادی از این روایات را آورده است.[۱۷] در توضیح آن گفته شده آن حضرت دو بار مبعوث شده است يك بار پيش از غيبت كه إدريس‏ نبى بود، قوله تعالى:«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ‏ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا، وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» (قرآن كريم- سوره مريم- آيه 56- 57) و زمان غيبتش سيصد و شصت و پنج سال بوده است، و پس از آن به اسم الياس‏ رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: «وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ‏ »(قرآن كريم- سوره صافات- آيه 124)[۱۸]

برخى نیز آيه «سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ»(سوره صافات آیه 130) را «سَلمٌ عَلى اِدراسين» يا «اِلياسين» قرائت كرده و آن را به «ادريس» تفسير كرده‌اند.[۱۹]

حضرت ادریس در روایات

  • در روايت آمده كه سبب بردن ادريس به آسمان اين بود كه: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نيز آرزو كرد زنده بماند، فرشته پرسيد: براى چه آرزوى حيات دارى؟ گفت: براى اين كه سپاس حق را به جاى آورم، زيرا در مدت حيات، دعا مى كردم اعمالم قبول شود، حال كه به مقصود خود نايل گشته ام، مى خواهم شكر خدا را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.[۲۰]
  • پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستين كسي كه با قلم نوشت، ادريس بود.[۲۲]

صحف ادریس

پیامبر(ص)، در پاسخ به سؤال ابوذر از تعداد کتاب‌هایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: یک‌صد و چهار کتاب؛ پنجاه صحیفه بر شیث نازل کرد، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر حضرت ابراهیم و تورات و انجیل و زبور و فرقان.[۲۴] بیست و نه صحیفه از صحف ادریس در جلد ۹۵ کتاب بحار چاپ ایران آمده است که از صفحه‌ی ۴۵۳ آغاز می‌شود. دو نمونه زیر بخش هایی از این صحف هستند:

  1. هر كه آفريده را شناخت، آفريدگار را شناخت و هر كه روزي را شناخت، روزي رسان را شناخت و هر كه خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.[۲۵]
  2. چون وارد نماز شديد، ذهن و فكر خود را متوجه آن سازيد و خدا را با دلي پاك و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانيد و با خضوع و خشوع و فرمانبرداري و فروتني، مصالح و منافع خود را از او بخواهيد و هرگاه ركوع و سجود كرديد افكار دنيوي و خيالات بد و ناشايست و كردارهاي زشت و انديشه مكر و خدعه و حرام خواري و تجاوز و دشمني و كينه ها را، از خود دور سازيد و همه اينها را از ميان خود به دور افكنيد.[۲۶]

رابطه ادریس و الیاس در قرآن

برخی از مفسران در آیه‌های «وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ»[۲۷] و «وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ»[۲۸] الیاس را همان ادریس دانسته‌اند و ویژگی‌ها و داستان‌هایی که برای ادریس بیان شده است را در ذیل این آیات برای «الیاس» آورده‌اند.[۲۹]

علامه حسن زاده آملی در این مورد می گوید:

إلياس همان إدريس است زيرا آن حضرت را ظهور و غيبت بوده است و دو باره مبعوث شده است يك بار پيش از غيبت كه إدريس نبى بود، قوله تعالى: وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا، وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا[۳۰] و زمان غيبتش سيصد و شصت و پنج سال بوده است، و پس از آن به اسم الياس رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ[۳۱][۳۲]

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، 1414ق، ج4، ص329؛ طبرسی، مجمع‏ البيان، ج6، ص802
  2. مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31
  3. قمی، تفسیر قمی، ج‏۲، ۱۳۶۳ش، ص۵۲
  4. حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشته‏‌هاى رياضى، ج‏2، ص682
  5. حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشته‏‌هاى رياضى، ج‏2، ص682: ديلمى در محبوب القلوب گويد: «هرمس الهرامسة المسمى عند العبرانيين اخنوخ، و عند اليونانيين ارميس، و معنى ارميس عندهم عطارد، و عند العرب ادريس كما سماه الله تعالى في كتابه العزيز لكثرة دراسته»
  6. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص71
  7. صمدی آملی، شرح دروس هیئت، جلسه اول، سایت تفرید
  8. مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص31
  9. كتاب مقدس، پيدايش 5: 1- 20
  10. مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دائره المعارف قرآن كريم، 1385ش، ج2، ص32
  11. قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، ج6، ص343.
  12. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1390ق، ج۱۴، ص73
  13. حسن زاده آملی، دروس هيئت و ديگر رشته‌‏هاى رياضى، ج‏2، ص688
  14. دیلمی، محبوب القلوب، ص88
  15. سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.
  16. مجمع ‌البيان، ج‌4، ص‌510.
  17. حسن زاده آملی، انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه، ص130
  18. حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، ص642
  19. تفسير ابن ‌كثير، ج‌4، ص‌22.
  20. ارشاد القلوب/ترجمه سلگى (على سلگى نهاوندى) ج 1 ص 326.
  21. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص32.
  22. حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج2، ص269.
  23. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص284.
  24. مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۳۲.
  25. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج92، ص456.
  26. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج81، ص253.
  27. سوره انعام، آیه ۸۵.
  28. سوره صافات، آیه ۱۲۳.
  29. طبرسی، مجمع ‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج‌۴، ص‌۵۱۰.
  30. سوره مريم، آيه 56- 57
  31. سوره صافات، آيه 124
  32. حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، ص642

منابع

  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • قمی، علی ابن ابراهیم، تفسير قمی، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، 1363 ش
  • حسن زاده آملى، حسن، دروس هيئت و ديگر رشته‌‏هاى رياضى، قم، بوستان كتاب، چاپ چهارم، 1378ش.
  • طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
  • دیلمی، محمد بن علی، محبوب القلوب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، 1380ش.
  • قصص الأنبياء، فاطمه مشايخ، تهران، انتشارات فرحان، اول، 1381 ش.
  • قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، سوم، 1377.
  • قطب راوندى، قصص الأنبياء عليهم السلام، مشهد، مؤسسة البحوث الإسلامية، 1409 ق.
  • بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
  • حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم، محمدى رى شهرى و همكاران؛ قم: دارالحديث، اول، 1429 ق.
  • ارشاد القلوب/ترجمه سلگى، على سلگى نهاوندى؛ قم: ناصر، اول، 1376.
  • مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب قم، چاپ اول، 1385ش.
  • حسن زاده آملى، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، 1جلد، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1378ش.
  • طبرسی، فضل‌بن حسن، مجمع البیان فی‌ تفسیر‌ القرآن‌، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.‌
پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن