جهنم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۰ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

جَهَنَّم یا دوزخ، معروفترين نام جايگاه مجازات مجرمان در قيامت است . دار مكافات و كيفر بدکاران در آخرت و وعده گاه كفار و منافقان و ستمگران است که در آن عذاب قهر الهی را بچشند.

واژه شناسى «جهنّم»

واژه شناسان در باره ريشه واژه «جهنّم» اختلاف نظر دارند . برخى بر اين باورند كه اين واژه ، عبرانى است و اصل آن ، «كِهِنّام» بوده و با تعريب ، «جهنّم» شده است . [۱] برخى ، ريشه عبرانى آن را «جهينوم» يا «جحينوم» دانسته اند ، كه محلّى در چهار كيلومترى قدس بوده و زباله هاى شهر و لاشه هاى حيوانات را در آن جا مى ريختند و مى سوزاندند . [۲] . برخى اين كلمه را فارسى معرّب مى دانند . [۳] به تونل زير حمّام كه حرارت در آن مى دمند تا زمين حمّام را گرم كند نيز جهنّم مى گويند . [۴] شايد به دليل مشكوك بودن عربيت اين واژه، ابن فارس ، آن را در مقاييس اللغة نياورده[۵] . اما ابن منظور در وجه تسميه آن مى گويد : الجهنام : القعر البعيد ، و بئر جهنّم و جهنام ، بكسر الجيم و الهاء : بعيدة القعر ، و به سمّيت جهنّم لبعد قعرها . ۴ جهنام : عمق زياد . چاه جَهْنَم و جِهْنام ، چاهى كه ژرف باشد . جهنّم را به خاطر عمقش به اين نام ناميده اند .

کلمه جهنم در قرآن

اين كلمه 77 بار در آيات مختلف تكرار شده است. مانند:

  • «وَلَٰكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ». (سوره سجده:13)
  • «إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا». (سوره نساء:140)
  • «وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا». (سوره نساء:93)
  • «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ». (سوره حجر:43)

برخی از اوصاف جهنم در آیات قرآن

جهنم جای همه شرور و کثافات و زشتی ها است: «لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىَ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ»؛(سوره انفال/آیه39) تا خداوند جدا سازد پلید را از پاکیزه و پلیدها را بر هم نهد و همه را انباشته و در جهنم قرار دهد.

بت ها و معبودان باطل نیز در جهنم می روند: «إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ»؛ (سوره انبیاء/آیه 98) شما و آنچه را که غیر خدا می پرستید هیزم دوزخید شما در آن وارد می شوید.

و در بسیاری از روایات چیزهای بد و منکر را از آن دوزخ شمردند مثلا تب از لهیب دوزخ است و شهوت یا حسد از آتش دوزخ است. البته سنگ و بت نه برای عقاب به جهنم می روند چون جماد تقصیر ندارد بلکه از جهتی که سبب شرند از خبائث اند و جای خبائث همان جای کفار است هر چه خیر است در قیامت از شر جدا می شود و هر یک به جای خود می روند اما در این جهان همه در هم آمیخته در یک فرد انسان هم جهات خیر است و هم جهات شر.

« وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ»؛ (سوره عنکبوت/آیه 54) دوزخ دربر گرفته است کافران را.

آنچه در آیه ظهور دارد آن است که اکنون هم جهنم بر کفار احاطه دارد و با توجه به این معنا اگر آنها ادراک حرارت آن نمی کنند. در عالم دیگر که حجاب از اطراف برداشته می شود، متوجه آن شده خود را در آتش می بینند. چنانکه فرمود: «فبصرک الیوم حدید»؛ امروز چشم تو تیزبین شده است.

رئیس جهنم مالک است و حافظان زیردستان او خزنه دوزخند. «وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ...»؛(سوره زخرف/آیه 77) دوزخیان گفتند: ای مالک پروردگار تو بر ما حکم کند و جان ما بستاند و مالک در جواب گوید شما جاوید زنده مانید.

«وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ...»؛ (سوره غافر/آیه 49) آنها که در دوزخند با خازنان گفتند: از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب ما را سبک کند. اینها فرشتگانی هستند که نمی گذارند دوزخیان از جهنم بیرون آیند و فضای وجود را آلوده و پلید کنند چنانکه در دنیا می کردند همه مردم وارد جهنم می شوند نیکان زود بیرون می آیند و بدکاران می مانند.

«وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا»؛ (سوره مریم/آیه 71) هیچ کس از شما نیست مگر وارد جهنم خواهد شد این حکمی است گذشته از پروردگار تو، آنگاه نجات می دهیم پرهیزکاران را و می گذاریم ستمگران را در آنجا به زانو درآمده. مثل جهنم مثل دنیا است اما دنیائی که نیکی ها را از آن جدا کرده باشند و همچنان که همه مردم به دنیا آمدند اما ستمگران در دنیا فرورفتند و پرهیزکاران رستند همچنین در آخرت این حال را مجسم بینند که در جهنم درآیند بعضی بیرون شوند و بعضی بمانند رجوع به جحیم و رجوع به نار شود.

نامهای دیگر جهنم در قرآن

در قرآن نامهايي براي جهنم گفته شده است از جمله: سَقَر، سَعير، حَجيم، حُطَمة، هاوِيه، لظي، أثام، سجّين.

جهنم در روایات

جهنم دارای هفت در است كه هر گروه از آنها را دربى خاص باشد. از اميرالمؤمنين علیه السلام روايت شده كه فرمود: دوزخ را هفت در باشد و آن طبقاتى است، هر طبقه بر زير طبقه ديگر و حضرت يك دست خويش بر دست ديگر خود نهاد و فرمود: اين چنين و فرمود: خداوند طبقات بهشت را در كنار هم قرار داد ولى طبقات دوزخ را برخى بر روی برخى دیگر كه زيرين همه «جهنم» و بالاى آن لظّى و فوق آن حُطَمه و فوق آن سَقَر و فوق آن جحيم و فوق آن سعير و فوق سعير هاويه است.[۶]

در نامه اى كه آن حضرت به محمد بن ابى بكر برای مردم مصر نوشت چنين آمده: جهنم ژرفايش عميق، حرارتش شديد، نوشابه اش چرك و خون، عذابش نوين، پتك هايش آهنين، سكنه آن هرگز نميرند. عذابش كاسته نگردد، سرائى است كه رحمت در آن راه نيافته و ناله اهلش به گوش كسى نرسد...

از امام صادق علیه السلام نقل است كه فرمود: اين آتش شما يك هفتادم آتش جهنم است و اگر چنين نمى بود امكان بهره بردارى از آن نبود و چون روز قيامت فرارسد حرارت همين آتش نيز بر آن افزوده شود كه در آن هنگام جهنم چنان صيحه بكشد كه هر ملك مقرب و هر پيامبر مرسل از هول آن صيحه به زانو درآيد.[۷]

اعتقاد اهل کتاب در مورد جهنم

کلمه جهنم اصلا عبری است اما به معنی که مسلمانان می گویند، بنی اسرائیل معتقد نبودند. بعضی طوائف یهود به آخرت ایمان داشتند و بعضی نداشتند و در نواحی بیت المقدس جائی بود که استخوانهای قربانی و چیزهای دیگر سوخته میشد آنجا را وادی جهنم می گفتند اما عیسویان به جهنم معتقدند همچنان که ما معتقدیم در آخرت و آن را جای گناهکاران و عذاب و شکنجه الهی می دانند.

پانویس

  1. ر . ك : تاج العروس : ج ۱۶ ص ۱۲۶ و لسان العرب : ج ۱۲ ص ۱۱۲ و النهاية : ج ۱ ص ۳۲۳ و الإتقان فى علوم القرآن : ج ۱ ص ۳۹۸ و تفسير الآلوسى : ج ۲ ص ۹۶ .
  2. المفصّل فى تاريخ العرب : ج ۶ ص ۶۷۹
  3. ر . ك : الصحاح : ج ۵ ص ۱۸۹۲ (مادّه «جهنّم») .
  4. ر . ك : لغت نامه دهخدا : ج ۵ ص ۶۹۶۶ (واژه «جهنّم») .
  5. لسان العرب : ج ۱۲ ص ۱۱۲ (ماده «جهنم»)
  6. مجمع البيان
  7. بحارالانوار: 8/286

منابع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
  • جهنم، کاظم احمدزاده، سایت پژوهه.
  • نثر طوبی، علامه شعرانی، ج1، واژه "جهنم".
  • محمد محمدی ری شهری،بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج2،قم:دارالحدیث،چاپ : اول،1389 ش،ص47،در دسترس درپایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه، بازیابی: 16 اردیبهشت 1393.