موسی بن بغا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{تقویم|روز= 28 صفر|سال= سال 264 هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 28 صفر|سال= سال 264 هجری قمری}}  
موسى  بن  بغاى  كبير، يكى از فرماندهان نظامى و ترك  نژاد متوكل (دهمين خليفه عباسى) بود و از سوى او، جهت سركوبى قيام  ها و شورش  هاى مردمى به مناطق مختلف اسلامى اعزام گرديد و با شدت و خشونت، اعتراضات مردمى را سركوب كرد.
 
  
وى در خلافت [[معتز عباسى]] (سيزدهمين خليفه عباسى)، مأموريت يافت براى از ميان بردن نخستين حكومت شيعى در شمال ايران، با داعى  كبير (حسن  بن  زيد علوى) حاكم طبرستان، به نبرد پردازد.
 
  
وى در آغاز باجستان  بن  وهسودان، عامل داعى  كبير در قزوين، برخورد كرد و با وى جنگ سختى نمود و بر سپاهيان علوى پيروز شد و شهرهاى قزوين، زنجان و ابهر را بار ديگر از دست مخالفان خليفه بيرون آورد و در سيطره سپاهيان خليفه درآورد.
 
  
وى، آن گاه به "رى" رفت و پس از تصرف آن، در آن جا اقامت گزيد و سپاهيان خود را به فرماندهى "مفلح" به جنگ داعى  كبير در طبرستان فرستاد.<ref> [[تاريخ دمشق]] (ابن عساكر)، ج 60، ص 401.</ref>
+
[[موسی بن بغای کبیر]]، يكى از فرماندهان نظامى و ترك نژاد متوكل (دهمين خليفه عباسى) بود و از سوى او، جهت سركوبى قيام ها و شورش  هاى مردمى به مناطق مختلف اسلامى اعزام گرديد و با شدت و خشونت، اعتراضات مردمى را سركوب كرد.
  
مفلح، در آغاز به سمنان لشكر كشيد و آن را از تسلط [[علويان]] خارج ساخت. در همين هنگام، احمد بن  محمد سكنى كه از سوى طاهريان، حاكم منطقه بود، به سپاه خليفه پيوست و به همراه مفلح به طبرستان هجوم آوردند.
+
وى در [[خلافت]] [[معتز عباسى]] (سيزدهمين خليفه عباسى)، مأموريت يافت براى از ميان بردن نخستين حكومت [[شیعه]] در شمال ايران، با [[داعی کبیر]] (حسن  بن  زيد علوى) حاكم [[طبرستان]]، به نبرد پردازد.
  
آنان، پس از سمنان و مناطق جنوبى سلسله جبال البرز، به گرگان هجوم آوردند و آن را تصرف كردند. سپس به شهرهاى سارى، آمل، چالوس و سراسر مازندران هجوم آوردند و آن  ها را از دست داعى  كبير بيرون آوردند. داعى  كبير، به ناچار، در اطراف كلاردشت، در غرب مازندران پناه گرفت و از ديلميان استمداد جست. ولى ديلميان، وى را يارى نكردند.  
+
وى در آغاز [[باجستان بن وهسودان]]، عامل داعى كبير در قزوين، برخورد كرد و با وى جنگ سختى نمود و بر سپاهيان علوى پيروز شد و شهرهاى [[قزوین]]، [[زنجان]] و [[ابهر]] را بار ديگر از دست مخالفان خليفه بيرون آورد و در سيطره سپاهيان [[خليفه]] درآورد.
  
تا اين كه در سال 255 قمرى، پس از خلع معتز عباسى از خلافت و مردن او، سپاهيان خليفه، طبرستان و مناطق ديگر ايران را ترك كرده و به سوى [[بغداد]] روان شدند. پس از خروج سربازان مفلح و موسى  بن  بغا از طبرستان، داعى كبير، دوباره اين مناطق سرسبز را به تصرف خود درآورد.<ref> [[تاريخ طبرستان]] (بهاء الدين بن اسفنديار)، ص 243.</ref>
+
وى، آن گاه به "[[ری]]" رفت و پس از تصرف آن، در آن جا اقامت گزيد و سپاهيان خود را به فرماندهى "[[مفلح]]" به جنگ داعى كبير در طبرستان فرستاد.<ref> [[تاریخ دمشق]] (ابن عساكرج 60، ص 401.</ref>
  
موسى بن بغا، در عصر خلافت مهتدى (چهاردهمين خليفه عباسى) به يكى از قدرتمندترين فرماندهان نظامى و سياسى تبديل شد. وى، خليفه را وادار به پذيرش شرايط خود كرد و با دسيسه هايى چند، صالح بن وصيف را كه از نزديكان و فرماندهان عالى رتبه مهتدى بود، كشت و از اين طريق، رقيب خود را از ميان برداشت.<ref> [[تاريخ ابن  خلدون]]، ج 2، ص 462.</ref>
+
[[مفلح]]، در آغاز به سمنان لشكر كشيد و آن را از تسلط [[علويان]] خارج ساخت. در همين هنگام، [[احمد بن  محمد سكنى]] كه از سوى [[طاهریان]]، حاكم منطقه بود، به سپاه خليفه پيوست و به همراه مفلح به طبرستان هجوم آوردند.
 +
 
 +
آنان، پس از سمنان و مناطق جنوبى سلسله جبال البرز، به گرگان هجوم آوردند و آن را تصرف كردند. سپس به شهرهاى سارى، آمل، چالوس و سراسر مازندران هجوم آوردند و آن ها را از دست داعى كبير بيرون آوردند. داعى كبير، به ناچار، در اطراف كلاردشت، در غرب مازندران پناه گرفت و از [[ديلميان]] استمداد جست. ولى ديلميان، وى را يارى نكردند.
 +
 
 +
تا اين كه در سال 255 قمرى، پس از خلع معتز عباسى از خلافت و مردن او، سپاهيان خليفه، طبرستان و مناطق ديگر ايران را ترك كرده و به سوى [[بغداد]] روان شدند. پس از خروج سربازان مفلح و موسى بن بغا از طبرستان، داعى كبير، دوباره اين مناطق سرسبز را به [[تصرف]] خود درآورد.<ref> [[تاريخ طبرستان]] (بهاء الدين بن اسفنديار)، ص 243.</ref>
 +
 
 +
موسى بن بغا، در عصر خلافت مهتدى (چهاردهمين خليفه عباسى) به يكى از قدرتمندترين فرماندهان نظامى و سياسى تبديل شد. وى، خليفه را وادار به پذيرش شرايط خود كرد و با دسيسه هايى چند، [[صالح بن وصيف]] را كه از نزديكان و فرماندهان عالى رتبه مهتدى بود، كشت و از اين طريق، رقيب خود را از ميان برداشت.<ref> [[تاريخ ابن  خلدون]]، ج 2، ص 462.</ref>
  
 
وى در عصر [[معتمد عباسى]] (پانزدهمين خليفه عباسى) نيز از اقتدار كافى برخوردار بود.
 
وى در عصر [[معتمد عباسى]] (پانزدهمين خليفه عباسى) نيز از اقتدار كافى برخوردار بود.
  
موسى بن بغا در سال 259 قمرى، از سوى معتمد عباسى مأموريت يافت كه با جنبش زنگيان در جنوب [[عراق]] مبارزه كند. ولى تلاش وى، سودى دربرنداشت.
+
موسى بن بغا در سال 259 قمرى، از سوى معتمد عباسى مأموريت يافت كه با جنبش زنگيان در جنوب [[عراق]] مبارزه كند. ولى تلاش وى، سودى دربرنداشت.
  
وى در سال 260 قمرى، از سوى معتمد عباسى، مأمور لشكركشى به "رى" شد و در اين شهر با هواداران حسن بن زيد طالبى كه بر اين شهر تسلط يافته بود، مبارزه كرد و آنان را شكست داد و شهر را به تصرف خود درآورد. همچنين در سال 261 قمرى، حكومت مناطق جنوبى ايران و عراق، همانند اهواز، [[بصره]]، بحرين و يمامه را از معتمد عباسى دريافت كرد و پس از مدتى، از منصب خود بركنار گرديد.<ref> همان، ص 528.</ref>
+
وى در سال 260 قمرى، از سوى معتمد عباسى، مأمور لشكركشى به "رى" شد و در اين شهر با هواداران حسن بن زيد طالبى كه بر اين شهر تسلط يافته بود، مبارزه كرد و آنان را شكست داد و شهر را به تصرف خود درآورد. همچنين در سال 261 قمرى، حكومت مناطق جنوبى ايران و عراق، همانند اهواز، [[بصره]]، [[بحرین]] و [[یمامه]] را از معتمد عباسى دريافت كرد و پس از مدتى، از منصب خود بركنار گرديد.<ref> همان، ص 528.</ref>
  
سرانجام، پس از سال ها خدمت به خلفاى عباسى و خيانت به مردم، و جنايت هاى بي شمار به مسلمانان، در 28 [[صفر]] سال 264 قمرى، در عصر معتمد عباسى، به هلاكت رسيد. جنازه اش به [[سامرا]] منتقل شد و در آن جا به خاك سپرده شد.<ref> تاريخ دمشق، ج 60، ص 401.</ref>
+
سرانجام، پس از سال ها خدمت به خلفاى عباسى و خيانت به مردم، و جنايت هاى بي شمار به مسلمانان، در 28 [[صفر]] سال 264 قمرى، در عصر معتمد عباسى، به هلاكت رسيد. جنازه اش به [[سامرا]] منتقل شد و در آن جا به خاك سپرده شد.<ref> تاريخ دمشق، ج 60، ص 401.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۴۵

تقویم هجری قمری

روز واقعه:28 صفر
سال 264 هجری قمری



موسی بن بغای کبیر، يكى از فرماندهان نظامى و ترك نژاد متوكل (دهمين خليفه عباسى) بود و از سوى او، جهت سركوبى قيام ها و شورش هاى مردمى به مناطق مختلف اسلامى اعزام گرديد و با شدت و خشونت، اعتراضات مردمى را سركوب كرد.

وى در خلافت معتز عباسى (سيزدهمين خليفه عباسى)، مأموريت يافت براى از ميان بردن نخستين حكومت شیعه در شمال ايران، با داعی کبیر (حسن بن زيد علوى) حاكم طبرستان، به نبرد پردازد.

وى در آغاز باجستان بن وهسودان، عامل داعى كبير در قزوين، برخورد كرد و با وى جنگ سختى نمود و بر سپاهيان علوى پيروز شد و شهرهاى قزوین، زنجان و ابهر را بار ديگر از دست مخالفان خليفه بيرون آورد و در سيطره سپاهيان خليفه درآورد.

وى، آن گاه به "ری" رفت و پس از تصرف آن، در آن جا اقامت گزيد و سپاهيان خود را به فرماندهى "مفلح" به جنگ داعى كبير در طبرستان فرستاد.[۱]

مفلح، در آغاز به سمنان لشكر كشيد و آن را از تسلط علويان خارج ساخت. در همين هنگام، احمد بن محمد سكنى كه از سوى طاهریان، حاكم منطقه بود، به سپاه خليفه پيوست و به همراه مفلح به طبرستان هجوم آوردند.

آنان، پس از سمنان و مناطق جنوبى سلسله جبال البرز، به گرگان هجوم آوردند و آن را تصرف كردند. سپس به شهرهاى سارى، آمل، چالوس و سراسر مازندران هجوم آوردند و آن ها را از دست داعى كبير بيرون آوردند. داعى كبير، به ناچار، در اطراف كلاردشت، در غرب مازندران پناه گرفت و از ديلميان استمداد جست. ولى ديلميان، وى را يارى نكردند.

تا اين كه در سال 255 قمرى، پس از خلع معتز عباسى از خلافت و مردن او، سپاهيان خليفه، طبرستان و مناطق ديگر ايران را ترك كرده و به سوى بغداد روان شدند. پس از خروج سربازان مفلح و موسى بن بغا از طبرستان، داعى كبير، دوباره اين مناطق سرسبز را به تصرف خود درآورد.[۲]

موسى بن بغا، در عصر خلافت مهتدى (چهاردهمين خليفه عباسى) به يكى از قدرتمندترين فرماندهان نظامى و سياسى تبديل شد. وى، خليفه را وادار به پذيرش شرايط خود كرد و با دسيسه هايى چند، صالح بن وصيف را كه از نزديكان و فرماندهان عالى رتبه مهتدى بود، كشت و از اين طريق، رقيب خود را از ميان برداشت.[۳]

وى در عصر معتمد عباسى (پانزدهمين خليفه عباسى) نيز از اقتدار كافى برخوردار بود.

موسى بن بغا در سال 259 قمرى، از سوى معتمد عباسى مأموريت يافت كه با جنبش زنگيان در جنوب عراق مبارزه كند. ولى تلاش وى، سودى دربرنداشت.

وى در سال 260 قمرى، از سوى معتمد عباسى، مأمور لشكركشى به "رى" شد و در اين شهر با هواداران حسن بن زيد طالبى كه بر اين شهر تسلط يافته بود، مبارزه كرد و آنان را شكست داد و شهر را به تصرف خود درآورد. همچنين در سال 261 قمرى، حكومت مناطق جنوبى ايران و عراق، همانند اهواز، بصره، بحرین و یمامه را از معتمد عباسى دريافت كرد و پس از مدتى، از منصب خود بركنار گرديد.[۴]

سرانجام، پس از سال ها خدمت به خلفاى عباسى و خيانت به مردم، و جنايت هاى بي شمار به مسلمانان، در 28 صفر سال 264 قمرى، در عصر معتمد عباسى، به هلاكت رسيد. جنازه اش به سامرا منتقل شد و در آن جا به خاك سپرده شد.[۵]

پانویس

  1. تاریخ دمشق (ابن عساكر)، ج 60، ص 401.
  2. تاريخ طبرستان (بهاء الدين بن اسفنديار)، ص 243.
  3. تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 462.
  4. همان، ص 528.
  5. تاريخ دمشق، ج 60، ص 401.

منابع

سيد تقى واردى، روز شمار تاريخ اسلام، جلد دوم: ماه صفر