رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ترجمه قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{خوب}}
+
{{خوب}}مراد از «ترجمه»، انتقال جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى از زبانى به زبان دیگر است. قرآن پژوهان براى جواز «ترجمه [[قرآن]]» دلائلى را اقامه کرده اند، از جمله همگانى و جهانى بودن پیام قرآن. ترجمه تحت اللفظى، ترجمه آزاد و ترجمه معنایى، انواع ترجمه قرآن بشمار می روند.
==تعريف ترجمه==  
+
 
به طور كلى مراد از ترجمه در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى كلام از زبانى به زبان ديگر است. با توجه به اينكه جميع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد به حدى كه گويى عين كلام را از لغتى به لغت ديگر منتقل كرده اند با علم به اينكه نقل عين كلام از زبانى به زبان ديگر ميسر نيست.<ref>  جواد سلماس زاده. تاريخ ترجمه قرآن در جهان ص 11 </ref>  
+
== تعریف ترجمه ==
برخى از متخصصان علم ترجمه چون c. rabin ترجمه به معناى اخير را اين چنين تعريف كرده اند: “ترجمه را مى توان انتقال مفهومى به صورت شفاهى يا كتبى از زبانى به زبان ديگر دانست.<ref> عبد الكريم بى آزار شيرازى: قرآن ناطق ص 31 </ref>  
+
به طور کلى مراد از «ترجمه» در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى کلام از زبانى به زبان دیگر است؛ با توجه به اینکه جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد، به حدى که گویى عین کلام را از لغتى به لغت دیگر منتقل کرده اند و با علم به اینکه نقل عین کلام از زبانى به زبان دیگر میسر نیست.<ref>  جواد سلماس زاده. تاریخ ترجمه قرآن در جهان ص ۱۱ </ref>  
گروه ديگر ترجمه را چنين تعريف مى كنند: ترجمه عبارت است از نزديكترين معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبك.<ref>  عبد الكريم بى آزار شيرازى: قرآن ناطق ص 33 </ref><ref>  اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: 20 </ref>  
+
 +
برخى از متخصصان علم ترجمه چون rabin، ترجمه به معناى اخیر را این چنین تعریف کرده اند: “ترجمه را مى توان انتقال مفهومى به صورت شفاهى یا کتبى از زبانى به زبان دیگر دانست".<ref> عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۱ </ref>  
 +
گروه دیگر ترجمه را چنین تعریف مى کنند: ترجمه عبارت است از نزدیکترین معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبک.<ref>  عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۳ </ref><ref>  اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۰ </ref>  
 
==جواز ترجمه قرآن==  
 
==جواز ترجمه قرآن==  
مسأله جواز يا عدم جواز فقهى ترجمه قرآن كريم معركه آراء فقها خصوصا فقهاء اهل سنت در طول تاريخ بوده است و از قرون اوليه مورد بحث و مناقشه بنيانگذاران مذاهب چهارگانه فقه اسلامى بوده است، چنانكه [[شافعى]]، [[احمد بن حنبل]] و [[مالك بن انس]] ترجمه قرآن را روا نمى دانستند و امّا [[ابو حنيفه]] آن را جايز مى شمارد و قرائت ترجمه [[سوره فاتحه]] به فارسى را در نماز براى كسانى كه مشكل در تلفظ داشتند جايز مى دانست.
+
مسأله جواز یا عدم جواز فقهى ترجمه [[قرآن|قرآن کریم]] معرکه آراء فقها خصوصا فقهاء [[اهل سنت]] در طول تاریخ بوده است، چنانکه [[شافعی|شافعى]]، [[احمد بن حنبل]] و [[مالک بن انس]] ترجمه قرآن را روا نمى دانستند و امّا [[ابوحنیفه|ابو حنیفه]] آن را جایز مى شمارد و قرائت ترجمه [[سوره فاتحه]] به فارسى را در [[نماز]] براى کسانى که مشکل در تلفظ داشتند جایز مى دانست.
  
در مقابل گروهى ترجمه قرآن را جايز دانسته اند مانند [[زمخشرى]] <ref> زمحشرى جاراليه (الكشاف) ج 2/ 539 </ref>در [[كشاف]]، [[بيضاوى]] در تفسير خود (كه گزينش از كشاف است)<ref> بيضاوى انوار التاويل و اسرار التنزيل ج 2 ص 315 </ref>و قرآن پژوهان ديگرى همچون [[شيخ مصطفى مراغى]] <ref> به نقل از مجله مترجم ويژه قرآن شماره 10 ص 201 </ref>مرحوم [[كاشف العظاء]]، <ref> به نقل از تاريخ قرآن آيت اللّه معرفت ص 15 </ref>” مرحوم [[آيت اللّه العظمى ميلانى]] <ref> به نقل از قرآن ناطق عبد الكريم بى آزار شيرازى ص 62 </ref>[[امام خمينى]] و [[آيت اللّه العظمى خويى]] قائل به جواز ترجمه قرآن بوده اند. <ref> آية اللّه خويى البيان قسمت تعليقات ش 5 ص 540 </ref> <ref> اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: 22 </ref>
+
در مقابل، گروهى ترجمه قرآن را جایز دانسته اند، مانند: [[زمخشرى]] در [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|کشاف]]،<ref> زمخشرى، الکشاف، ج ۲/ ۵۳۹ </ref> [[عبدالله بن عمر بیضاوی|بیضاوى]] در [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|انوار التنزیل]] (که گزینش از کشاف است)<ref> بیضاوى، انوار التاویل و اسرار التنزیل ج ۲ ص ۳۱۵ </ref> و عالمان دیگرى از [[شیعه]] همچون کاشف الغطاء،<ref> به نقل از تاریخ قرآن آیت اللّه معرفت ص ۱۵ </ref> [[سید محمدهادی میلانی|آیت اللّه میلانى]]،<ref> به نقل از قرآن ناطق عبد الکریم بى آزار شیرازى ص ۶۲ </ref> [[امام خمینى]] و [[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللّه خویى]] قائل به جواز ترجمه قرآن بوده اند.<ref> آیة اللّه خویى البیان قسمت تعلیقات ش ۵ ص ۵۴۰ </ref> <ref> اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۲ </ref>
  
===دلائل موافقان ترجمه===
+
قرآن پژوهان براى جواز ترجمه قرآن دلائلى را اقامه مى کنند، از جمله:
قرآن پژوهان براى جواز ترجمه قرآن دلائلى را اقامه مى كنند ما در اين مقال برخى از آنها را بيان مى كنيم.
 
  
'''همگانى و جهان شمولى بودن پيام قرآن:'''
+
'''همگانى و جهانى بودن پیام قرآن:'''
  
ترجمه قرآن به زبانهاى مختلف از چند جهت امرى ضرورى و لازم است. قرآن كتاب دعوت است و اين دعوت در جميع ازمنه و امكنه مشمول جميع انسانها در تمام قرون است و بايد به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درك كنند {{متن قرآن|«هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ »}} <ref>  (آل عمران 138) </ref> و اسلام دين اختصاصى براى افراد خاص نيست و براى همه مردم جهان يكسان است {{متن قرآن|«تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى  عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً»}}<ref>  (فرقان 1) </ref>  
+
ترجمه [[قرآن]] به زبانهاى مختلف از چند جهت امرى ضرورى و لازم است. قرآن کتاب دعوت است و این دعوت در جمیع ازمنه و امکنه مشمول جمیع انسانها در تمام قرون است و باید به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درک کنند: {{متن قرآن|«هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ »}}<ref>  آل عمران/ ۱۳۸ </ref> و [[اسلام]] دین اختصاصى براى افراد خاص نیست و براى همه مردم جهان یکسان است:{{متن قرآن|«تَبارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى  عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً»}}.<ref>  فرقان/ ۱ </ref>  
  
''' ترجمه قرآن يكى از ضرورتهاى دعوت دينى است'''  
+
''' ترجمه قرآن یکى از ضرورتهاى دعوت دینى است:'''  
  
ترجمه قرآن به ديگر زبانها يكى از ضرورت هاى دعوت دينى به شمار مى آيد و بر عهده همه مسلمين است تا نداى اسلام را به گوش جهانيان برسانند. رسالتى را كه قرآن بر عهده گذاشته: كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً<ref>  (بقره 141) </ref> يا آيه شريفه  وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ<ref>  (نحل 44) </ref> كه به خوبى دال بر ترجمه به عنوان يك ضرورت  تبليغ دينى است <ref> محمد هادى معرفت تاريخ قرآن ص 196 </ref> و در ميان علماء معاصر حضرت آيت اللّه خوئى كه يكى از اعاظم و اعلام فقهاء و مفسرين معاصر بوده اند. ايشان ترجمه قرآن را به زبانهاى ديگر يك ضرورت دعوت دينى به حساب مى آورند<ref>  البيان آيت اللّه خوئى، قسمت تعليقات شماره 5 ص 540 </ref>
+
ترجمه قرآن به دیگر زبانها یکى از ضرورت هاى دعوت دینى به شمار مى آید و بر عهده همه مسلمین است تا نداى اسلام را به گوش جهانیان برسانند. رسالتى را که قرآن بر عهده گذاشته: {{متن قرآن|«کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیداً»}}<ref>  بقره/ ۱۴۱ </ref> یا آیه شریفه: {{متن قرآن|«وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»}}<ref>  نحل/ ۴۴ </ref> که به خوبى دال بر ترجمه به عنوان یک ضرورت  تبلیغ دینى است<ref> محمد هادى معرفت تاریخ قرآن ص ۱۹۶ </ref> و در میان علماء معاصر، [[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللّه خوئى]] که یکى از اعاظم و اعلام فقهاء و مفسرین معاصر بوده اند، ترجمه قرآن را به زبانهاى دیگر یک ضرورت دعوت دینى به حساب مى آورند.<ref>  البیان آیت اللّه خوئى، قسمت تعلیقات شماره ۵ ص ۵۴۰ </ref>
  
'''فلسفه انزال قرآن تبيين محتويات قرآن است.'''
+
'''فلسفه انزال قرآن تبیین محتویات قرآن است:'''
  
غرض از انزال قرآن تبيين و روشن ساختن آن براى جهانيان است نه اينكه صرفا تلاوت شود و در اختيار گروهى خاص قرار گيرد (مخاطبين اوليه كه عرب بوده اند) قرآن براى همه است و همه كس بايد بتوانند آن را درك كنند و در اختيار داشته باشند و آيات شريفه  وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ <ref>  (نحل 33) </ref> و آيه  إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى  مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ <ref>  (بقره 159) </ref> گواه بر اين مدعاست.
+
غرض از [[نزول قرآن]] تبیین و روشن ساختن آن براى جهانیان است، نه اینکه صرفا [[تلاوت قرآن|تلاوت]] شود و در اختیار گروهى خاص قرار گیرد (مخاطبین اولیه که عرب بوده اند). قرآن براى همه است و همه کس باید بتوانند آن را درک کنند و در اختیار داشته باشند و آیات شریفه {{متن قرآن|«وَ أُوحِی إِلَی هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»}} <ref>  نحل/ ۳۳ </ref> و آیه {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدى  مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتابِ أُولئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»}} <ref>  بقره/ ۱۵۹ </ref> گواه بر این مدعاست.
  
'''تحريص و ترغيب پيامبر به تعلم زبان ساير ملل'''  
+
'''ترغیب پیامبر به تعلم زبان سایر ملل:'''  
  
در روايات متعددى منقول است كه نبى اكرم اصحاب خود را ترغيب به تعلم زبان ديگر ملل مى نمود. همچنان كه مشهور است كه كاتب خود يعنى زيد بن ثابت را وا داشتند كه زبان عبرى و سريانى را فرا گيرد و او در زمان اندكى اين دو زبان را آموخت و امر ترجمه قرآن به ساير زبانها مى تواند يكى از مصاديق اين ترغيب باشد. و ترجمه سوره مريم براى پادشاه حبشه كه زبان “امهرى” داشت. توسط جعفر بن ابى طالب كه زبان مردم حبشه را مى دانست، به خوبى دال بر جواز ترجمه قرآن است.
+
در روایات متعددى منقول است که [[پیامبر اسلام|نبى اکرم]] صلّى اللّه علیه و آله اصحاب خود را ترغیب به تعلم زبان دیگر ملل مى نمود. همچنان که مشهور است که کاتب خود یعنى [[زید بن ثابت|زید بن ثابت]] را وا داشتند که زبان عبرى و [[زبان سریانی|سریانى]] را فرا گیرد و او در زمان اندکى این دو زبان را آموخت؛ پس امر ترجمه قرآن به سایر زبانها مى تواند یکى از مصادیق این ترغیب باشد. همچنین ترجمه [[سوره مریم|سوره مریم]] براى پادشاه [[حبشه]] که زبان “امهرى” داشت، توسط [[جعفر طیار|جعفر بن ابى طالب]] که زبان مردم حبشه را مى دانست، به خوبى دال بر جواز ترجمه قرآن است.
  
'''نامه های پیامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم'''
+
'''نامه های پیامبر صلّى اللّه علیه و آله:'''
  
ترجمه نامه هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حاوى آيات قرآن  نامه هايى كه پيامبر اكرم به پادشاهان كشورهاى مجاور نوشته است و همچنين ساير نامه هاى آن حضرت كه در طول رهبرى به نقاط مختلف مرقوم داشتند حاوى برخى آيات قرآن است. به عنوان نمونه در نامه هايى كه براى پادشاه حبشه فرستادند اين آيات به چشم مى خورد:
+
نامه هایى که پیامبر اکرم به پادشاهان کشورهاى مجاور نوشته است و همچنین سایر نامه هاى آن حضرت که در طول رهبرى به نقاط مختلف مرقوم داشتند، حاوى برخى [[آیه|آیات]] قرآن است. به عنوان نمونه در نامه هایى که براى پادشاه حبشه فرستادند این آیات به چشم مى خورد: {{متن قرآن|«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ»}}<ref>  حشر/ ۲۳ </ref> {{متن قرآن|«قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکمْ غَیرَ الْحَقِ»}}<ref> مائده/ ۷۷ </ref>. گفته مى شود فرستاده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، عمر بن امیه نامه آن حضرت را به زبانى که نجاشى مى فهمید قرائت کرد.<ref> اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۳ </ref>
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ <ref>  (حشر 23) </ref> قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِ  گفته مى شود فرستاده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عمر بن اميه نامه آن حضرت را به زبانى كه نجاشى مى فهميد قرائت كرد.<ref> اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: 23 </ref>
+
==تاریخچه ترجمه قرآن==
 +
ترجمه قرآن، نخستین بار در شرق به وسیله مسلمانان و بصورت بخشى از آیه‌ هاى قرآن و بمنظور خدمت به دین مبین [[اسلام]] تحقق یافته است و طبق روایتى [[سلمان فارسی|سلمان فارسى]] به درخواست جمعى از ایرانیان، [[سوره حمد|سوره فاتحه]] را ترجمه کرده و بنظر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى اللّه علیه و آله و سلم هم رسانده است.
  
==تاريخچه ترجمه قرآن كريم‌==
+
امّا در اواخر قرن دوّم هجرى که اسقف‌هاى‌ حرّانى و رهاوى به پیروى از یوحنّاى دمشقى آشکار و نهان علیه دین اسلام سمپاشى مى ‌کردند، با سوء نیت ترجمه‌ هایى از آیه ‌هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان که نیکتاس‌ (Niketas) به فرمان قیصر در اثناى پیشرفت فتوحات اسلامى، کتابى را در ردّ دین اسلام تالیف کرده بود، آن کتاب حاوى ترجمه‌ هایى از آیات قرآن بود.  
ترجمه قرآن، نخستين بار در شرق و بوسيله مسلمانان و بصورت بخشى از آيه‌ هاى قرآن و بمنظور خدمت به دين مبين اسلام تحقق يافته است و طبق روايتى سلمان فارسى به درخواست جمعى از ايرانيان سوره فاتحه را ترجمه كرده و بنظر پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم هم رسانده است امّا در اواخر قرن دوّم هجرى كه اسقف‌هاى‌ حرّانى و رهاوى به پيروى از يوحنّاى دمشقى آشكار و نهان عليه دين اسلام سمپاشى مى ‌كردند، با سوء نيّت ترجمه‌ هايى از آيه ‌هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان كه نيكتاس‌ (Niketas) به فرمان قيصر در اثناى پيشرفت فتوحات اسلامى، كتابى را در ردّ دين اسلام تاليف كرده بود، آن كتاب حاوى ترجمه‌ هايى از آيات قرآن بود، و در آغاز قرن ششم و چهار سال قبل از دومين جنگ صليبى، يك كشيش كلونى بنام پير لونرابل‌ (Poerre le venerabel) براى اوّلين بار تمام قرآن را به زبان آلمانى ترجمه كرد و آشكارا اعلان نمود كه هدف او از اين كار . تبليغات عليه اسلام است، و ترجمه‌اى كه يك كشيش مزدور و متعصّب عيسوى و با اعلان اينكه فقط بمنظور تبليغات عليه اسلام به آن اقدام نموده است، معلوم است كه تا چه حدّ از واقعيت دور و مملو از غرض ورزى و افترا و تحريف‌ها و اشتباهات عمدى و غير عمدى بوده است و با اين حال آن ترجمه با همه آن كيفيّات، طىّ قرنها در ميان اروپائيان «قرآن» و كتاب مقدس مسلمانان بشمار مى ‌آمد و در عصر رنسانس و دوران بيدارى اروپائيان نيز اين اشتباه ادامه داشت، و مقارن سالهاى نهصد و نود هجرى «اندره دورير» (Andre du Ryer) كه مدتى در مصر و اسلامبول بسر برده بود، به انتشار ترجمه قرآن زير عنوان «كتاب مقدس مسلمين» در غرب همّت گماشت و اين ترجمه از شهرت وافرى برخوردار گشته و هر چند كمى سطحى و با عبارات عاميانه صورت گرفته بود باز طى پنج سال چه در پاريس و چه در آمستردام پنج مرتبه تجديد چاپ و بعدها به زبانهاى انگليسى‌  و هلندى و آلمانى ترجمه گرديد و آخرين چاپ آن در آمستردام به سال 530 انتشار يافت.
 
  
در سال 620 ماراچى ايتاليايى، كشيش مقرّب دربار پاپ يازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (ليوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى كه فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى ‌كوشيد حقيقت اسلام را درك كند و همراه (بولن) در فرانسه به تبليغ دين اسلام پرداخت، در همان اوان (جورج سيل) در سال 1110 ترجمه جديدى از قرآن را به چاپ رسانيد و در يك بحث مقدماتى تحليلى از اوضاع جهان عرب پيش از اسلام و تحوّلات آنها و ويژگيها دين اسلام را مورد تحقيق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت كه در سالهاى 1125 و 1150 به آلمانى و به فرانسه ترجمه گرديد و تا حال بيش از سى و پنج بار چاپ شده است.
+
و در آغاز قرن ششم و چهار سال قبل از دومین جنگ صلیبى، یک [[کشیش|کشیش]] کلونى بنام پیر لونرابل‌ (Poerre le venerabel) براى اوّلین بار تمام قرآن را به زبان آلمانى ترجمه کرد و آشکارا اعلان نمود که هدف او از این کار، تبلیغات علیه اسلام است، و ترجمه‌اى که یک کشیش مزدور و متعصّب [[مسیحیت|مسیحى]] و با اعلان اینکه فقط بمنظور تبلیغات علیه اسلام به آن اقدام نموده است، معلوم است که تا چه حدّ از واقعیت دور و مملو از غرض ورزى و افترا و تحریف‌ها و اشتباهات عمدى و غیر عمدى بوده است و با این حال آن ترجمه با همه آن کیفیات، طىّ قرنها در میان اروپائیان «قرآن» و کتاب مقدس مسلمانان بشمار مى ‌آمد.  
  
در سال 1152 (كلود ساوارى) كه مدتى‌ در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى ‌دانست ترجمه جديدى را با مقدّمه‌اى از زندگى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اقتباس از ابو الفدا، و مقابله با ترجمه (سيل) و ترجمه (ماراچى) منتشر نمود و در سال 1220 دو ترجمه مهّم از (اولمان) و   كازيميرسكى‌ (Kasimirski) انتشار يافت و از اين به بعد ترجمه‌هاى قرآن در غرب رواج بيشترى پيدا كردند و در سال 1280 در انگلستان ترجمه (رودول) چاپ و با تيراژ بسيارى منتشر گرديد و تجديد چاپ نيز گرديد، اين ترجمه از اين حيث ممتاز بود كه (رودول) نخستين مترجمى بود كه مجذوب قرآن شده بود، و در سال 1260 (ادوارد هنرى) نويسنده معروف غربى كه به اسلام گرويده بود، قرآن را با ايمان و حسن نيّت ترجمه و در دو جلد منتشر نمود و در سال 1317 دكتر ريچارد ، استاد ادبيات عرب دانشگاه (ادنيورك) نيز قرآن را ترجمه و منتشر نمود، و مقارن ترجمه معروف (آرتور آربرى) كه قرآن را در دو جلد به انگليسى ترجمه و در سال 1333 منتشر نمود ترجمه‌هاى ديگرى نيز به آلمانى و ايتاليايى و فرانسوى از طرف مترجمان انتشار يافت و متاخرترين ترجمه‌ها و معروفترين آنها ترجمه (بلاشر) است كه ساليان دراز در مصر و سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه السنه شرقى پاريس تدريس مى‌كرد و قرآن را در (1338) و در دو جلد به زبان فرانسه و ترجمه و همراه مقدّمه‌اى آنرا چاپ و منتشر نمود، و بلانشر بعدا بر اثر مطالعه نسخه‌هاى خطّى بكلّى بينايى را از دست داد و در گوشه‌اى در شهر پاريس زندگى را ادامه‌  داد. <ref> قرآن‌شناسى(احمديان)ص409 </ref>   
+
در عصر رنسانس و دوران بیدارى اروپائیان نیز این اشتباه ادامه داشت، و مقارن سالهاى ۹۹۰ هجرى «اندره دوریر» (Andre du Ryer) که مدتى در [[مصر]] و اسلامبول بسر برده بود، به انتشار ترجمه قرآن زیر عنوان «کتاب مقدس مسلمین» در غرب همّت گماشت و این ترجمه از شهرت وافرى برخوردار گشته و هر چند کمى سطحى و با عبارات عامیانه صورت گرفته بود، باز طى پنج سال چه در پاریس و چه در آمستردام پنج مرتبه تجدید چاپ و بعدها به زبانهاى انگلیسى‌  و هلندى و آلمانى ترجمه گردید و آخرین چاپ آن در آمستردام به سال ۵۳۰ انتشار یافت.
 +
 
 +
در سال ۶۲۰ ماراچى ایتالیایى، کشیش مقرّب دربار پاپ یازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (لیوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى که فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى ‌کوشید حقیقت اسلام را درک کند و همراه (بولن) در فرانسه به تبلیغ دین اسلام پرداخت. در همان اوان (جورج سیل) در سال ۱۱۱۰ ترجمه جدیدى از قرآن را به چاپ رسانید و در یک بحث مقدماتى تحلیلى از اوضاع جهان عرب پیش از اسلام و تحوّلات آنها و ویژگیهای دین اسلام را مورد تحقیق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت که در سالهاى ۱۱۲۵ و ۱۱۵۰ به آلمانى و به فرانسه ترجمه گردید و تا حال بیش از سى و پنج بار چاپ شده است.
 +
 
 +
در سال ۱۱۵۲ (کلود ساوارى) که مدتى‌ در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى ‌دانست ترجمه جدیدى را با مقدّمه‌اى از زندگى [[رسول خدا]] صلى اللّه علیه و آله و سلم اقتباس از ابو الفداء، و مقابله با ترجمه (سیل) و ترجمه (ماراچى) منتشر نمود و در سال ۱۲۲۰ دو ترجمه مهّم از (اولمان) و کازیمیرسکى‌ (Kasimirski) انتشار یافت و از این به بعد ترجمه‌هاى قرآن در غرب رواج بیشترى پیدا کردند و در سال ۱۲۸۰ در انگلستان ترجمه (رودول) چاپ و با تیراژ بسیارى منتشر گردید و تجدید چاپ نیز گردید، این ترجمه از این حیث ممتاز بود که (رودول) نخستین مترجمى بود که مجذوب قرآن شده بود. و در سال ۱۲۶۰ (ادوارد هنرى) نویسنده معروف غربى که به اسلام گرویده بود، قرآن را با ایمان و حسن نیت ترجمه و در دو جلد منتشر نمود و در سال ۱۳۱۷ دکتر ریچارد، استاد [[ادبیات عرب]] دانشگاه (ادنیورک) نیز قرآن را ترجمه و منتشر نمود، و مقارن ترجمه معروف (آرتور آربرى) که قرآن را در دو جلد به انگلیسى ترجمه و در سال ۱۳۳۳ منتشر نمود.
 +
 
 +
ترجمه‌هاى دیگرى نیز به آلمانى و ایتالیایى و فرانسوى از طرف مترجمان انتشار یافت و متاخرترین ترجمه‌ها و معروفترین آنها ترجمه [[بلاشر]] است که سالیان دراز در [[مصر]] و سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه السنه شرقى پاریس تدریس مى‌کرد و قرآن را در سال ۱۳۳۸ و در دو جلد به زبان فرانسه و ترجمه و همراه مقدّمه‌اى آنرا چاپ و منتشر نمود، و بلاشر بعدا بر اثر مطالعه نسخه‌هاى خطّى بکلّى بینایى را از دست داد و در گوشه‌اى در شهر پاریس زندگى را ادامه‌  داد.<ref> قرآن‌شناسى(احمدیان)ص۴۰۹ </ref>   
 
==انواع ترجمه قرآن==  
 
==انواع ترجمه قرآن==  
  
 
===ترجمه تحت اللفظى===
 
===ترجمه تحت اللفظى===
  
يا كلمه به كلمه، كه مترجم زبان مبدأ را كلمه به كلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قديم قرآن، مترجمان با ايمان به رعايت امانت كامل در برگرداندن كلام اللّه به فارسى اين روش را اتخاذ كرده اند. امّا عيب مهم چنين ترجمه اى اين است كه زيبا و رسا نيست چون رعايت اجزاء نحوى جمله- كه در دو زبان همانند نيست- نمى شود، مثلا در جمله فعليه عربى كه فعل در ابتدا آمده و در فارسى بايد در انتها باشد طبعا اين قاعده رعايت نمى شود. به عنوان مثال: قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ “ <ref> مائده/ 15. </ref>آمد به شما از خدا روشنايى و نامه پيدا.<ref> كشف الأسرار 3/ 66. </ref> كه ترجمه روان آن چنين است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است”. <ref> قرآن مجيد، ترجمه فولادوند، ص 110. </ref><ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 150 </ref>  
+
ترجمه تحت اللفظى یا کلمه به کلمه، که مترجم زبان مبدأ را کلمه به کلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قدیم قرآن، مترجمان با ایمان به رعایت امانت کامل در برگرداندن کلام اللّه به فارسى، این روش را اتخاذ کرده اند. امّا عیب مهم چنین ترجمه اى این است که زیبا و رسا نیست چون رعایت اجزاء نحوى جمله - که در دو زبان همانند نیست- نمى شود، مثلا در جمله فعلیه عربى که فعل در ابتدا آمده و در فارسى باید در انتها باشد طبعا این قاعده رعایت نمى شود. به عنوان مثال: {{متن قرآن|«قَدْ جاءَکمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کتابٌ مُبِینٌ»}}<ref> مائده/ ۱۵. </ref> آمد به شما از خدا روشنایى و نامه پیدا.<ref> کشف الأسرار ۳/ ۶۶. </ref> که ترجمه روان آن چنین است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است”.<ref> قرآن مجید، ترجمه فولادوند، ص ۱۱۰. </ref><ref> آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۰ </ref>  
  
 
===ترجمه آزاد===
 
===ترجمه آزاد===
  
مترجم خود را مقيّد به برگرداندن دقيق لفظ يا معناى متنى كه ترجمه مى شود نمى داند، بلكه به تناسب هدفى كه دارد به كاستن يا افزودن بر محتواى متن مى پردازد،گرچه معنى را به طور كلّى منتقل مى كند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلكه بايد آن را استنباط و دريافت ترجمان شمرد.<ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151 </ref>  
+
در ترجمه آزاد، مترجم خود را مقید به برگرداندن دقیق لفظ یا معناى متنى که ترجمه مى شود نمى داند، بلکه به تناسب هدفى که دارد به کاستن یا افزودن بر محتواى متن مى پردازد، گرچه معنى را به طور کلّى منتقل مى کند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلکه باید آن را استنباط و دریافت ترجمان شمرد.<ref> آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱ </ref>  
  
===ترجمه معنايى===
+
===ترجمه معنایى===
 
 
در اين روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى كه مراد گوينده يا نويسنده كاملا بيان شود و تا ممكن شود الفاظ دو زبان نيز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود يا روانى جمله بايد عبارتى افزوده شود، كه به رعايت امانت اين افزوده ها را درون هلالين () قرار مى دهند.اگر هدف از تلاوت قرآن در نظر گرفته شود طبعا اين نتيجه حاصل مى شود كه بهترين نوع ترجمه كلام اللّه، ترجمه معنايى است كه مراد آيات را بازگو مى كند. البتّه كلمات و تعبيرات و جمله بندى بايد شيوا، گويا- و حتّى الامكان- زيبا و خوشخوان باشد، كه سزاوار نام “ترجمه شايسته قرآن” - كه در برترين حد فصاحت و بلاغت است- گردد.<ref>  آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151 </ref>
 
  
 +
در این روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى که مراد گوینده یا نویسنده کاملا بیان شود و تا ممکن شود الفاظ دو زبان نیز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود یا روانى جمله باید عبارتى افزوده شود، که به رعایت امانت این افزوده ها را درون هلالین () قرار مى دهند. اگر هدف از [[تلاوت قرآن]] در نظر گرفته شود، طبعا این نتیجه حاصل مى شود که بهترین نوع ترجمه کلام اللّه، ترجمه معنایى است که مراد آیات را بازگو مى کند. البتّه کلمات و تعبیرات و جمله بندى باید شیوا، گویا- و حتّى الامکان- زیبا و خوشخوان باشد، که سزاوار نام “ترجمه شایسته قرآن” - که در برترین حد فصاحت و بلاغت است- گردد.<ref>  آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱ </ref>
 
==پی نوشت==
 
==پی نوشت==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
اصول و مبانى ترجمه قرآن , على نجار,ناشر: كتاب مبين , مكان چاپ: رشت, چاپ اوّل ,سال1381
+
* اصول و مبانى ترجمه قرآن, على نجار, ناشر: کتاب مبین, چاپ اوّل, ۱۳۸۱.
 
+
* آشنایى با علوم قرآنى, محمدمهدى رکنى یزدى, مشهد, آستان قدس, چاپ اوّل, ۱۳۷۹.
آشنايى با علوم قرآنى, محمد مهدى ركنى يزدى, مشهد / تهران,آستان قدس / سمت, چاپ: اوّل, 1379
+
* قرآن‌شناسى, عبد الله احمدیان‌, تهران, نشر احسان‌, چاپ دوم,‌ ۱۳۸۲.
 
 
قرآن‌شناسى, عبد الله احمديان‌,تهران, نشر احسان‌,چاپ: دوم,‌ 1382
 
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}
 
 
[[رده:قرآن]]
 
[[رده:قرآن]]
 
[[رده:ترجمه قرآن]]
 
[[رده:ترجمه قرآن]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۹

مراد از «ترجمه»، انتقال جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى از زبانى به زبان دیگر است. قرآن پژوهان براى جواز «ترجمه قرآن» دلائلى را اقامه کرده اند، از جمله همگانى و جهانى بودن پیام قرآن. ترجمه تحت اللفظى، ترجمه آزاد و ترجمه معنایى، انواع ترجمه قرآن بشمار می روند.

تعریف ترجمه

به طور کلى مراد از «ترجمه» در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى کلام از زبانى به زبان دیگر است؛ با توجه به اینکه جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد، به حدى که گویى عین کلام را از لغتى به لغت دیگر منتقل کرده اند و با علم به اینکه نقل عین کلام از زبانى به زبان دیگر میسر نیست.[۱]

برخى از متخصصان علم ترجمه چون rabin، ترجمه به معناى اخیر را این چنین تعریف کرده اند: “ترجمه را مى توان انتقال مفهومى به صورت شفاهى یا کتبى از زبانى به زبان دیگر دانست".[۲] گروه دیگر ترجمه را چنین تعریف مى کنند: ترجمه عبارت است از نزدیکترین معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبک.[۳][۴]

جواز ترجمه قرآن

مسأله جواز یا عدم جواز فقهى ترجمه قرآن کریم معرکه آراء فقها خصوصا فقهاء اهل سنت در طول تاریخ بوده است، چنانکه شافعى، احمد بن حنبل و مالک بن انس ترجمه قرآن را روا نمى دانستند و امّا ابو حنیفه آن را جایز مى شمارد و قرائت ترجمه سوره فاتحه به فارسى را در نماز براى کسانى که مشکل در تلفظ داشتند جایز مى دانست.

در مقابل، گروهى ترجمه قرآن را جایز دانسته اند، مانند: زمخشرى در کشاف،[۵] بیضاوى در انوار التنزیل (که گزینش از کشاف است)[۶] و عالمان دیگرى از شیعه همچون کاشف الغطاء،[۷] آیت اللّه میلانى،[۸] امام خمینى و آیت اللّه خویى قائل به جواز ترجمه قرآن بوده اند.[۹] [۱۰]

قرآن پژوهان براى جواز ترجمه قرآن دلائلى را اقامه مى کنند، از جمله:

همگانى و جهانى بودن پیام قرآن:

ترجمه قرآن به زبانهاى مختلف از چند جهت امرى ضرورى و لازم است. قرآن کتاب دعوت است و این دعوت در جمیع ازمنه و امکنه مشمول جمیع انسانها در تمام قرون است و باید به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درک کنند: «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ »[۱۱] و اسلام دین اختصاصى براى افراد خاص نیست و براى همه مردم جهان یکسان است:«تَبارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً».[۱۲]

ترجمه قرآن یکى از ضرورتهاى دعوت دینى است:

ترجمه قرآن به دیگر زبانها یکى از ضرورت هاى دعوت دینى به شمار مى آید و بر عهده همه مسلمین است تا نداى اسلام را به گوش جهانیان برسانند. رسالتى را که قرآن بر عهده گذاشته: «کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیداً»[۱۳] یا آیه شریفه: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»[۱۴] که به خوبى دال بر ترجمه به عنوان یک ضرورت تبلیغ دینى است[۱۵] و در میان علماء معاصر، آیت اللّه خوئى که یکى از اعاظم و اعلام فقهاء و مفسرین معاصر بوده اند، ترجمه قرآن را به زبانهاى دیگر یک ضرورت دعوت دینى به حساب مى آورند.[۱۶]

فلسفه انزال قرآن تبیین محتویات قرآن است:

غرض از نزول قرآن تبیین و روشن ساختن آن براى جهانیان است، نه اینکه صرفا تلاوت شود و در اختیار گروهى خاص قرار گیرد (مخاطبین اولیه که عرب بوده اند). قرآن براى همه است و همه کس باید بتوانند آن را درک کنند و در اختیار داشته باشند و آیات شریفه «وَ أُوحِی إِلَی هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» [۱۷] و آیه «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتابِ أُولئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» [۱۸] گواه بر این مدعاست.

ترغیب پیامبر به تعلم زبان سایر ملل:

در روایات متعددى منقول است که نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله اصحاب خود را ترغیب به تعلم زبان دیگر ملل مى نمود. همچنان که مشهور است که کاتب خود یعنى زید بن ثابت را وا داشتند که زبان عبرى و سریانى را فرا گیرد و او در زمان اندکى این دو زبان را آموخت؛ پس امر ترجمه قرآن به سایر زبانها مى تواند یکى از مصادیق این ترغیب باشد. همچنین ترجمه سوره مریم براى پادشاه حبشه که زبان “امهرى” داشت، توسط جعفر بن ابى طالب که زبان مردم حبشه را مى دانست، به خوبى دال بر جواز ترجمه قرآن است.

نامه های پیامبر صلّى اللّه علیه و آله:

نامه هایى که پیامبر اکرم به پادشاهان کشورهاى مجاور نوشته است و همچنین سایر نامه هاى آن حضرت که در طول رهبرى به نقاط مختلف مرقوم داشتند، حاوى برخى آیات قرآن است. به عنوان نمونه در نامه هایى که براى پادشاه حبشه فرستادند این آیات به چشم مى خورد: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ»[۱۹] «قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکمْ غَیرَ الْحَقِ»[۲۰]. گفته مى شود فرستاده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، عمر بن امیه نامه آن حضرت را به زبانى که نجاشى مى فهمید قرائت کرد.[۲۱]

تاریخچه ترجمه قرآن

ترجمه قرآن، نخستین بار در شرق به وسیله مسلمانان و بصورت بخشى از آیه‌ هاى قرآن و بمنظور خدمت به دین مبین اسلام تحقق یافته است و طبق روایتى سلمان فارسى به درخواست جمعى از ایرانیان، سوره فاتحه را ترجمه کرده و بنظر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم هم رسانده است.

امّا در اواخر قرن دوّم هجرى که اسقف‌هاى‌ حرّانى و رهاوى به پیروى از یوحنّاى دمشقى آشکار و نهان علیه دین اسلام سمپاشى مى ‌کردند، با سوء نیت ترجمه‌ هایى از آیه ‌هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان که نیکتاس‌ (Niketas) به فرمان قیصر در اثناى پیشرفت فتوحات اسلامى، کتابى را در ردّ دین اسلام تالیف کرده بود، آن کتاب حاوى ترجمه‌ هایى از آیات قرآن بود.

و در آغاز قرن ششم و چهار سال قبل از دومین جنگ صلیبى، یک کشیش کلونى بنام پیر لونرابل‌ (Poerre le venerabel) براى اوّلین بار تمام قرآن را به زبان آلمانى ترجمه کرد و آشکارا اعلان نمود که هدف او از این کار، تبلیغات علیه اسلام است، و ترجمه‌اى که یک کشیش مزدور و متعصّب مسیحى و با اعلان اینکه فقط بمنظور تبلیغات علیه اسلام به آن اقدام نموده است، معلوم است که تا چه حدّ از واقعیت دور و مملو از غرض ورزى و افترا و تحریف‌ها و اشتباهات عمدى و غیر عمدى بوده است و با این حال آن ترجمه با همه آن کیفیات، طىّ قرنها در میان اروپائیان «قرآن» و کتاب مقدس مسلمانان بشمار مى ‌آمد.

در عصر رنسانس و دوران بیدارى اروپائیان نیز این اشتباه ادامه داشت، و مقارن سالهاى ۹۹۰ هجرى «اندره دوریر» (Andre du Ryer) که مدتى در مصر و اسلامبول بسر برده بود، به انتشار ترجمه قرآن زیر عنوان «کتاب مقدس مسلمین» در غرب همّت گماشت و این ترجمه از شهرت وافرى برخوردار گشته و هر چند کمى سطحى و با عبارات عامیانه صورت گرفته بود، باز طى پنج سال چه در پاریس و چه در آمستردام پنج مرتبه تجدید چاپ و بعدها به زبانهاى انگلیسى‌ و هلندى و آلمانى ترجمه گردید و آخرین چاپ آن در آمستردام به سال ۵۳۰ انتشار یافت.

در سال ۶۲۰ ماراچى ایتالیایى، کشیش مقرّب دربار پاپ یازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (لیوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى که فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى ‌کوشید حقیقت اسلام را درک کند و همراه (بولن) در فرانسه به تبلیغ دین اسلام پرداخت. در همان اوان (جورج سیل) در سال ۱۱۱۰ ترجمه جدیدى از قرآن را به چاپ رسانید و در یک بحث مقدماتى تحلیلى از اوضاع جهان عرب پیش از اسلام و تحوّلات آنها و ویژگیهای دین اسلام را مورد تحقیق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت که در سالهاى ۱۱۲۵ و ۱۱۵۰ به آلمانى و به فرانسه ترجمه گردید و تا حال بیش از سى و پنج بار چاپ شده است.

در سال ۱۱۵۲ (کلود ساوارى) که مدتى‌ در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى ‌دانست ترجمه جدیدى را با مقدّمه‌اى از زندگى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم اقتباس از ابو الفداء، و مقابله با ترجمه (سیل) و ترجمه (ماراچى) منتشر نمود و در سال ۱۲۲۰ دو ترجمه مهّم از (اولمان) و کازیمیرسکى‌ (Kasimirski) انتشار یافت و از این به بعد ترجمه‌هاى قرآن در غرب رواج بیشترى پیدا کردند و در سال ۱۲۸۰ در انگلستان ترجمه (رودول) چاپ و با تیراژ بسیارى منتشر گردید و تجدید چاپ نیز گردید، این ترجمه از این حیث ممتاز بود که (رودول) نخستین مترجمى بود که مجذوب قرآن شده بود. و در سال ۱۲۶۰ (ادوارد هنرى) نویسنده معروف غربى که به اسلام گرویده بود، قرآن را با ایمان و حسن نیت ترجمه و در دو جلد منتشر نمود و در سال ۱۳۱۷ دکتر ریچارد، استاد ادبیات عرب دانشگاه (ادنیورک) نیز قرآن را ترجمه و منتشر نمود، و مقارن ترجمه معروف (آرتور آربرى) که قرآن را در دو جلد به انگلیسى ترجمه و در سال ۱۳۳۳ منتشر نمود.

ترجمه‌هاى دیگرى نیز به آلمانى و ایتالیایى و فرانسوى از طرف مترجمان انتشار یافت و متاخرترین ترجمه‌ها و معروفترین آنها ترجمه بلاشر است که سالیان دراز در مصر و سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه السنه شرقى پاریس تدریس مى‌کرد و قرآن را در سال ۱۳۳۸ و در دو جلد به زبان فرانسه و ترجمه و همراه مقدّمه‌اى آنرا چاپ و منتشر نمود، و بلاشر بعدا بر اثر مطالعه نسخه‌هاى خطّى بکلّى بینایى را از دست داد و در گوشه‌اى در شهر پاریس زندگى را ادامه‌ داد.[۲۲]

انواع ترجمه قرآن

ترجمه تحت اللفظى

ترجمه تحت اللفظى یا کلمه به کلمه، که مترجم زبان مبدأ را کلمه به کلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قدیم قرآن، مترجمان با ایمان به رعایت امانت کامل در برگرداندن کلام اللّه به فارسى، این روش را اتخاذ کرده اند. امّا عیب مهم چنین ترجمه اى این است که زیبا و رسا نیست چون رعایت اجزاء نحوى جمله - که در دو زبان همانند نیست- نمى شود، مثلا در جمله فعلیه عربى که فعل در ابتدا آمده و در فارسى باید در انتها باشد طبعا این قاعده رعایت نمى شود. به عنوان مثال: «قَدْ جاءَکمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کتابٌ مُبِینٌ»[۲۳] آمد به شما از خدا روشنایى و نامه پیدا.[۲۴] که ترجمه روان آن چنین است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است”.[۲۵][۲۶]

ترجمه آزاد

در ترجمه آزاد، مترجم خود را مقید به برگرداندن دقیق لفظ یا معناى متنى که ترجمه مى شود نمى داند، بلکه به تناسب هدفى که دارد به کاستن یا افزودن بر محتواى متن مى پردازد، گرچه معنى را به طور کلّى منتقل مى کند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلکه باید آن را استنباط و دریافت ترجمان شمرد.[۲۷]

ترجمه معنایى

در این روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى که مراد گوینده یا نویسنده کاملا بیان شود و تا ممکن شود الفاظ دو زبان نیز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود یا روانى جمله باید عبارتى افزوده شود، که به رعایت امانت این افزوده ها را درون هلالین () قرار مى دهند. اگر هدف از تلاوت قرآن در نظر گرفته شود، طبعا این نتیجه حاصل مى شود که بهترین نوع ترجمه کلام اللّه، ترجمه معنایى است که مراد آیات را بازگو مى کند. البتّه کلمات و تعبیرات و جمله بندى باید شیوا، گویا- و حتّى الامکان- زیبا و خوشخوان باشد، که سزاوار نام “ترجمه شایسته قرآن” - که در برترین حد فصاحت و بلاغت است- گردد.[۲۸]

پی نوشت

  1. جواد سلماس زاده. تاریخ ترجمه قرآن در جهان ص ۱۱
  2. عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۱
  3. عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۳
  4. اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۰
  5. زمخشرى، الکشاف، ج ۲/ ۵۳۹
  6. بیضاوى، انوار التاویل و اسرار التنزیل ج ۲ ص ۳۱۵
  7. به نقل از تاریخ قرآن آیت اللّه معرفت ص ۱۵
  8. به نقل از قرآن ناطق عبد الکریم بى آزار شیرازى ص ۶۲
  9. آیة اللّه خویى البیان قسمت تعلیقات ش ۵ ص ۵۴۰
  10. اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۲
  11. آل عمران/ ۱۳۸
  12. فرقان/ ۱
  13. بقره/ ۱۴۱
  14. نحل/ ۴۴
  15. محمد هادى معرفت تاریخ قرآن ص ۱۹۶
  16. البیان آیت اللّه خوئى، قسمت تعلیقات شماره ۵ ص ۵۴۰
  17. نحل/ ۳۳
  18. بقره/ ۱۵۹
  19. حشر/ ۲۳
  20. مائده/ ۷۷
  21. اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۳
  22. قرآن‌شناسى(احمدیان)ص۴۰۹
  23. مائده/ ۱۵.
  24. کشف الأسرار ۳/ ۶۶.
  25. قرآن مجید، ترجمه فولادوند، ص ۱۱۰.
  26. آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۰
  27. آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱
  28. آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱

منابع

  • اصول و مبانى ترجمه قرآن, على نجار, ناشر: کتاب مبین, چاپ اوّل, ۱۳۸۱.
  • آشنایى با علوم قرآنى, محمدمهدى رکنى یزدى, مشهد, آستان قدس, چاپ اوّل, ۱۳۷۹.
  • قرآن‌شناسى, عبد الله احمدیان‌, تهران, نشر احسان‌, چاپ دوم,‌ ۱۳۸۲.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن