بهشت

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۳۳ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بهشت جای خوش آب و هوا، فراوان نعمت و آراسته است كه نیكوكاران پس از مرگ در آن جاودان باشند.

بهشت در لغت

اين كلمه در لغت به معنى «بهترين»، صفت موصوف محذوف است. مثلاً خانه بهشت یعنی بهترين خانه، باغ بهشت یعنی بهترين باغ و...

بهشت در اصطلاح

این کلمه به صورت متداول به معنی جايگاه ابدى بندگان شايسته خداوند است.

در قرآن كريم نيز تعبيراتى از بهشت شده است، از جمله: «دارالسلام» (سراى سلامت) «دارالآخرة» (سراى بازپسين) و «جنّة»، كه اين كلمه بيش از صد بار به صورت مفرد و تثنيه و جمع ذكر شده و به صفات: «عدن» (قرارگاه دائمى) و «خُلد» (جاويد) و «نعيم» (انواع كامرانيها) و «مأوى» (جايگاه)، موصوف گشته و به «عرضُها السماوات والارض»، (پهناى آن آسمانها و زمين است) و «تجرى من تحتها الانهار»، (جويبارها در كنار باغ هایش بگذرند)، و حورالعين و غلمان صفابخش آن باشند، وصف آن فرموده و آن را پاداش عمل صالح و تقوى و خداترسى و تسليم قرار داده است.

مرحوم شيخ صدوق رحمةالله علیه در كتاب «اعتقادات» خود كه مبيّن عقايد شيعه است در اين باره چنين مى گويد: اعتقاد ما درباره بهشت اين است كه آن سراى جاودان و جايگاه سلامت است، مرگ و پيرى و بيمارى و رنج و آفت و زوال در آن راه ندارد، غم و اندوه و نياز و درويشى در آنجا نباشد، بى نيازى واقعى و خوشبختى حقيقى و وطن اصلى در آنجا است، سراى شرف و بزرگوارى است، كه ساكنين آن را خستگى و ملال دست ندهد. هر آنچه بخواهند و دل آنها بدان ميل كند و ديدگان از آن لذت ببرد در آنجا فراهم بُوَد و در آنجا جاويدان باشند.

خانه اى است كه ساكن آن خانه در جوار حضرت پروردگار و دوستان و اوليا و مقربان درگاهش، زندگى مى كند.

بهشتيان كه در نهايت خوشى و كامرانى روزگار مى گذرانند نوع كامرانى آنها متفاوت است. آن كه در عبادت پروردگار همت والائى داشته و شوق لقاى خداوند متعال انگيزه بندگى او بوده، وى به نعمت تقديس و تسبيح و تحميد و تكبير ذات اقدسش متنعم باشد و آن كه به منظور راه يافتن به بهشت برين و لقاى حور عين، خداى را عبادت نموده باشد به انواع خوردني ها و نوشيدني ها و آميزش با مهرويان و به خدمت گرفتن نوباوگان بهره مند گردد...

آياتى از قرآن درباره بهشت

  • «إِنَّ الْمُتَّقينَ في‌ جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ».
  • «فاكِهينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحيمِ».
  • «كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
  • «مُتَّكِئينَ عَلى‌ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ».
  • «وَالَّذينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهينٌ».
  • «وَأَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ».
  • «يَتَنازَعُونَ فيها كَأْساً لالَغْوٌ فيها وَلا تَأْثيمٌ».
  • «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ».(سوره طور ، 17-24)

(پرهيزكاران در بهشت و خوشى و شادمانى و كامرانى اند. آنان به مواهب و عطاياى خداوندگار خويش دلشادند و از عذاب دوزخ در امان خداى خويش اند. به آنان خطاب مى شود كه (از انواع خوردني ها و نوشيدني ها) بخوريد و بياشاميد، گوارا باد شما را پاداش اعمال نيكتان. تكيه زنندگانند بر تخت هائى كه به كنار يكديگر صف داده شده اند و با همسران زيبا جفتشان كرده ايم.

و آنان كه به خدا ايمان آورده و فرزندانشان نيز در ايمان از آنها پيروى كرده اند ما آن فرزندان را (جهت تكميل شادمانيشان) به آنها ملحق مى سازيم و از پاداش عملشان هيچ نمى كاهيم، هر كسى در گرو كردار خويش مى باشد و بر آن بهشتيان از هر نوع ميوه و گوشت كه مايل بوند، فراوان بيفزائيم.

آنها در بهشت جام (نوشابه هاى گوارا) را چنان سريع از دست يكديگر بگيرند كه (گوئى) منازعه مى كنند، در صورتى كه آنجا كار بيهوده و گناه نباشد و پسرانى چون مرواريد از صدف بيرون ناشده گردشان جهت انجام خدمت مى گردند).

  • «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي‌ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ...». (سوره محمد-15)

وصف بهشتى كه خداترسان بدان وعده داده شده اند، اين است كه جويبارهائى در آن است از آب زلال گوارا و جويهائى از شير كه مزه اش تغيير نكند و جويها از عسل تصفيه شده و برای آنها است از هر ميوه اى و بخشش و خوشنودى از پروردگارشان...

رواياتى درباره بهشت

  • اميرالمؤمنين علیه السلام در وصف بهشت چنين مى فرمايد: درجاتى است كه هر يك بر ديگرى برترى خاص خود را دارد و جايگاههائى كه با يكديگر متغايرند، نعمتهايش پايان نپذيرد و ساكنان آن هرگز از آن كوچ نكنند، جاويدانند كه براى هميشه در عنفوان جوانى در آن زندگی کنند... (بحارالأنوار: 8/162)
  • اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: هيچ لذت در حقيقت لذت نباشد اگر پس از آن جهنم باشد و هيچ ناكامى را نتوان ناكامى گفت اگر بهشت را در پى بُوَد، هر لذت جز بهشت، ناچيز و هر بلا و بدبختى جز آتش دوزخ سلامتى است. (بحار: 8/199)
  • امام باقر علیه السلام فرمودند: بهشت در آغوش ناكامى ها و صبر است اگر كسى در دنيا بر ناكامى ها و مشكلات صبر كند به بهشت رود و جهنم در آغوش شهوات و لذات است، هر كس در اين دنيا به دنبال لذّات و شهوات نفسانى و كامروائى بود به دوزخ رود. (بحار: 71/72)
  • امام صادق علیه السلام فرمود: بهشت را دريست به نام باب المعروف كه جز كسانى كه خيرشان به مردم رسيده بدان در نيايند. (بحار: 8/197)

سه نظريه درباره مكان بهشت

در مورد مكان بهشت جاويد ـ كه جايگاه ابدى نيكوكاران است ـ، سه نظر وجود دارد:

۱. آسمان

عده اى بر اين باورند كه بهشت جاويد، در آسمان قرار دارد زيرا قرآن در گزارش معراج پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «وَلَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى × عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى × عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى».[۱] و قطعا [پيامبر] بار ديگر او (جبرئيل) را ديد، نزديك آخرين درخت سدر در همانجا كه بهشتِ مأواست.

يعنى بهشتِ مأوا همان بهشت جاويد است[۲] كه نزديك آخرين درخت سِدر در بالاترين نقطه آسمان قرار دارد.

همچنين در آيه اى ديگر است كه: «وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ».[۳] و روزىِ شما و آنچه به آن وعده داده مى شويد، در آسمان است.

بسيارى از مفسران، معتقدند كه «ما توعدون»، همان بهشت جاويدان است كه خداوند آن را به انسانهاى شايسته وعده داده است.[۴] همچنين در احاديثى تصريح شده است كه بهشت در آسمان است[۵] و بر اين اساس، عده اى به طور مطلق مى گويند كه بهشت در آسمان قرار دارد؛ اما موقعيت آن را در آسمانهاى هفتگانه مشخص نكرده اند.[۶] از آن ميان برخى معتقدند كه بهشت در آسمان چهارم است،[۷] برخى مى گويند: در آسمان ششم است و برخى بر اين باورند كه بهشت در آسمان هفتم[۸] قرار گرفته است.

۲. بى نيازى بهشت از مكان

برخى بر اين باورند كه اصولاً بهشت و دوزخى جدا از انسان وجود ندارد؛ بلكه بهشت معلول ملكات فاضله و دوزخ، پديد آمده از ملكات رذيله است. بنابراين بهشت نه مادى است و نه جدا از انسان و به همين جهت نيازى به مكان مادى مستقل ندارد.

صدرالمتألّهين در اين باره مى گويد: آگاه باش كه هر خوشبختى از خوشبختان در عالم آخرت، مملكتى بزرگ و پهناور دارد و جهانى فراتر و گستردهتر از هر چه در آسمانها و زمينهاست البته آن مملكت، بيرون از ذات او نيست؛ بلكه همه مملكت و داشته ها و خادمان و ملازمان و بوستان ها و درختان و حوريان و غلامانش جملگى قائم به اويند و او نگهدار آنها و ايجادكننده آنها به فرمان خداى بلندمرتبه و به قدرت اوست.

وجود اشياى اخروى هر چند مشابه صورتهايى است كه انسان در خواب مى بيند و يا در برخى رؤياها ديده مى شوند[۹] امّا كاملاً و حقيقتاً با آنها متفاوت است.

جهت مشابهت آنها، اين است كه هر يك از اين صورتها به گونه اى هستند كه موضوع هيولا و مكان و جهات موادّ امور ياد شده نيستند و ميان صورتهاى متعدد آنها، تزاحمى نيست و هيچ چيزى از آن دو نوع صورت در اين عالم، مزاحم زمان و مكان ديگرى نيست. انسان خوابيده، اى بسا افلاك عظيم و بيابانهاى وسيع دوردستى را مى بيند همانند چيزى كه شخص بيدار در اين عالم مى بيند. افلاك با اين كه در عالم خارج تغاير عددى دارند امّا عرصه را بر همديگر تنگ نمى كنند و مزاحم يكديگر نيستند. همين طور است آنچه انسان پس از مرگ و در عالم قبر مى بيند كه تزاحم و جا تنگ كردن براى يكديگر ميان او و آن اجسام نيست. مرده در قبر خود چيزهايى را مى بيند كه اگر آنها از اجرام دنيوى بودند، قبر گنجايش آنها را نداشت. امّا تفاوت آنها به اين است كه صورتهايى كه در نشئه آخرت هستند جوهر قوى، وجود شديد و اثر دردمندانه يا لذّتبخش زيادى دارند.

۳. باطن جهان

نظريه سوم اين است كه بهشت و دوزخ، مادى و داراى حقيقتى مستقل از وجود انسان اند، هم اكنون وجود خارجى دارند و مكان آنها در همين جهان است و به گستره آسمانها و زمين اند؛ ولى با چشم ظاهر قابل رؤيت نيستند.

پانویس

  1. سوره نجم: آيه ۱۳ـ۱۵.
  2. گفتنى است كه برخى بهشت مأوا را به بهشت برزخى يا بهشت آدم، تفسير كرده اند ولى با توجه به آيه: «أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْالصَّلِحَتِ فَلَهُمْ جَنَّتُ الْمَأْوَى نُزُلَا بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (سوره سجده: آيه ۱۹) و آيه: «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» (سوره نازعات: آيه ۴۱)، ظاهراً اين آيه نيز به بهشت جاويد، اشاره دارد. بسيارى از بزرگان اهل تفسير همين نظريه را پذيرفته اند. (ر.ك: مجمع البيان: ج۹، ص۲۶۵، الميزان فى تفسير القرآن: ج۱۸، ص۲۷۵).
  3. سوره ذاريات: آيه ۲۲.
  4. ر.ك: الميزان فى تفسير القرآن: ج۸، ص۱۱۵ و ج۱۸، ص۳۷۵، الأقسام فى القرآن الكريم: ص۴۲، تفسير البغوى: ج۱، ص۳۵۱، تفسير فخرالرازى: ج۲۸، ص۲۰۸، تفسير ابن كثير: ج۴، ص۲۵۱، البرهان، زركشى: ج۴، ص۸.
  5. ر.ك: ص۶۷، ح۳۵ و ۳۷ـ۳۸.
  6. ر.ك: تفسير مجاهد: ج۲، ص۶۱۸، شرح صحيح مسلم، نووى: ج۲، ص۲۲۳، شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد: ج۱۰، ص۱۲۰، الميزان فى تفسير القرآن: ج۱، ص۱۳۹، شرح اُصول الكافى ، ملّا صالح مازندرانى: ج۸، ص۱۲۴، بحارالأنوار: ج۸، ص۱۶۴، ح۱۰۷، التبيان فى تفسير القرآن: ج۴، ص۴۳۸، تفسير البغوى: ج۱، ص۳۵۱.
  7. ر.ك: فيض القدير: ج۳، ص۴۷۶، التبيان فى تفسير القرآن: ج۹، ص۳۸۵، زادالمسير: ج۵، ص۱۶۸.
  8. ر.ك: فيض القدير: ج۳، ص۴۷۶، بحارالأنوار: ج۵۷، ص۲۵۷، التخويف من النار: ص۶۷، زادالمسير: ج۵، ص۱۶۸، تفسير الفخرالرازى: ج۱۹، ص۲۳۵.
  9. بخصوص به روش شيخ اشراق (شهروردى) كه صورتهاى مرآتى را موجودات عالم مثال و صورت هاى اخروى را شبيه صورت مرآتى مى داند، به شرط اين كه قائم به ذات باشد و نه قائم به آينه و نيز به روح زنده متعلق باشد و نه به شبح بى روح.


منابع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
  • محمد محمدی ری شهری، بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، ج2، قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1389ش، ص72، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه، بازیابی: 16 اردیبهشت 1393.