انطاکیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۲ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (انطاکیه که در قرآن نیومده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


شهرى عذاب شده به جهت تكذیب فرستادگان الهى.

اَنطاكِیه كه با تاى منقوط نیز خوانده شده[۱] شهرى در روم باستان[۲] بوده كه به دست یونانیان[۳] در سال 300 قبل از میلاد[۴] بنا شده و هم‌اكنون جزو قلمرو كشور تركیه است.[۵] سازنده آن را انطیقس یا انطیوخوس (معرب انطیوكوس) سومین پادشاه پس از اسكندر گفته‌اند؛[۶] ولى برخى فرزند وى سلوكوس نیكاتور را سازنده آن دانسته‌اند.

وى این شهر را انطاكیه نامید تا منسوب به پدرش انطیخوس باشد.[۷] برخى نیز بر آن‌اند كه پدر بناى آن را آغاز و پسر پس از درگذشت او آن را به پایان رساند؛[۸] اما دسته‌اى از مورخان بناى آن ‌را توسط انطاكیة دختر روم بن یقن بن سام بن حضرت نوح علیه‌السلام دانسته‌اند.[۹]

این شهر زمانى یكى از سه شهر بزرگ سرزمین روم به شمار مى‌آمد و داراى موقعیتى سرسبز، نهرهاى آب خوش‌گوار و مركز تجارت آسیاى غربى و نزد یونانیان به انطاكیه زیبا و ملكه شرق مشهور بود.[۱۰]

نصارا نیز از شهر انطاكیه با وصف شهر خدا، شهر شاهى و مادر شهرها یاد مى‌كردند زیرا نخستین شهرى بود كه اهل آن همگى به حضرت مسیح و به دین نصارا گرویدند.[۱۱] پولس و برنابا از حواریان حضرت عیسى علیه‌السلام در آنجا به تبلیغ اشتغال داشتند.[۱۲]

شهر انطاكیه پیش از اسلام محل كشمكش و درگیرى بین قوم‌ها و پیروان ادیان یهود، نصارا و بت‌پرستان بوده است. این شهر یك‌بار به دست شاپور اول در سال 260[۱۳] و بار دیگر توسط كسرا انوشیروان در سال 538 میلادى فتح شد.[۱۴] در سال 638 میلادى مطابق با سال 17 هجرى قمرى مسلمانان، انطاكیه را به تصرف خود درآوردند.[۱۵] قبر مؤمن آل ‌یاسین كه نامش را حبیب نجار گفته‌اند در انطاكیه زیارتگاه مردم است.[۱۶] قبر یحیى بن زكریا علیهماالسلام نیز در این شهر است.[۱۷]

در قرآن‌كریم نام انطاكیه نیامده؛ لیكن مفسران در شأن نزول آیاتى، از انطاكیه و شهروندان آن یاد كرده‌اند. این آیات دو دسته است: آیاتى كه به نظر جمعى از مفسران درباره انطاكیه و اهل آن است[۱۸] و آن آیه 13 سوره یس/36: «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ» و آیات پس از آن است كه به داستان اصحاب قریه پرداخته است و بیشتر مفسران مقصود از قریه را انطاكیه دانسته‌اند؛ لیكن در چگونگى داستان و نام فرستادگانى كه به آنجا گسیل شده‌اند و این كه از جانب خداوند یا حضرت عیسى علیه‌السلام اعزام شده‌اند و چگونگى برخورد آن‌ها با مردم و برخورد حاكم و مردم با آنان، نیز كشتن مردى كه به این سه رسول گرایید و سرانجامِ كافران و پادشاه در نگاه مفسران و مورخان اختلاف است.[۱۹]

از شواهد تاریخى و برخى روایات و گفته مفسران ذیل آیه 14 سوره صف/61[۲۰] برمى‌آید كه اهل انطاكیه و پادشاه آن همگى یا دسته‌اى از آنان ایمان آوردند[۲۱] و از سویى روایات و شواهد تاریخى دیگر و ظاهر آیات پیشگفته سوره یس بیانگر كفر و سرانجام عذاب همه آنان از جمله پادشاه است،[۲۲] از این ‌رو برخى درباره قول مشهور تردید كرده[۲۳] و برخى آن را رد كرده و گفته‌اند: پیوند داستان طرح شده در سوره یس با انطاكیه بسیار ضعیف است،[۲۴] جز این كه بگوییم در انطاكیه در دو برهه زمانى دو رویداد اتفاق افتاده است: یكى فرستادن رسولان از سوى خداوند و تكذیب آنان از سوى اهل انطاكیه در حالى ‌كه تنها یك نفر (مؤمن آل ‌یاسین) ایمان آورد و بدست آنان كشته شد و خداوند اهل آن شهر را با عذاب فراگیر نابود كرد و دیگرى آن كه پس از آبادانى مجدد شهر انطاكیه حضرت عیسى علیه‌السلام فرستادگانى به آنجا گسیل داشته و این بار مردم انطاكیه به آن‌ها ایمان آوردند[۲۵] و این موضوع در آیه 14 سوره صف/61 گزارش شده است: «...فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ...»[۲۶] این احتمال نیز دور از حقیقت نیست كه داستان‌هاى متفاوت ممكن است مربوط به دو انطاكیه باشد[۲۷] زیرا در گذشته شهرهاى زیادى به نام انطاكیه وجود داشته است.[۲۸] (=>اصحاب القریه)

آیات مورد اختلاف كه برخى آن را درباره شهر انطاكیه دانسته‌اند:

الف. در آیه 14 سوره صف/61 خداوند به ایمان دسته‌اى از بنى‌اسرائیل به حضرت عیسى علیه‌السلام اشاره دارد: «فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ» برخى بر آن‌اند كه مقصود از بنى‌اسرائیل در این آیه اهل انطاكیه‌اند.[۲۹]

ب. برخى اصحاب رسّ در دو آیه ذیل را اهل انطاكیه دانسته‌اند: «وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا» (سوره فرقان/25، 38)، «كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ» (سوره ق/50، 12) گفته‌اند: رسّ چاهى بود در انطاكیه كه بت‌پرستان مؤمن آل یاسین را در آن افكنده و كشتند[۳۰] و از این ‌رو به اصحاب رس مشهور شدند.

ج. «فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا». (سوره كهف/18، 77) این آیه و آیات پیش از آن همراهى موسى و خضر علیهماالسلام را گزارش مى‌كند؛ آن دو در سفر به قریه‌اى رسیدند و از اهل آن طعام خواستند؛ اما اهل قریه از اطعام آنان خوددارى كردند. برخى مفسران مراد از قریه در این آیه را انطاكیه دانسته‌اند.[۳۱]

د. برخى مقصود از قریه در آیه 163 سوره اعراف/7 را انطاكیه دانسته‌اند.[۳۲] در این آیه به تجاوز اصحاب سبت از حدود الهى اشاره شده است: «واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَيَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ».

پانویس

  1. التعریف والاعلام، ص 111؛ تفسیر قرطبى، ج 15، ص 11.
  2. جامع‌البیان، مج 12، ج 22، ص 186؛ قاموس كتاب مقدس، ص 115؛ نمونه، ج 18، ص 340ـ359.
  3. دائرة‌المعارف بستانى، ج 4، ص 508.
  4. دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج 3، ص 62؛ قاموس كتاب مقدس، ص 115.
  5. نمونه، ج 18، ص 340.
  6. معجم البلدان، ج 1، ص 266.
  7. قاموس كتاب مقدس، ص 116.
  8. معجم البلدان، ج 1، ص 266.
  9. معجم‌البلدان، ج 1، ص 266؛ آثار البلاد، ص 150.
  10. دائرة‌المعارف بستانى، ج 4، ص 506؛ معجم البلدان، ج 1، ص 266ـ267؛ نمونه، ج 18، ص 359.
  11. التنبیه والاشراف، ص 116؛ تفسیر ابن كثیر، ج 3، ص 577؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 207.
  12. قاموس كتاب مقدس، ص 115.
  13. دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج 3، ص 62.
  14. تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 165؛ مروج الذهب، ج 1، ص 291؛ المسالك، ج 1، ص 288.
  15. دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج 3، ص 63؛ دائرة‌المعارف بستانى، ج 4، ص 511.
  16. الموسوعة الذهبیه، ج‌ 6‌، ص‌ 180؛ آثار البلاد، ص‌ 151؛ الكشاف، ج‌ 4، ص‌ 10.
  17. آثارالبلاد، ص 151.
  18. تفسیر قرطبى، ج 15، ص 11؛ المنیر، ج 22، ص 300، 302؛ التحریر والتنویر؛ ج 22، ص 358.
  19. تاریخ طبرى، ج 1، ص 379.
  20. البدایة والنهایه، ج 2، ص 67؛ التحریر والتنویر، ج 22، ص 359.
  21. تفسیر قمى، ج 2، ص 187ـ189؛ قصص الانبیاء، راوندى، ص 274.
  22. تفسیر ابن كثیر، ج 3، ص 576.
  23. همان، ص 574.
  24. البدایة والنهایه، ج 1، ص 207.
  25. همان، ص 207ـ208.
  26. همان، ج2، ص67.
  27. تفسیر ابن كثیر، ج 3، ص 577.
  28. قاموس كتاب مقدس، ص 116.
  29. البدایه والنهایه، ج2، ص67.
  30. روض الجنان، ج 14، ص 222.
  31. مجمع البیان، ج 6، ص 751؛ الجوهرالثمین، ج 4، ص 93.
  32. التعریف والاعلام، ص 111.

منابع

محمدمهدى خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 535-538.