العرشیه (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
العرشیة.jpg
نویسنده ملاصدرا
موضوع فلسفه اسلامی
زبان عربی
تعداد جلد ۱

«الحکمة العرشیة» تألیف صدرالدین محمد شیرازی (م، ۱۰۵۰ ق)، فیلسوف نامدار شیعه است. کتاب «العرشیه» داراى دو بخش مهم از مباحث فلسفى یعنى مبدأ (ایمان به خدا) و معاد می‌باشد. این رساله، حاوى عمده ابتکارات صدرالمتألهین در مباحث فلسفى است که به صورت صریح و بدون آمیختگى با اقوال و آراء دیگران آمده است.

مؤلف

محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (۹۷۹-۱۰۵۰ ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ شیعه و صاحب مکتب فلسفى «حکمت متعالیه» است.

از اساتید بزرگ ایشان، شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی می باشند و فیض کاشانی و ملا عبدالرزاق لاهیجی از معروف‌ترین شاگردان او هستند.

مهمترین کتاب ملاصدرا، «الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة» معروف به «اسفار اربعه»، است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد. برخی دیگر از آثار وی عبارتند از: تفسیر القرآن الکریم، اللمعات المشرقیه، المبداء و المعاد، الشواهد الربوبیه و العرشیه.

معرفی کتاب

نام کتاب بنا به تصریح مؤلف آن در مقدمه، «الحکمة العرشیة» بوده که به «عرشیة» شهرت یافته است. ملاصدرا در مقدمه کتاب مى‌گوید «و هذه المسائل المرسومة فی هذه الرسالة الموسومة بالحکمة العرشیة...». نامیدن کتاب به این نام، از آن جهت است که مطالب عرضه شده در آن از طریق معمول یعنى بحث و تعلّم کسى بدست نیامده، بلکه مستقیماً از مشکوة نبوت و ولایت و با روشى اشراقى حاصل گشته است؛ «بل هذه قوابس مقتبسة من مشکوة النبوة والولایة مستخرجة من ینابیع الکتاب والسنة و من غیر أن تکتب من مناولة الباحثین أو مزاولة صحبة المعلمین...».

مؤلف در مقابل حکمت بحثى، عناوین حکمت متعالیه و حکمت مشرقیه و حکمت عرشیه را بکار برده است و نام مبسوطترین اثر خود را «الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة» نهاده و نام این اثر را نیز «الحکمة العرشیة» گذاشته است. قابل توجه است که این هر سه عنوان در کلمات ابن سینا نیز در مقابل حکمت بحثى بکار رفته است، (منظور از حکمتِ مقابل حکمت بحثى، حکمتى است که بحثى صرف نیست، نه این که اصلا بحثى نیست).

صدرالمتألهین به زمان آغاز و انجام تألیف عرشیه اشاره ننموده است اما به قرائنى مى‌توان گفت: که کتاب بعد از سال ۱۰۳۷ هـ.ق و در دهه آخر عمر مؤلف نوشته شده است. زیرا اولاً در این کتاب بسیارى از نوآورى‌ها و ابتکاراتى که صدرالمتألهین در طول حیات علمى خود به آن دست یافته است وجود دارد. ثانیاً نام تعدادى از تألیفات دیگر صدرالمتألهین که در تاریخ‌هاى مختلفى از حیات علمى او پدید آمده‌اند در این رساله آمده است، از جمله کتاب‌هاى اسفار اربعه و الشواهد الربوبیة. ثالثاً در این رساله برهان معروف خود را بر اتحاد عاقل و معقول موسوم به «برهان تضایف» آورده است، با این که به تصریح خود مؤلف افاضه این برهان بر او در روز جمعه ماه جمادى الاول سال ۱۰۳۷ هـ.ق بوده است و نیز تصریح مى‌کند که در آن زمان ۵۸ سال از عمر شریفش مى‌گذشته است.

این رساله حاوى عمده ابتکارات صدرالمتألهین در مباحث فلسفى است که به صورت صریح و بدون آمیختگى با اقوال و آراء دیگران آمده است و طبعاً چنین نوشته‌اى مى‌توانست صدرالمتألهین را مورد هجوم کسانى قرار دهد که افکار نو را برنمى‌تابند و به دلیل انس ذهنشان به برخى نظریات مرسوم و معمول، از هر فکر جدیدى به وحشت مى‌افتند و صاحب آن فکر و اندیشه را مورد تهمت و کینه خود قرار مى‌دهند و این علاوه بر ستیزى است که مخالفان حکمت و فلسفه همواره نسبت به فیلسوفان و حکیمان روا داشته‌اند. با این وصف صدرالمتألهین قرار دادن این افکار و اندیشه‌ها را فرا راه طالبان حق و حقیقت ضرورى مى‌بیند و با علم به تهمت‌ها و تکفیرهاى بعدى به تألیف آن اقدام مى‌نماید و مى‌گوید: «هذه قوابس مقتبسة من مشکوة النبوة والولایة مستخرجة من ینابیع الکتاب والسنة من غیر أن تکتب من مناولة الباحثین أو مزاولة صحبة المعلمین ذکرتها لتکون تبصرة للسلاک الناظرین و تذکرة لإخوان المؤمنین و إن کان شنیعة للجهال والجدلیین و غیظا لأعداء نور الحکمة والیقین...».

محتوای کتاب

ملاصدرا در این رساله، اهم مباحث فلسفى را که در کتاب عظیم «اسفار اربعه» آمده است، به نحو موجز و مختصر گنجانیده است. چون بناى رساله بر ایجاز و اختصار بوده است، در بسیارى از موارد اقامه برهان بر مدعیات مطرح شده در آن را به کتب دیگر خود ارجاع داده است.

در این رساله اندیشه‌ها و آراء مؤلف پیراسته از آراء و اندیشه‌هاى دیگران و با پرهیز از بحث‌هاى مفصل و قیل و قال‌هاى خسته کننده عرضه شده است، لذا در این رساله جز چند مورد خبرى از آراء دیگران نیست و در آن موارد که ضرورت اقتضاى طرح آن اندیشه‌ها را داشته به اختصار از آنها گذشته است.

از جمله ابتکارات مهم و معروف صدرالمتألهین که در این کتاب آمده است عبارتند از: برهان صدیقین، قاعده بسیط الحقیقة و اثبات کمال مطلق بودن واجب و وحدت ذاتى او بر اساس این قاعده، علم اجمالى واجب در عین کشف تفصیلى آن، اتحاد عاقل و معقول، حدوث زمانى عالم، حرکت جوهرى، جسمانیة الحدوث بودن نفس، حقیقت ابصار و این که ابصار از سنخ اضافه اشراقیه است، تجرد صور خیالى، معاد جسمانى، تشخص به وجود است، تشکیکى بودن حقیقت وجود، حقیقت موت طبیعى و سبب آن.

کتاب «العرشیه» داراى دو بخش مهم از مباحث فلسفى یعنى مبدأ (ایمان به خدا) و معاد است. مؤلف در مقدمه کتاب مى‌گوید: «و هذه المسائل المرسومة فی هذه الرسالة الموسومة بالحکمة العرشیة بعضا یندرج فی آیات القرآن بالإیمان بالله و بعضها یندرج فی العلم بالیوم الآخر و هذان العلمان المشار إلیها فی کثیر من آیات القرآن بالإیمان بالله والیوم الآخر هما أشرف العلوم الحقیقیة التی بها یصیر الإنسان من حزب ملائکة الله المقربین... ». این دو بخش کتاب به عنوان دو «مشرق» ذکر شده است:

الف. مشرق اول، مباحث مربوط به مبدأ، مباحث مربوط به خداوند و صفات و اسماء و آیات او، در ضمن سیزده قاعده زیر آمده است:

  1. قاعده اول: قاعده لدنى، تقسیم موجود و اثبات اول الوجود که با بیان برهان صدیقین وجود خداوند اثبات مى‌شود.
  2. قاعده دوم: قاعده عرشى، بیان قاعده بسیط الحقیقة
  3. قاعده سوم: قاعده مشرقى، اثبات توحید ذاتى واجب الوجود تعالى
  4. قاعده چهارم: عینیت صفات خداوند با ذات او
  5. قاعده پنجم: قاعده مشرقى، علم خداوند به تمامى اشیاء یک حقیقت است و در عین وحدت، علم به همه اشیاء هم هست.
  6. قاعده ششم: رد و ابطال آراء دیگران در مورد نحوه علم خداوند به اشیاء قبل از ایجاد آنها
  7. قاعده هفتم: در کلام خداوند تبارک و تعالى
  8. قاعده هشتم: قاعده مشرقى، هر متکلمى کاتب و هر کاتبى متکلم است.
  9. قاعده نهم: اتحاد عاقل و معقول
  10. قاعده دهم: حقیقت اسماء واجب
  11. قاعده یازدهم: بیان نوع فاعلیت خداوند
  12. قاعده دوازدهم: حدوث زمانى عالم و اثبات آن بر اساس حرکت جوهرى
  13. قاعده سیزدهم: اثبات این که فاعل مباشر حرکت طبیعت است.

ب. مشرق دوم، مباحث مربوط به معاد در ضمن سه اشراق و هر اشراق در ضمن چند قاعده آمده است:

  • اشراق اول: معرفت نفس، این اشراق از یازده قاعده تشکیل شده است.
    1. قاعده اول صعوبت معرفت نفس و عدم امکان وصول به آن مگر با اقتباس از مشکوة نبوت و ولایت
    2. قاعده دوم مقامات و اطوار نفس و جسمانیة الحدوث بودن آن
    3. قاعده سوم کیفیت پیدایش قواى نفس
    4. قاعده چهارم بیان قواى باطنه
    5. قاعده پنجم حقیقت ابصار
    6. قاعده ششم تجرد قوه خیال
    7. قاعده هفتم نسبت نفس به بدن
    8. قاعده هشتم کینونت سابق نفس بر بدن
    9. قاعده نهم وجود انسانى نفسانى و حیوانى برزخى با جمیع اعضاء و حواس و قوا در انسان
    10. قاعده دهم اختلاف نوعى نفوس انسانى به حسب نشئه آخرت
    11. قاعده یازدهم عدم بطلان نفوسى که به مرتبه عقل بالفعل نرسیده‌اند پس از مرگ
  • اشراق دوم: حقیقت معاد معاد جسمانى، این اشراق پنج قاعده دارد.
    1. قاعده اول بیان اصول و قواعدى در اثبات معاد جسمانى
    2. قاعده دوم اثبات معاد جسمانى
    3. قاعده سوم تفاوت‌هاى بدن‌هاى دنیوى و اخروى
    4. قاعده چهارم دفع شبهات منکران معاد جسمانى
    5. قاعده پنجم آنچه از اجزاء انسان بعد از مرگ باقى مى‌ماند و اشاره به عذاب قبر
  • اشراق سوم: احوال آخرت، در این اشراق هفده قاعده وجود دارد.
    1. قاعده اول مرگ حق است موت طبیعى و سبب آن
    2. قاعده دوم حقیقت حشر و انواع آن
    3. قاعده سوم دو نفخه
    4. قاعده چهارم قیامت صغرى و قیامت کبرى
    5. قاعده پنجم زمین محشر
    6. قاعده ششم صراط و حقیقت آن
    7. قاعده هفتم نشر کتب و صحائف اعمال
    8. قاعده هشتم احوالى که در روز قیامت بوقوع مى‌پیوندد.
    9. قاعده نهم عرض و حساب و اخذ کتب و وضع موازین
    10. قاعده دهم بهشت و جهنم
    11. قاعده یازدهم بهشت و دوزخ مظهر کدام حقیقت الهى‌اند و اشاره به ابواب آن دو
    12. قاعده دوازدهم تعداد مأموران جهنم
    13. قاعده سیزدهم اعراف و اهل آن
    14. قاعده چهاردهم حقیقت شجره طوبى
    15. قاعده پانزدهم خلود اهل دوزخ در دوزخ
    16. قاعده شانزدهم کیفیت تجسم اعمال
    17. قاعده هفدهم حشر حیوانات

کتاب العرشیه، با مطلبى تحت عنوان «ختم و وصیة» به پایان مى‌رسد.

منابع

  • "عرشیه"، ویکی نور.