مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصلاح ذات البین

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۵۶ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (10پروژه: درج شناسه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


«اصلاح ذات البین»‌ به معنی اصلاح اساس ارتباطات و تقویت و تحکیم پیوندها و از میان بردن عوامل و اسباب تفرقه و نفاق است.و در اصطلاح قرآنی به معنی آشتی دادن مردم و نیز به معنی از میان برداشتن تباهی و نادرستی در محیط اجتماعی است.

اصلاح ذات البین

اصلاح ذات البین از سه کلمه تشکیل شده است؛ «اصلاح» از ماده صلح و نقطه مقابل فساد و تباهی است و به معنی از بین بردن نفرت و کینه در میان مردم است.[۱] «ذات» مؤنث ذو به معنی عین هر چیز و نفس آن است.[۲] و «بین» برای حد فاصل میان دو چیز یا وسط آنها وضع شده است.[۳]

«اصلاح ذات البین»‌ به معنی اصلاح اساس ارتباطات و تقویت و تحکیم پیوندها و از میان بردن عوامل و اسباب تفرقه و نفاق است.[۴] و در اصطلاح قرآنی به معنی آشتی دادن مردم و نیز به معنی از میان برداشتن تباهی و نادرستی در محیط اجتماعی است.[۵]

برای بقاء روابط محبت‌آمیز و ادامه زندگی مشترک، آشتی دادن بین دو طرفی که خصومت دارند یک ضرورت اجتماعی است بخصوص اگر رابطه مذکور میان زن و شوهر در محدوده خانواده یا دو طایفه واقع شود.[۶]

اهمیت اصلاح دادن میان مردم

«اصلاح ذات البین» نقطه مقابل سخن چینی نیز می‌باشد و فرد می‌کوشد با سخنان خود میان دو نفر صلح و صفا برقرار کند. بدیهی است آشتی دادن، تنها در سطح فرد یا افراد اثر نمی‌گذارد بلکه سبب انسجام اقشار مختلف جامعه و تحکیم پیوندها میان آنها می‌شود و این خود سبب پیروزی و عزت و اقتدار جامعه اسلامی می‌گردد.[۷] حضرت رسول صلی الله علیه و آله در بیان اهمیت آشتی دادن میان مردم می‌فرماید: آیا شما را به چیزی بافضیلت‌تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاه نکنم؟ آن چیز اصلاح میان مردم است؛ زیرا تیره شدن رابطه میان مردم، مهلک و دین برانداز است.[۸]

با این که دروغ گفتن یکی از گناهان کبیره است و دروغگو مورد نکوهش واقع شده است اما به خاطر اهمیت اصلاح بین مردم، اگر کسی بتواند به این وسیله بین دو نفر که با یکدیگر نزاع دارند. صفا و صمیمیت ایجاد کند. دروغ گفتن برایش جایز است.[۹]

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: آشتی دهنده دروغگو نیست.[۱۰]

اصلاح ذات البین در قرآن

«اصلاح» و دیگر مشتقات صلح، نزدیک به 80 بار در قرآن بکار رفته است و گاهی به خداوند نسبت داده می‌شود و گاهی به بندگان (بیشترین کاربرد آن از این قسم است: رفع اختلافات خانوادگی، اصلاح در وصیت، اصلاح در امور یتیم، آشتی دادن بین مردم و... از مهمترین موارد اصلاح در رابطه با انسان با انسان های دیگر است.)[۱۱]

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «از تو درباره انفال (غنائم و هر گونه مال بدون مالک مشخص) سؤال می‌کنند، بگو انفال مخصوص خدا و پیامبر است. پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و خصومت هایی را که در میان شماست، آشتی دهید...».[۱۲]

اصلاح ذات­البین و ایجاد تفاهم و زدودن کدورت ها و تبدیل آنها به صمیمیت و دوستی، یکی از مهمترین برنامه‌های اسلامی است. در تعلیمات اسلامی به اندازه‌ای به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی گردیده است.

حضرت علی علیه السلام خطاب به فرزندان بزرگوارش می‌نویسد: «من از جد شما پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یکسال برتر است.[۱۳]

علت این همه تأکید روشن است؛ زیرا عظمت و توانایی و قدرت و سربلندی ملت جز در سایه تفاهم و تعاون ممکن نیست اگر مشاجره‌ها و اختلافات اصلاح نشود، ریشه عداوت تدریجاً در دلها نفوذ می‌کند و ملتی را به جمعیتی پراکنده تبدیل می‌سازد که در مقابل هر حادثه‌ای ضعیف می‌گردد و مسائل اصولی اسلام به خطر خواهد افتاد.[۱۴]

در آیه‌ای دیگر از قرآن کریم آمده است: «در بسیاری از سخنان درگوشی (و جلسات محرمانه) آنها خیر و سودی نیست، مگر کسی که (به این وسیله) امر به کمک به دیگران یا کار نیک یا اصلاح در میان مردم کند و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند پاداش بزرگی به او خواهیم داد».[۱۵]

نجوا فقط سخنان در گوشی نیست بلکه هر گونه جلسات سری و مخفیانه را نیز شامل می‌شود. بعد از نکوهش سخنان در گوشی، برای این که گمان نشود هر گونه نجوا و جلسات سری مذموم است چند مورد را به عنوان بیان یک قانون کلی به صورت استثناء بیان می‌کند. اساساً اگر نجوا در حضور جمعیت انجام پذیرد سوء ظن افراد را برمی‌انگیزد و گاهی حتی میان دوستان ایجاد بدبینی می‌کند. اما گاهی حفظ آبروی انسانی ایجاب می‌کند که از نجوا استفاده شود. از جمله کمک های مالی (صدقه) یا امر به معروف کردن یا اصلاح بین مردم است که آشکارا گفتن این موارد ممکن است جلوی اصلاح را بگیرد.[۱۶]

اصلاح میان مردم در روایات

اصلاح میان مردمان از صفات و فضایل ملکات است و علامت شرافت نفس و طهارت ذات است و به این سبب، ثواب بسیار و فضیلت بیشمار به ازای آن در احادیث و اخبار رسیده است. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «فاضل‌ترین صدقات، اصلاح کردن میان مردمان است».[۱۷]

حضرت امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: «صدقه‌ای که آن را خدا دوست دارد، اصلاح کردن میان مردم است...».[۱۸]

و ایشان به مفضل، وکیل خود فرمود: «هرگاه نزاعی میان دو نفر از شیعیان ما ببینی از مال من میان ایشان اصلاح کن».[۱۹]

به جهت وجوب اصلاح میان مردم است که دروغ گفتن در آن جایز است. چنانچه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «هر دروغی را می‌نویسند مگر این که در جهاد بوده باشد یا دروغ بگوید میان دو نفر که اصلاح میان ایشان کند».[۲۰]

و حضرت امام صادق علیه السلام به ابن عمار فرمود: «از من به فلان شخص چنین و چنان بگو. ابن عمار عرض کرد: هرگاه غیر از آنچه فرمودید سخنی دیگر از زبان شما به جهت اصلاح بگویم رواست؟ فرمود: بلی، مصلح دروغگو نمی‌باشد، امثال این سخن ها صلح است نه کذب».[۲۱]

مراد این است که اگر کسی به جهت اصلاح میان مردم سخن غیرواقعی بگوید که اصلاح شود، این را دروغ نمی‌گویند و ضرر ندارد. اعتنای پروردگار عالم به اصلاح حال مردم تا آن حد است که دروغ را که از معاصی عظیمه است در این خصوص تجویز فرموده و آن را افضل صدقات قرار داده است و قواعد قانونی چند به جهت حصول الفت مقرر کرده است.

در حدیث دیگری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: کسی هیچ کاری را انجام نداد بعد از برپا داشتن واجبات که بهتر از اصلاح دادن میان مردم باشد، سخن خیری گوید و آن خیر،‌ خیر دیگری - که اصلاح است - برویاند.[۲۲]

نکاتی مهم در امر اصلاح ذات البین

  1. پیداکردن ریشه‌های اختلاف و نفاق باعث می‌شود، انسان زودتر به نتیجه برسد.
  2. اگر اختلافات عمیق باشد باید بعد از بررسی جهات آن، تک تک به حل آن پرداخت و شتابزدگی ننمود.
  3. با استفاده از مسائل عاطفی که در آیات و روایات وجود دارد، به تحریک عواطف دو طرف پرداخت.
  4. مأیوس نشدن و صبر و حوصله و فداکاری از جمله موضوعات مهمی است که اصلاح کننده باید مدنظر داشته باشد.
  5. از نکات مهم دیگر پرهیز از جانبداری است.[۲۳]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، مفردات؛ ترجمه غلامحسین خسروی، تهران، مرتضوی، 1374، دوم، ج 2، ص 412.
  2. همان، ص 24.
  3. همان، ج1، ص 271.
  4. شریعتمداری، جعفر؛ شرح و تفسیر لغات براساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1377، ج2، ص 622.
  5. صدر حاج سید جوادی، احمد بهاءالدین خرمشاهی، و...؛ دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محلی، 1375، دوم، ج2، ص 229.
  6. البهی، محمد؛ مفاهیم اخلاقی و عقیدتی قرآن، ترجمه محمدصادق سجادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362، ص 319.
  7. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ اخلاق در قرآن، قم، موسسه الامام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1382، ج 3، ص 317.
  8. محمدی ری‌شهری، محمد؛ میزان الحکمة، ترجمه حمیدرضا شفیعی، قم، دارالحدیث، 1379، دوم، ج10، ص 3586.
  9. مهدوی کنی، محمدرضا؛ اخلاق عملی، قم، موسسه فرهنگی ثقلین، 1382، اول، ص 232.
  10. میزان الحکمة، همان، ص 3088.
  11. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة‌المعارف قران کریم، قم، بوستان کتاب، 1385، ج2، ص 485.
  12. سوره انفال، آیه 1.
  13. نهج‌البلاغه، ترجمه دشتی، نامه 47.
  14. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1373، شانزدهم، ج7، ص 85.
  15. سوره نساء، آیه 114.
  16. تفسیر نمونه، پیشین، 1368، یازدهم، ج4، ص 127.
  17. جامع السعادات، ج2، ص 280.
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دراالکتب الاسلامیه، 1365 ه.ش، ج2، ص 209، ح1.
  19. کافی، ج2، ص 209، ح3.
  20. محجة البیضاء، ج 5، ص 245.
  21. کافی، ج2، ص 210، ح 7.
  22. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404 ه.ق، ج73، ص 43.
  23. مکارم شیرازی؛ اخلاق در قرآن، پیشین، ص 318.

منابع

اصلاح ذات البین، زینب برجی نژاد، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.