اخلاق

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



کلیات اخلاق

اخلاق «جمع خُلق» و در لغت به معناى خوي‌هاست[۱] و در اصطلاح، عبارت است از حالت نفسانى راسخ در نفس كه با پيدايش آن حالت، اعمال اخلاقى بدون زحمت و نياز به تأنّى و تأمّل سر مى زند.[۲] چنانچه صاحب قاموس قرآن می نویسد: خلق (بر وزن قفل و عنق) بمعنى عادت و طبع و مروّت و دين است چنانكه در قاموس و اقرب گفته وَ إِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ حقّا كه تو بر خلق عظيمى استوارى [۳]

علمى كه پيرامون صفات نفسانى بحث مى كند، نيك و بد و خير و شر را به انسان تعليم داده، راه چگونه زيستن را به او مى آموزد، «علم اخلاق» نام دارد. موضوع آن، نفس و روح انسان و هدف آن پيراستن نفس از پستي‌ها، آراستن آن به فضايل و خصلت‌هاى اخلاقى، توجه دادن به خودشناسى و در نتيجه، رساندن انسان به كمال و سعادت است.

از اين رو، علم اخلاق يكى از ضرورى ترين علوم براى انسان است.

امام كاظم عليه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَكَ مادَلَّكَ عَلى صَلاحِ قَلْبِكَ وَاظْهَرَلَكَ فَسادَهُ؛[۴] لازمترين علم براى تو آن است كه تو را به پاكسازى دل (و تهذيب نفس) راهنمايى كرده، فساد آن را براى تو آشكار كند».

جايگاه اخلاق در اسلام

مسأله اخلاق و تهذيب نفس در اسلام، از اهميت بسيار بالايى برخوردار است. به گونه ای كه از اهداف نزول قرآن كريم تربيت اخلاقى، تهذيب انسان و رشد و هدايت جامعه است و خصلت‌هاى اخلاقى را ملاك ارزش انسان مى داند. زيرا در مقام ستايش و تمجيد پيامبران الهى، آنان را به جهت دارابودن صفات اخلاقى نيكو مى ستايد. براى مثال، حضرت ابراهيم عليه السلام را به خاطر برخوردارى از سه صفت عالى اخلاقى ستوده، مى فرمايد: «إِنَّ ابْراهيمَ لَحَليمٌ اوَّاهٌ مُنيبٌ»؛[۵] همانا ابراهيم بردبار، بسيار مهربان و بازگشت كننده (به سوى خدا) بود.

درباره پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله مى فرمايد: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ»؛[۶] همانا تو صاحب اخلاق عظيم و برجسته اى هستى.

در اهميت اخلاق و تزكيه نفس همين بس كه قرآن كريم رمز موفقيت رسول خدا صلی الله علیه و آله را در ايفاى رسالت خويش و گسترش توحيد، اخلاق نيكوى آن حضرت مى داند و مى فرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»؛[۷] در پرتو رحمت الهى، تو با مردم مهربان شدى در حالى كه اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى شدند.

با دقت در روايات اسلامى و زندگانى معصومين عليهم السلام بخوبى درمى يابيم كه تمام شئون زندگى آن بزرگواران، مظهر تجلى صفات اخلاقى و خصلت‌هاى ارزنده انسانى بوده و به تمام معنا اخلاق الهى را در وجودشان به كمال رساندند و پرچمدار تقوا، فضايل و اخلاق پسنديده انسانى شدند.

با توجه به اين كه انسان موجودى با اراده و مختار است، بايد آگاهانه و آزادانه در پى اجراى دستورات الهى قيام كند و اين گونه حركت، با وضع قوانين خشك و اعمال قدرت تحقق نمى يابد، بلكه بايد انگيزه لازم در انسان پديد آيد تا انسان بدون احساس فشار و تنگنا در اين راستا قيام كند و اين انگيزه را ايمان و اخلاق پديد مى آورد و قوت مى بخشد و قوانين الهى در كنار ارزش‌هاى اخلاقى قابل اجرا مى گردد. بنابراين ارزش‌هاى اخلاقى نگهبان دين و ضامن اجراى قوانين خواهند بود.

به علاوه، رشد و تكامل دينى بشر نبايد در حد اجراى قوانين الهى متبلور در واجب و حرام متوقف شود، از اين رو، تكامل دينى بيشتر نيازمند ارزش‌هايى فراتر از حد ضرورت شريعت است و آن ارزشها در اخلاق نمودار مى گردد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «الْأَخْلاقُ وِعاءُالدّينِ؛[۸] اخلاق ظرف دين است». (يعنى دين در ظرف اخلاق پديد مى آيد، رشد مى كند و باقى مى ماند) و حتى بعضى از احاديث، داشتن فضايل انسانى و اخلاق نيكو را، مساوى با تمام دين يا نصف دين دانسته و از ريشه‌دار بودن آن در دين و تعاليم دينى پرده برمى دارد، به گونه اى كه آن را از بخشش‌هاى الهى مى شمارد.

پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «الْأَخْلاقُ مَنايِحُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ...؛[۹] اخلاق، بخشش‌هايى از خداوند بزرگ است...».

ارزش‌هاى اخلاقى، صرف‌نظر از جنبه مذهبى از ضروريات زندگى يك جامعه سعادتمند است.

اميرمؤمنان على عليه‌السلام در اين باره مى فرمايد: «لَوْكُنَّا لانَرْجُوا جَنَّةً وَلا نَخْشى ناراً وَلا ثَواباً وَلا عِقاباً لَكانَ يَنْبَغى لَنا انْ نُطالِبَ بِمَكارِمِ الْأَخْلاقِ فَإِنَّها مِمَّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ؛[۱۰] اگر به بهشت و ثواب (آخرت) اميدوار نباشيم و از آتش و عذاب (جهنم) نهراسيم، باز هم شايسته است كه فضيلت‌هاى اخلاقى را طلب كنيم؛ زيرا فضايل اخلاقى، از چيزهايى است كه ما را به راه رستگارى هدايت مى كند».

ضرورت اخلاق و خودسازى

پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ تَعالى مَلَكاً يَنْزِلُ فى كُلِّ لَيْلَةٍ فَيُنادى : يا ابْناءَ الْعِشْرينَ جِدُّوا وَاجْتَهِدُوا؛[۱۱] خداى متعال را فرشته اى است كه هر شب فرود آمده، ندا مى دهد: اى جوانان بيست ساله! كوشش كنيد و (براى نيل به كمال و سعادت خود) مجاهده نماييد».

آغاز سنين جوانى، بهار به دست آوردن فضيلت‌هاى انسانى است.

على عليه السلام در نامه خود به امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: «...إِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْارْضِ الْخالِيَةِ ما الْقِىَ فيها مِنْ شَىْ ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ انْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ...؛[۱۲] دل نوجوان، مانند زمين خالى است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد. از اين رو، پيش از آنكه (عمر زيادى بر تو بگذرد و) دلت سخت گردد، به ادب و تربيت تو پرداختم...».

در جاى ديگر به همه جوانان خداجو و آرمان‌خواه سفارش مى كند: «يامَعْشَرَالْفِتْيانِ، حَصِّنُوا اعْراضَكُمْ بِالْأَدَبِ...؛[۱۳] اى قشر جوان! آبروى خويش را با ادب حفظ كنيد...

امام خمينى قدس سره نيز خطاب به جوانان مى فرمايد: «جوانان ننشينند كه گرد پيرى سر و روى آنان را سفيد كند. ما به پيرى رسيده ايم و به مصايب و مشكلات آن واقفيم. شما تا جوان هستيد، مى توانيد كارى انجام دهيد، تا نيرو واراده جوانى داريد، مى توانيد هواهاى نفسانى، مشتهيات دنيايى و خواسته هاى حيوانى را از خود دور سازيد، ولى اگر در جوانى به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد ديگر در پيرى كار از كار گذشته است. تا جوانيد فكر كنيد، نگذاريد پير و فرسوده شويد، قلب جوان لطيف و ملكوتى است، انگيزه هاى فساد در آن ضعيف مى باشد، ليكن هر چه سن بالا رود، ريشه گناه در قلب قويتر و محكمتر مى گردد تا جايى كه كندن آن از دل، ممكن نيست».[۱۴]

روش اخلاقى قرآن

براى حاكميت اخلاق نيكو در جامعه مى توان به درمان بيماري‌هاى اخلاقى پرداخت و نيز مى‌توان اقدام به بهداشت اخلاقى و پيشگيرى از پيدايش ناهنجاري هاى اخلاقى كرد. روش قرآن اين است كه با تربيت دينى و رشد ايمان و اعتقاد به خدا جلو پيدايش رذايل اخلاقى را مى گيرد و به عبارت ديگر، روش قرآن بهداشت و پيگيرى روحى و اخلاقى است، نه آن كه اجازه دهد بيماري‌هاى اخلاقى پديد آيد و به درمان آن بپردازد، البته اسلام براى زشتي‌هاى اخلاقى راه درمان را نيز نشان داده است؛ اما در آغاز اقدام به جلوگيرى از پيدايش و رشد ناهنجاريهاى اخلاقى مى كند و همواره پيشگيرى آسانتر و بهتر از درمان بيمارى است.

«اسلام از آغاز دل انسان را با ايمان و عشق به خدا پر مى كند. نتيجه ايمان به خدا نيز جز اعمال و صفات نيكو نيست، پس روش قرآن بر اساس توحيد خالص و كامل بنا شده است، توحيدى كه تنها در اسلام ديده مى شود و ضامن اسلام است».[۱۵]

پانویس

  1. لغت نامه دهخدا، ج 5، ص 1525، دانشگاه تهران.
  2. محجة البيضا، ج 5، ص 95، صدوق.
  3. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، 7 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، ششم، 1412 ه‍ ق ، ج2 ص 292
  4. بحارالانوار، ج 78، ص 333، اسلاميه.
  5. سوره هود، آيه 75.
  6. سوره قلم، آيه 4.
  7. سوره آل عمران، آيه 159.
  8. ميزان الحكمة، ج 3، ص 137.
  9. بحارالانوار، ج 71، ص 394.
  10. كودك، فلسفى، ج 1، ص 218 به نقل از آداب النفس، ج 1، ص 26.
  11. مستدرك الوسائل، ج 12، ص 157، آل البيت.
  12. نهج البلاغه، فيض الاسلام، نامه 31، ص 912.
  13. جوان، فلسفى، ج 1، ص 194، به نقل از تاريخ يعقوبى، ص 152.
  14. مبارزه با نفس يا جهاد اكبر، امام خمينى قدس سره، ص 60-61، مهر.
  15. تفسيرالميزان، ج 1، ص 358، اقتباس.

منابع

نعمت‌الله یوسفیان، علی‌اصغر الهامی‌نیا؛ اخلاق اسلامى، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، جلد 1، صفحه 15-20.