ابوعلی بلعمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۳۸ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ابوعلی بلعمی (متوفی حدود 383)، مورخ و ادیب ایرانی است که وزارت عبدالملك بن نوح و منصور بن نوح از پادشاهان سامانی را بر عهده داشت و به دستور منصور بن نوح «تاریخ طبرى» را از عربى به فارسى ترجمه كرد. بلعمى در این ترجمه بسیارى از موارد «تاریخ طبرى» را تلخیص كرده و در موارد بسیاری از منابع دیگری استفاده كرد به گونه ای که كتاب او حكم تألیف جدیدى را پیدا كرده است.

ولادت

محمد بن محمد بن عبيدالله التميمي البلعمي معروف به ابوعلي بلعمي در بخارا تولد يافت. در ارتباط با دوران كودكي و ايام ابتدايي زندگي­اش اطلاع چنداني در دست نيست. وي فرزند بلعمي بزرگ، ابوالفضل محمد بن عبيدالله بلعمي (م 329) است.[۱] که از وزیران سامانیان است

علت شهرت او به بلعمى به خاطر انتساب او و نیاكان وى به بلعمان از قراء مرو بود.

دوران وزارت

ابوعلی نخستین بار در 349 هجری به جای ابومنصور یوسف بن اسحاق به وزارت عبدالملک بن نوح رسید. برکناری ابومنصور و سپرده شدن وزارت به ابوعلی با سعایت آلپ تَکین (متوفی حدود 359) که فرمانده خراسان بود صورت گرفت و همین کار اتحاد و دوستی بیشتری بین ابوعلی و آلپ تکین برقرار کرد، و او حامی ابوعلی شد و این دو بر آن شدند که هیچ کاری بی رایزنی یکدیگر انجام ندهند.[۲]

ابوعلی پس از عبدالملک بن نوح وزیر منصور بن نوح سامانی شد اما مدت وزارت او در دربار منصور روشن نیست. و در این دوره وزارت، گاه از آنِ ابوعلی و زمانی در دست ابوجعفر عتبی بوده است.[۲]

ابوعلي بلعمي و ترجمه تاريخ طبري

ابوعلي بلعمي همانند پدرش در نشر زبان فارسي تاثير بسيار گذاشت و با اديبان آن دوره از جمله ابوبكر خوارزمي (م383 يا 390) دوستي و مكاتبه داشت.[۲]

يكي از كارهاي باارزش و ماندگار ابوعلي بلعمي، ترجمه و تلخيص تاريخ الرسل والملوك يا تاريخ طبري است. اين كتاب تاريخي به دستور منصور بن نوح ساماني كه حكومت را پس از برادرش عبدالملك در دست داشت، در سال 352 كه هنوز نيم قرن از وفات طبري نگذشته بود به فارسي ترجمه و تلخيص شد.[۳]

اين ترجمه كه شامل تمام تاريخ طبري است، ترجمه صرف و بدون تغيير اين كتاب نيست. تفاوت كار بلعمي با طبري در اين است كه بلعمي نام روات و اسناد را حذف كرده و از ذكر روايات مختلف در يك مورد كه در اصل عربي ذكر شده، احتراز كرده است. او از اختلاف روايت­ هاي بر يك روايت كه در نزد مولف يا مترجم مرجح به نظر رسيده، اكتفا جسته است و هر جا روايتي ناقص يافته آن را از مآخذ ديگر و در متن كتاب نقل كرده است و اشاره نموده كه محمد بن جرير طبري اين روايت را نياورده است.[۴] ديويد مورگان نيز معتقد است «اين اثر ابوعلي بلعمي را نمي­توان تنها ترجمه صرف كتاب تاريخ طبري دانست.[۵]

سيد ابوالقاسم فروزاني مي­ نويسد: «از آنجا كه ترجمه ­اي كه بلعمي از كتاب تاريخ الرسل والملوك به عمل آورده با حذف اسناد طولاني و نيز روايات متعدد در باب حادثه واحد همراه بوده و نيز در بعضي موارد به خصوص در مورد تاريخ باستاني ايران نكته ­هايي در بردارد كه در اصل كتاب تاريخ طبري نيست، مي­توان اين ترجمه را كه به تاريخ بلعمي معروف است كتاب تاريخ مستقلي به شمار آورد و قديمي­ترين تاريخ عمومي فارسي دانست.[۶] اثر بلعمي علاوه بر اضافاتي كه درباره پيدايش جهان و عقايد ايرانيان در باب آغاز آفرينش آدم علیه السلام و... دارد، حوادث را تا سال 355 هجري ذكر كرده است در حالي كه در تاريخ طبري حوادث تنها تا سال 302 آمده است بنابراين اين بخش، پيوستي بر تاريخ طبري محسوب مي­شود.

ترجمه تاريخ طبري كه برخي نام آن را «تاريخنامه طبري» خوانده­اند، ماخذ و مرجع بسياري از ترجمه­ هاي ديگر؛ مانند ترجمه تركي شده است. زيرا به واسطه اطناب و تفصيل تاريخ طبري و زيادي حجم آن و اختصار و شيوايي ترجمه بلعمي مورد توجه قرار گرفته است.[۷]

برخي معتقدند ترجمه تاريخ طبري توسط ابوعلي بلعمي شخصا صورت نگرفته، اين ترجمه توسط دبيران وي انجام گرفته است. محمد روشن مصحح تاريخ ­نامه طبري مي­ نويسد: «ابوعلي بلعمي از پايه و مايه دانش، بهره چنداني نداشته و در اين كار واسطه­اي بيش نبوده و ترجمه ناب اين اثر توسط دبيران و منشيان دانشمند و گمنام ديوان سامانيان انجام شده است. سه تن يا سه گروه در اين كار اهتمام ورزيده­اند».[۸] اما برخي معتقدند براي اين ادعا دليل كافي در دست نيست.[۹]

در ارتباط با نام اين كتاب نيز بايد گفت برخي نام تاريخ بلعمي[۱۰] را براي اين اثر مورد استفاده قرار مي­دهند. اما برخي نام «ترجمه تاريخ طبري»[۱۱] و يا «تاريخنامه طبري» را درست مي­دانند. مصحح اين اثر در مقدمه آن، ذكر عنوان «تاريخ بلعمي» را براي اين كتاب نادرست شمرده است. ايشان آورده است: «سپاس خداي را كه تاريخنامه طبري كه به نادرست در پاره­اي از نگاشته­ هاي پارسي «تاريخ بلعمي» خوانده شده است... به انجام رسيد».[۱۲]

وفات

تاریخ مرگ بلعمی چندان روشن نیست . گردیزی آن را در 363 ضبط کرده است که ظاهراً درست نیست ، چون عتبی ذیل رویدادهای 383 از ابوعلی یاد کرده است. بنابراین، مرگ بلعمی باید در این سال یا پس از آن روی داده باشد.[۲]

پانویس

  1. تهراني، آغا بزرگ، الذريعه، بيروت، دارالاضواء، بي تا، ج3، ص222 و صفا، ذبيح الله، تاريخ ادبيات ايران، فردوس،‌ 1378، هشتم، ج1، ص 619.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلي حداد عادل، تهران، بنياد دايرة المعارف اسلامي، مدخل "بلعمی" از شهناز رازپوش
  3. آقا بزرگ تهراني، پيشين،‌ ج3، ص 222.
  4. طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، اساطير، 1375، پنجم موخره، ج16، ص 56-55 به قلم مترجم.
  5. مورگان، ديويد، ايران در قرون وسطي، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1373، ص 29.
  6. فروزاني، سيد ابوالقاسم، تاريخ تحولات سياسي اجتماعي اقتصادي و فرهنگي ايران در دوره سامانيان، تهران، سمت، 1387، چهارم، ص 184.
  7. طبري، پيشين، مقدمه، ص 56 به قلم مترجم.
  8. بلعمي، ابوعلي، تاريخ نامه طبري، تهران، سروش، سوم، مقدمه محمد روشن، ج1، ص 12.
  9. دانشنامه جهان اسلام، ص 52 به نقل از استوري، چارلز امبروز،‌ ادبيات فارسي بر مبناي تاليف استوري،‌ ترجمه آرين پور و ايزدي و كشاورز، تهران، منزوي، 1362 ج2، ص 427.
  10. فروزاني، پيشين، ص 184.
  11. قدياني، عباس، فرهنگ جامع تاريخ ايران، تهران، آرون، 1387، ششم، ج1، ص 78.
  12. بلعمي، ابوعلي، پيشين،‌ ج1، ص 11.


منابع