مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوثمامه صائدی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«عمرو بن عبدالله کعب همدانی صائدی»، معروف به «ابوثمامه صائدی» یا «صیدوای»، از بزرگان شیعه و از یاران امام علی علیه السلام و فرزندان آن حضرت و یکی از شهدای کربلا است. نام ابوثمامه در زیارت ناحیه مقدسه نیز آمده است.[۱]

زندگی‌نامه

شیخ طوسی از عمرو بن عبدالله صائدی با عنوان انصاری یاد کرده[۲] که نشان دهنده صحابی بودن او است. اما سماوی نویسنده کتاب "ابصار العین فی انصار الحسین" او را از تابعین به شمار آورده است.[۳]

ابوثمامه صائدی از تیره ای از قبیله هَمْدان به نام "بنو صائد" است که در شهر کوفه سکونت داشت و از بزرگان شیعه و از افراد با نفوذ و مجاهدین با ارزش به شمار می آمد. او از اصحاب پا به رکاب امام علی علیه السلام بود و در تمام پیکارهای آن حضرت شرکت کرد و پس از شهادت ایشان به مصاحبت امام حسن علیه السلام در آمد[۴] و بعد از حرکت آن حضرت به مدینه، در کوفه ماند.

پس از مرگ معاویه، او از جمله کسانی بود که به منظور دعوت امام حسین علیه السلام، به دور سلیمان بن صُرد خزاعی در کوفه گرد آمدند و نامه‌ای به مکه فرستادند.[۵]

هنگامی که امام حسین علیه السلام، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع آنجا را بررسی کند و از کوفیان بیعت بگیرد، ابوثمامه، بیدرنگ به او پیوست و به فرمانش مشغول تحویل گرفتن کمکهای مردم برای مصارف نهضت گردید، و چون در اسلحه شناسی مهارت داشت، مسؤلیت خرید و تهیه سلاح را به عهده گرفت. همو بود که به دستور مسلم، پولهایی را که عبیدالله بن زیاد برای دستگیری وی و یارانش به جاسوس خود مِعقل داده بود تحویل گرفت. وقتی خبر دستگیر شدن هانی بن عروه بین مردم کوفه منتشر شد، حضرت مسلم برای حمله به دارالاماره که ابن زیاد در آنجا بود مهیا شد و به مردم کوفه اعلان بسیج عمومی داد؛ که از هر سوی به جانب آن حضرت روان شدند. مسلم به نیروهایش آرایش جنگی داد، و فرماندهی دو قبیله تمیم و همدان را به ابوثمامه سپرد. در این تحرکِ اضطراری، ابوثمامه بسیار پایداری کرد. اما با فراری شدن افراد تحت فرمانش به قبیله خود رفت و مدتی در بین ایشان پنهان می زیست و با آنکه ابن زیاد به شدت وی را تعقیب می کرد موفق به دستگیری او نشد.[۶]

او سپس با نافع بن هلال، مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا، به امام حسین علیه السلام پیوست و همراه آن حضرت، به کربلا رفت.[۷]

ابوثمامه همان کسی است که روز عاشورا، به هنگام ظهر فرا رسیدن وقت نماز را متذکر شد و امام او را دعا کرد. مطابق با آنچه در منابع آمده است، هنگامی که وقت نماز فرا رسید ابوثمامه به امام حسین علیه‌السلام عرض کرد: جانم فدایت، می‌بینم که این گروه به تو نزدیک شده‌اند. به خدا سوگند تا من پیش روی تو کشته نشوم شما به شهادت نخواهی رسید. ولی دوست دارم هنگامی که خدای را دیدار می‌ کنم این نمازی را که وقت آن نزدیک گشته بخوانم. امام حسین علیه‌السلام سر مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: از نماز یاد کردی، خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکرین قرار دهد. آری، این آغاز وقت نماز است. از آنها بخواهید از ما دست بردارند تا نماز بگذاریم.[۸]

طبری می گوید که ابوثمامه، پسرعموی خود را که در لشکر عمر سعد بود به هلاکت رساند.[۹]

در مورد کیفیت نبرد و شهادت او گفته شده: ابوثمامه پس از مالک بن دودان با سیدالشهدا علیه السلام خداحافظى نموده و به میدانِ جنگ تاخت[۱۰] و چنین رجز خواند:

عَزاءً لِآلِ الْمُصْطَفی وَ بناتِهِ *** علی حَبْسِ خَیرِ الناسِ سِبْطِ محمّدٍ
عَزاءً لِزَهراءِ النَّبِی وَ زُوْجِها *** خَزانَةِ عِلْمِ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ أحمدِ
عَزاءً لِاهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ کلّهِم *** و حُزْناً علی حَبْسِ الحسین المسدَّدِ
فَمَنْ مُبْلِغٌ عَنّی النّبی وَ بِنْتَه *** بأنَّ ابْنَکمْ فی مَجْهَدٍ أَی مَجْهَدٍ [۱۱]
تعزیت بر آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری نوه پیامبر اکرم (ص) که بهترین انسان‌ها هستند.
تعزیت بر حضرت زهرا (س) و همسرش که خزانه علم الهی بعد از پیامبر اکرم (ص) بود.
تعزیت بر همه مردمان مشرق و مغرب زمین، و حزن و اندوه برای گرفتاری امام حسین راستگو و درست‌کردار.
کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی (ص) و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی!

پانویس

  1. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۳، ص۷۹
  2. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۷۷
  3. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین فی انصار الحسین، ص۱۱۹
  4. سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین فی انصار الحسین، ص۱۱۹
  5. مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۳۳۳.
  6. پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان، ص۸۲
  7. مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۳۳۳.
  8. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۴ و ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۰.
  9. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۴۱.
  10. ناسخ التواریخ ،ج۲،ص۲۹۱.
  11. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ج۳، ص۲۵۳.

منابع