ابن حجر عسقلانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شهاب‌الدين ابوالفضل احمد بن علي (773-852 ق) معروف به اِبْن‌ِ حَجَر عَسْقَلانی‌ از عالمان و مورخان بزرگ قرن هشتم هجری است. از مهمترین آثار وی می توان به «فتح‌الباري بشرح حديث البخاري»، «لسان المیزان» اشاره کرد.

Asghalani.jpg
نام کامل شهاب‌الدين ابوالفضل احمد بن علي معروف به اِبْن‌ِ حَجَر عَسْقَلانی‌
زادروز 773 قمری
زادگاه قاهره
وفات 28 ذی الحجه سال 852
مدفن گورستان بني الخرّوبي ميان مرقد امام شافعي و شيخ مسلم سُلَمي در برابر جامع ديلمي

Line.png

اساتید

محمد بن عبدالله‌ بن ظهيره، عفيف نشاوري، ابومحمد اَبْناسي،...


آثار

فتح‌الباري بشرح حديث البخاري،لسان المیزان، الدُّرَرُالكامنه في اعيان‌المائه‌الثامنه، اِنباءُالغُمر بابناءِالعمر،...

ولادت

شهاب‌الدين ابوالفضل احمد بن علي معروف به اِبْن‌ِ حَجَر عَسْقَلانی‌ كِناني مصري در بيست و دوم شعبان سال 773 ق. در قاهره متولد شد.

پدر وي علي‌ بن محمد عسقلاني (720-777 ق) نيز اهل علم بود و نيابت در حكم و قضا را بر عهده داشت. ابن‌حجر پيش از چهار سالگي، پدر خود را از دست داد و سپس يكي از بازرگانان مشهور به نام زكي‌الدين ابوبكر علي الكارمي‌الخَرّوبي وصايت ابن‌ حجر را بنا به وصيت پدرش بر عهده گرفت.

تحصیلات

ابن حجر در پنج سالگي به مكتب فرستاده شد و در آنجا قرآن را فراگرفت. در يازده سالگي با وصيّ خود به مكه رفت و در آنجا مجاور شد.

ابن‌ حجر به‌ هنگام مجاورت در مكه (785 ق)، علم حديث را نزد محمد بن عبدالله‌ بن ظهيره آموخت و كتاب عمده‌ُالاحكام ابن سرور جماعيلي را نزد او خواند و در بازگشت به مصر (786 ق) باز به فراگرفتن حديث مشغول شد. در مكه نيز صحيح بخاري را از عفيف نشاوري استماع كرد، در هفده سالگي فقه و عربي و حساب را از يكي از اوصياي خود فراگرفت و نيز در نزد ابومحمد اَبْناسي فقه خواند.

ابن‌ حجر در سفرهاي متعدد خود به خانه خدا، شام، قدس، يمن، عدن و اسكندريه هيچ‌گاه از كسب علم غفلت نمي‌كرد و هر جا شيخي و فقيهي مي‌يافت كه مي‌توانست از او حديثي بشنود و فايده‌اي برگيرد، بي‌درنگ به ديدنش مي‌شتافت.

تدریس

چون ابن‌ حجر در فقه، حديث و تفسير تبحر يافت در مدارس مختلف به تدريس پرداخت. سخاوي نام دروس و مدارسي را كه ابن‌حجر در آنها تدريس كرده است چنين نام مي‌برد: تفسير در حَسَنيّه و منصوريه؛ حديث در بيبر سيّه، جماليّه، زينبيّه، شيخونيّه، جامع طولون و قبه منصوريّه؛ اسماع حديث در محموديّه؛ فقه در خَرّوبيه، فخريه، شيخونيه، صالحيه، صلاحيه، و مؤيّديه.

برجسته‌ترين شاگرد ابن‌ حجر كه از معتقدان و پيروان او نيز بوده است، محمد بن عبدالرحمن سخاوي است كه شرح حال او را در سه كتاب الضوءاللامع، الذيل علي رفع‌الاصر و الجواهر والدّرر في ترجمه شيخ‌الاسلام ابن حجر به رشته تحرير آورده است.

فعالیتها

در 811 ق. وظيفه افتاء در دارالعدل به ابن‌حجر محول گرديد كه ظاهراً چندين سال اين وظيفه را برعهده داشته است. ابن حجر علاوه بر فتوي به ايراد خطبه در مساجد مصر نظير جامع الازهر و جامع عمرو بن‌ العاص نيز مي‌پرداخت.

از جمله وظايف ابن‌حجر، كتابداري كتابخانه مدرسه محموديه بود كه نفيس‌ترين كتاب‌ها را داشت و اين كتاب‌ها را قاضي برهان‌الدين ابراهيم‌ بن عبدالرحيم ابن‌جماعه جمع كرده و در آن، آثار به خط مؤلفان فراوان بود. بيشتر اين كتاب‌ها را پس از او جمال‌الدين استادار گرفت و آن را وقف مدرسه خود كرد. ابن‌ حجر پس از تصدي كتابداري اين كتابخانه، دو فهرست براي آن تنظيم كرد: فهرستي موضوعي بر طبق علوم و فهرستي به‌ ترتيب حروف الفبا براي اسامي كتاب‌ها. ابن حجر هفته‌اي يك روز در اين كتابخانه كار مي‌كرد و توانست كتاب‌هايي را كه پيش از او از اين كتابخانه مفقود شده بود، بازگرداند.

ابن‌ حجر به‌ سبب دانش پهناور خود در حديث و فقه شايستگي بي‌چون و چرايي براي منصب قضا داشت. از اين‌رو، تقريباً از سال 824 ق تا پايان عمر به‌ طور ناپيوسته به امر نيابت در قضا، قضاوت و سمت قاضي‌القضاتي اشتغال داشت. به گفته سخاوي مدت جلوس او بر مسند قضا در سراسر زندگيش كمي بيش از بيست‌ و يك سال بود.

تالیفات

ابن‌حجر يكي از پركارترين مؤلفان جهان اسلام است. تأليفات وي به‌ طور عمده در حديث، رجال و تاريخ است. مهم‌ترين كتاب او در حديث، فتح‌الباري بشرح حديث البخاري و از جمله كتب مهم او در تاريخ، الدُّرَرُالكامنه في اعيان‌المائه‌الثامنه و كتاب اِنباءُالغُمر بابناءِالعمر است. از ديگر آثار مشهور وي كه شايد مهم‌ترين كتاب در علم رجال باشد، كتاب الاصابه في تمييزالصحابه است. تأليفات ابن‌حجر بسيار است و بخش قابل ملاحظه‌اي از آنها به چاپ رسيده است. فهرستي از آثار او در كتاب‌هاي سخاوي و در شَذراتُ‌الذّهب و ديگر كتب شرح حال او آمده است.


فتح‌ الباری‌ بشرح‌ حدیث‌ البخاری‌

مهم‌ترین‌ کتاب‌ او در حدیث‌ فتح‌ الباری‌ بشرح‌ حدیث‌ البخاری‌ است‌. چنانکه‌ خود در پایان‌ کتاب‌ گفته‌ مقدمه آن‌ را در ۸۱۳ق‌/۱۴۱۰م‌ نوشته‌ است‌. این‌ مقدمه‌ به‌ نام‌ «هَدْی‌ الساری‌ لمقدمه فتح‌ الباری‌» است‌ که‌ در ۱۰ فصل‌ است‌ و در بیان‌ موضوع‌ کتاب‌ بخاری‌ و تحقیق‌ درباره شروط روات‌ و تراجم‌ آن‌ (عناوین‌ ابواب‌) است‌ و نیز علت‌ اینکه‌ چرا بخاری ‌ گاهی‌ احادیث‌ را تقطیع‌ و یا تکرار و اعاده‌ کرده‌ است‌ و نیز اینکه‌ بعضی‌ احادیث‌ را «معلق‌» و «موقوف‌» آورده‌ است‌، نیز ضبط کلمات‌ غریب‌، نام‌های‌ مشکل‌، کنی‌ و انساب‌، همچنین‌ جواب‌ انتقادات‌ دارقطنی‌ و دیگران‌ و مطالب‌ دیگر است‌. این‌ مقدمه‌ یکی‌ از کتاب‌های‌ مهم‌ در باب‌ صحیح‌ بخاری‌ است‌. او در ۸۱۷ق‌ شروع‌ به‌ شرح‌ متن‌ صحیح‌ بخاری‌ کرد.

مدتها پیش‌ از اتمام‌ کتاب‌ شهرت‌ آن‌ به‌ اطراف‌ ممالک‌ اسلامی‌ رسیده‌ بود و شاهرخ‌ پسر تیمور در ۸۳۳ق‌ رسولی‌ به‌ دربار الملک‌ الاشرف‌ برسبای‌ فرستاد و این‌ کتاب‌ را خواست‌. ابن‌ حجر ۳ جلد کتاب‌ را که‌ تا آن‌ تاریخ‌ تمام‌ کرده‌ بود فرستاد. شاهرخ‌ در ۸۳۹ق‌ دوباره‌ آن‌ را خواست‌، ولی‌ کتاب‌ هنوز به‌ پایان‌ نرسیده‌ بود


لسان المیزان

از جمله‌ کتب‌ مهم‌ ابن‌ حجر کتاب‌ لسان‌ المیزان ‌ است‌ که‌ اختصار و تکمله‌ای‌ است‌ بر کتاب‌ میزان‌ الاعتدال‌ ذهبی‌ درباره رجالی‌ که‌ به‌ قول‌ اهل‌ سنت‌ از ضعفا و متروکین‌ و مجهولین‌ هستند. ابن‌ حجر در لسان‌ المیزان‌ نام‌ راویان‌ کتب‌ ستّه‌ را که‌ مزّی‌ در تهذیب‌ الکمال‌ ذکر کرده‌، در کتاب‌ خویش‌ نیاورده‌ است‌، زیرا حاجتی‌ به‌ تکرار آن‌ها احساس‌ نمی‌کرده‌ است‌.ذهبی‌ در میزان‌ الاعتدال‌ تشیع‌ و غلو در تشیع ‌ را جزء بدعت ‌ کوچک‌ شمرده‌ است‌ و می‌گوید اینگونه‌ اشخاص‌ در میان‌ تابعین ‌ و اصحاب‌ تابعین‌ زیاد بوده‌اند و اگر حدیث‌ آنها رد شود، مقدار زیادی‌ از احادیث‌ نبوی‌ از میان‌ می‌رود، اما رفض‌ را جزو بدعت‌ کبری‌ شمرده‌ است‌ و آن‌ عبارت‌ از رد ابوبکر و عمر و نقص‌ مقام‌ آنان‌ است‌ و می‌گوید در میان‌ اهل‌ رفض‌ آدم‌ راستگو دیده‌ نمی‌شود.

ابن‌ حجر در مقدمه لسان‌ المیزان‌ پس‌ از نقل‌ قول‌ ذهبی‌ می‌گوید: مالک‌ و اصحاب‌ او و ابوبکر باقلانی ‌ قول‌ مبتدعه‌ (مانند رافضه ‌ و خوارج ‌) را مطلقاً منع‌ می‌کنند. ابوحنیفه ‌ و ابویوسف ‌ روایت‌ آنها را مطلقاً قبول‌ کرده‌اند، مگر اینکه‌ بدعت‌ راوی‌ موجب‌ کفر باشد، یا اینکه‌ راوی‌ کذب‌ را حل‌ شمرد و از شافعی ‌ نیز چنین‌ روایت‌ شده‌ است‌. اما بیش‌تر اهل‌ حدیث ‌ قائل‌ به‌ تفصیل‌ شده‌اند، مثلاً برخی‌ از ایشان‌ گفته‌اند: اگر مبتدع‌ راستگو باشد و مبلّغ‌ (داعی‌) نباشد، حدیث‌ او مقبول‌ است‌ و فقط حدیثی‌ که‌ در تأیید بدعت‌ خود نقل‌ کند، مقبول‌ نیست‌.... [۱۱۱] ابن‌ حجر و ذهبی‌ فراموش‌ کرده‌اند که‌ در میان‌ اهل‌ سنت‌ هم‌ راویانی‌ هستند که‌ دشمنان‌ سرسخت‌ شیعه ‌ بوده‌اند و احادیثی‌ درباره شیعه‌ و مذمت‌ ایشان‌ و نفی‌ عقاید شیعه‌ نقل‌ کرده‌اند. اگر میزان‌ رد حدیث‌، حدیثی‌ باشد که‌ مبلّغ‌ یا داعی‌ در تأیید قول‌ خود می‌آورد، فرقی‌ میان‌ شیعه‌ و اهل‌ سنت‌ نباید باشد.


الدرر الکامنة

از کتاب‌های‌ مهم‌ ابن‌ حجر در تاریخ‌، الدرر الکامنه فی‌ اعیان‌ المائة الثامنه است‌. در مقدمه کتاب‌ می‌گوید: در این‌ کتاب‌ ترجمه احوال‌ اعیان‌ و ملوک‌ و امرا و نویسندگان‌ و وزرا و ادبا و شعرا و روات‌ حدیث‌ نبوی‌ را در قرن‌ ۸ق‌ گرد آورده‌ است‌ و در آن‌ از اعیان‌ العصر و اعوان‌ النصر صفدی ‌ و مجانی‌ العصر ابوحیان ‌ محمد بن‌ یوسف‌ اندلسی‌ (د ۷۴۵ق‌) و ذهبیة العصر شهاب‌ الدین‌ بن‌ فضل‌الله‌ العمری‌ و ذیل‌ سیر النّبلای‌ ذهبی‌ و دیگران‌ استفاده‌ کرده‌ است‌. تألیف‌ کتاب‌ در ۸۳۰ق‌ تمام‌ شده‌ ولی‌ تا ۸۳۷ق‌ آن‌ را تکمیل‌ می‌کرده‌، با این‌ حال‌ کامل‌ نشده‌ است‌. از مطالعه متن‌ کتاب‌ و تراجم‌ اشخاص‌ برمی‌آید که‌ کتاب‌ به‌ طور کامل‌ از سواد به‌ بیاض‌ نیامده‌ است‌. بعضی‌ از نواقص‌ کتاب‌ را سخاوی‌ تکمیل‌ کرده‌ است‌. اصل‌ کتاب‌ شامل‌ ۵۰۰، ۴ترجمه‌ است‌ و سخاوی‌ ۹۰۰ ترجمه‌ بر آن‌ افزوده‌ است‌. چاپی‌ که‌ در مصر با مقدمه محمد سید جاءالحق‌ منتشر شده‌، در ۵ جلد است‌ و شامل‌ ۲۰۴، ۵ترجمه‌ است‌. [۱۱۲] [۱۱۳]


انباء الغمر

کتاب‌ مهم‌ دیگر ابن‌ حجر در تاریخ‌ اِنباء الغُمر بأبناء العمر است‌. ابن‌ حجر در این‌ کتاب‌ حوادث‌ زمان‌ خود را در ۷۷۳ق‌ تا ۸۵۰ق‌ آورده‌ و در آن‌ تاریخ‌ پادشاهان‌ و امرا و بزرگان‌ و روات‌ حدیث‌ و مشایخ‌ خود را ذکر کرده‌ است‌. و در تألیف‌ آن‌ از کتاب‌های‌ ناصرالدین‌ ابن‌ الفرات ‌ و صارم‌ الدین‌ ابن‌ دقماق ‌ و ابن‌ حجی‌ دمشقی ‌ و مقریزی ‌ و تقی‌الدین‌ محمد بن‌ احمد فاسی ‌ و اقفهسی ‌ و بدرالدین‌ محمد عینی ‌ استفاده‌ کرده‌، ولی‌ کتاب‌ عینی‌ را سخت‌ مورد انتقاد قرار داده‌ و گفته‌ است‌: عینی‌ گاهی‌ یک‌ ورقه کامل‌ را از روی‌ تاریخ‌ ابن‌ دقماق‌ استنساخ‌ و حتی‌ اغلاط او را تکرار کرده‌ است‌. و در بعضی‌ موارد نیز مدعی‌ شده‌ که‌ شاهد وقوع‌ حادثه‌ای‌ بوده‌ است‌ که‌ در مصر رخ‌ داده‌، در حالی‌ که‌ او در شهر خود عَیْنتاب‌ بوده‌ است‌.

کتاب‌ انباء الغمر از کتاب‌های‌ مهم‌ تاریخ‌ ممالیک‌ در اواخر قرن‌ ۸ و نیمه‌ اول‌ سده ۹ق‌ است‌ و در آن‌ مؤلف‌ نه‌ تنها به‌ حوادث‌ سیاسی‌ و نظامی‌ زمان‌ خود توجه‌ کرده‌، بلکه‌ اوضاع‌ مالی‌ و اقتصادی‌ و کشاورزی‌ مصر را نیز از نظر دور نداشته‌ است‌ و به‌ جزئیاتی‌ از قبیل‌ وضع‌ هوا و باران‌ و قحطی‌ها و بیماری‌های‌ مسری‌ مخصوصاً طاعون ‌ که‌ در آن‌ زمان‌ در سال‌های‌ مختلف‌ در مصر و شام‌ کشتار وحشتناک‌ می‌کرده‌، پرداخته‌ است‌. در شرح‌ حال‌ علما و امرا به‌ خصوصیات‌ اخلاقی‌ آنها اشاره‌ کرده‌ و از انتقاد بسیاری‌ از معاصران‌ غفلت‌ نکرده‌ است‌. ابن‌ حجر این‌ کتاب‌ را کاملاً به‌ بیاض‌ نیاورده‌ است‌، لذا در آن‌ نقص‌ و تکرار بسیار دیده‌ می‌شود.

در اینجا باید افزود که‌ بعضی‌ ابن‌ حجر را به‌ عدم‌ رعایت‌ اصول‌ بی‌طرفی‌ در شرح‌ حال‌ معاصران‌ خود متهم‌ داشته‌اند، مثلاً گفته‌اند: ابن‌ حجر به‌ سبب‌ اشتغال‌ به‌ شعر و ادب‌ و مدح‌ و هجا از جوانی‌ به‌ جست‌ و جوی‌ خطاها در تراجم‌ رجال‌ پرداخته‌ و گاه‌ آنان‌ را حتی‌ اگر از اصحاب‌ و شیوخ‌ او بوده‌اند، انتقاد کرده‌ است‌. بقاعی‌ گفته‌ است‌: او کسانی‌ را که‌ واقعاً شایسته اکرام‌ بوده‌اند، چنانکه‌ بایست‌ وصف‌ نکرده‌ است‌. ا بن‌ شحنه حنفی ‌ نیز در مقدمه شرح‌ هدایه ‌ درباره ابن‌ حجر گفته‌ است‌ که‌ او بر مشایخ‌ و احباب‌ و اصحاب‌ خود سخت‌ حمله‌ کرده‌ است‌ و مخصوصاً بر حنفیان ‌ سخت‌ تاخته‌ است‌، همچنانکه‌ ذهبی‌ نیز درباره شافعیه‌ و حنفیه‌ چنین‌ کرده‌ است‌ و به همین‌ جهت‌ سبکی‌ گفته‌ است‌ نباید در ترجمه حال‌ شافعیان‌ و حنفیان‌ از ذهبی‌ نقل‌ کرد، همچنانکه‌ نباید در ترجمه حال‌ هیچ‌ حنفی‌ اعم‌ از متقدم‌ و متأخر به‌ ابن‌ حجر مراجعه‌ کرد.

از جمله‌ مواردی‌ که‌ ابن‌ حجر جانب‌ عناد و تعصب ‌ را گرفته‌ و جانب‌ حق ‌ و ایمان ‌ و عدالت ‌ و تقوا را رها کرده‌، شرح‌ حالی‌ است‌ که‌ از شهید اول‌ در انباء الغمر آورده‌ است‌ و در آن‌جا می‌گوید: «در این‌ سال‌ محمد بن‌ مکی‌ رافضی‌ در دمشق‌ کشته‌ شد و این‌ به‌ جهت‌ آن‌ بود که‌ بر ضدّ او به‌ الحاد و اعتقاد به‌ مذهب‌ نصرانیت‌ و حلال‌ شمردن‌ شراب ‌ و قبایح‌ دیگر گواهی‌ دادند و این‌ در جمادی‌ الاول‌ ۷۸۱ بود و بعضی‌ از اصحاب‌ ما آن‌ را در ۷۸۶ق‌ نوشته‌اند». او در حوادث‌ سال‌ ۷۸۶ق‌ نوشته‌ است‌: محمد بن‌ مکی‌ عراقی‌ دانای‌ اصول‌ و عربیت‌ بود. او را به‌ جهت‌ مذهب‌ رفض‌ و نُصیری‌ در جمادی‌ الاول‌ کشتند. از دو قطعه مذکور که‌ در شرح‌ حال‌ یکی‌ از پارساترین‌ و بزرگ‌ترین‌ فقهای‌ شیعه‌ است‌، مقدار تعصب‌ و بی‌دقتی‌ ابن‌ حجر معلوم‌ می‌شود که‌ گاهی‌ او را به‌ مذهب‌ نصرانیت‌ و گاهی‌ به‌ نصیریت‌ متهم‌ داشته‌ است‌ و اگر نصیریت‌ درست‌ باشد و نصرانیت‌ تحریف ‌ آن‌ باشد، باز از شدت‌ اتّهام‌ نمی‌کاهد زیرا نُصیریت‌ در نظر فقهای‌ شیعه‌ و همین‌ شهید اول‌ از نصرانیت‌ بدتر بوده‌ است‌، زیرا نصرانی‌ها را اهل‌ کتاب‌ می‌دانند ولی‌ نُصیری‌ها را به‌ غلو و الحاد متهم‌ می‌دارند.


الاصابة فی‌ تمییز الصحابة

از کتاب‌های‌ مهم‌ و مشهور ابن‌ حجر الاصابة فی‌ تمییز الصحابة است‌ که‌ شاید از مهم‌ترین‌ کتاب‌ها در علم‌ رجال ‌ باشد. تألیفات‌ ابن‌ حجر زیاد است‌ و بسیاری‌ از آن‌ها به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ و فهرست‌ آن‌ در کتاب‌های‌ سخاوی‌ و در شذرات‌ الذهب ‌ و دیگر کتب‌ شرح‌ حال‌ او آمده‌ است‌.

وفات

ابن‌حجر در 28 ذی الحجه سال 852 ق، پس از يك ماه بيماري، درگذشت و در گورستان بني الخرّوبي ميان مرقد امام شافعي و شيخ مسلم سُلَمي در برابر جامع ديلمي به خاك سپرده شد.

منابع

  • دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "ابن حجر عسقلانی" از عباس‌ زرياب‌ خویی