رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابجد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (درج الگو)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
{{مدخل دائرة المعارف}}
 
{{مدخل دائرة المعارف}}
اين واژه از نخستين چهار حرف الفباي قديم سامي ساخته شده و به كاربرد حروف به‌ جاي اعداد (حساب ابجد = حساب جمل)، يعني ارزش عددي حروف در ترتيب الفباي سامي باستان، اشاره دارد. برخي آن را نام نخستين صورت از صور هشتگانه حروف جمل دانسته‌اند.
+
واژه «اَبجد» از نخستین چهار حرف [[الفبا|الفبای]] قدیم سامی ساخته شده و به کاربرد حروف به‌ جای اعداد (حساب ابجد = حساب جمل)، یعنی ارزش عددی حروف در ترتیب الفبای سامی باستان، اشاره دارد. برخی آن را نام نخستین صورت از صور هشتگانه حروف جمل دانسته‌اند. در تعریفی دیگر، ابجد ترکیب چهار صامت نخست از صامت‌های بیست و دوگانه سامی ـ عربی است که از باب اختصار به‌ ترتیب کهن الفبای عربی گفته شده است. در مشرق‌ زمین، مجموعه حروف را (احتمالاً به‌ منظور سرعت در حفظ کردن) در هشت لفظ قابل تلفظ اما بدون معنی به این ترتیب می‌آورند: ابجد، هوّز، حُطّی، کلمن، سعفص، قَرِشت، ثخذ، ضظغ.
  
در تعريفي ديگر، ابجد تركيب چهار صامت نخست از صامت‌هاي بيست و دوگانه سامي ـ عربي است كه از باب اختصار به‌ ترتيب كهن الفباي عربي گفته شده است. در مشرق‌ زمين، مجموعه حروف را (احتمالاً به‌ منظور سرعت در حفظ كردن) در هشت لفظ قابل تلفظ اما بدون معني به اين ترتيب مي‌آورند: ابجد، هوّز، حُطّي، كلمن، سعفص، قَرِشت، ثخذ، ضظغ.
+
==تاریخچه==
  
==تاريخچه==
+
با توجه به اکتشافات اخیر (آثار رأس شَمره در شمال [[سوریه]])، شاید الفبای خط اوگارتی‌ها، نخستین الفبایی باشد که تاکنون شناخته شده است. نگارش این کتیبه‌ها که به خط میخی شبیه است به اواسط هزاره دوم پیش از میلاد می‌رسد. الفبای آن بر صامت‌ها استوار است و شامل بیست و دو حرف است که در شش گروه نخست الفبای ابجدی گرد آمده است. این الفبا از طریق زبان‌های آرامی به عربی راه یافته است. در دستگاه ابجدی فنیقی، بیش از ۲۲ حرف وجود ندارد و بنابراین بقیه صامت‌ها تا ۲۸ حرف در گروه‌های ثخذ و ضظغ به آن افزوده شده است.
  
با توجه به اكتشافات اخير (آثار رأس شَمره در شمال [[سوريه]])، شايد الفباي خط اوگارتي‌ها، نخستين الفبايي باشد كه تاكنون شناخته شده است. نگارش اين كتيبه‌ها كه به خط ميخي شبيه است به اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد مي‌رسد. الفباي آن بر صامت‌ها استوار است و شامل بيست و دو حرف است كه در شش گروه نخست الفباي ابجدي گرد آمده است. اين الفبا از طريق زبان‌هاي آرامي به عربي راه يافته است. در دستگاه ابجدي فنيقي، بيش از 22 حرف وجود ندارد و بنابراين بقيه صامت‌ها تا 28 حرف در گروه‌هاي ثخذ و ضظغ به آن افزوده شده است.
+
این کار توسط اقوام غیرعرب که این خط را بکار برده‌اند، انجام گرفته است. ریشه‌یابی نویسندگان مسلمان درباره ترکیبات دستگاه ابجدی بسیار غریب و افسانه‌آمیز است. عرب‌ها گاه به هر یک از این هشت صورت معنایی خاص داده‌اند؛ مانند ابجد، یعنی آغاز کرد؛ هوّز، یعنی در پیوست؛ حطّی، یعنی واقف شد؛ کلمن، یعنی سخنگو شد؛ سعفص، یعنی از او آموخت؛ قرشت، یعنی تربیت کرد؛ ثخذ، یعنی نگاه داشت؛ و ضظغ، یعنی تمام کرد. برخی نیز شش ترکیب ابجد تا قرشت را نام پادشاهان مَدین پنداشته‌اند. در روایتی دیگر این ترکیبات را نام جنیان و در جای دیگر نام ایام هفته دانسته‌اند.
  
اين كار توسط اقوام غيرعرب كه اين خط را بكار برده‌اند، انجام گرفته است. ريشه‌يابي نويسندگان مسلمان درباره تركيبات دستگاه ابجدي بسيار غريب و افسانه‌آميز است. عرب‌ها گاه به هر يك از اين هشت صورت معنايي خاص داده‌اند؛ مانند ابجد، يعني آغاز كرد؛ هوّز، يعني در پيوست؛ حطّي، يعني واقف شد؛ كلمن، يعني سخنگو شد؛ سعفص، يعني از او آموخت؛ قرشت، يعني تربيت كرد؛ ثخذ، يعني نگاه داشت؛ و ضظغ، يعني تمام كرد. برخي نيز شش تركيب ابجد تا قرشت را نام پادشاهان مَديَن پنداشته‌اند. در روايتي ديگر اين تركيبات را نام جنيان و در جاي ديگر نام ايام هفته دانسته‌اند.
+
شش گروه اصلی دستگاه ابجدی را به این شکل نیز آورده‌اند: ابجاد (ابوجاد)، هاوز (هوّاز)، حاطی، کلمان (کلمون)، صاع فض، و قرست (قریسات). اختلاف در ترتیب ابجدی شرقی و غربی نیز شاید دلیلی جز اختلاف منابع نداشته باشد. در مغرب و [[اندلس]]، چهار گروه ابجدی اول با گروه‌های شرقی یکی است، اما بقیه به این صورت گروه‌بندی شده است: صعفض، قرست، ثخذ، ظغش.
 
 
شش گروه اصلي دستگاه ابجدي را به اين شكل نيز آورده‌اند: ابجاد (ابوجاد)، هاوز (هوّاز)، حاطي، كلمان (كلمون)، صاع فض، و قرست (قريسات). اختلاف در ترتيب ابجدي شرقي و غربي نيز شايد دليلي جز اختلاف منابع نداشته باشد. در مغرب و اندلس، چهار گروه ابجدي اول با گروه‌هاي شرقي يكي است، اما بقيه به اين صورت گروه‌بندي شده است: صعفض، قرست، ثخذ، ظغش.
 
 
 
[[شيخ صدوق]] از حضرت علي علیه السلام روايت مي‌كند كه فرمود: عثمان از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله تفسير ابجد را پرسيد و حضرت فرمود: "تفسير ابجد را بياموزيد، به راستي سراسر آن شگفتي است؛ واي بر عالمي كه تفسير آن را نداند. پس كسي پرسيد: يا رسول‌الله تفسير ابجد چيست؟ حضرت فرمود: اما "الف" همزه الله است كه حرفي از اسماء الهي است و اما "باء" بهجه‌الله است و "جيم" جنه‌الله و جلال‌الله و جمال‌الله ...".  
 
  
 
==انواع ابجد==
 
==انواع ابجد==
  
ابجد بر سه نوع است: كبير، صغير، و وسيط. ابجد كبير از عدد يك تا هزار است كه به بيست و هشت حرف در زبان عربي به ترتيب زير تقسيم شده است:
+
ابجد بر سه نوع است: کبیر، صغیر، و وسیط. ابجد کبیر از عدد یک تا هزار است که به بیست و هشت حرف در زبان عربی به ترتیب زیر تقسیم شده است:
  
الف = ب = ج = د = ه  = و= ز = ح = ط. = 9؛ ي = 10؛ ك = 20؛ ل = 30؛ م = 40؛ ن = 50؛ س = 60؛ ع = 70؛ ف = 80؛ ص = 90؛ ق = 100؛ ر = 200؛ ش = 300؛ ت = 400؛ ث = 500؛ خ = 600؛ ذ = 700؛ ض = 800؛ ظ = 900؛ و غ = 1000 (بدين ترتيب، به‌ طور مثال، "علي" برابر 110 است: ع = 70، ل = 30، و ي = 10).
+
الف = ۱؛ ب = ۲؛ ج = ۳؛ د = ۴؛ ه  = ۵؛ و= ۶؛ ز = ۷؛ ح = ۸؛ ط. = ۹؛ ی = ۱۰؛ ک = ۲۰؛ ل = ۳۰؛ م = ۴۰؛ ن = ۵۰؛ س = ۶۰؛ ع = ۷۰؛ ف = ۸۰؛ ص = ۹۰؛ ق = ۱۰۰؛ ر = ۲۰۰؛ ش = ۳۰۰؛ ت = ۴۰۰؛ ث = ۵۰۰؛ خ = ۶۰۰؛ ذ = ۷۰۰؛ ض = ۸۰۰؛ ظ = ۹۰۰؛ و غ = ۱۰۰۰ (بدین ترتیب، به‌ طور مثال، "علی" برابر ۱۱۰ است: ع = ۷۰، ل = ۳۰، ی = ۱۰).
  
اما ابجد صغير بر عدد حروف ابجد با كم‌كردن 9 از هر يك از آنها اطلاق مي‌شود؛ به‌ طور مثال، عدد حرف "ي" 1 مي‌شود، چون از 10 (= ي) اگر 9 واحد كم كنيم عدد 1 به‌دست مي‌آيد. در ابجد وسيط، حروف ابجد كبير با كم‌كردن 12 (به جاي 9) به‌ همان طريق كه در ابجد صغير آمده محاسبه مي‌شود. گاه به ابجد اكبر نيز اشاره مي‌شود و آن مربع اعداد حروف ابجد كبيراست؛ كه در اين صورت، حرف "ي" برابر 100 مي‌شود و يا حرف "ق" برابر 10000 خواهد بود.
+
اما ابجد صغیر بر عدد حروف ابجد با کم‌کردن ۹ از هر یک از آنها اطلاق می‌شود؛ به‌ طور مثال، عدد حرف "ی" ۱ می‌شود، چون از ۱۰ (= ی) اگر ۹ واحد کم کنیم عدد ۱ به‌دست می‌آید. در ابجد وسیط، حروف ابجد کبیر با کم‌کردن ۱۲ (به جای ۹) به‌ همان طریق که در ابجد صغیر آمده محاسبه می‌شود. گاه به ابجد اکبر نیز اشاره می‌شود و آن مربع اعداد حروف ابجد کبیراست؛ که در این صورت، حرف "ی" برابر ۱۰۰ می‌شود و یا حرف "ق" برابر ۱۰۰۰۰ خواهد بود.
  
در حساب ابجد، هر كلمه را يا به حساب مجمل محاسبه مي‌كنند يا به حساب مفصّل. مجمل آن است كه تعداد حروف كلمه را آن‌طور كه نوشته مي‌شود حساب كنند. به‌ طور مثال، كلمه "قدوس" داراي چهار حرف "ق"، "د"، "و"، و "س" است كه 170 مي‌شود؛ ولي در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ مي‌كنند و آن‌گاه عدد را بر اساس تلفظ آن محاسبه مي‌كنند، بدين ترتيب حرف "ق" در كلمه قدوس قاف تلفظ مي‌شود، يعني از سه حرف "ق الف ف" تشكيل شده كه به حساب ابجد 181 مي‌شود دال، واو و سين نيز به‌ همين ترتيب محاسبه مي‌گردد.
+
در حساب ابجد، هر کلمه را یا به حساب مجمل محاسبه می‌کنند یا به حساب مفصّل. مجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن‌طور که نوشته می‌شود حساب کنند. به‌ طور مثال، کلمه "قدوس" دارای چهار حرف "ق"، "د"، "و"، "س" است که ۱۷۰ می‌شود؛ ولی در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ می‌کنند و آن‌گاه عدد را بر اساس تلفظ آن محاسبه می‌کنند، بدین ترتیب حرف "ق" در کلمه قدوس قاف تلفظ می‌شود، یعنی از سه حرف "ق الف ف" تشکیل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ می‌شود. دال، واو و سین نیز به‌ همین ترتیب محاسبه می‌گردد.
  
بنابراين، قدوس به حساب مفصّل 349 خواهد شد و حال آن كه به حساب مجمل 170 مي‌شود. در مورد حروف فارسي "پ"، "چ"، "ژ"، و "گ" كه در خط عربي وجود ندارد، قاعده بر آن است كه عدد ابجد آنها را با حروف قريب‌المخرج عربي آنها محاسبه مي‌كنند، به اين صورت: پ= ب، چ = ج، ژ= ز، و گ= ك.
+
بنابراین، قدوس به حساب مفصّل ۳۴۹ خواهد شد و حال آن که به حساب مجمل ۱۷۰ می‌شود. در مورد حروف فارسی "پ"، "چ"، "ژ"، و "گ" که در خط عربی وجود ندارد، قاعده بر آن است که عدد ابجد آنها را با حروف قریب‌المخرج عربی آنها محاسبه می‌کنند، به این صورت: پ= ب، چ = ج، ژ= ز، گ= ک.
  
موارد استعمال حروف به‌ جاي اعداد هميشه محدود و استثنايي بوده و اعداد به مرور جاي حروف را گرفته‌اند. با اين همه اعداد ابجدي در :
+
موارد استعمال حروف به‌ جای اعداد همیشه محدود و استثنایی بوده و اعداد به مرور جای حروف را گرفته‌اند. با این همه اعداد ابجدی در اسطرلاب‌ها، ماده تاریخ که معمولاً به‌ صورت منظوم می‌آید، شیوه‌های مختلف غیب‌گویی و ساختن کلمات و برای صفحه شمار مقدمه کتاب‌ها و فهرست مندرجات آنها در آثار امروزی بکار می‌رود چنان‌که در غرب نیز از اعداد رومی برای این منظور استفاده می‌شود.
  
# اسطرلاب‌ها
+
==منابع==
# ماده تاريخ كه معمولاً به‌ صورت منظوم مي‌آيد.
 
# شيوه‌هاي مختلف غيب‌گويي و ساختن كلمات
 
# براي صفحه شمار مقدمه كتاب‌ها و فهرست مندرجات آنها در آثار امروزي بكار مي‌رود چنان‌كه در غرب نيز از اعداد رومي براي اين منظور استفاده مي‌شود.
 
  
==منابع==
+
* [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%A7%D8%A8%D8%AC%D8%AF.aspx دائرةالمعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی، مدخل "ابجد" از مهرداد نیکنام]، بازیابی: ۱ مرداد ۱۳۹۲.
[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%A7%D8%A8%D8%AC%D8%AF.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "ابجد" از مهرداد نيكنام]، بازیابی: 1 مرداد 1392.
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= ضعیف
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= متوسط
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
  
 
[[رده:اصطلاحات فرهنگ و تمدن]]
 
[[رده:اصطلاحات فرهنگ و تمدن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۹


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از یک دائرة المعارف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

واژه «اَبجد» از نخستین چهار حرف الفبای قدیم سامی ساخته شده و به کاربرد حروف به‌ جای اعداد (حساب ابجد = حساب جمل)، یعنی ارزش عددی حروف در ترتیب الفبای سامی باستان، اشاره دارد. برخی آن را نام نخستین صورت از صور هشتگانه حروف جمل دانسته‌اند. در تعریفی دیگر، ابجد ترکیب چهار صامت نخست از صامت‌های بیست و دوگانه سامی ـ عربی است که از باب اختصار به‌ ترتیب کهن الفبای عربی گفته شده است. در مشرق‌ زمین، مجموعه حروف را (احتمالاً به‌ منظور سرعت در حفظ کردن) در هشت لفظ قابل تلفظ اما بدون معنی به این ترتیب می‌آورند: ابجد، هوّز، حُطّی، کلمن، سعفص، قَرِشت، ثخذ، ضظغ.

تاریخچه

با توجه به اکتشافات اخیر (آثار رأس شَمره در شمال سوریه)، شاید الفبای خط اوگارتی‌ها، نخستین الفبایی باشد که تاکنون شناخته شده است. نگارش این کتیبه‌ها که به خط میخی شبیه است به اواسط هزاره دوم پیش از میلاد می‌رسد. الفبای آن بر صامت‌ها استوار است و شامل بیست و دو حرف است که در شش گروه نخست الفبای ابجدی گرد آمده است. این الفبا از طریق زبان‌های آرامی به عربی راه یافته است. در دستگاه ابجدی فنیقی، بیش از ۲۲ حرف وجود ندارد و بنابراین بقیه صامت‌ها تا ۲۸ حرف در گروه‌های ثخذ و ضظغ به آن افزوده شده است.

این کار توسط اقوام غیرعرب که این خط را بکار برده‌اند، انجام گرفته است. ریشه‌یابی نویسندگان مسلمان درباره ترکیبات دستگاه ابجدی بسیار غریب و افسانه‌آمیز است. عرب‌ها گاه به هر یک از این هشت صورت معنایی خاص داده‌اند؛ مانند ابجد، یعنی آغاز کرد؛ هوّز، یعنی در پیوست؛ حطّی، یعنی واقف شد؛ کلمن، یعنی سخنگو شد؛ سعفص، یعنی از او آموخت؛ قرشت، یعنی تربیت کرد؛ ثخذ، یعنی نگاه داشت؛ و ضظغ، یعنی تمام کرد. برخی نیز شش ترکیب ابجد تا قرشت را نام پادشاهان مَدین پنداشته‌اند. در روایتی دیگر این ترکیبات را نام جنیان و در جای دیگر نام ایام هفته دانسته‌اند.

شش گروه اصلی دستگاه ابجدی را به این شکل نیز آورده‌اند: ابجاد (ابوجاد)، هاوز (هوّاز)، حاطی، کلمان (کلمون)، صاع فض، و قرست (قریسات). اختلاف در ترتیب ابجدی شرقی و غربی نیز شاید دلیلی جز اختلاف منابع نداشته باشد. در مغرب و اندلس، چهار گروه ابجدی اول با گروه‌های شرقی یکی است، اما بقیه به این صورت گروه‌بندی شده است: صعفض، قرست، ثخذ، ظغش.

انواع ابجد

ابجد بر سه نوع است: کبیر، صغیر، و وسیط. ابجد کبیر از عدد یک تا هزار است که به بیست و هشت حرف در زبان عربی به ترتیب زیر تقسیم شده است:

الف = ۱؛ ب = ۲؛ ج = ۳؛ د = ۴؛ ه = ۵؛ و= ۶؛ ز = ۷؛ ح = ۸؛ ط. = ۹؛ ی = ۱۰؛ ک = ۲۰؛ ل = ۳۰؛ م = ۴۰؛ ن = ۵۰؛ س = ۶۰؛ ع = ۷۰؛ ف = ۸۰؛ ص = ۹۰؛ ق = ۱۰۰؛ ر = ۲۰۰؛ ش = ۳۰۰؛ ت = ۴۰۰؛ ث = ۵۰۰؛ خ = ۶۰۰؛ ذ = ۷۰۰؛ ض = ۸۰۰؛ ظ = ۹۰۰؛ و غ = ۱۰۰۰ (بدین ترتیب، به‌ طور مثال، "علی" برابر ۱۱۰ است: ع = ۷۰، ل = ۳۰، ی = ۱۰).

اما ابجد صغیر بر عدد حروف ابجد با کم‌کردن ۹ از هر یک از آنها اطلاق می‌شود؛ به‌ طور مثال، عدد حرف "ی" ۱ می‌شود، چون از ۱۰ (= ی) اگر ۹ واحد کم کنیم عدد ۱ به‌دست می‌آید. در ابجد وسیط، حروف ابجد کبیر با کم‌کردن ۱۲ (به جای ۹) به‌ همان طریق که در ابجد صغیر آمده محاسبه می‌شود. گاه به ابجد اکبر نیز اشاره می‌شود و آن مربع اعداد حروف ابجد کبیراست؛ که در این صورت، حرف "ی" برابر ۱۰۰ می‌شود و یا حرف "ق" برابر ۱۰۰۰۰ خواهد بود.

در حساب ابجد، هر کلمه را یا به حساب مجمل محاسبه می‌کنند یا به حساب مفصّل. مجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن‌طور که نوشته می‌شود حساب کنند. به‌ طور مثال، کلمه "قدوس" دارای چهار حرف "ق"، "د"، "و"، "س" است که ۱۷۰ می‌شود؛ ولی در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ می‌کنند و آن‌گاه عدد را بر اساس تلفظ آن محاسبه می‌کنند، بدین ترتیب حرف "ق" در کلمه قدوس قاف تلفظ می‌شود، یعنی از سه حرف "ق الف ف" تشکیل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ می‌شود. دال، واو و سین نیز به‌ همین ترتیب محاسبه می‌گردد.

بنابراین، قدوس به حساب مفصّل ۳۴۹ خواهد شد و حال آن که به حساب مجمل ۱۷۰ می‌شود. در مورد حروف فارسی "پ"، "چ"، "ژ"، و "گ" که در خط عربی وجود ندارد، قاعده بر آن است که عدد ابجد آنها را با حروف قریب‌المخرج عربی آنها محاسبه می‌کنند، به این صورت: پ= ب، چ = ج، ژ= ز، گ= ک.

موارد استعمال حروف به‌ جای اعداد همیشه محدود و استثنایی بوده و اعداد به مرور جای حروف را گرفته‌اند. با این همه اعداد ابجدی در اسطرلاب‌ها، ماده تاریخ که معمولاً به‌ صورت منظوم می‌آید، شیوه‌های مختلف غیب‌گویی و ساختن کلمات و برای صفحه شمار مقدمه کتاب‌ها و فهرست مندرجات آنها در آثار امروزی بکار می‌رود چنان‌که در غرب نیز از اعداد رومی برای این منظور استفاده می‌شود.

منابع