آیه 42 سوره نساء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(معانی کلمات آیه)
سطر ۱۵۲: سطر ۱۵۲:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 +
 +
(‌آيه‌ 41)‌
 +
 +
‌در‌ تعقيب‌ آيات‌ گذشته‌ ‌که‌ ‌در‌ مورد مجازاتها و پاداشهاي‌ بدكاران‌ و نيكوكاران‌ سخن‌ مي‌گفت‌، ‌این‌ ‌آيه‌ اشاره‌ ‌به‌ مسأله شهود و گواهان‌ رستاخيز كرده‌، مي‌گويد: «حال‌ ‌این‌ افراد چگونه‌ خواهد ‌بود‌ ‌آن‌ روز ‌که‌ ‌براي‌ ‌هر‌ امتي‌ گواهي‌ ‌بر‌ اعمال‌ ‌آنها‌ مي‌آوريم‌ و تو ‌را‌ گواه‌ ‌بر‌ آنان‌ خواهيم‌ آورد» (فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً).
 +
 +
و ‌به‌ ‌این‌ ترتيب‌ علاوه‌ ‌بر‌ گواهي‌ اعضاي‌ پيكر آدمي‌، و گواهي‌ زميني‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آن‌ زيست‌ كرده‌، و گواهي‌ فرشتگان‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ اعمال‌ ‌او‌، ‌هر‌ پيامبري‌ نيز گواه‌ اعمال‌ امت‌ خويش‌ ‌است‌، و بدكاران‌ ‌با‌ وجود ‌این‌ همه‌ گواه‌ چگونه‌ مي‌توانند حقيقتي‌ ‌را‌ انكار كنند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ كيفر اعمال‌ خويش‌ دور دارند.
  
 
}}
 
}}

نسخهٔ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۱

مشاهده آیه در سوره

يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّىٰ بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا

مشاهده آیه در سوره


<<41 آیه 42 سوره نساء 43>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

در آن روز آنان که به راه کفر رفته و نافرمانی رسول کردند آرزو کنند که ای کاش با خاک زمین یکسان بودند، و از خدا سخنی پنهان نتوانند کرد.

در آن روز کسانی که کفر ورزیده اند و از رسول نافرمانی کرده اند، آرزو می کنند که ای کاش با زمین یکسان می شدند. و از خدا هیچ سخنی را [که در دنیا درباره قرآن و پیامبر به باطل و ناروا می گفتند] نمی توانند بپوشانند.

آن روز، كسانى كه كفر ورزيده‌اند، و از پيامبر [خدا] نافرمانى كرده‌اند، آرزو مى‌كنند كه اى كاش با خاك يكسان مى‌شدند. و از خدا هيچ سخنى را پوشيده نمى‌توانند داشت.

در آن روز كافران و آنان كه بر رسول عصيان ورزيده‌اند آرزو كنند كه با خاك زمين يكسان مى‌بودند. و هيچ سخنى را از خدا پنهان نتوانند كرد.

در آن روز، آنها که کافر شدند و با پیامبر (ص) بمخالفت برخاستند، آرزو می‌کنند که ای کاش (خاک بودند، و) خاک آنها با زمینهای اطراف یکسان می‌شد (و بکلی محو و فراموش می‌شدند). در آن روز، (با آن همه گواهان،) سخنی را نمی‌توانند از خدا پنهان کنند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

On that day those who were faithless and [who] disobeyed the Apostle will wish the earth were levelled with them, and they will not conceal any matter from Allah.

On that day will those who disbelieve and disobey the Apostle desire that the earth were levelled with them, and they shall not hide any word from Allah.

On that day those who disbelieved and disobeyed the messenger will wish that they were level with the ground, and they can hide no fact from Allah.

On that day those who reject Faith and disobey the messenger will wish that the earth Were made one with them: But never will they hide a single fact from Allah!

معانی کلمات آیه

عصوا: عصيان و نافرمانى كردند.

تسوى: سوى: مساوات و برابرى. تسويه: برابر كردن ، مراد از آن در اينجا زنده نشدن است.

حديث: تازه . گفتار باشد يا چيزى ديگر.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً «42»

در چنين روز، كسانى كه كفر ورزيدند و پيامبر را نافرمانى كردند، آرزومى‌كنند كه‌اى كاش با زمين يكسان مى‌شدند و هيچ سخنى را نمى‌توانند از خدا كتمان كنند.

«1». تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 112.

«2». نور، 24.

«3». غافر، 51.

«4». نورالثقلين، ج 1، ص 399.

«5». تفاسير برهان و عيّاشى.

جلد 2 - صفحه 73

نکته ها

كفّار معصيت‌كار، پيش از اقامه شهود، منكر گناه وفساد خود مى‌شوند و در پى راه فرارند و مى‌گويند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» «1» به خدا سوگند ما مشرك نبوديم. ولى وقتى گواهان حقايق را گفتند، ديگر جايى براى كتمان نيست.

در آيات قرآن، آرزوهاى حسرت‌بار گناهكاران به اين گونه مطرح است:

كاش خاك بودم. كاش در خاك محو بودم. كاش با فلانى دوست نمى‌شدم. كاش در دنيا اهل تعقّل و فكر بودم. كاش با همان مرگ، فانى شده بودم ...

پیام ها

1- نافرمانى از دستورهاى حكومتى پيامبر، در رديف كفر به خداست. «كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ»

2- روز قيامت، روز حسرت و آرزوست. يَوَدُّ ... لَوْ تُسَوَّى‌

3- روزقيامت، هيچ سخن ومطلبى پوشيده ومخفى نمى‌ماند. «لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً (42)

يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا: در آن روز وقوع شهادت، دوست دارند آنانكه كافر

«1» مدرك ياد شده.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 445

شدند به خدا. وَ عَصَوُا الرَّسُولَ‌: و نافرمانى كردند پيغمبر را يعنى كفران و عصيان را با هم جمع كردند. يا كفار و عصات دوست داشته باشند در اين وقت، لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ‌: اينكه برابر شود بديشان زمين، يعنى دفن كنند ايشان را و خاك بالاى آنها ريزند مثل مردگان، و هرگز زنده نشوند، كما قال:

وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً. اين كنايه است از آنكه خلق نشدندى و با زمين مساوى باشندى و با اجزاء آن مستحيل شدى به طورى كه هيچ امتيازى نبودى و هرگز به دنيا نيامدى. ابو عبيده گفته: مراد آنكه دوست داشتى كه زمين شكافته شدى و ايشان فرو رفتى و به هم آمدى. كلبى گفته: پس از تعديل ميان بهائم و طيور و وحوش، گويند: كونوا ترابا: در آن حال كفار تمنا كنند كه كاش ما هم خاك شدى. در منهج- ابن عباس گفته: معنى آيه آنست كه دوست داشته باشند كفار كه اهل عرصات، پا بر سر و شكم آنها گذارند، چنانچه بر زمين نهند، تا زير اقدام، پايمال گشتى و آن حال را نديدى.

وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً: و قادر نباشند بر اينكه كتمان نمايند و بپوشند از خداى تعالى سخنى را، زيرا انبياء و ائمه و ملائكه و جوارح و زمان و مكان بر آنها شهادت دهند. و گويند: معنى آنست كه: دوست داشته باشند كفار با زمين برابر شدندى، در حالتى كه كتمان حديث از خدا نكردى و تكذيب او ننمودى، بقوله‌ «ما كُنَّا مُشْرِكِينَ»؛ چه در روايت آمده كه: چون بگويند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» حق تعالى مهر بر دهنهاى ايشان نهد و جوارح بر ايشان شهادت دهند. پس عذاب بر ايشان شديد شود. نزد اين حال تمنا كنند كاش مساوى زمين بودندى. قول ديگر: تمناى ايشان اين باشد كه كاش نعت و صفت پيغمبر را در دنيا كتمان ننمودى تا بدين عذاب مبتلا نشدى. يا معنى آنست كه ايشان الحاح نمايند در آن روز، به ترك قبايح و كذب، و مبالغه كنند كه ما هرگز فعل قبيحى نكرديم، چه ظن ايشان چنان بوده كه عبادت اوثان شرك نبوده، زيرا تصور تقرب به خدا در عبادت آنها نموده‌اند.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 446


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً (42)

ترجمه‌

آنروز دوست مى‌دارند آنانكه كافر شدند و نافرمانى كردند پيغمبر را كه كاش هموار كرده شود بر آنها زمين و كتمان نمى‌كنند از خدا خبرى را.

تفسير

در مقام شدت انفعال و شرمسارى شخص آرزو مى‌كند كاش بزمين فرو ميرفت و باين بليّه گرفتار نميشد و اينحال كفار و منافقين و عصاة است در روز قيامت كه مهر بر دهان آنها نهاده شود و دست و پا و پوست آنها شهادت دهند بر اعمال آنها و ديگر جاى كتمان براى آنها باقى نماند چنانچه از امير المؤمنين (ع) نقل شده است و قمى فرموده اينحال معاندين با امير المؤمنين (ع) است كه آرزو مى‌كنند كاش آنروز كه جمع شدند براى بردن حق آنحضرت بزمين فرو ميرفتند و كتمان حديث غدير و ساير نصوص پيغمبر (ص) را بر ولايت آنحضرت نمى‌نمودند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَومَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُول‌َ لَو تُسَوّي‌ بِهِم‌ُ الأَرض‌ُ وَ لا يَكتُمُون‌َ اللّه‌َ حَدِيثاً (42)

روز قيامت‌ آرزو ميكنند كفار و آنهايي‌ ‌که‌ نافرماني‌ ‌رسول‌ ‌را‌ نمودند ‌که‌ اي‌ كاش‌ ‌با‌ زمين‌ يكسان‌ ميشدند و حديثي‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خدا‌ كتمان‌ نميكردند.

يومئذ ‌يعني‌ همچه‌ روزي‌ ‌که‌ شهود مذكوره‌ ‌بر‌ تمام‌ افعال‌ و اقوال‌ ‌آنها‌ شهادت‌ ميدهند و احوال‌ روز قيامت‌ ‌را‌ مشاهده‌ ميكنند (يود) ‌يعني‌ دوست‌ ميدارند و آرزو ميكنند الَّذِين‌َ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُول‌َ كفار و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ حكم‌ كفار هستند ‌از‌ معاندين‌ و ارباب‌ ضلالت‌.

لَو تُسَوّي‌ بِهِم‌ُ الأَرض‌ُ كنايه‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ اينكه‌ بدنيا نيامده‌ بوديم‌ و بهمان‌ اصل‌ مادي‌ اولي‌ ‌که‌ خاك‌ ‌بود‌ باقي‌ مانده‌ بوديم‌، چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد وَ يَقُول‌ُ الكافِرُ يا لَيتَنِي‌ كُنت‌ُ تُراباً نبأ ‌آيه‌ 40. ‌تا‌ مورد ‌اينکه‌ عقوبات‌ واقع‌ نميشديم‌، و ‌ يا ‌ كنايه‌ ‌از‌ اينست‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ و خاك‌ شدن‌ بهمان‌ حال‌ باقي‌ مانده‌ بوديم‌ و ديگر زنده‌ نميشديم‌ و مبعوث‌ نميگرديديم‌، و ‌ يا ‌ كنايه‌ ‌از‌ اينكه‌ فعلا ‌هم‌ ميمرديم‌ و خاك‌ ميشديم‌ ‌تا‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عقوبات‌ نجات‌ پيدا ميكرديم‌.

وَ لا يَكتُمُون‌َ اللّه‌َ حَدِيثاً ‌اينکه‌ مرتبه‌ تنزل‌ ‌است‌ ‌از‌ آرزوي‌ اول‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ حال‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا آمديم‌ و فعلا ‌هم‌ مبعوث‌ گرديديم‌ و ديگر ‌هم‌ مردن‌ ‌در‌ كار نيست‌ و گرفتار عذاب‌ كفر و معاصي‌ شديم‌ ‌لا‌ اقل‌ ‌خود‌ اقرار و اعتراف‌ بتقصير ‌خود‌ ميكرديم‌ و انكار نمي‌نموديم‌ ‌تا‌ احتياج‌ باقامه‌ ‌اينکه‌ شهود نبود و ‌در‌ ميانه‌ اهل‌ محشر مفتضح‌ و رسوا نميشديم‌ چون‌ مقصر ‌اگر‌ ‌خود‌ اعتراف‌ و اقرار بتقصير ‌خود‌ كند ديگر ‌بر‌ ‌او‌ اقامه‌ شهود نميكنند، و بدبختي‌ اينست‌ ‌که‌ گمان‌ ميكردند ‌اگر‌ كتمان‌ كنند و انكار نمايند راه‌ اثبات‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ مسدود ميگردد و نجات‌ پيدا ميكنند غافل‌ ‌از‌ اينكه‌

جلد 5 - صفحه 87

شهود محكم‌ ‌بر‌ اعمال‌ ‌آنها‌ هست‌ ‌که‌ نميتوان‌ تكذيب‌ و جرح‌ ‌آنها‌ نمود.

و ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ كفار ‌با‌ اينكه‌ ‌در‌ قيامت‌ مشاهده‌ احوال‌ قيامت‌ ‌را‌ ميكنند هنوز بكفر اولي‌ باقي‌ هستند و گمان‌ ميكنند ‌که‌ بكتمان‌ و انكار ميتوان‌ نجات‌ پيدا نمود ‌حتي‌ اينكه‌ قسم‌ ميخورند و ميگويند وَ اللّه‌ِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِين‌َ انعام‌ ‌آيه‌ 23 مَن‌ كان‌َ فِي‌ هذِه‌ِ أَعمي‌ فَهُوَ فِي‌ الآخِرَةِ أَعمي‌ وَ أَضَل‌ُّ سَبِيلًا بني‌ اسرائيل‌ ‌آيه‌ 72.

برگزیده تفسیر نمونه


(‌آيه‌ 41)‌

‌در‌ تعقيب‌ آيات‌ گذشته‌ ‌که‌ ‌در‌ مورد مجازاتها و پاداشهاي‌ بدكاران‌ و نيكوكاران‌ سخن‌ مي‌گفت‌، ‌این‌ ‌آيه‌ اشاره‌ ‌به‌ مسأله شهود و گواهان‌ رستاخيز كرده‌، مي‌گويد: «حال‌ ‌این‌ افراد چگونه‌ خواهد ‌بود‌ ‌آن‌ روز ‌که‌ ‌براي‌ ‌هر‌ امتي‌ گواهي‌ ‌بر‌ اعمال‌ ‌آنها‌ مي‌آوريم‌ و تو ‌را‌ گواه‌ ‌بر‌ آنان‌ خواهيم‌ آورد» (فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً).

و ‌به‌ ‌این‌ ترتيب‌ علاوه‌ ‌بر‌ گواهي‌ اعضاي‌ پيكر آدمي‌، و گواهي‌ زميني‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آن‌ زيست‌ كرده‌، و گواهي‌ فرشتگان‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ اعمال‌ ‌او‌، ‌هر‌ پيامبري‌ نيز گواه‌ اعمال‌ امت‌ خويش‌ ‌است‌، و بدكاران‌ ‌با‌ وجود ‌این‌ همه‌ گواه‌ چگونه‌ مي‌توانند حقيقتي‌ ‌را‌ انكار كنند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ كيفر اعمال‌ خويش‌ دور دارند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع