آیه 27 سوره احقاف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرَىٰ وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<26 آیه 27 سوره احقاف 28>>
سوره : سوره احقاف (46)
جزء : 26
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و ما چه بسیار اهل شهر و دیار را که در اطراف شما بودند (به کیفر کفر) همه را هلاک کردیم و آیات (عبرت برای مردم) را به گونه‌های مختلف بیان داشتیم تا مگر (از کفر و گناه به درگاه خدا) باز گردند.

و به راستی ما [اهل] آبادی هایی را که پیرامون شما [اهل مکه] بودند [به کیفر طغیانشان] هلاک کردیم و آیات خود را به صورت های گوناگون [برای آنان] بیان داشتیم، باشد که برگردند.

و بى‌گمان، همه شهرهاى پيرامون شما را هلاك كرده و آيات خود را گونه‌گون بيان داشته‌ايم، اميد كه آنان بازگردند.

ما همه قريه‌هايى را كه اطراف شما بوده‌اند هلاك كرده‌ايم و آيات را گونه‌گون بيان كرديم، باشد كه بازگردند.

ما آبادیهایی را که پیرامون شما بودند نابود ساختیم، و آیات خود را بصورتهای گوناگون (برای مردم آنها) بیان کردیم شاید بازگردند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We have destroyed the towns that were around you, and We have variously paraphrased the signs so that they may come back.

And certainly We destroyed the towns which are around you, and We repeat the communications that they might turn.

And verily We have destroyed townships round about you, and displayed (for them) Our revelation, that haply they might return.

We destroyed aforetime populations round about you; and We have shown the Signs in various ways, that they may turn (to Us).

معانی کلمات آیه

  • صرفنا: صرف و تصريف: برگرداندن. در دومى مبالغه هست منظور از آن بيان حقائق در قالبهاى مختلف است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‌ وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «27»

و همانا آبادى‌هايى را كه در اطراف شما (اهل مكّه) بود، نابود كرديم و آيات خود را گونه گونه بيان كرديم تا شايد (از راه باطل خود) باز گردند.

پیام ها

1- هلاكت و قهر الهى، پس از اتمام حجت است. أَهْلَكْنا ... صَرَّفْنَا

2- تاريخ اقوام نزديك به خود را مطالعه كنيم كه اثر گذارى بيشترى دارد. «ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‌»

3- در تبليغ بايد تنوّع باشد. «صَرَّفْنَا الْآياتِ»

4- رشد انسان در سايه رجوع به فطرت و راه خداست. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 47

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‌ وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «27»

«1» نهج البلاغة فيض الاسلام. ص 1164، حكمت 149.

جلد 12 - صفحه 89

وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا: و هر آينه بتحقيق هلاك نموديم اى اهل مكه، ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‌: آنچه اطراف شما بودند از اهل شهرها مانند حجر و ثمود و سدوم كه از ديار لوط است و غير آن، وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ‌: و گردانيديم و تكرار كرده بوديم بر آنها آيتها و حجتهاى خود را بر اهل آن شهرها، لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‌: براى اينكه برگردند از كفر، لكن به جهت اعراض آنها از آيات و اصرار در عناد و لجاج، مستأصل و به عذاب گرفتار شدند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «26» وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى‌ وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «27» فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذلِكَ إِفْكُهُمْ وَ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «28» وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى‌ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ «29» قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‌ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‌ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ (30)

ترجمه‌

و بتحقيق متمكّن ساختيم آنها را در چيزى كه متمكن نساختيم شما را در آن و قرار داديم براى آنها گوشها و چشمها و دلهائى پس كفايت نكرد از آنها گوشهاشان و نه چشمهاشان و نه دلهاشان هيچ چيز چون بودند كه انكار ميورزيدند بآيتهاى خدا و احاطه كرد بآنها آنچه بودند كه بآن استهزاء ميكردند

و بتحقيق هلاك كرديم آنچه پيرامون شما است از آباديها و مكرّر آورديم آيتها را شايد آنها بازگردند

پس چرا يارى نكردند آنها را آنان كه گرفتند غير از خدا وسيله تقرّب معبودهائى را بلكه گم شدند از آنها و آن دروغ آنها بود و آنچه بودند كه افترا ميزدند

و هنگاميكه متوجّه ساختيم بسوى تو جماعتى را از جنّ كه ميشنيدند

جلد 4 صفحه 656

قرآن را پس چون حاضر شدند آن را گفتند خاموش باشيد پس چون تمام شد بازگشتند بسوى قومشان با آنكه بودند بيم دهندگان‌

گفتند اى قوم ما همانا ما شنيديم كتابى را كه فرستاده شده بعد از موسى با آنكه تصديق كننده است آنچه را پيش روى او است هدايت ميكند بسوى حق و بسوى راه راست.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر شمه‌ئى از احوال قوم عاد در آيات سابقه متذكّر فرموده است كفّار مكّه را بمكنت و ثروت و قوّت و قدرتيكه بآنان عطا فرموده بود و به اينان عطا نفرموده تا بتمكّن خودشان مغرور نشوند و از فرمان الهى سرپيچى ننمايند و ضمنا اشاره فرموده كه قواى ظاهريّه و باطنيّه از گوش و چشم و قلب مواهب الهيّه‌اند كه بايد در محلّ لايق و مورد قابل صرف شود و الّا بى ثمر بلكه مضرّ خواهد بود چنانچه براى قوم عاد مفيد نشد و بعذاب الهى گرفتار شدند و همچنين اقوام ديگرى كه مانند قوم عاد در حوالى مكّه جاى‌گزين بودند مانند قوم صالح در حجر و قوم لوط در راه اهالى مكّه بشام كه هر يك بنوبه خود آيات الهى را مشاهده نمودند و نصايح و مواعظ انبياء عظام را شنيدند و متنبّه و مستبصر نشدند چون تفكّر و تأمّل ننمودند و بوبال اعمال خودشان رسيدند و جز خدا آنان را كه براى خودشان معبودهائى قرار داده بودند تا مقرّب آنها بخداى بزرگ باشند نتوانستند يارى نمايند آنها را و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و ظاهرا قربانا مفعول دوم اتّخذوا است كه مفعول اوّل آن حذف شده و آلهة بدل يا بيان براى قربانا ميباشد و مكرّر ذكر شده كه سمع بر واحد و جمع اطلاق ميشود و صرف آيات تكرار آن بعناوين متعدّده و بيانات مختلفه است و اين بت‌پرستى و انتظار شفاعت از بتها دروغ واضح و افتراى آشكارى بود كه از قبل آنها اظهار ميشد و از دستشان رفت و مبدّل به نااميدى گرديد و اين معناى گمشدن معبود و مأمولهاى باطل است و اينها همه براى تخويف و انذار اهالى مكّه است كه در صورت مخالفت با نبىّ اكرم بهمان بلايا مبتلا گردند و قمّى ره نقل فرموده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله از مكّه ببازار عكاظ تشريف برد و گفته‌اند آن بازارى بود كه سالى بيست روز از اوّل ذو القعدة الحرام ميان نخله و طائف دائر ميشد و زيد بن حارثه با آنحضرت بود كه مردم را دعوت باسلام ميكرد و كسى اجابت ننمود او را و قبول نكرد دين اسلام‌

جلد 4 صفحه 657

را پس مراجعت بمكّه فرمود و چون بمكانى رسيد كه آنرا وادى مجنّه ميخواندند حضرت در تهجّد خود قرائت قرآن فرمود در نيمه شب پس مرور نمودند باو جماعتى از جنّ كه در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده آنها نه نفر بودند يكنفر از جنّ نصيبين و هشت نفر از بنى عمر و بن عامر و گفته‌اند نفر بتحريك بر كمتر از ده اطلاق ميشود و در منتهى الارب از سه تا ده تعيين شده پس چون شنيدند جنّيان قرائت قرآن حضرت را با خود گفتند گوش دهيد يعنى ساكت باشيد و چون تمام گشت يعنى فارغ شد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله از قرائت قرآن بازگشتند بسوى قوم خودشان بيم دهندگان و گفتند آنچه را خداوند نقل فرموده در اين آيات و آيات آتيه تا قول خود فى ضلال مبين و محتمل است تا عذاب اليم باشد پس آمدند نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و اسلام آوردند و مؤمن شدند و آنحضرت شرايع اسلام را بآنها تعليم فرمود پس خداوند سوره قل اوحى الىّ انّه استمع نفر من الجنّ را تا آخر نازل فرمود و نقل نمود قول آنها را و از آنها والى براى آنان تعيين كرد و ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم هر وقت لازم بود و امير المؤمنين عليه السّلام به آنها احكام دين را مى‌آموخت بدستور پيغمبر و در آنها كافر بأقسام مختلف و مؤمن وجود دارد و همه از اولاد جانّ ميباشند و ظاهرا تخصيص كتاب موسى عليه السّلام بذكر از بين كتب سماوى به تبع ذكر آن در اوائل اين سوره است كه وجه آن بيان شد و بعضى گفته‌اند آنها جنّيان يهود بودند و بر حسب اعتقاد خودشان سخن گفتند ولى در مجمع فرموده كه اين آيات دلالت دارد بر آنكه پيغمبر ما صلى اللّه عليه و اله مبعوث بود بر جنّ و انس با آنكه هيچ پيغمبرى قبل از او مبعوث بر جن و انس نشده بود و در بيان اين واقعه تفاصيل ديگرى نقل فرموده كه با وجود فرمايش قمّى ره حاجت بذكر آنها نيست و اللّه اعلم بحقائق الامور و واضح است كه مراد از تصديق قرآن ما بين يديه را كتب سماوى قبل است كه در اصول معارف حقّه با يكديگر موافقت دارند.

جلد 4 صفحه 658

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد أَهلَكنا ما حَولَكُم‌ مِن‌َ القُري‌ وَ صَرَّفنَا الآيات‌ِ لَعَلَّهُم‌ يَرجِعُون‌َ «27»

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ هلاك‌ كرديم‌ كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ اطراف‌ ‌شما‌ كفار بودند ‌از‌ اهل‌ شهرها و تصريف‌ آيات‌ نموديم‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌آنها‌ رجوع‌ كنند.

وَ لَقَد أَهلَكنا ما حَولَكُم‌ مِن‌َ القُري‌ خطاب‌ باهل‌ مكه‌ ‌است‌ و قرايي‌ ‌که‌ اطراف‌ مكه‌ ‌است‌ يمن‌ ‌که‌ مركز عاد ‌بود‌ و جحفه‌ و حجر ‌که‌ مركز ثمود ‌بود‌ و شام‌ ‌که‌ مركز قوم‌ لوط ‌بود‌ و مدين‌ و ايكه‌ ‌که‌ مركز قوم‌ شعيب‌ ‌بود‌ و مصر ‌که‌ مركز فرعونيان‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ هلاك‌ كرديم‌ باز ‌شما‌ متنبه‌ نميشويد!

وَ صَرَّفنَا الآيات‌ِ تصريف‌ آيات‌ يك‌ قسمت‌ معجزات‌ صادره‌ ‌از‌ انبياء يك‌ قسمت‌ هلاكت‌ كفار و مشركين‌، و يك‌ قسمت‌ نجات‌ انبياء و مؤمنين‌، يك‌ قسمت‌ تذكر ‌به‌ نعم‌ الهيه‌، يك‌ قسمت‌ تذكر ببلاهاي‌ متوجه‌ ‌بر‌ مخالفين‌، يك‌ قسمت‌ ‌در‌ توصيف‌ ابرار ‌که‌ بايد بآنها اقتداء كرد، و يك‌ قسمت‌ توصيف‌ فجار ‌که‌ بايد اجتناب‌ كرد، يك‌ قسمت‌ بشارات‌ بهشت‌، يك‌ قسمت‌ تخويفات‌ ‌از‌ عذاب‌ جهنم‌، يك‌ قسمت‌ بيان‌ مواعظ و نصايح‌، يك‌ قسمت‌ بيان‌ احكام‌ و دستورات‌ و ‌غير‌ اينها.

جلد 16 - صفحه 156

لَعَلَّهُم‌ يَرجِعُون‌َ ‌که‌ گفتيم‌: لعل‌ ‌از‌ خداوند بمعني‌ بايد ‌است‌ نه‌ ترديدي‌ ‌که‌ شايد ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 27)- سپس برای تأکید بر این مطلب، و پند و اندرز بیشتر، مشرکان مکّه را مخاطب ساخته، می‌گوید: نه تنها قوم عاد بلکه «ما اقوام سرکشی را که در اطراف شما زندگی می‌کردند هلاک کردیم» (وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا ما حَوْلَکُمْ مِنَ الْقُری).

اقوامی که سرزمین آنها از شما چندان دور نیست و تقریبا در گرداگرد جزیره عرب جایگاهشان بود.

بعد اضافه می‌کند: «ما آیات خود را به صورتهای گوناگون (برای آنها) بیان کردیم، شاید باز کردند» (وَ صَرَّفْنَا الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص156

منابع