آیه 22 سوره نور

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۴۰ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<21 آیه 22 سوره نور 23>>
سوره : سوره نور (24)
جزء : 18
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و نباید صاحبان ثروت و نعمت از شما درباره خویشاوندان خود و در حق مسکینان و مهاجران راه خدا از بخشش و انفاق کوتاهی کنند، باید مؤمنان عفو و صفح پیشه کنند و از بدیها درگذرند، آیا دوست نمی‌دارید که خدا هم در حق شما مغفرت (و احسان) فرماید؟ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

و از میان شما کسانی که دارندگان ثروت و گشایش مالی هستند، نباید سوگند یاد کنند که از انفاق مال به خویشاوندان و تهی دستان و مهاجرانِ در راه خدا دریغ ورزند، و باید [بدی آنان را که برای شما مؤمنان توانگر سبب خودداری از انفاق شده] عفو کنند و از مجازات درگذرند؛ آیا دوست نمی دارید خدا شما را بیامرزد؟ [اگر دوست دارید، پس شما هم دیگران را مورد عفو و گذشت قرار دهید]؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

و سرمايه‌داران و فراخ‌دولتان شما نبايد از دادن [مال‌] به خويشاوندان و تهيدستان و مهاجران راه خدا دريغ ورزند، و بايد عفو كنند و گذشت نمايند. مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد؟ و خدا آمرزنده مهربان است.

توانگران و آنان كه گشايشى در كار آنهاست، نبايد سوگند بخورند كه به خويشاوندان و مسكينان و مهاجران در راه خدا چيزى ندهند. بايد ببخشند و ببخشايند. آيا نمى‌خواهيد كه خدا شما را بيامرزد؟ و خداست آمرزنده مهربان.

آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمی‌دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The well-off and the opulent among you should not vow that they will not give [any longer] to the relatives and the needy, and to those who have migrated in the way of Allah, and let them excuse and forbear. Do you not love that Allah should forgive you? Allah is all-forgiving, all-merciful.

And let not those of you who possess grace and abundance swear against giving to the near of kin and the poor and those who have fled in Allah's way, and they should pardon and turn away. Do you not love that Allah should forgive you? And Allah is Forgiving, Merciful.

And let not those who possess dignity and ease among you swear not to give to the near of kin and to the needy, and to fugitives for the cause of Allah. Let them forgive and show indulgence. Yearn ye not that Allah may forgive you? Allah is Forgiving, Merciful.

Let not those among you who are endued with grace and amplitude of means resolve by oath against helping their kinsmen, those in want, and those who have left their homes in Allah's cause: let them forgive and overlook, do you not wish that Allah should forgive you? For Allah is Oft-Forgiving, Most Merciful.

معانی کلمات آیه

  • يأتل: الو (بر وزن عقل): تقصير و كوتاهى. و قسم خوردن، ايتلاء از باب افتعال نيز به معنى كوتاهى و قسم خوردن آيد «لا يأتل» كوتاهى نكنيد.
  • يصفحوا: صفح: ترك ملامت، آن غير از عفو است راغب گويد. آن از عفو ابلغ است طبرسى با عفو و تجاوز يكى دانسته است (قاموس قرآن).[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس و عایشه و ابن زید گویند: این آیه درباره ابوبکر و مسطح بن اثاثه نازل گردیده، بدین توضیح که ابوبکر نفقه و مخارج مسطح را به خاطر فقر و بیچارگى او مى پرداخت سپس مخارج مزبور را قطع کرد و سوگند یاد نمود که ابداً به او نفعى نرساند زیرا جزء اصحاب افک و دروغ بستن بر عائشه قرار گرفته بود و هنگامى که این آیه نازل شد، دوباره نفقه و مخارج مسطح را پرداخت و گفت به خدا قسم دوست دارم که مورد غفران و آمرزش خداوند قرار بگیرم پس از این سوگند نفقه مسطح را پرداخت و مسطح پسرخاله ابوبکر بود و از مهاجرین به مدینه و نیز از بدریون بشمار می‌آمده است.[۲]

مجاهد و حسن بصرى گویند: این آیه درباره یتیمى نازل گردیده است که در تحت تکفل ابوبکر بوده و ابوبکر قسم یاد کرده بود که به او نفقه اى ندهد. ابن عباس و دیگران روایت کنند این آیه درباره جماعتى از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده که سوگند یاد کرده بودند با اصحاب افک الفت و مواساتى نداشته باشند و عده اى گویند که نهى در آیه عام بوده و از براى تمام صاحبان ثروت عمومیت دارد که سوگند یاد نکنند که به فقرا و مساکین چیزى ندهند و این عقیده بهتر است زیرا عمومیت داشته و شامل همه می‌گردد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى‌ وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «22»

«1». عنكبوت، 45.

جلد 6 - صفحه 162

صاحبان مال و وسعت از شما نبايد سوگند بخورند كه به نزديكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا چيزى ندهند، بلكه بايد عفو و گذشت نمايند و از آنان درگذرند. آيا دوست نداريد كه خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «يَأْتَلِ» از ريشه «الو» به معناى كوتاهى كردن و يا از «الى» به معناى سوگند ياد كردن است، همانند «ايلاء» در مباحث فقهى. «1»

«عفو» به معناى بخشيدن است و «صَفح» به معناى ناديده گرفتن كه مرحله بالاتر از عفو است. بعضى گفته‌اند كه «صفح» آن عفوى است كه در آن ملامت نباشد.

در آيات قبل از كسانى كه تهمت مى‌زنند به شدّت انتقاد شد، بعضى از اصحاب سوگند ياد كردند كه به افراد تهمت‌زن هرگز انفاق نكنند، اين آيه مى‌فرمايد: به خاطر لغزشهاى قبل، محرومان را بى‌نصيب نگذاريد. (شأن نزول)

پیام ها

1- مرفّهين در برابر محرومان مسئول هستند. وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ‌ ...

2- مهم‌تر از انفاق، استمرار آن و خسته نشدن از آن و كوتاهى نكردن در آن است.

«وَ لا يَأْتَلِ»

3- در انفاق، هم از وسعت مالى و هم از امكانات ديگران استفاده كنيد. أُولُوا الْفَضْلِ‌ ... وَ السَّعَةِ

4- در كمك كردن، بستگان اولويّت دارند. «أُولِي الْقُرْبى‌»

5- در پيمودن مراحل كمال، بلند همّت باشيد وبه حداقل اكتفا نكنيد. ابتدا كلمه‌ى «عفو» آمده، در مرحله‌ى بالاتر «صفح» آمده است. «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا»

6- كسى كه ديگران را ببخشد، به بخشش الهى نزديكتر است. (عفو و گذشت‌

«1». مفردات راغب.

جلد 6 - صفحه 163

وسيله‌ى جلب مغفرت الهى است) «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ»

7- هدف از عفو و گذشت ديگران، كسب مغفرت خدا باشد، نه چيز ديگر. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ»

8- در شيوه‌ى تبليغ، از احساسات وعواطف مردم كمك بگيريم. «أَ لا تُحِبُّونَ»

9- رهبران دينى بايد مردم را به انفاق و عفو و گذشت تشويق كنند. (تمام آيه)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى‌ وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «22»

وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ‌: و بايد سوگند نخورد صاحبان فضل از شما به حسب حسب و نسب، يا صاحبان ثروت و توانگرى از شما، وَ السَّعَةِ: و صاحبان دستگاه فراخى در جاه و مال و عزت، أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى‌: اينكه ندهند نفقه را، يا بايد تقصير نكنند اغنيا و اهل وسعت در آنكه انفاق كنند خويشان خود را، وَ الْمَساكِينَ‌: و فقرا را، وَ الْمُهاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: و هجرت كنندگان در راه خدا. اين صفات موصوف واحد باشد، يعنى كسانى كه جامع اين صفات هستند؛ زيرا كلام در كسى است كه به اين صفات متصف باشد.

وَ لْيَعْفُوا: و بايد كه عفو كنند جرمى را كه از گناهان صادر شده، وَ لْيَصْفَحُوا: و بايد روى بگردانند از انتقام و اغماض فرمايند.

پس از غيبت به خطاب التفات نموده بر سبيل ترغيب بر غفران مى‌فرمايد: أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ‌: آيا دوست نمى‌داريد اينكه بيامرزد خدا مر شما را و

جلد 9 - صفحه 217

از گناه شما بگذرد، پس شما نيز از گناه ديگران درگذريد. وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌: و خدا آمرزنده است با وجود كمال قدرت بر انتقام، مهربان بر اصحاب جرايم و گناهكاران، پس شما نيز متخلق به اخلاق الهى شويد.

تنبيه: آيه شريفه شمه‌اى از مكارم اخلاق را بيان مى‌فرمايد از جمله آنكه:

صاحبان فضل به حسب و نسب و صاحبان دستگاه فراخى و وسعت، بايد قسم نخورند بر آنكه نفقه ندهند جامعين صفات سه گانه را كه هم خويشاوند باشند و هم فقير و هم مهاجر در راه خدا، زيرا عقلا و شرعا و عرفا اين اشخاص مورد ترحم خواهند بود. ديگر اينكه بايد عفو كنند گناهى را كه از ديگران صادر شده و چشم پوشى نموده در صدد انتقام برنيايند. و چون اين طريقه حسنه رضاى الهى است، از اين جهت براى ترغيب و تحريص فرمايد: آيا دوست نمى‌داريد اينكه خداى تعالى گناهان شما را بيامرزد و از گناهان شما بگذرد، شما هم از خطاى همدينان خود بگذريد و عفو نمائيد. و همين قدر در فضل و شرافت عفو و گذشت كافى است كه از صفات پروردگار عالم و در مقام ثنا و ستايش، ذات يگانه سبحانى را به اين صفت جميله ياد كنند: «يا عفوّ يا غفور».

در معراج السعاده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: به خدائى كه جان من در قبضه قدرت اوست، سه چيز است كه اگر از من قسم خواهند بر آنها قسم مى‌خورم: 1- آنكه صدقه دادن از مال هيچ كم نمى‌كند. 2- آنكه هيچكس از ظلمى كه به او شده عفو نمى‌كند از براى خدا مگر اينكه خدا عزت او را در قيامت زياد مى‌فرمايد. 3- آنكه هيچكس نيست كه درى از سؤال را بر خود بگشايد مگر اينكه يك درى از فقر و احتياج بر او گشوده مى‌شود. «1» در كافى- فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: الا اخبركم بخير اخلاق الدّنيا و الآخرة العفو عمّن ظلمك و تصل من قطعك و الاحسان الى من اساء اليك‌

«1». معراج السعاده، ملا احمد نراقى، باب چهارم، مقام سوّم، صفت دهم، فصل چهارم، ص 80 چاپ قديم.

جلد 9 - صفحه 218

و الاعطاء من حرمك.

مى‌خواهيد خبر دهم شما را به افضل اخلاق اهل دنيا و آخرت: نزديكى كن به هر كه از تو دورى كند، و بخشش كن به كسى كه تو را محروم سازد، و گذشت كن به كسى كه به تو ظلم نمايد، و نيكى كن به كسى كه به تو بدى نمايد. «1» و اخبار در اين قسمت بسيار است، و اگر شخص عاقل در اين آداب حسنه تأمل كند، هر آينه دريابد جامعيت و اكمليت شريعت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله را كه تمام جزئيات و فروعات عادات شريفه و آداب محسنه را بيان فرموده كه عمل به آنها موجب اتحاد و داد جامعه، و آسايش عموم را فراهم نمود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‌ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «21» وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى‌ وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «22» إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «23» يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24»

ترجمه‌

اى كسانيكه گرويديد پيروى مكنيد گامهاى شيطان را و كسيكه پيروى كند گامهاى شيطان را پس همانا او امر ميكند بكار زشت و ناپسند و اگر نبود فضل خدا بر شما و رحمتش پاك نميشد از شما هيچكس هرگز و لكن خدا پاك ميگرداند هر كه را ميخواهد و خدا شنواى دانا است‌

و نبايد سوگند خورند صاحبان فضل از شما و وسعت كه ندهند بصاحبان قرابت و درماندگان و هجرت كنندگان در راه خدا و بايد كه در گذرند و روى گردانند آيا دوست نميداريد كه بيامرزد خدا شما را و خدا آمرزنده مهربان است‌

همانا آنانكه نسبت‌

جلد 4 صفحه 17

زنا ميدهند بزنان عفيفه بيخبر با ايمان لعنت كرده شدند در دنيا و آخرت و از براى آنها است عذابى بزرگ‌

روزى كه گواهى دهد بر آنها زبانهاشان و دستهاشان و پاهاشان بآنچه بودند كه ميكردند.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان احكام و مواعظ سابقه ارشاد فرموده است اهل ايمان را بپرهيز از متابعت وسوسه دشمن داخلى خودشان كه شيطان رجيم است و در عروق بنى آدم مانند خون راه دارد باين تقريب كه اى اهل ايمان پيروى و متابعت نكنيد گامها و وسوسه‌هاى شيطان را چون كسيكه پيروى كند او را اگر چه بيك گام باشد امر ميكند او را و وادار مينمايدش بكارهاى زشت و قبيح عقلى يا شرعى و او بقدرى مسلط است در گمراه نمودن بنى آدم كه اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نبود بنگهدارى و ارشاد و ارائه صلاح و سداد پاك نميماند از شما احدى هرگز بلكه همه را آلوده بمعصيت ميكرد ولى خدا پاك ميكند هر كس را بخواهد بأعطاء ملكه عصمت و عدالت و توفيق صيانت و نگهدارى نفس امّاره از متابعت آن ملعون و اتباعش و در صورت تخلف بأرشاد نمودن بنده را بتوبه و قبول آن و خداوند ميشنود مقالات بندگانرا و ميداند نيّات آنها را و دفع ميكند بليات ايشانرا و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خطؤات بهمزه قرائت فرموده و بنابراين ظاهرا و او قلب بهمزه شده و زكّى بتشديد نيز قرائت شده مناسبت و لكنّ اللّه يزكّى و من در من احد زائده است و نبايد قسم بخورند يا نبايد كوتاهى كنند صاحبان ثروت از شما و وسعت مالى در دنيا كه انفاق نمايند از مال حلال خود بأقارب خودشان و فقراء و كسانيكه هجرت نمودند از اوطان خودشان براى رضاى خدا مانند مسطح بن اثاثه كه گفته‌اند پسر خاله ابو بكر و از جمله مهاجرين و اصحاب بدر و فقير بود پس جامع اين جهات بود نسبت باو و ابو بكر باو كمك مالى مينمود و چون عايشه را قذف كرد ديگر با او كمكى نكرد و اين آيه نازل شد چون قسم خورده بود كه تا عمر دارد با او كمكى نكند و بعد از اين آيه مرتدع شد لذا بعضى گفته‌اند مراد آنستكه نبايد قسم بخورند كه انفاق ننمايند و اين در صورتى است كه يأتل مأخوذ از اليّه بتشديد ياء باشد كه بمعناى سوگند است ولى اگر

جلد 4 صفحه 18

مأخوذ از ألو باشد كه بمعناى تقصير است محتاج بتقدير حرف نفى نيست و در جوامع نقل نموده كه نازل شد در باره جماعتى كه قسم خورده بودند كه صدقه ندهند بكسانيكه وارد شدند در صحبت افك و سخنى گفتند در خصوص تهمت و با آنها مواسات ننمايند و خداوند براى ردع آنها از عمل باين قسم باطل يا كوتاهى در امر انفاق فرموده و بايد عفو كنند و بايد رو بگردانند از تلافى و انتقام از خطا كاران و صرف نظر نمايند از تقصير آنها آيا دوست نداريد شما كه در مقام تلافى و انتقاميد كه خدا بيامرزد شما را پس شما هم بگذريد از خطاكاران و خدا آمرزنده و مهربان است شما هم بايد با گذشت و مهربان باشيد همانا آنانكه نسبت زنا ميدهند بزنان عفيفه‌اى كه از هيچ جا خبر ندارند و مرتكب امرى نشدند كه انتظار چنين نسبتى را داشته باشند و ايمان بخدا و پيغمبر و روز جزا دارند دور شدند از رحمت خدا در دنيا كه بايد حد قذف بخورند و رسوا و بى آبرو شوند و در آخرت كه براى آنها عذاب بزرگى است در روزى كه شهادت دهد بر ضرر آنها زبانهاشان كه من دروغ گفتم و تهمت زدم و دستهاشان كه من دزدى كردم يا ببدن نامحرم رسيدم و پاهاشان كه من از جنگ با كفار فرار نمودم يا از بلاد اسلام بدار الكفر رفتم خلاصه حال زبان كه معلوم است دست و پا را هم خداوند بقدرت كامله خود بنطق در ميآورد كه اقرار بمعاصى خود ميكنند و دهانشان هم بسته ميشود كه نميتوانند در حال اقرار دست و پا انكار كنند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا يَأتَل‌ِ أُولُوا الفَضل‌ِ مِنكُم‌ وَ السَّعَةِ أَن‌ يُؤتُوا أُولِي‌ القُربي‌ وَ المَساكِين‌َ وَ المُهاجِرِين‌َ فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ ليَعفُوا وَ ليَصفَحُوا أَ لا تُحِبُّون‌َ أَن‌ يَغفِرَ اللّه‌ُ لَكُم‌ وَ اللّه‌ُ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ «22»

و قسم‌ نخورند صاحبان‌ فضل‌ و سعه اغنياء، ‌از‌ ‌شما‌ مؤمنين‌ بايد عطا كنند ‌يعني‌ بدهند ‌به‌ صاحبان‌ قرابت‌ و فقراء و مهاجرين‌ ‌در‌ سبيل‌ اللّه‌ و بايد عفو كنند و گذشت‌ كنند.

آيا دوست‌ نمي‌داريد اينكه‌ بيامرزد خداوند ‌براي‌ ‌شما‌ و حال‌ آنكه‌ خداوند آمرزنده‌ و رحيم‌ ‌است‌.

(وَ لا يَأتَل‌ِ) ‌يعني‌ قسم‌ ياد نكنند ‌که‌ بذل‌ نكنند كساني‌ ‌که‌ دارايي‌ دارند ‌که‌ بآنها

جلد 13 - صفحه 511

تفضل‌ ‌شده‌ و توسعه‌ داده‌ ‌شده‌ بايد بدهند باولي‌ القربي‌ و مساكين‌ و كساني‌ ‌که‌ مهاجرت‌ كردند ‌در‌ سبيل‌ الهي‌ و بايد عفو كنند ‌از‌ تقصيراتي‌ ‌که‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ‌شده‌ و بايد گذشت‌ كنند آيا دوست‌ نمي‌داريد ‌که‌ خداوند بيامرزد ‌شما‌ ‌را‌ و حال‌ آنكه‌ خداوند آمرزنده‌ و مهربان‌ ‌است‌.

(وَ لا يَأتَل‌ِ أُولُوا الفَضل‌ِ مِنكُم‌ وَ السَّعَةِ) مراد اغنياء هستند ‌که‌ بآنها مال‌ و ثروت‌ عنايت‌ ‌شده‌ ‌از‌ راه‌ تفضل‌ و توسعه‌ پيدا كردند قسم‌ نخورند ‌که‌ احسان‌ و انفاق‌ نكنند مثل‌ قارون‌ نباشند ‌که‌ باو گفتند (وَ أَحسِن‌ كَما أَحسَن‌َ اللّه‌ُ إِلَيك‌َ) جواب‌ داد.

(إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ عِندِي‌) قصص‌ آيه 77 و مثل‌ كساني‌ نباشيد ‌که‌ [إِذا قِيل‌َ لَهُم‌ أَنفِقُوا مِمّا رَزَقَكُم‌ُ اللّه‌ُ] جواب‌ دهند [أَ نُطعِم‌ُ مَن‌ لَو يَشاءُ اللّه‌ُ أَطعَمَه‌ُ] يس‌ آيه 47.

[أَن‌ يُؤتُوا أُولِي‌ القُربي‌] مفسرين‌ گفتند ‌ان‌ ‌لا‌ يؤتوا بوده‌ كلمه ‌لا‌ حذف‌ ‌شده‌ و جواب‌.

(وَ لا يَأتَل‌ِ) ‌است‌ لكن‌ جواب‌ ‌آن‌ محذوف‌ ‌است‌ بدلالت‌ جمله و ‌ان‌ يؤتوا ‌يعني‌ بايد و واجب‌ ‌است‌ اينكه‌ ‌به‌ اولي‌ القربي‌ عطا كنند و مفسرين‌ اولوا القربي‌ ‌را‌ ارحام‌ و خويشاوندان‌ گفتند ‌که‌ صله‌ رحم‌ ‌باشد‌ و لكن‌ صله‌ رحم‌ و ‌لو‌ عبادت‌ بسيار بزرگيست‌ و قطع‌ رحم‌ معصيت‌ كبيره‌ ‌است‌ و لكن‌ صله‌ واجب‌ نيست‌ و مراد چنانچه‌ ‌در‌ خبر ابي‌ الجارود ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌است‌ ‌که‌ مراد اولي‌ القربي‌ حضرت‌ ‌رسول‌ ‌است‌ ‌که‌ اشاره‌ ‌به‌ خمس‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ميفرمايد:

(وَ اعلَمُوا أَنَّما غَنِمتُم‌ مِن‌ شَي‌ءٍ فَأَن‌َّ لِلّه‌ِ خُمُسَه‌ُ وَ لِلرَّسُول‌ِ وَ لِذِي‌ القُربي‌ الاية) انفال‌ آيه 42.

(وَ المَساكِين‌َ) اشاره‌ بزكوة و صدقات‌ ‌است‌.

(وَ المُهاجِرِين‌َ فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ) اشاره‌ ‌به‌ جهاد ‌است‌ (أَ لا تُحِبُّون‌َ أَن‌ يَغفِرَ اللّه‌ُ لَكُم‌)

جلد 13 - صفحه 512

‌که‌ ‌اينکه‌ بذلها باعث‌ مغفرت‌ ذنوب‌ ميشود (وَ اللّه‌ُ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ) ‌هم‌ مي‌آمرزد ‌هم‌ رحمت‌ شامل‌ حال‌ ‌آنها‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 22)

شأن نزول:

این آیه در باره گروهی از صحابه نازل شد که بعد از «داستان افک» سوگند یاد کردند که به هیچ یک از کسانی که در این ماجرا درگیر بودند و به این تهمت بزرگ دامن زدند کمک مالی نکنند، و در هیچ موردی با آنها مواسات ننمایند، آیه نازل شد و آنها را از این شدت عمل و خشونت باز داشت و دستور عفو و گذشت داد.

تفسیر:

مجازات هم حسابی دارد! قرآن می‌گوید: «و آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند (یا تصمیم بگیرند) که انفاق خود را نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا قطع نمایند» (وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبی وَ الْمَساکِینَ

ج3، ص285

وَ الْمُهاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ).

این تعبیر نشان می‌دهد که جمعی از کسانی که آلوده افک شدند از مهاجران در راه خدا بودند که فریب منافقان را خوردند، و خداوند به خاطر سابقه آنها اجازه نداد که آنان را از جامعه اسلامی طرد کنند و تصمیمهایی که بیش از حد استحقاق باشد در باره آنها بگیرند.

سپس برای تشویق و ترغیب مسلمانان به ادامه این گونه کارهای خیر اضافه می‌کند: «و باید عفو کنند و گذشت نمایند» (وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا).

«آیا دوست نمی‌دارید خداوند شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده و مهربان است» (أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

پس همان گونه که شما انتظار عفو الهی را در برابر لغزشها دارید باید در مورد دیگران عفو و بخشش را فراموش نکنید.

آیات فوق در حقیقت ترسیمی از تعادل «جاذبه» و «دافعه» اسلامی است آیات افک و مجازات شدید تهمت زنندگان به نوامیس مردم نیروی عظیم دافعه را تشکیل می‌دهد، و آیه مورد بحث که سخن از عفو و گذشت و غفور و رحیم بودن خدا می‌گوید بیانگر جاذبه است!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص190
  2. طبرانى از ابن عباس و عبدالله بن عمر و بزار از ابوهریرة و ابن مردویه در تفسیر خود از ابوالیسر نیز روایت کرده اند.

منابع