آیه 122 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۸ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً ۖ وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<121 آیه 122 سوره نحل 123>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و او را در دنیا نیکویی (و سعادت) عطا کردیم و در آخرت از صالحان و نیکان خواهد بود.

و به او در دنیا [زندگی نیکویی] دادیم، و بی تردید در آخرت از شایستگان است.

و در دنيا به او نيكويى و [نعمت‌] داديم و در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود.

در دنيا به او نيكى عنايت كرديم و در آخرت از صالحان است.

ما در دنیا به او (همّت) نیکویی دادیم؛ و در آخرت از نیکان است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We gave him good in this world, and in the Hereafter he will indeed be among the Righteous.

And We gave him good in this world, and in the next he will most surely be among the good.

And We gave him good in the world, and in the Hereafter he is among the righteous.

And We gave him Good in this world, and he will be, in the Hereafter, in the ranks of the Righteous.

معانی کلمات آیه

«آتَیْناهُ فَِی الدُّنْیَا حَسَنَةً»: مراد محبّت مردمان جمیع ادیان در حق ابراهیم، و تولّد انبیاء فراوان از نسل او، و ذکر جمیل وی بر سر زبانها برای همیشه است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «121»

او نسبت به نعمت‌هاى خداوند شكرگزار بود، (خدا) او را برگزيد و به راهى مستقيم هدايتش كرد.

وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ «122»

ودر دنيا به او نيكى داديم و قطعاً او در آخرت (نيز) از صالحان و شايستگان است.

نکته ها

«اجتبى» از «جبابة» به معناى جمع‌آورى و متمركز كردن است، اجتباء خداوند يعنى افرادى را از تشتت و گرايش‌هاى گوناگون حفظ و براى خود متمركز و خالص مى‌كند.

نام نيك، ذريّه طيبه، بناى كعبه، عمر طولانى، دعاى مستجاب، مال زياد از نمونه‌هاى حسنه در دنياست. «آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً»

در اين آيات، خداوند پنج كمال براى ابراهيم عليه السلام برمى‌شمرد و سپس پنج مقام به او مى‌دهد؛ امّا پنج كمال: (امة- قانتاً- لم يك من المشركين- حنيفاً- شاكراً) امّا پنج مقام و لطف از طرف خداوند: (اجتباه- هداه- فى‌الدنيا حسنة- فى الآخرة لمن الصّالحين- اتّبع ملة ابراهيم كه در آيه بعد است.)

جلد 4 - صفحه 599

پیام ها

1- انتخاب خداوند، بر اساس شايستگى انسان است. «قانِتاً، حَنِيفاً، شاكِراً، اجْتَباهُ»

2- آن را كه خدا برگزيند، به مقصدش مى‌رساند. اجْتَباهُ‌ ... هَداهُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‌

3- دعاى انبيا مستجاب است. (ابراهيم از خداوند درخواست كرده بود كه به صالحان ملحق شود، «رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» «1» در اين آيه خداوند مى‌فرمايد: «إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (122)

صفت هشتم: وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً: و عطا فرموديم او را در دنيا نيكوئى. در اين «حسنه» وجوهى است: 1- ذكر جميل. 2- اولاد ابرار.

3- محبت او در دلهاى خلق كه همه ارباب ملل او را دوست دارند و بر او ثنا گويند. 4- به طول عمر در سعت و طاعت. 5- به جهت آنكه حضرت خاتم الانبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از نسل او است. 6- صلوات او مقرون با صلوات سيد عالم است (اللّهمّ صلّ على محمّد و ال محمّد كما صليت على ابراهيم و ال ابراهيم انّك حميد مجيد).

«1» منع و نفى كردن شديد را گويند.

جلد 7 - صفحه 306

صفت نهم: وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ‌: و بدرستى كه او در آخرت از جمله شايستگان است با درجات عاليه جنان و علوّ مرتبه و شرف منزله و رضوان.

تنبيه: آيه شريفه اشعار است به جلالت شأن صالحين كه حضرت ابراهيم عليه السّلام با آن صفات حميده از جمله آنان بشمار آيد، و ايضا: ترغيب است مر بندگان را به دارا شدن صلاح به سبب مدح او، و آخرين تكريم و تشريف در حق او، به بودن از جمله صالحين.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (120) شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (121) وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (122) ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (123) إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (124)

ترجمه‌

- همانا ابراهيم بود بتنهائى امّتى مطيع براى خدا حقجوى و نبود از اهل شرك‌

شكر گذارنده بود مر نعمتهاى او را بر گزيدش و هدايت نمودش براه راست‌

و داديم او را در دنيا نيكوئى و همانا او در آخرت هر آينه از شايستگان است‌

پس وحى نموديم بتو كه پيروى كن كيش ابراهيم را كه حقجوى بود و نبود از شرك آورندگان‌

جز اين نيست كه قرار داده شد شنبه بر آنانكه اختلاف كردند در آن و همانا پروردگار تو هر آينه حكم ميكند ميان آنها روز قيامت در آنچه بودند كه در آن اختلاف مينمودند.

تفسير

- در مجمع نسبت به بيشتر مفسّرين داده كه مراد از امّت، مقتدا و معلّم خير است و از ابن اعرابى نقل نموده كه بمرد عالم امّت ميگويند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امّت بر يكى و بيشتر اطلاق ميشود چنانچه خداوند در اين آيه اطلاق فرموده و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين اطلاق براى آنستكه او متديّن بدينى بود كه احدى غير از او متديّن بآن دين نبود پس بتنهائى امّتى بود و مراد از قانت مطيع است و مراد از حنيف مسلمان است و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند باين تعبير فضيلت داده است باو و از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنزمان در دنيا يكنفر بيشتر عبادت خدا را نمينمود و اگر غير از او كسى بود كه عبادت ميكرد خداوند در اين آيه او را ذكر ميفرمود و پس از چندى مأنوس فرمود خدا او را باسماعيل و اسحق پس سه نفر شدند و بنظر حقير اطلاق لفظ جمع بر مفرد براى تعظيم و تجليل و ساير نكات محسّنه، رائج است و اينجا مجوّز اطلاق، علم و نبوت و امامت و فضيلت و شرافت و هدايت و انفراد بعبادت و ساير صفات كماليّه است و منافاتى بين معانى مذكوره نيست چون ممكن است تمامى مراد باشد چنانچه ظاهر است و از ابن مسعود نقل شده كه مراد از قانت كسى است كه فرمانبردار و دائم در عبادت باشد و مراد از حنيف گفته‌اند ثابت بر حقّ و معرض از باطل و منقيم در طاعت و دين حقّ اسلام است و ذيل آيه اشاره‌

جلد 3 صفحه 326

بتكذيب قريش است كه گمان ميكردند بر ملّت حضرت ابراهيم ميباشند با آنكه بت‌پرست بودند و مقام شكرگزارى آنحضرت از نعم الهيه معلوم است كه معترف بود و صرف ميفرمود تمام نعم الهى را در آنچه خلق شده بود براى آن و روايت شده است كه هيچ وقت بى‌ميهمان غذا تناول نميفرمود و خداوند او را برگزيد و اختيار فرمود به نبوّت و رسالت و امامت و هدايت فرمود بدين اسلام و راه راست و عطا فرمود باو در دنيا حسنه را يعنى محبوبيّت عامّه كه ارباب ملل مختلفه همه او را دوست داشتند و احترام مينمودند و تمجيد ميكردند و عمر طولانى با وسعت رزق و توفيق طاعت و نام نيك و اعقاب صالحه كه تمام انبياء بنى اسرائيل و حضرت ختمى مرتبت از نسل او بوجود آمدند و در آخرت از شايستگان براى بهشت است چنانچه از خداوند مسئلت فرمود كه ملحق فرما مرا بشايستگان و اجابت شد و در اين آيه التفات از غيبت بتكلّم شده است براى ابراز عنايت و مزيد كرامت و چون براى ترغيب بمقام صلاح و اشاره باجابت دعاء آنحضرت فرمود انّه فى الآخرة لمن الصالحين با آنكه مقام او فوق صلاح است در آيه بعد اشاره بفضيلتى براى آنحضرت فرمود كه براى احدى از عالميان نيست تا تلافى شود كه فرمود پس وحى نموديم ما بتو اى محمّد كه متابعت و پيروى كن ملّت ابراهيم را كه مستقيم در توحيد و نفى شرك بود و چون تفاوت زيادى ميان اين فضيلت و ساير فضائل آنحضرت بود عطف بثمّ شد كه دالّ بر تباعد است و البتّه كسيكه اشرف انبياء و خاتم مرسلين مأمور به تبعيّت و پيروى از او باشد مقامش معلوم است كه بيرون از حدّ وصف و بيان است و منافى با اشرفيّت حضرت ختمى مرتبت نيست چون آن فضيلت باعتبار سبقت او است در طريقه حقّه واحده و اين شرافت باعتبار كمال دين و تمام نعمت و ساير جهات فضيلت و شرافت است كه نميتوان احصاء نمود و عيّاشى ره از امام حسين عليه السّلام نقل نموده كه احدى بر ملّت ابراهيم عليه السّلام نيست مگر ما و شيعيان ما و ساير مردم برى هستند از آن و چون جاى اين اشكال بود كه يهود بعقيده خودشان بگويند اگر محمد پيرو ملّت ابراهيم است چرا عيد او را كه شنبه بود بجمعه تبديل نمود خداوند در آيه اخيره جواب فرمود باين تقريب كه عيد حضرت ابراهيم هم جمعه بود و چون حضرت موسى عليه السّلام امر نمود به بنى اسرائيل كه‌

جلد 3 صفحه 327

هفته‌اى يكروز را كه خداوند براى آنها تعيين فرمايد مشغول بعبادت شوند و آنها در تعيين آنروز اختلاف نمودند خداوند براى امتحان آنها شنبه را معيّن فرمود كه مأمور شدند بتعطيل و اجتناب از صيد ماهى در آنروز و بمكر و حيله مخالفت نمودند و معذب بعذاب الهى گشتند چنانچه در سوره اعراف گذشت و اين حاصل جمع بين اقوال مختلفه در اين مقام است و تمام اختلافات بحكم الهى در روز قيامت رفع خواهد شد و از آن جمله اختلاف مسلمان و يهود و نصارى است در تعطيل و شرافت روز جمعه و شنبه و يكشنبه كه رفع خواهد شد بظهور حجّت انشاء اللّه تعالى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ آتَيناه‌ُ فِي‌ الدُّنيا حَسَنَةً وَ إِنَّه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ لَمِن‌َ الصّالِحِين‌َ (122)

و داديم‌ باو ‌در‌ دنيا خوبيهايي‌ و محققا ‌او‌ ‌در‌ آخرت‌ ‌از‌ صالحين‌ و شايستگانست‌ وَ آتَيناه‌ُ فِي‌ الدُّنيا حَسَنَةً ‌پس‌ ‌از‌ مقام‌ نبوّت‌ و رسالت‌ و خلّت‌ و امامت‌ الطافي‌ خداوند ‌در‌ حق‌ ‌او‌ فرموده‌ چه‌ لطفي‌ بزرگتر ‌از‌ اينكه‌ مثل‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ ختمي‌ و اوصياء طيّبين‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ نسل‌ ابراهيم‌ قرار داده‌ ‌که‌ اخباري‌ داريم‌ ‌که‌ ‌ما ‌از‌ دعاء ابراهيم‌ ‌که‌ ‌گفت‌ وَ مِن‌ ذُرِّيَّتِي‌ منظور بوديم‌ بلكه‌ دعاء ‌که‌ عرض‌ كرد رَبَّنا وَ ابعَث‌ فِيهِم‌ رَسُولًا مِنهُم‌ يَتلُوا عَلَيهِم‌ آياتِك‌َ وَ يُعَلِّمُهُم‌ُ الكِتاب‌َ وَ الحِكمَةَ وَ يُزَكِّيهِم‌ بقره‌ ‌آيه‌ 133 و ملّة ‌او‌ ‌را‌ ‌تا‌ قيامت‌ ‌بر‌ قرار فرمود ‌که‌ ميفرمايد: وَ مَن‌ يَرغَب‌ُ عَن‌ مِلَّةِ إِبراهِيم‌َ إِلّا مَن‌ سَفِه‌َ نَفسَه‌ُ بقره‌ ‌آيه‌ 124 و جميع‌ انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ نسل‌ ‌او‌ قرار داد و ذرية ‌او‌ ‌را‌ ‌تا‌ قيامت‌ نگاه‌ داشت‌ وَ إِنَّه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ لَمِن‌َ الصّالِحِين‌َ كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌

جلد 12 - صفحه 208

صالح‌ بشمارد البته‌ بقدر خردلي‌ خلاف‌ صلاح‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 122)- سوم: «و ما در دنیا به او حسنه دادیم» (وَ آتَیْناهُ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً).

از مقام نبوت و رسالت گرفته، تا نعمتهای مادی و فرزندان شایسته و مانند آن.

4- «و او در آخرت از صالحان است» (وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ).

و این نشانه عظمت مقام صالحان است که ابراهیم با این همه مقام در زمره آنها محسوب می‌شود، مگر نه این که خود ابراهیم از خدا این تقاضا را کرده بود «رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ»: «خداوندا! نظر صائب به من عطا کن و مرا از صالحان قرار ده» (شعرا/ 83).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع