ابجد

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۶ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (درج الگو)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از یک دائرة المعارف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

اين واژه از نخستين چهار حرف الفباي قديم سامي ساخته شده و به كاربرد حروف به‌ جاي اعداد (حساب ابجد = حساب جمل)، يعني ارزش عددي حروف در ترتيب الفباي سامي باستان، اشاره دارد. برخي آن را نام نخستين صورت از صور هشتگانه حروف جمل دانسته‌اند.

در تعريفي ديگر، ابجد تركيب چهار صامت نخست از صامت‌هاي بيست و دوگانه سامي ـ عربي است كه از باب اختصار به‌ ترتيب كهن الفباي عربي گفته شده است. در مشرق‌ زمين، مجموعه حروف را (احتمالاً به‌ منظور سرعت در حفظ كردن) در هشت لفظ قابل تلفظ اما بدون معني به اين ترتيب مي‌آورند: ابجد، هوّز، حُطّي، كلمن، سعفص، قَرِشت، ثخذ، ضظغ.

تاريخچه

با توجه به اكتشافات اخير (آثار رأس شَمره در شمال سوريه)، شايد الفباي خط اوگارتي‌ها، نخستين الفبايي باشد كه تاكنون شناخته شده است. نگارش اين كتيبه‌ها كه به خط ميخي شبيه است به اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد مي‌رسد. الفباي آن بر صامت‌ها استوار است و شامل بيست و دو حرف است كه در شش گروه نخست الفباي ابجدي گرد آمده است. اين الفبا از طريق زبان‌هاي آرامي به عربي راه يافته است. در دستگاه ابجدي فنيقي، بيش از 22 حرف وجود ندارد و بنابراين بقيه صامت‌ها تا 28 حرف در گروه‌هاي ثخذ و ضظغ به آن افزوده شده است.

اين كار توسط اقوام غيرعرب كه اين خط را بكار برده‌اند، انجام گرفته است. ريشه‌يابي نويسندگان مسلمان درباره تركيبات دستگاه ابجدي بسيار غريب و افسانه‌آميز است. عرب‌ها گاه به هر يك از اين هشت صورت معنايي خاص داده‌اند؛ مانند ابجد، يعني آغاز كرد؛ هوّز، يعني در پيوست؛ حطّي، يعني واقف شد؛ كلمن، يعني سخنگو شد؛ سعفص، يعني از او آموخت؛ قرشت، يعني تربيت كرد؛ ثخذ، يعني نگاه داشت؛ و ضظغ، يعني تمام كرد. برخي نيز شش تركيب ابجد تا قرشت را نام پادشاهان مَديَن پنداشته‌اند. در روايتي ديگر اين تركيبات را نام جنيان و در جاي ديگر نام ايام هفته دانسته‌اند.

شش گروه اصلي دستگاه ابجدي را به اين شكل نيز آورده‌اند: ابجاد (ابوجاد)، هاوز (هوّاز)، حاطي، كلمان (كلمون)، صاع فض، و قرست (قريسات). اختلاف در ترتيب ابجدي شرقي و غربي نيز شايد دليلي جز اختلاف منابع نداشته باشد. در مغرب و اندلس، چهار گروه ابجدي اول با گروه‌هاي شرقي يكي است، اما بقيه به اين صورت گروه‌بندي شده است: صعفض، قرست، ثخذ، ظغش.

شيخ صدوق از حضرت علي علیه السلام روايت مي‌كند كه فرمود: عثمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله تفسير ابجد را پرسيد و حضرت فرمود: "تفسير ابجد را بياموزيد، به راستي سراسر آن شگفتي است؛ واي بر عالمي كه تفسير آن را نداند. پس كسي پرسيد: يا رسول‌الله تفسير ابجد چيست؟ حضرت فرمود: اما "الف" همزه الله است كه حرفي از اسماء الهي است و اما "باء" بهجه‌الله است و "جيم" جنه‌الله و جلال‌الله و جمال‌الله ...".

انواع ابجد

ابجد بر سه نوع است: كبير، صغير، و وسيط. ابجد كبير از عدد يك تا هزار است كه به بيست و هشت حرف در زبان عربي به ترتيب زير تقسيم شده است:

الف = 1؛ ب = 2؛ ج = 3؛ د = 4؛ ه = 5؛ و= 6؛ ز = 7؛ ح = 8؛ ط. = 9؛ ي = 10؛ ك = 20؛ ل = 30؛ م = 40؛ ن = 50؛ س = 60؛ ع = 70؛ ف = 80؛ ص = 90؛ ق = 100؛ ر = 200؛ ش = 300؛ ت = 400؛ ث = 500؛ خ = 600؛ ذ = 700؛ ض = 800؛ ظ = 900؛ و غ = 1000 (بدين ترتيب، به‌ طور مثال، "علي" برابر 110 است: ع = 70، ل = 30، و ي = 10).

اما ابجد صغير بر عدد حروف ابجد با كم‌كردن 9 از هر يك از آنها اطلاق مي‌شود؛ به‌ طور مثال، عدد حرف "ي" 1 مي‌شود، چون از 10 (= ي) اگر 9 واحد كم كنيم عدد 1 به‌دست مي‌آيد. در ابجد وسيط، حروف ابجد كبير با كم‌كردن 12 (به جاي 9) به‌ همان طريق كه در ابجد صغير آمده محاسبه مي‌شود. گاه به ابجد اكبر نيز اشاره مي‌شود و آن مربع اعداد حروف ابجد كبيراست؛ كه در اين صورت، حرف "ي" برابر 100 مي‌شود و يا حرف "ق" برابر 10000 خواهد بود.

در حساب ابجد، هر كلمه را يا به حساب مجمل محاسبه مي‌كنند يا به حساب مفصّل. مجمل آن است كه تعداد حروف كلمه را آن‌طور كه نوشته مي‌شود حساب كنند. به‌ طور مثال، كلمه "قدوس" داراي چهار حرف "ق"، "د"، "و"، و "س" است كه 170 مي‌شود؛ ولي در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ مي‌كنند و آن‌گاه عدد را بر اساس تلفظ آن محاسبه مي‌كنند، بدين ترتيب حرف "ق" در كلمه قدوس قاف تلفظ مي‌شود، يعني از سه حرف "ق الف ف" تشكيل شده كه به حساب ابجد 181 مي‌شود دال، واو و سين نيز به‌ همين ترتيب محاسبه مي‌گردد.

بنابراين، قدوس به حساب مفصّل 349 خواهد شد و حال آن كه به حساب مجمل 170 مي‌شود. در مورد حروف فارسي "پ"، "چ"، "ژ"، و "گ" كه در خط عربي وجود ندارد، قاعده بر آن است كه عدد ابجد آنها را با حروف قريب‌المخرج عربي آنها محاسبه مي‌كنند، به اين صورت: پ= ب، چ = ج، ژ= ز، و گ= ك.

موارد استعمال حروف به‌ جاي اعداد هميشه محدود و استثنايي بوده و اعداد به مرور جاي حروف را گرفته‌اند. با اين همه اعداد ابجدي در :

  1. اسطرلاب‌ها
  2. ماده تاريخ كه معمولاً به‌ صورت منظوم مي‌آيد.
  3. شيوه‌هاي مختلف غيب‌گويي و ساختن كلمات
  4. براي صفحه شمار مقدمه كتاب‌ها و فهرست مندرجات آنها در آثار امروزي بكار مي‌رود چنان‌كه در غرب نيز از اعداد رومي براي اين منظور استفاده مي‌شود.

منابع

دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "ابجد" از مهرداد نيكنام، بازیابی: 1 مرداد 1392.