ریا

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از ريا)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


«ریا» از مادّه «رأی» به معنی این است که شخص کاری را به انگیزه جلب توجه مردم انجام دهد.[۱] و به عبارت دیگر، انسان کار خوبی انجام دهد و قصدش تظاهر و نشان دادن به مردم باشد، نه برای رضای خدا. «ریا» در قرآن و روایات مورد نکوهش قرار گرفته و در حد شرک معرفی شده است.

ریا در قرآن

واژه «ریا» در قرآن پنج مرتبه تکرار شده است که سه مرتبه بصورت مصدر و دو بار به صورت فعلی و معنای آن به همان معنای اصطلاحی می‌باشد.

۱. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکم بِالْمَنِّ وَالأذَى کالَّذِی ینفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکهُ صَلْدًا لاَّ یقْدِرُونَ عَلَى شَیءٍ مِّمَّا کسَبُواْ وَاللّهُ لاَیهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»؛(سوره بقره/۲۶۴) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بخشش‌های خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‌کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمی‌آورد. (کار ریاکار یا منت گذار) همچون قطعه سنگ صافی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند، آنها از کاری که انجام داده‌اند، چیزی بدست نمی‌آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند.

این آیه وجه شباهت ریاکار را به سنگی که قشر نازکی از خاک روی آن را پوشانده بیان می‌کند و آن بی‌اثر و سست بودن عمل است. همچنان که خاکی که روی سنگِ صاف قرار دارد با بارانی از بین رفته و نمی‌تواند اثر داشته باشد، ریاکاران نیز از اعمالشان هیچ گونه بهره‌ای نمی‌برند.

با توجه به تفسیری که در مورد این آیه آمده است افرادی را که صدقه می‌دهند و به دنبالش منت می‌گذارند و اذیت می‌کنند تشبیه به افراد ریاکار بی‌ایمان کرده که صدقاتشان باطل و بی‌اجر است.[۲] یعنی عمل شخص ریاکار از ابتدای عملش باطل است چون چنین شخصی اصلاً ایمان به خدا و روز جزا ندارد که از او کاری پذیرفته شود.

۲. «وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیارِهِم بَطَرًا وَرِئَاء النَّاسِ وَیصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ...»؛(سوره انفال/۴۷) و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود را به سوی میدان بدر بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا بازمی‌داشتند.

خداوند در این آیه، غرور و ریا را از آفات قدرت در جبهه‌های جنگ به شمار می‌آورد.

۳. «فَوَیلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِینَ هُمْ یرَاؤُونَ ...»؛(سوره ماعون، ۴ـ۷)

ریاکاری در نماز از ویژگی های منافقان و نشانه‌های نفاق به شمار رفته است. در درّالمنثور از علی بن ابیطالب علیه السلام روایت شده که در تفسیر «الَّذینَ هُمْ یراؤُنَ» فرمود: «یعنی با نماز خود ریا می‌کنند».[۳]

در این آیه ریاکارانِ در نماز به عذاب تهدید شده‌اند.[۴] زیرا "ویل" در اصل به معنای عذاب و هلاکت است و کلمه‌ای است که برای تهدید به عذاب بکار می‌رود.[۵]

۴. «وَالَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَلاَ یؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیوْمِ الآخِرِ وَمَن یکنِ الشَّیطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا»؛(سوره نساء/۳۸) و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می‌کنند و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند (چرا که شیطان رفیق و همنشین آنهاست) و کسی که شیطان قرین او باشد بد همنشین و قرینی است.

۵. «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ کسَالَى یرَآؤُونَ النَّاسَ وَلاَ یذْکرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِیلاً»؛(سوره نساء/۱۴۲) منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند و هنگامی که به نماز بر‌می‌خیزند با کسالت برمی‌خیزند و در برابر مردم ریا می‌کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی‌نمایند.

از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پرسیدند: چگونه انسان با خداوند خدعه می‌کند، فرمود: به امر خداوند عمل می‌کند و از این عمل، غیر خدا را قصد می‌کند بنابراین از ریا و تظاهر بپرهیزید که ریا، شرک است.[۶]

پیامدهای ریاکاری

۱. بطلان عمل:

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکم بِالْمَنِّ وَالأذَى کالَّذِی ینفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ...»؛ (سوره بقره/۲۶۴) ای کسانی که ایمان آورده‌اید بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می‌کند...

امام صادق علیه السلام فرمود: ...کلُّ الْبِرِّ مَقْبُولٌ إِلَّا مَا کانَ رِئَاء...؛ تمام کارهای نیک مورد قبول خدا است جز عملی که از روی ریا باشد.[۷]

در روایت دیگری از آن بزرگوار نقل شده است که فرمود: ... قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنَا خَیرُ شَرِیک مَنْ أَشْرَک مَعِی غَیرِی فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا کانَ لِی خَالِصا؛ خدای عزّوجلّ می فرماید: من بهترین شریکم. پس ـ ای بنده من ـ دیگری را در عبادت من شریک مساز زیرا هر کس در عملی که انجام می دهد دیگری را شریک سازد تمام اعمال او را نمی پذیرم جز عملی که خالص برای من باشد.[۸]

و نیز فرمود: ... کلُّ رِیاءٍ شِرْک إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ کانَ ثَوَابُهُ عَلَی النَّاسِ وَ مَنْ عَمِلَ لِلَّهِ کانَ ثَوَابُهُ عَلَی اللَّهِ؛ هر گونه ریایی شرک است، هر کس برای مردم کار کند پاداشش به عهده مردم است و هر کس برای خدا کار کند ثوابش بر خدا است.[۹]

محمد بن عرفه می گوید: امام رضا علیه السلام به من فرمود: ... وَ یحَک یا ابْنَ عَرَفَةَ اعْمَلُوا لِغَیرِ رِیاءٍ و َلَا سُمْعَةٍ فَإِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیرِاللَّهِ وَکلَهُ اللَّهُ إِلَی مَا عَمِل...؛ وای بر تو ای پسر عرفه کار کنید نه به منظور ریا و کسب شهرت زیرا هر کس که برای غیر خدا کار کند خدا او را به کاری که انجام داده وامی گذارد... .[۱۰]

در حدیثی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم می خوانیم: ... إِنَّ الْمَلَک لَیصْعَدُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ مُبْتَهِجاً بِهِ فَإِذَا صَعِدَ بِحَسَنَاتِهِ یقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ اجْعَلُوهَا فِی سِجِّینٍ إِنَّهُ لَیسَ إِیای أَرَادَ بِهَا...؛ فرشته عمل بنده ای را بالا می برد و از آن خوشحال و مسرور است ولی چون آن عمل را که به صورت کارهای نیک است بالا می برد خدای عزّوجلّ می فرماید: آن اعمال را در سجّین: دیوان اعمال گنهکاران بگذارید زیرا این اعمال را به خاطر من انجام نداده بلکه برای ریا و خودنمایی بوده است.[۱۱]

۲. محرومیّت از محبّت خدا:

«... إِنَّ اللّهَ لاَ یحِبُّ مَن کانَ مُخْتَالاً فَخُورًا... وَالَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ...»؛ (سوره نساء/۳۶-۳۸) خداوند کسی را که متکبر و فخرفروش است دوست نمی‌دارد... و آنها کسانی هستند که احوال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می کنند...

۳. ریا موجب همدمی با شیطان:

«وَالَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَـاء النَّاسِ وَلاَ یؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیوْمِ الآخِرِ وَمَن یکنِ الشَّیطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا»؛ (سوره نساء/۳۸) و آنها کسانی هستند که احوال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می‌کنند و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست) و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است.[۱۲]

۴. شرک خفی:

از امام صادق علیه السلام روایت شده: کُلُّ رئاءٍ شِرْکٌ إنَّه مَنْ عَمِلَ لِلنّاسِ کان ثَوابُهُ عَلَی النّاسِ و من عَمِلَ للهِ کان ثوابُهُ عَلَی اللهِ؛ هر گونه ریایی شرک است، هر کس برای مردم کار کند پاداشش به عهده مردم است و هر کس برای خدا کار کند ثوابش بر خداست.[۱۳] منظور از شرک، شرک خفی است که با ایمان منافات ندارد بلکه با کمالِ ایمان منافی است.

از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده: هر کس نماز بخواند و ریا کند شرک ورزیده و هر که روزه بگیرد و ریا کند شرک ورزیده و هر که صدقه دهد و ریا کند شرک ورزیده.[۱۴] آنگاه این آیه را خواند: «فَمَن کانَ یرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یشْرِک بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»؛ (سوره کهف، ۱۱۰) پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.

علامت‌های ریاکار

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ...وَ أَمَّا عَلَامَةُ الْمُرَائِی فَأَرْبَعَةٌ یحْرِصُ فِی الْعَمَلِ لِلَّهِ إِذَا کانَ عِنْدَهُ أَحَدٌ وَ یکسَلُ إِذَا کانَ وَحْدَهُ و َیحْرِصُ فِی کلِّ أَمْرِهِ عَلَی الْمَحْمَدَةِ وَ یحْسِنُ سَمْتَهُ بِجُهْدِه؛ در تنهایی کسل و بی حال است و در انظار مردم با نشاط و فعال و در همه کارهایش به مدح و ثنای دیگران حساس و آزمند است و تمام کوشش او بر این است که میان مردم وجهه ای زیبا و نیکو داشته باشد.[۱۵]

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: ... ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ لِلْمُرَائِی ینْشَطُ إِذَا رَأَی النَّاسَ وَ یکسَلُ إِذَا کانَ وَحْدَهُ و َیحِبُّ أَنْ یحْمَدَ فِی جَمِیعِ أُمُورِه؛ ریاکار سه نشانه دارد: در انظار مردم با حال و با نشاط می نماید و در تنهایی کسل و بی حال و دوست می دارد که مردم تمام کارهای او را بستایند.[۱۶]

پانویس

  1. ابن فارس؛ معجم مقاییس اللغة، المکتب الاعلام الاسلام، ۱۴۰۴ ه.ق، ج۲، ص۴۷۳.
  2. طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، سید محمدباقر همدانی، ج۲، ص۵۹۷.
  3. سیوطی، ج۶، ص۴۰۰.
  4. ر.ک: فرهنگ قرآن، هاشمی رفسنجانی و محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب ۱۳۸۶ ش، ج۱۵، ص ۲۱۵.
  5. همان، به نقل از لسان العرب، مادّه «ویل»، ج۱۵، ص۴۲۲.
  6. طبرسی؛ مجمع البیان، فی تفسیر القرآن ج۳، ص ۱۹۸، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ ش.
  7. بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۸۱.
  8. کافی، ج۲، ص۲۹۵.
  9. کافی، ج۲، ص۲۹۳.
  10. کافی، ج۲، ص۲۹۳.
  11. کافی، ج۲، ص۲۹۴.
  12. طباطبائی، سید محمدحسین؛ المیزان ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ ش، ج۴، ص۳۵۵.
  13. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج۱۳، ص۴۰۷.
  14. سیوطی؛ جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ق، ج۴، ص۲۵۶.
  15. بحارالانوار، ج۱، ص۱۲۱.
  16. کافی، ج۲، ص۲۹۵.

منابع