خيرخواهى

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«خیرخواهى» یا «نصیحت»، یعنى درخواست عمل یا سخنى که مصلحتِ کننده آن کار را در پى داشته باشد، یا دعوت به آنچه که صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چیزى که تباهى و فساد در پى دارد.[۱] بنابراین، ناصح و خیرخواه کسى است که به کردار و گفتار نیک راهنمایى کند. نصیحت و خیرخواهى نسبت به مردم، در قرآن و روایات از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

ضرورت خیرخواهى

انسان هاى عاقل و باتجربه بایستى اندیشه صائب و تجربیات اندوخته خویش را بدون کمترین شائبه در اختیار همنوعان خود گذارند، از سوى دیگر مخاطبان باید اندیشه و تجربه خردمندان را بکار گیرند تا به سعادت و خوشبختى نایل آیند وگرنه در دیدگاه امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه، اجتماعى که فاقد «نصیحت‌گر» و «نصیحت پذیر» باشد، فاقد خیر و نیکى است: «لا خَیْرَ فى قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحینَ وَلا یُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛[۲] در مردمى که ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خیرى نیست».

بدون تردید کسى که در برابر خیرخواهى دیگران، بى‌تفاوتى نشان دهد یا به جاى پذیرش نصیحت ناصح، در برابر او جبهه گیرى کند، هرگز به موفقیت نخواهد رسید. همان امام فرمود: «لَمْ یُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبیحَ وَاعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصیحِ؛[۳] کسى که زشتى را نیکو شمارد و سخن نصیحت‌گر را نپذیرد، موفق نخواهد شد».

دانشمندان و آگاهان نیز اگر از خیرخواهى امتناع ورزند و دیگران را راهنمایى نکنند، دچار لغزش شده و خیانت پیشه کرده اند. امام باقر علیه‌السلام مى فرماید: «الْعُلَماءُ فى انْفُسِهِمْ خانَةٌ إنْ کتَمُوا النَّصیحَةَ؛[۴] دانشمندان، اگر نصیحت را پنهان دارند، خود خائنند».

بر این اساس، هم بر آگاهان و مجربان فرض است که نسبت به جامعه خیرخواهى کنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصیحت شوندگان لازم است نصیحت خیرخواهان را به گوش گیرند و بکار بندند. همان امام همام پیرامون گروه نخست فرمود: «یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصیحَةُ؛[۵] خیرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است».

و امام على علیه‌السلام به گروه دیگر فرمود: «اجْتَلِبُوا النَّصیحَةَ مِمَّنْ اهْداها الَیْکمْ وَ اعْقِلُوها عَلى انْفُسِکمْ؛[۶] نصیحت را از کسى که آن را به شما هدیه مى کند، بپذیرید و آن را بر خود لازم شمارید».

جایگاه خیرخواهى

با توجه به مطالب یاد شده، خیرخواهى در فرهنگ انسان‌ساز اسلام از منزلتى والا برخوردار شده، در ردیف اصول اخلاق اجتماعى جاى مى گیرد و نصیحت‌گر مقامى بس رفیع مى یابد.

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: دین یعنى خیرخواهى. پرسیدند: براى چه کسى؟ فرمود: براى خدا، پیامبرش، پیشوایان دین و انبوه مسلمانان.[۷]

و در سخنى دیگر انسان کوشا در اطاعت و نصیحت‌گر را در برخى مقامات، همراه خویش دانسته مى فرماید: «ما نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إلى وَلِىّ لَهُ یَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِامامِهِ وَ النَّصیحَةِ الَّا کانَ مَعَنا فِى الرَّفیقِ الْاعْلى؛[۸] خداوند به دوستدار خود - که خویشتن را در پیروى از پیشوایش و خیرخواهى (براى او) به زحمت افکنده باشد - نظر نمى کند مگر آن که وى (در اثر نظر لطف الهى) در جایگاه برتر (بهشت) با ما خواهد بود».

از این رو امیرمؤمنان علیه‌السلام مى فرماید: «اصحابى که بیش از دیگران، مسلمانان را نصیحت مى کردند نزد پیامبر صلى الله علیه و آله جایگاه برترى داشتند».[۹]

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «عَلَیْک بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ؛[۱۰] بر تو باد که به خاطر خدا در میان خلق او خیرخواهى کنى (یا خیرخواهِ خلق خدا باشى) که او را با کردارى بهتر از نصیحت ملاقات نخواهى کرد».

خیرخواهی، ویژگى پیامبران:

نصیحت و خیرخواهى - به معناى واقعى کلمه - از اصول ادیان الهى به شمار مى رود و همه پیامبران، بدان متصف بودند و با تمام وجود تلاش مى کردند مردم را به راه خیر و صلاح، رهنمون شوند و در این راه از هیچ کوششى دریغ نداشتند.

خداوند از خیرخواهى و دلسوزى رسول اکرم صلى الله علیه و آله چنین یاد مى کند: «لَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک الَّا یَکونُوا مُؤْمِنینَ؛[۱۱] گویا از شدت اندوهِ این که آن‌ها ایمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى!».

این آیه و آیه ۶ سوره کهف، تصریح دارند که رسول خدا صلى الله علیه و آله جان خویش را در راه نصیحت و هدایت مردم در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هیچ گونه چشم‌داشتى، آنان را به خیر و صلاح دعوت مى کرد.

امام على علیه السلام (در بیان فضیلت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله) فرمودند: [خداوند] زمانى او را به رسالت برانگیخت که مردم در سرگردانى، گمراه و در فتنه غرق بودند... خیرخواهى را به نهایت رساند و در مسیر راست، ره پیمود و [مردم را] به حکمت و اندرز نیکو فراخواند.

دیگر پیامبران الهى نیز این ویژگى را در حد اعلا دارا بودند که قرآن مجید به عنوان نمونه از چهار نفر آنان یاد کرده است:

  • حضرت نوح علیه‌السلام؛ آن حضرت، ۹۵۰ سال به تبلیغ آیین آسمانى خویش پرداخت و به ویژگى نصیحت‌گرى خویش اشاره کرد و فرمود: «ابَلّغُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَانْصَحُ لَکمْ وَاعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ؛[۱۲] من پیام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید».
  • حضرت هود علیه‌السلام؛ آن بزرگوار نیز با تلاش و کوشش وصف ناپذیرى به خیرخواهى مردم زمان خویش پرداخت و به آنان فرمود: «ابْلّغُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَ أنَا لَکمْ ناصِحٌ امینٌ؛[۱۳] من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خیرخواه و امینم».
  • حضرت صالح علیه‌السلام؛ آن پیامبر معصوم نیز سالیان دراز به نصیحت و خیرخواهى مردم منطقه خویش پرداخت و با آوردن ناقه - به عنوان معجزه - حجت را بر آنان تمام کرد ولى نابخردان، نصیحت آن فرستاده خدا را نادیده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت آخرین سخن خود را در حالی که از آنان روى برتافته بود، این گونه به گوش آنان رساند: «...یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُکمْ رِسالَةَ رَبّى وَ نَصَحْتُ لَکمْ وَلکنْ لاتُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛[۱۴] اى قوم من! همانا من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیرخواهى نمودم ولى شما خیرخواهان را دوست ندارید!».
  • حضرت شعیب علیه‌السلام؛ قوم شعیب نیز فرجامى چون فرجام قوم صالح داشتند و سخن حضرت شعیب علیه‌السلام نیز نظیر سخن حضرت صالح علیه‌السلام بود: «فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَ نَصَحْتُ لَکمْ...؛[۱۵] سپس از آنان روى برتافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیرخواهى نمودم».

آداب خیرخواهى

هر کس مى خواهد به چنین کار شریفى دست یازد باید شرایط آن را نیز در خویشتن فراهم آورد و آن را با آداب مخصوصى به جاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اینجا به برخى از آن آداب و شرایط به طور فشرده اشاره مى کنیم:

۱- نیت خالص:

هدف نهایى ناصح، بایستى قرب به خدا باشد و بندگانش را براى رهپویى به سوى او نصیحت کند زیرا منبع خیر و برکت جز او نیست و هر کار نیکى به سوى او مى رود و به او مى پیوندد. رسول خدا صلى الله علیه و آله نامه‌هایى را تنظیم کرد تا براى سران کشورهاى جهان ارسال دارد، پیک هاى آن حضرت به خدمت رسیدند. پیامبر ضمن ابلاغ مأموریتشان، فرمود: «انْصَحُوا لِلَّهِ فى عِبادِهِ فَانَّهُ مَنِ اسْتَرْعى شَیْئاً مِنْ امُورِ النَّاسِ ثُمَ لَمْ یَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ؛[۱۶] (تنها) به خاطر خدا در میان بندگانش خیرخواهى کنید زیرا اگر کسى مسئولیت بخشى از امور مردم را به عهده گیرد و برایشان خیرخواهى نکند، خداوند بهشت را بر او حرام می‌کند». خاصیت قصد قربت این است که ناصح هرگز به بندگان خدا خیانت نکند و آنچه را که صلاح است با آنان در میان گذارد.

۲- آزادگى و تدین:

نصیحت‌گر باید از حریت و دیانت برخوردار باشد تا خیرخواهى او امضاى شرعى داشته باشد. امام صادق علیه‌السلام در این باره مى فرماید: «...الثَّانِیَةُ أنْ یَکونَ حُرّاً مُتَدَیّناً... وَ اذا کانَ حُرّاً مُتَدَیِّناً اجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصیحَةِ لَک...؛[۱۷] دومین شرط این است که ناصح، آزاده و دیندار باشد اگر چنین بود خود را در خیرخواهى تو به تلاش و کوشش وامى دارد».

۳- پاکى درون:

ناصح باید خود از آلودگى ها پاک باشد، شیطان را از خویش دور سازد، طوق بندگى خدا را بر گردن نهد و پس از منزه شدن از شرّ و زشتى به خیرخواهى دیگران همت گمارد؛ امیرمؤمنان صلوات الله علیه با شگفتى مى پرسد: «کیْفَ یَنْصَحُ غَیْرَهُ مَنْ یَغُشَّ نَفْسَهُ؛[۱۸] کسى که به خویشتن خیانت کند، چگونه خیرخواه دیگران مى شود؟!».

امام صادق علیه‌السلام نیز خیرخواهى از انسان هاى آلوده را بس بعید مى داند و حتى برخى رذایل را مانع اصلى خیرخواهى معرفى کرده، مى فرماید: «النَّصیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛[۱۹] خیرخواهى از حسود محال است».

عکس آن نیز صحیح است یعنى کسى که بیشتر به صفاى درون خویش بپردازد و خیرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خیرخواهى مى کند؛ امام على علیه‌السلام فرمود: «انَّ انْصَحَ النَّاسِ انْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اطْوَعُهُمْ لِرَبّهِ؛[۲۰] خیرخواه ترین مردم کسى است که براى خودش خیرخواه تر و براى پروردگارش مطیع ترباشد».

۴- آداب دیگر:

همچنین نصیحت‌گر باید موقعیت نصیحت پذیر را در نظر بگیرد و با عقل و تدبیر پیش رود، با زبان خوش و نرمخویى به نصیحت بپردازد، مخاطب را به جاى خویش فرض کند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و... .

آثار خیرخواهى

اگر انسان هاى شایسته با آداب و شرایط لازم به خیرخواهى مردم بپردازند و آن‌ها هم بدون شائبه، نصیحت خیرخواهان را بکار بندند، خیر و سلامت جامعه را فرامى گیرد و شر و پلیدى از آن رخت برمى بندد؛ کاستى ها به تکامل، فقر به غنا، وحشت به امنیت، کینه توزى به محبت، ضعف به قدرت تبدیل مى شود و نارسایى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شکوفا مى شود. در روایات اسلامى به برخى از آثار گرانقدر خیرخواهى اشاره شده است، از میان آن‌ها به سه روایت از امام على علیه‌السلام بسنده مى کنیم:

  1. «النَّصیحَةُ یُثْمِرُ المَحَبَّةَ؛[۲۱] محبت، ثمره خیرخواهى است».
  2. «مَنْ قَبِلَ النَّصیحَةَ أمِنَ مِنَ الْفَضیحَةِ؛[۲۲] هر کسى نصیحت را بپذیرد از رسوایى ایمن مى شود».
  3. «اقْبَلِ النَّصیحَةَ کىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛[۲۳] نصیحت را بپذیر تا از عذاب رهایى یابى».

پانویس

  1. مفردات، راغب اصفهانى، المنجد، لغت نامه دهخدا، واژه نصح و نصیحت.
  2. شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۴۲۷.
  3. شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۱۰۴.
  4. فروع کافى، ج ۸، ص ۵۴.
  5. اصول کافى، ج ۲، ص ۲۰۸.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰، ص ۳۷۳.
  7. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۹۵.
  8. بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۷۲.
  9. همان، ج ۱۶، ص ۱۵۱.
  10. اصول کافى، ج ۲، ص ۱۶۴.
  11. سوره شعرا(۲۶)، آیه ۳.
  12. سوره اعراف(۷)، آیه ۶۳.
  13. همان، آیه ۶۸.
  14. سوره اعراف(۷)، آیه ۷۹.
  15. همان، آیه ۹۳.
  16. مکاتیب الرسول، على احمدى، ص ۳۱.
  17. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۲۸.
  18. شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۵۶۵.
  19. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵۸.
  20. شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۵۳۱.
  21. همان، ج ۱، ص ۱۶۱.
  22. شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۲۷۷.
  23. بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۸۰.

منابع