آیه 135 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۳۵ نساء)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

۞ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ ۚ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖ فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا ۚ وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

مشاهده آیه در سوره


<<134 آیه 135 سوره نساء 136>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

ای اهل ایمان، نگهدار عدالت باشید و برای خدا گواهی دهید هر چند بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، (برای هر کس شهادت می‌دهید) اگر فقیر باشد یا غنی، خدا به (رعایت حقوق) آنها اولی است، پس شما (در حکم و شهادت) پیروی هوای نفس نکنید تا مبادا عدالت نگاه ندارید. و اگر زبان را (در شهادت به نفع خود) بگردانید یا (از بیان حق) خودداری کنید خدا به هر چه کنید آگاه است.

ای اهل ایمان! [همواره در همه امور زندگی] قیام کننده به عدل، و گواهی دهنده برای خدا باشید، هر چند به زیان خود یا پدر و مادر یا خویشانتان باشد. اگر [یکی از دو طرف نزاع] توانگر یا فقیر باشد [با لحاظ کردن وضع آنان، بر خلاف خدا گواهی ندهید؛ زیرا] خدا به حمایت از آنان و رعایت حالشان سزوارتر است. پس [در هنگام گواهی دادن] از هوای نفس پیروی نکنید تا از حق منحرف شوید. و اگر زبانتان را [به سوی گواهی ناحق و دروغ] بپیچانید، یا از گواهی دادن روی برتابید؛ یقیناً خدا همواره به آنچه انجام می دهید، آگاه است.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان خودتان يا [به زيان‌] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد. اگر [يكى از دو طرف دعوا] توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو [از شما ]سزاوارتر است؛ پس، از پى هوس نرويد كه [درنتيجه از حق‌] عدول كنيد. و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد، قطعاً خدا به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به عدالت فرمانروا باشيد و براى خدا شهادت دهيد، هر چند به زيان خود يا پدر و مادر يا خويشاوندان شما -چه توانگر و چه درويش- بوده باشد. زيرا خدا به آن دو سزاوارتر است. پس، از هوا نفس پيروى مكنيد تا از شهادت حق عدول كنيد. چه زبان‌بازى كنيد يا از آن اعراض كنيد، خدا به هر چه مى‌كنيد آگاه است.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنیّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوی و هوس پیروی نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O you who have faith! Be maintainers of justice and witnesses for the sake of Allah, even if it should be against yourselves or [your] parents and near relatives, and whether it be [someone] rich or poor, for Allah has a greater right over them. So do not follow [your] desires, lest you should be unfair, and if you distort [the testimony] or disregard [it], Allah is indeed well aware of what you do.

O you who believe! be maintainers of justice, bearers of witness of Allah's sake, though it may be against your own selves or (your) parents or near relatives; if he be rich or poor, Allah is nearer to them both in compassion; therefore do not follow (your) low desires, lest you deviate; and if you swerve or turn aside, then surely Allah is aware of what you do.

O ye who believe! Be ye staunch in justice, witnesses for Allah, even though it be against yourselves or (your) parents or (your) kindred, whether (the case be of) a rich man or a poor man, for Allah is nearer unto both (them ye are). So follow not passion lest ye lapse (from truth) and if ye lapse or fall away, then lo! Allah is ever Informed of what ye do.

O ye who believe! stand out firmly for justice, as witnesses to Allah, even as against yourselves, or your parents, or your kin, and whether it be (against) rich or poor: for Allah can best protect both. Follow not the lusts (of your hearts), lest ye swerve, and if ye distort (justice) or decline to do justice, verily Allah is well-acquainted with all that ye do.

معانی کلمات آیه

قوامين: جمع قوام است. قوام مبالغه قائم و آن كسى است كه به كارى به نحو اتمّ قيام كند. قوامين بالقسط يعنى: آنان كه به نحو اتمّ به انصاف و عدالت رفتار مى كنند.

تلووا: لىّ: تابيدن. «لوى لسانه بكذا» كنايه از كذب و دروغسازى است. «ان تلووا» اگر دروغسازى كنيد و شهادت دروغ بدهيد.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: سدى گويد: اين آيه درباره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل گرديد در موردى كه يك مرد فقير و يك مرد غنى براى دفع مخاصمه نزد وى آمده بودند. پيامبر توجه خود را به طرف فقير نموده بودند به خيال خود كه فقير به غنى ظلم و ستم روا نخواهد داشت ولى خداوند ابا و امتناع فرمود و مي‌خواست كه قيام به قسط و عدل و داد از طرف رسول خود درباره هر دو بشود[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «135»

«1». با توجّه به آيه «ربّنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة» بقره، 205.

جلد 2 - صفحه 183

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! همواره بر پا دارنده‌ى عدالت باشيد و براى خدا گواهى دهيد، گرچه به ضرر خودتان يا والدين و بستگان باشد. اگر (يكى از طرفين دعوا) ثروتمند يا فقير باشد، پس خداوند به آنان سزاوارتر است. پس پيرو هواى نفس نباشيد تا بتوانيد به عدالت رفتار كنيد. و اگر زبان بپيچانيد (و به ناحق گواهى دهيد) يا (از گواهى دادن به حقّ) اعراض كنيد، پس (بدانيد كه) خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است.

نکته ها

ممكن است معنى جمله‌ «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا» چنين باشد: از هوسها پيروى نكنيد كه در نتيجه از حقّ منحرف شويد و عدول كنيد.

كلمه‌ى‌ «تَلْوُوا» از ريشه‌ى «لى» به معناى پيچاندن و تاب دادن است كه مراد از آن در اين آيه يا گرداندن زبان به ناحق و تحريف گواهى است و يا تاب دادن به اجراى عدالت و ايجاد تأخير در آن است.

تمام كلمات و جملات اين آيه در راستاى تشويق و تأكيد بر عدالت است. قيام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرايى، نژادگرايى و ياضعيف‌گرايى، معيار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، يا خويش و خويشاوند.

گواهى انسان چند حالت دارد:

گاهى عليه ثروتمندان به خاطر روحيّه‌ى ضدّ استكبارى.

گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.

گاهى عليه فقير به خاطر بى‌اعتنايى به او.

گاهى به نفع فقير به خاطر دلسوزى براى او.

اين آيه همه‌ى اين انگيزه‌ها را باطل و تنها قيام به عدل را حقّ مى‌داند.

امام صادق عليه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد كه واجب‌ترين آنها گفتن حقّ است،

جلد 2 - صفحه 184

گرچه به زيان خود و بستگانش تمام شود. «1»

پیام ها

1- به پاداشتن عدالت هم واجب است، هم لازمه‌ى ايمان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ» 2- قيام به عدالت، بايد خوى و خصلت مؤمن گردد. كلمه «قوّام» يعنى بر پا كننده دائمى قسط و عدل.

3- عدالت، حتّى نسبت به غير مسلمان نيز بايد مراعات شود. به اقتضاى اطلاق‌ «كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»

4- عدالت بايد در تمام ابعاد زندگى باشد. در اقامه عدل نام مورد خاصّى برده نشده است. «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»

5- گواه شدن و گواهى دادن به حقّ، واجب است. كُونُوا ... شُهَداءَ لِلَّهِ‌

6- نبايد هدف از گواهى دادن، دست‌يابى به اغراض دنيوى باشد. «شُهَداءَ لِلَّهِ»

7- اقرار انسان عليه خودش معتبر است. «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ»

8- ضوابط بر روابط مقدّم است. «وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ»

9- رعايت مصالح خود و بستگان و فقرا، بايد تحت الشعاع حقّ و رضاى خدا باشد. شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ‌ ...

10- سود و مصلحت واقعى فقرا و اغنيا از طريق شهادت به ناحقّ تأمين نخواهد شد. «إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما»

11- همه در برابر قانون مساويند. «غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً»

12- پيروى از هواى نفس مانع اجراى عدالت است و ملاحظه فاميل و فقر و غنا نشانه‌ى هوى پرستى است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا»

13- اداى شهادت واجب است وكتمان وتحريف آن ممنوع. «إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا»

«1». تفسير الميزان.

جلد 2 - صفحه 185

14- هر نوع كارشكنى، تأخير وجلوگيرى از اجراى عدالت، حرام است. «إِنْ تَلْوُوا»

15- ضامن اجراى عدالت، ايمان به علم الهى است. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً (135)

چون حق تعالى در اين آيه ذكر ثواب دنيا و آخرت نمود، در عقب آن امر به قسط و قيام به حق و ترك هوى و جور كه موجب مثوبات دارين است مى‌فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ: باشيد ايستادگان به عدل، يعنى جهد نمايندگان در اقامه مراسم عدالت و مراقبين به آن، شُهَداءَ لِلَّهِ‌: در حالتى كه شاهد باشيد براى خدا، به اين وجه كه اداى شهادت به حق و راستى نمائيد، وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ‌: و اگرچه‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 605

بر نفس خود باشد. به اين معنى كه اقرار كنيد به حقى كه در ذمه شما باشد، چه شهادت بيان حق است، خواه بر شاهد و يا در غير او. و در حديث آمده كه:

قل الحقّ و لو كان عليك، يعنى: بگو حق را اگرچه بر تو باشد. أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ‌: يا بر پدر و مادر و خويشان نزديك، إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً: اگرچه باشد مشهود عليه، دولتمند يا فقير، يعنى غنى را براى غنا احترام مكنيد، در منع اقامه شهادت بر او، و بر فقير به جهت افلاس او ترحم منمائيد در امتناع از اداى شهادت بر او. فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما: پس خدا سزاوارتر است به ملاحظه امر او از توانگر و درويش. و اگر دانستى كه شهادت بر ايشان يا براى ايشان مصلحت نيست، بر آن حكم نفرمودى. و چون حكمت او آنست كه در اقامه شهادت رعايت غنى و فقير مشهود عليه نكنند، بلكه بر طريقى كه راضيند شهادت بر آن بدهند، فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا: پس متابعت مكنيد هواى نفس را براى آنكه ميل كنيد از حق، و يا به جهت كراهت آنكه عدول نمائيد از عدل، وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا: و اگر بپيچانيد و بگردانيد زبانهاى خود را از شهادت حق، يا اعراض كنيد از اداى آن و كتمان نمائيد. به روايت ابن عباس و سدى، خطاب به حكام است، يعنى اى حكام شرع اگر بپيچانيد السنه خود را از حكومت شرع، يا اعراض كنيد از حكم به حق، فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً: پس بدرستى كه خدا هست به آنچه ميكنيد از عدل و عدول، دانا. پس شما را به آن مكافات خواهد داد. اين نوعى است از تهديد و مبالغه.

در اصول كافى ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت كند فى قوله تعالى: وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا، فقال: ان تلووا الامر و تعرضوا عمّا امرتم به‌ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً.

تنبيه: آيه شريفه دليل است بر وجوب امر به معروف و نهى از منكر و سلوك طريق عدل در نفس خود و غيره. در «كنز» آورده كه اين آيه دلالت مى‌كند بر چند امر: اول- اقامه عدل در حكومت مطلقا خواه بر نفس مقيم يا غير او.

دوم- اقرار ايشان به حق بر نفس خود كه ثابت باشد در نفس. سيم- وجوب‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 606

اقامه شهادت بر والدين.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً (135)

ترجمه‌

اى كسانيكه ايمان آورديد باشيد ثابت قدمان در عدالت گواهان براى خدا اگر چه بر ضرر خودتان باشد يا پدر و مادر و خويشان اگر ميباشد توانگر يا ندار پس خدا سزاوارتر است بآندو پس پيروى نكنيد دلخواه خود را تا عدول كنيد از حق و اگر بگردانيد زبان را از حق يا اعراض نمائيد پس همانا خدا باشد بآنچه ميكنيد آگاه.

تفسير

مؤمن بايد ساعى و مجاهد در اقامه عدل باشد و از شهادت بحق در راه خدا دريغ ننمايد اگر چه بر ضرر خود و كسان نزديك و دور او باشد و نبايد مراعات فقر كسى را كند و شهادت بر نفع او دهد يا ملاحظه غنى و حشمت كسى را نمايد و بر ضرر او شهادت ندهد چون خداوند سزاوارتر است از هر كس بمراعات و ملاحظه از بندگانش با وصف اين مراعات حق را بر اين قبيل امور ترجيح داده و اداء شهادت را واجب و كتمان آنرا حرام فرموده و در مقابل حكم الهى نبايد ملاحظه دوستى يا دشمنى يا عصبيّت يا ترس يا رحم يا جهات ديگر را كرد و از مرّ حق تجاوز نمود و هواى نفس را بايد از خود دور كرد كه موجب عدول از حق است و ترك آن مقتضى ثبات در عدل و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه مراد از گردانيدن زبان تبديل شهادت است و مراد از اعراض كتمان از آنست و در هر حال خداوند بر اعمال بندگان خبير است و مجازات ميفرمايد.

جلد 2 صفحه 138

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِين‌َ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّه‌ِ وَ لَو عَلي‌ أَنفُسِكُم‌ أَوِ الوالِدَين‌ِ وَ الأَقرَبِين‌َ إِن‌ يَكُن‌ غَنِيًّا أَو فَقِيراً فَاللّه‌ُ أَولي‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الهَوي‌ أَن‌ تَعدِلُوا وَ إِن‌ تَلوُوا أَو تُعرِضُوا فَإِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ بِما تَعمَلُون‌َ خَبِيراً (135)

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد ايستادگي‌ داشته‌ باشيد بعدالت‌ و ‌در‌ موضوع‌ شهادت‌ ‌بر‌ طبق‌ واقع‌ و حقيقة قربة ‌الي‌ اللّه‌ شهادت‌ دهيد و ‌لو‌ ‌بر‌ ضرر ‌خود‌ ‌ يا ‌ پدر و مادر ‌خود‌ ‌ يا ‌ خويشاوندان‌ ‌خود‌ ‌باشد‌ ملاحظه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نكنيد و ‌بر‌ خلاف‌ واقع‌ شهادت‌ ندهيد خواه‌ فقير باشند و خواه‌ غني‌ ملاحظه‌ خداوند اولي‌ و سزاوارتر ‌است‌ ‌از‌ ملاحظه‌ اغنياء و فقراء ‌پس‌ متابعت‌ دلخواه‌ ‌خود‌ نكنيد و ‌اگر‌ مخالفت‌ و اعراض‌ كرديد ‌پس‌ بدانيد ‌که‌ خداوند بآنچه‌ عمل‌ ميكنيد ‌با‌ خبر ‌است‌.

يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا ‌اگر‌ چه‌ خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ لكن‌ احكام‌ الهيه‌ شامل‌ جميع‌ افراد بشر ‌است‌ چنانچه‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ كفار مكلف‌ بفروع‌ هستند همين‌ نحوي‌ ‌که‌ مكلف‌ باصول‌ هستند ‌آنها‌ ‌هم‌ بايد ‌بر‌ طبق‌ حق‌ و حقيقت‌ شهادت‌ و بعدالت‌ رفتار نمايند.

كُونُوا قَوّامِين‌َ بِالقِسطِ تعبير بصيغه‌ مبالغه‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ همه‌ جا و ‌بر‌ ‌هر‌ كس‌ خويش‌ و بيگانه‌، دوست‌ و دشمن‌، قوي‌ و ضعيف‌ بايد ايستادگي‌ داشته‌ باشند و كلمه‌ بالقسط بمعني‌ عدل‌ ‌است‌ و بسا بمعني‌ عدول‌ ‌از‌ حق‌ ‌است‌ بمعني‌ جور مثل‌ وَ أَمَّا القاسِطُون‌َ فَكانُوا لِجَهَنَّم‌َ حَطَباً جن‌ ‌آيه‌ 15، و ‌از‌ همين‌ باب‌ ‌است‌ فرمايش‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌در‌ حق‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌که‌ فرمود

(يقتل‌ الناكثين‌ و القاسطين‌ و المارقين‌)

اما ناكثين‌ طلحه‌ و زبير و عايشه‌ ‌در‌ جنگ‌ جمل‌ چون‌ نقض‌ بيعت‌ كردند، و قاسطين‌ معاويه‌ و اتباعش‌ ‌در‌ جنگ‌ صفين‌ چون‌ جور و ظلم‌ كردند ‌در‌ حق‌ ‌علي‌ (ع‌)، و مارقين‌ خوارج‌ نهروان‌ چون‌ ‌از‌ دين‌ خارج‌ شدند.

جلد 6 - صفحه 235

(شهداء للّه‌) شهادت‌ ‌براي‌ حفظ حق‌ مسلم‌ ‌با‌ شرائطي‌ ‌که‌ ‌در‌ كتاب‌ شهادات‌ معنون‌ ‌است‌ واجب‌ و كتمان‌ شهادت‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ چنانچه‌ شهادت‌ زور ‌يعني‌ شهادت‌ ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ و حقيقت‌ آنهم‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ و ‌او‌ ‌را‌ شاهد كذب‌ مينامند ‌حتي‌ شهادت‌ علمي‌ ‌هم‌ ‌در‌ بسيار ‌از‌ موارد قبول‌ نيست‌ گفتند حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود

(‌علي‌ مثل‌ ‌هذا‌ تشهد)

و اشاره‌ فرمود بخورشيد ‌که‌ شهادت‌ بايد حسي‌ ‌باشد‌ و آنچه‌ ديده‌ بگويد.

وَ لَو عَلي‌ أَنفُسِكُم‌ ‌علي‌ بمعني‌ ضرر ‌است‌ ‌يعني‌ ‌بر‌ ضرر ‌خود‌ ‌هم‌ ‌باشد‌ بايد شهادت‌ مطابق‌ حق‌ ‌باشد‌ بلي‌ ‌در‌ مواردي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ شهادت‌ دهد موجب‌ اذيت‌ و ظلم‌ و اضرار باو ميشود بقاعده‌ ‌لا‌ ضرر و ‌لا‌ ضرار لازم‌ نيست‌.

أَوِ الوالِدَين‌ِ ‌يعني‌ شهادت‌ و ‌لو‌ بضرر پدر و مادر ‌باشد‌ چون‌ اطاعت‌ امر الهي‌ مقدم‌ ‌است‌ ‌بر‌ مراعات‌ والدين‌ و الاقربين‌ و ‌لو‌ بضرر اقارب‌ ‌باشد‌ إِن‌ يَكُن‌ غَنِيًّا أَو فَقِيراً ‌يعني‌ سواء ‌کان‌ المشهود ‌عليه‌ غني‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ فقير ‌اگر‌ غني‌ ‌باشد‌ نبايد ملاحظه‌ غناء ‌او‌ ‌را‌ بكني‌ بطمع‌ مال‌ ‌ يا ‌ جاه‌ و عنوان‌ و ساير احتياجاتي‌ ‌که‌ باو داري‌ و ‌اگر‌ فقير ‌باشد‌ نبايد مراعات‌ فقر و بيچارگي‌ ‌او‌ ‌را‌ بكني‌ و ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ شهادت‌ دهي‌ فَاللّه‌ُ أَولي‌ بِهِما مراعات‌ اوامر الهي‌ اولي‌ و مقدم‌ ‌است‌ ‌بر‌ ملاحظه‌ غناء غني‌ و فقر فقير و ‌اينکه‌ اولويت‌ نه‌ بمعني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ سزاوارند و ‌اينکه‌ سزاوارتر ‌است‌ بلكه‌ اصلا شهادت‌ دروغ‌ سزاوار نيست‌ بلكه‌ حرام‌ و گناه‌ كبيره‌ ‌است‌ نظير اينكه‌ بگويي‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ اولي‌ و احق‌ ‌است‌ بخلافت‌ ‌از‌ ثلاثه‌ معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ لياقت‌ داشته‌ باشند بلكه‌ اصلا قابل‌ هيچگونه‌ مقامي‌ نبودند بخلافت‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فَلا تَتَّبِعُوا الهَوي‌ أَن‌ تَعدِلُوا مانع‌ نشود متابعة هواي‌ نفس‌ ‌شما‌ ‌از‌ اينكه‌ بعدل‌ رفتار كنيد ‌در‌ اداء شهادت‌ و مراعات‌ مشهود ‌عليه‌ ‌را‌ بكنيد ‌به‌ اينكه‌ رفيق‌ ‌من‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ فاميل‌ ‌من‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ محله‌ و شهر ‌من‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ باو احتياج‌ دارم‌ و امثال‌ اينها

جلد 6 - صفحه 236

‌از‌ هواهاي‌ نفساني‌ وَ إِن‌ تَلوُوا أَو تُعرِضُوا تلوا بواو واحده‌ نوشته‌ ميشود ‌در‌ مصاحف‌ لكن‌ بدو واو قرائت‌ ميشود لذا ‌در‌ بعض‌ مصاحف‌ يك‌ واو كوچكي‌ ‌در‌ وسط واو گذارده‌ ‌که‌ قاري‌ تلوا بضم‌ لام‌ و سكون‌ و ‌او‌ قرائت‌ نكند بلكه‌ بسكون‌ لام‌ و ضم‌ واو بايد قرائت‌ شود ‌يعني‌ ‌اگر‌ مخالفت‌ كرديد امر الهي‌ ‌را‌ و ملاحظه‌ مشهود ‌عليه‌ ‌را‌ نموديد چه‌ ‌خود‌ و چه‌ والدين‌ و اقربين‌ و چه‌ ‌غير‌ اينها و ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ شهادت‌ داديد ‌ يا ‌ اصلا اعراض‌ كرديد و كتمان‌ شهادت‌ نموديد ‌که‌ ‌هر‌ دو گناه‌ كبيره‌ ‌است‌ شهادت‌ زور و كتمان‌ شهادت‌، و ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ معلوم‌ ميشود ‌که‌ مفاد و ‌ان‌ تلووا ‌با‌ مفاد ‌او‌ تعرضوا مغاير ‌است‌ و عطف‌ باو صحيح‌ ‌است‌ و احتياج‌ بكلمات‌ مفسرين‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ بيك‌ معني‌ گرفته‌ و تعرضوا ‌را‌ تأكيد و ‌ان‌ تلووا و ‌او‌ ‌را‌ بمعني‌ واو گفتند درست‌ نيست‌ فَإِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ بِما تَعمَلُون‌َ خَبِيراً تفسيرش‌ واضح‌ ‌است‌ احتياج‌ ببيان‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 135)

عدالت اجتماعی

به تناسب دستورهایی که در آیات گذشته در باره اجرای عدالت در مورد یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه یک اصل اساسی و یک قانون کلی در باره اجرای عدالت در همه موارد بدون استثناء ذکر می کند و می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید کاملا قیام به عدالت کنید» (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کونُوا قَوّامِینَ بِالقِسطِ). یعنی، باید آنچنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافی به هیچ طرف پیدا نکنید.

سپس برای تأکید مطلب مسأله «شهادت» را عنوان کرده، می فرماید: به خصوص در مورد شهادت باید همه ملاحظات را کنار بگذارید «و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَو عَلی أَنفُسِکم أَوِ الوالِدَینِ وَ الأَقرَبِینَ).

از این جمله استفاده می شود که بستگان می توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند.

سپس به قسمت دیگری از عوامل انحراف از اصل عدالت اشاره کرده می فرماید: «نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشی از ملاحظه فقر فقیران، زیرا «اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام می شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاهتر است» نه صاحبان زر و زور می توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانی به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجرای عدالت گرسنه می ماند» (إِن یکن غَنِیا أَو فَقِیراً فَاللّهُ أَولی بِهِما).

باز برای تأکید دستور می دهد که «از هوی و هوس پیروی نکنید تا مانعی در راه اجرای عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الهَوی أَن تَعدِلُوا).

از این جمله به خوبی استفاده می شود که سر چشمه مظالم و ستمها، هوی پرستی است و اگر اجتماعی هوی پرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت؟ بار دیگر به خاطر اهمیتی که موضوع اجرای عدالت دارد، روی این دستور تکیه کرده می فرماید: «اگر مانع رسیدن حق به حقدار شوید و یا حق را تحریف نمایید و یا پس از آشکار شدن حق از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِن تَلوُوا أَو تُعرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعمَلُونَ خَبِیراً).

آیه فوق توجه فوق العاده اسلام را به مسأله عدالت اجتماعی در هر شکل و هر صورت کاملا روشن می سازد و انواع تأکیداتی که در این چند جمله به کار رفته است نشان می دهد که اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانی و اجتماعی، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالی اسلامی، فاصله از زمین تا آسمان است؟، و همین یکی از اسرار عقب ماندگی آنهاست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. در تفسير ابن ابى‌حاتم نيز از سدى روايت شده است.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 252.

منابع