آیه 11 سوره جمعه

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۱ جمعه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<10 آیه 11 سوره جمعه 11>>
سوره : سوره جمعه (62)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و این مردم (سست ایمان) چون تجارتی یا لهو و بازیچه‌ای ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند؛ بگو که آنچه نزد خداست (یعنی ثواب آخرت و بهشت ابد) بسیار برای شما از لهو و لعب و تجارت (های دنیا) بهتر است و خدا بهترین روزی‌دهنده است. (در شأن نزول آیه جابر روایت کرد که قومی با رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نماز جمعه می‌خواندند، آواز طبل کاروان تجارت شنیدند، همه از پی تجارت و صدای لهو طبل رفتند جز هشت یا دوازده تن. رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: اگر این عده هم می‌رفتند عذاب خدا بر امت نازل می‌شد)

و [برخی از مردم] چون تجارت یا مایه سرگرمی ببینند [از صف یک پارچه نماز] به سوی آن پراکنده شوند و تو را در حالی که [بر خطبه نماز] ایستاده ای، رها کنند. بگو: پاداش و ثوابی که نزد خداست از سرگرمی و تجارت بهتر است، و خدا بهترین روزی دهندگان است.

و چون داد و ستد يا سرگرميى ببينند، به سوى آن روى‌آور مى‌شوند، و تو را در حالى كه ايستاده‌اى ترك مى‌كنند. بگو: «آنچه نزد خداست از سرگرمى و از داد و ستد بهتر است، و خدا بهترين روزى دهندگان است.»

و چون تجارتى يا بازيچه‌اى بينند پراكنده مى‌شوند و به جانب آن مى‌روند و تو را همچنان ايستاده رها مى‌كنند. بگو: آنچه در نزد خداست از بازيچه و تجارت بهتر است. و خدا بهترين روزى‌دهندگان است.

هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می‌شوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When they sight a deal or a diversion, they scatter off towards it and leave you standing! Say, ‘What is with Allah is better than diversion and dealing, and Allah is the best of providers.’

And when they see merchandise or sport they break up for It, and leave you standing. Say: What is with Allah is better than sport and (better) than merchandise, and Allah is the best of Sustainers.

But when they spy some merchandise or pastime they break away to it and leave thee standing. Say: That which Allah hath is better than pastime and than merchandise, and Allah is the Best of providers.

But when they see some bargain or some amusement, they disperse headlong to it, and leave thee standing. Say: "The (blessing) from the Presence of Allah is better than any amusement or bargain! and Allah is the Best to provide (for all needs)."

معانی کلمات آیه

  • انفضوا: فض: شكستن و پراكندن. «فض الشي‏ء: كسره متفرقا» انفضاض: متفرق شدن. انْفَضُّوا إِلَيْها يعنى به سوى تجارت متفرق مى‌‏شوند.[۱]

نزول

جابر بن عبدالله انصارى گوید: که با رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز جمعه می‌خواندیم در آن میان کاروان و قافله تجارت رسید. مردم در حین اداء نماز پراکنده شدند و کسى در صفوف جماعت جز دوازده نفر باقى نماند سپس این آیه نازل گردید.

حسن بصرى و ابومالک گویند: گرسنگى بر اهل مدینه غلبه یافت و آذوقه هم گران شده بود تا این که کاروان و قافله تجارت دحیة بن خلیفه که بازرگانى زیتون مى کرد از شام وارد گردید در حالتى که پیامبر مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بوده است وقتى که قافله را دیدند به طرف او شتافتند که مبادا دیگران سبقت جسته و از اموال کاروان مزبور خریدارى نمایند در این شتابزدگى جز عده قلیلى براى نماز جمعه باقى نماندند سپس این آیه نازل گردید و پیامبر فرمود: اگر همه مسلمین می‌رفتند هر آینه آتش آن‌ها را فرامی‌گرفت و ناگفته نماند کاروان‌هاى تجارت موقعى که به مدینه وارد می‌شدند در چند میلى مدینه شروع به طبل زدن و نواختن نى می‌نمودند تا مردم از آمدن آن‌ها اطلاع یابند.[۲]

ابن شهر آشوب از تفسیر مجاهد و ابویوسف یعقوب بن سنان از ابن عباس نقل نمایند که دحیه کلبى در روز جمعه اى که پیامبر مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بود با کاروان خود از تجارت شام با حمل زیتون به طرف مدینه مى آمد و مطابق معمول خود براى مطلع ساختن مردم به زدن طبل و نواختن نى پرداختند. در این میان جماعتى که براى اداى نماز جمعه حاضر شده بودند از دور پیامبر متفرق شده و جز على بن ابى‌طالب و حسن و حسین و فاطمه علیهم‌السلام و نیز سلمان و ابوذر و مقداد و صهیب بقیه به طرف کاروان تجارت مزبور شتافتند و پیامبر را در نماز جمعه تنها گذاشتند در حالتى که پیامبر مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بوده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند توجه و نظر خود را در این روز جمعه به مسجد و نماز من معطوف کرده است و اگر در میان تفرق و پراکندگى مردم از نماز این گروه هشت نفر باقى نمى ماندند که اکنون با من در نماز شرکت می‌نمایند. هر آینه مدینه با اهل آن در آتش قرار مى گرفتند و مانند قوم لوط عذاب باریدن سنگ بر سر آن‌ها مى آمد.[۳]

جابر گوید: کاروان مزبور مربوط به دحیة بن خلیفة الکلبى بوده که از شام مى آمده است و البته پیش از مسلمان شدن او بوده است.[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسير نور(10جلدى) ج‌10 ص45  

وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «11»

و چون داد و ستد يا سرگرمى ببينند، (از دور تو) پراكنده و به سوى آن روانه شوند و تو را ايستاده (در حال خواندن خطبه) رها كنند. (به آنان) بگو: آنچه (از فضل و بركت) نزد خداست، از سرگرمى و داد و ستد بهتر است و خداوند بهترين روزى دهندگان است.

نکته ها

در تفاسير مى‌خوانيم: پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مشغول خواندن خطبه‌هاى نماز جمعه بود كه كاروان تجارى همراه با طبل و دُهل و سر و صدا وارد مدينه شد. بيشتر نمازگزاران به سراغ كاروان رفتند و حضرت را كه در حال ايستاده مشغول ايراد خطبه بود، تنها گذاشتند.

«1». مؤمنون، 2.

جلد 10 - صفحه 46

اين آيه نازل شد و آنان را توبيخ كرد.

آيه به جاى انتقاد از ترك خطبه و نماز، از تنها گذاردن پيامبر، انتقاد مى‌كند. آرى، شكستن حرمت رهبر آسمانى از شكستن خطبه و نماز مهم‌تر است.

آغاز اين سوره با بعثت پيامبر اسلام بود و پايان آن، با انتقاد از تنها گذاشتن آن حضرت و اين خود هشدار به مؤمنان است.

پیام ها

1- قرآن، از حرص و بى‌تقوايى در كسب و كار انتقاد مى‌كند. وَ إِذا رَأَوْا ... انْفَضُّوا إِلَيْها

2- عامل انحراف از ياد خدا، يا مادّيات است و يا نفسانيّات. «تِجارَةً أَوْ لَهْواً»

3- خطيب جمعه بايد در حال ايستاده، به ايراد خطبه بپردازد. «وَ تَرَكُوكَ قائِماً»

4- هركارى كه اطراف رهبر الهى را خلوت كند، قابل توبيخ است. «وَ تَرَكُوكَ قائِماً»

5- گرايش‌هاى مردم، هميشه صحيح و به حق نيست. «وَ تَرَكُوكَ قائِماً»

6- دو خطبه، جزء نماز جمعه است و استماع آن‌ها لازم است. «وَ تَرَكُوكَ قائِماً»

7- در تبليغ، مسايل مادّى را نفى نكنيد بلكه برترى معنويات را مطرح كنيد. «ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ»

8- ملاك ارزش‌ها، حسن عاقبت است نه كاميابى‌هاى زود گذر. «ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ»

9- براى كسب رزق، عبادت را رها نكنيد تا به سراغ تجارت برويد. بلكه ابتدا عبادت كنيد و سپس به سراغ تجارت برويد، كه رزق به دست خداست. ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ ... وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ‌

10- تجارت تنها راه به دست آوردن رزق نيست، اگر خدا بخواهد از غير آن هم به شما رزق مى‌دهد. «وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»

11- خداوند روزى نمازگزاران جمعه را تضمين كرده است. «وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 48

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «11»

شأن نزول: حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روزى خطبه جمعه مى‌خواند، ناگاه كاروان دحيه كلبى از شام رسيد با روغن زيت كه بسيار داشت. و در مدينه قحطى بود. به سلامتى كاروان، طبل شادى زدند. چون آواز طبل به گوش حضار مجلس رسيد، به جهت بيع طعام، به يكديگر سبقت گرفته از مسجد بيرون رفتند، روى به كاروان شتافتند؛ به غير از دوازده نفر، كسى نماند. حضرت فرمود: به حق آن كسى كه نفس من به يد قدرت او است، اگر همه بيرون مى‌رفتند، از اين وادى آتشى به سوى شما روان، و همه شما را مى‌سوزانيد؛ «1» مقارن اين حال آيه نازل شد:

وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً: و چون بينند كاروان تاجر را، أَوْ لَهْواً: يا لعبى را كه طبل زدن و دست و بهم زدن كه نشانه رسيدن كاروان است، انْفَضُّوا إِلَيْها: متفرق شوند از مجلس و بروند به سوى آن تجارت، وَ تَرَكُوكَ قائِماً: و بگذارند تو را در حال ايستاده بر منبر. از جابر بن عبد اللّه انصارى مروى است كه مراد لهو، مزامير است، و دوازده نفر بيشتر باقى نماند، و من يكى از آنها بودم. و حضرت چون اين حال مشاهده نمود، فرمود: اگر اين جماعت هم بيرون مى‌رفتند، سنگها از آسمان به نام هر يك نازل و همه را هلاك نمودى. قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ‌: بگو اى پيغمبر آنچه در نزد خداست از ثواب نماز جمعه و استماع خطبه و لزوم‌

«1» مدرك ياد شده، صفحه 287.

جلد 13 - صفحه 174

مجلس پيغمبر، خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ: بهتر است و سودمندتر از استماع طبل و مزامير، وَ مِنَ التِّجارَةِ: و از نفع تجارت، چه فوايد مثوبات محقق و مخلد است، لكن منافع معاملات متوهّم و فانى باشد. وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ‌: و خدا بهترين روزى دهندگان است، پس روزى شما را به شما خواهد رسانيد، اگرچه شما به جهت امر الهى به طلب روزى نرويد و استماع خطبه نمائيد. پس توكل بر خدا نمائيد و روزى را از او طلب كنيد، نه به آنانكه به گمان شما روزى به شما رسانند، زيرا وقتى باشد، كه از آنها نفعى به شما نرسد و مصلحت وقت ندانند، و در وقتى كه محتاجيد نرسانند، و در وقتى كه احتياج نداريد بدهند. پس متوجه خالق و رازق خود شويد كه تمام مصالح و مفاسد امور را داند و روزى را به شما رساند، اگرچه مخالفت امر او را نمائيد.

عبرت: يكى از خلفاى بغداد بهلول را گفت: مى‌خواهى تو را روزى مقرر نمايم تا از دغدغه آن راحت شوى؟ بهلول گفت: قبول مى‌كردم اگر چند چيز مانع نشدى: 1- آنكه تو ندانى مرا چه مى‌بايد. 2- نشناسى كه مرا كى بايد.

3- معلوم ندارى كه مرا چند بايد، لكن حق تعالى كافى روزى من است. اين همه مى‌داند، و از روى حكمت كامله به من مى‌رساند. و ديگر آنكه شايد تو بر من غضب كنى و آن وظيفه را از من قطع كنى، و حق تعالى به سبب گناه، روزى از من باز نگيرد.

جلد 13 - صفحه 175

سوره شصت و سوم (المنافقين)

سورة المنافقين: اين سوره مباركه مدنى است به اجماع امت.

عدد آيات: يازده آيه است.

عدد كلمات: يكصد و هشتاد.

عدد حروف: هفتصد و هفتاد و شش.

ثواب تلاوت آن: در سوره جمعه مذكور شد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «6» وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ «7» قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‌ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «9» فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «10»

وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «11»

ترجمه‌

بگو اى كسانيكه يهودى شديد اگر گمان ميكنيد كه شما دوستان‌

جلد 5 صفحه 203

خدائيد بدون ساير مردم پس آرزو كنيد مرگ را اگر هستيد راستگويان‌

و آرزو نميكنند آنرا هرگز بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان و خدا دانا است به ستمكاران‌

بگو همانا مرگى كه ميگريزيد از آن پس همانا آن ملاقات كننده شما است پس بازگردانيده ميشويد بسوى داناى پنهان و آشكار پس خبر ميدهد شما را بآنچه بوديد كه عمل ميكرديد

اى كسانيكه ايمان آورديد چون ندا شود براى نماز در روز جمعه پس بشتابيد بسوى ذكر خدا و واگذاريد خريد و فروش را اين بهتر است براى شما اگر هستيد كه ميدانيد

پس چون بجا آورده شود نماز پس پراكنده شويد در زمين و طلب كنيد از فضل خدا و ياد كنيد خدا را بسيار شايد كه شما رستگار شويد

و چون به‌بينند مال التّجاره يا ساز و نوائى را پراكنده شوند و بروند بسوى آن و واگذارند تو را ايستاده بگو آنچه نزد خدا است بهتر است از ساز و نوا و از مال التجاره و خدا بهترين روزى دهندگان است.

تفسير

گفته‌اند يهود مدّعى بودند كه ما اولياء خدا و دوستان اوئيم نه غير ما و خداوند بمناسبت ذكر آنها بمثل در آيات سابقه به پيغمبر خود خطاب فرموده كه بآنها بفرمايد اگر راست ميگوئيد اولياء خدا منحصر بشما است آرزو و طلب مرگ كنيد چون دوست طالب ملاقات دوست است و لابد حال شما بعد از مرگ بهتر از زمان زندگى است ولى آنها بهيچ وجه چنين طلبى نخواهند نمود چون خودشان ميدانند چه اعمال ناشايسته‌اى داشته‌اند و مستحق عقابند و خدا هم ميداند كه آنها ستم نمودند بر خود بمعصيت و بر پيغمبر خاتم بانكار حق او با آنكه ديده و شنيده بودند اوصاف او را در تورية و غيرها و خدا از ستمكاران نميگذرد و بجزاى اعمالشان خواهد رسانيد ولى تحقيق حقّ و منقول از امام عليه السّلام همانستكه در سوره بقره ذيل آيه قل ان كانت لكم الدّار الآخرة گذشت و تكرار نميشود و چون معلوم شد تنفّر آنها از مرگ بترك طلب و تمنّا پيغمبر اكرم بايد بآنها تذكّر دهد كه همان مرگى كه از آن فرار ميكنيد و ميترسيد كه از خدا طلب كنيد مبادا بشما برسد البتّه بملاقات شما خواهد آمد در وقت مقدّر و بعد از آن در پيشگاه كسيكه عالم است به اعمال نهانى و آشكار شما حاضر كرده ميشويد پس‌

جلد 5 صفحه 204

او يادآورى ميكند شما را و پاداش آنرا از خير و شرّ خواهد داد و خداوند بعد از ملامت يهود بر عقائد و اعمال ناشايسته اهل ايمان را مخاطب قرار داده و مأمور فرموده به بهترين اعمال كه نماز است خصوصا نماز جمعه كه افضل افراد آنست باين تقريب كه چون نداى مؤذن براى نماز كه آن نماز در روز جمعه است بلند شود سعى نمائيد كه زودتر خود را بآن برسانيد كه ياد خدا و توجّه باو اعظم عبادات بنده است و البته هيچ امريرا از بيع و شرى و كارهاى ديگر نبايد مانع آن قرار داد چون حضور در نماز جمعه بهتر است براى شما از كارهاى ديگر و اگر شما بدانيد مصالح و مفاسد امور را ميدانيد كه آن بهتر است از هر كار و آداب و شرايط نماز جمعه و حكم آن از وجوب عينى يا تخييرى يا استحباب يا حرمت در زمان غيبت امام عليه السّلام موكول بكتب فقهيّه و رسائل عمليّه است و چون از نماز فراغت پيدا شود نهى از بيع و شرى و اقدام بامور ديگر برداشته ميشود و لذا خداوند تجويز فرموده بصيغه امر متفرّق شدن اهل ايمان را در هر جا باشند براى طلب روزى و ساير اعمال و البته اشتغال بأعمال عبادى و ذكر خدا در چنين روز شريفى كه ثواب اعمال بندگان بر حسب نقل از ائمه اطهار مضاعف است موجب رستگارى است و راجع بآيه اخيره آنچه از نقل قمّى ره و غيره استفاده ميشود آنستكه در يكى از روزهاى جمعه وقتى كه اذان نماز گفته شده بود و مردم براى اداء فريضه در مسجد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مجتمع شده بودند و آنحضرت ايستاده در منبر مشغول خطبه خواندن بود چون در نماز جمعه دو خطبه قبل از نماز كه دو ركعت است واجب ميباشد كاروانى كه حامل مال التجاره و ارزاق عمومى بود وارد مدينه شد و از مقابل مسجد گذشت با آنكه در جلو آن جمعى مشغول بساز زدن بودند يا ناى و نوائى داشتند لذا اصحاب از استماع خطبه منصرف شده براى تماشا يا معامله بيرون رفتند و بروايت جابر بن عبد اللّه دوازده نفر بيشتر باقى نماندند و حضرت از اين پيش آمد متأثر گرديد و اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر ملامت آنها براى اقبالشان بتجارت و صوت لهوى و اعراضشان از نفع اخروى و حفظ احترام كلام خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنكه ثواب الهى بمراتب برتر و بهتر بود براى آنها و هر كس‌

جلد 5 صفحه 205

از استماع صوت لهوى و انتفاع از متاع دنيوى و ظاهرا عمده اقبال آنها بمال- التجاره بوده چون بضيق معاش مبتلا بودند لذا از اقبال آنها به آندو كه در خارج متّحد و يك واقعه بوده به انفضّوا اليها كه مشتمل بر ضمير مفرد مؤنّث و مناسب با تجارت است تعبير شده و در ذيل آيه فرموده خدا بهترين روزى دهندگان است پس بايد باو توكّل نمود و روزى را از او خواست نه آنكه مرتكب چنين بى‌ادبى شد براى تحصيل روزى يا طلب ازدياد آن و در بعضى از روايات است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قسم ياد فرمود كه اگر همه رفته بودند همانجا بآتش غضب الهى ميسوختند و نكته تقديم تجارت بر لهو اولا و تأخير آن ثانيا شايد اشاره به اتّحاد واقعه باشد و شايد ملاحظه ترقّى در تقبيح عمل آنها و در خيريّت ثواب الهى شده باشد و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از ما پيروى مينمايد آنكه بخواند در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربّك الاعلى را در نماز خود و در نماز ظهر سوره جمعه و منافقين را و چون چنين كند پس گويا عمل نموده بعمل پيغمبر خدا و ثواب و جزاى او بر خدا بهشت است وفقنا اللّه تعالى و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 5 صفحه 206

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا رَأَوا تِجارَةً أَو لَهواً انفَضُّوا إِلَيها وَ تَرَكُوك‌َ قائِماً قُل‌ ما عِندَ اللّه‌ِ خَيرٌ مِن‌َ اللَّهوِ وَ مِن‌َ التِّجارَةِ وَ اللّه‌ُ خَيرُ الرّازِقِين‌َ «11»

و زماني‌ ‌که‌ ديدند تجارت‌ ‌ يا ‌ لهو ‌را‌ پراكنده‌ شدند روي‌ بآن‌ تجارت‌ ‌ يا ‌ لهو و ترك‌ كردند ‌شما‌ ‌را‌ ايستاده‌ بفرما آنچه‌ نزد ‌خدا‌ ‌است‌ بهتر ‌از‌ لهو و تجارت‌ ‌است‌ و ‌خدا‌ بهترين‌ روزي‌ دهندگان‌ ‌است‌.

گفتند: قافله‌اي‌ ‌از‌ شام‌ آمدند و مال‌ التجارة زياد آورده‌ بودند ‌براي‌ فروش‌ و مشغول‌ بطبل‌ و ني‌ زدن‌ بودند ‌که‌ اعلام‌ كنند مشتريان‌ ‌را‌ ‌براي‌ فروش‌ و ‌اينکه‌ روز جمعه‌ ‌بود‌ ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ پيغمبر ‌براي‌ خطبه نماز جمعه‌ بالاي‌ منبر ايستاده‌ ‌بود‌ و مشغول‌ ‌به‌ خطبه‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ حال‌ نماز ‌بود‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ صدا بلند شد تمام‌ برخاستند و رفتند ‌در‌ تعقيب‌ صدا و خريد اشيايي‌ ‌که‌ آورده‌ بودند فقط چند نفر ‌که‌ بالغ‌ ‌بر‌ هشت‌ نفر بودند ‌ يا ‌ زياده‌ باقي‌ ماندند.

وَ إِذا رَأَوا تِجارَةً أَو لَهواً نوع‌ اهل‌ دنيا طالب‌ دو امرند و قضيه‌ و ‌لو‌ شخصيه‌ ‌است‌ لكن‌ ملاك‌ دست‌ ميدهد يكي‌ منافع‌ دنيويه‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مضاده‌ شد ‌با‌ منافع‌ اخرويه‌

جلد 17 - صفحه 16

آخرت‌ ‌را‌ بدنيا ميفروشند چنانچه‌ مشاهده‌ ميكنيم‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ راهي‌ استفاده‌ دارد و ‌لو‌ راه‌ حرام‌ ‌باشد‌ و كسب‌ ‌غير‌ مشروع‌ و شغل‌ مخالف‌ دين‌ ميگيرند مثل‌ ربا و ظلم‌ و اعانت‌ ظالم‌ ‌که‌ دين‌ ‌را‌ بدنيا ميفروشند بلكه‌ بسا بدنياي‌ ‌غير‌. و لفظ تجارت‌ شامل‌ همه‌ نوع‌ منافع‌ ميشود محلله‌ و محرمه‌ و ديگر لذائذ نفسانيه‌ مثل‌ ساز و آواز و رقص‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ لهويات‌ ‌که‌ مقدم‌ ‌بر‌ واجبات‌ ميدارند. اينها اهل‌ دنيا هستند ‌که‌ ميفرمايد:

مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الآخِرَةِ نَزِد لَه‌ُ فِي‌ حَرثِه‌ِ وَ مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الدُّنيا نُؤتِه‌ِ مِنها وَ ما لَه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌ نَصِيب‌ٍ شوري‌ آيه 19. و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

انفَضُّوا إِلَيها بعضي‌ مفسرين‌ گفتند: ضمير اليها ‌به‌ تجارت‌ ‌بر‌ ميگردد و ‌اگر‌ ‌به‌ لهو ‌ يا ‌ ‌به‌ ‌هر‌ دو برميگشت‌ اليه‌ و اليهما ميفرمود لكن‌ مراد مجموع‌ ‌من‌ حيث‌ المجموع‌ ‌است‌ ‌که‌ شامل‌ تمام‌ منافع‌ و لهويات‌ ميشود، و فض‌ بمعني‌ تفرقه‌ و پراكنده‌ ‌شده‌ و ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ‌شده‌ و خورد ‌شده‌. ‌يعني‌ اينها متفرق‌ شدند.

خبر ‌از‌ جابر ‌است‌ ميگويد:

(اقبل‌ عير و نحن‌ نصلي‌ ‌مع‌ ‌رسول‌ اللّه‌ الجمعة فانفض‌ ‌النّاس‌ اليها فما بقي‌ ‌غير‌ اثني‌ عشر أنا منهم‌)

‌از‌ ‌اينکه‌ خبر استفاده‌ ميشود ‌که‌ ضمير اليها ‌در‌ ‌آيه‌ راجع‌ ‌به‌ عير ‌است‌ نه‌ بتجارت‌ و لهو.

وَ تَرَكُوك‌َ قائِماً ظاهرا مراد قيام‌ صلوة ‌است‌ ‌که‌ حضرت‌ مشغول‌ نماز ‌بود‌ نه‌ خطبه‌ ‌که‌ اقامه نماز ميكرد و بعيد نيست‌ زيرا ‌در‌ حال‌ نماز روي‌ بقبله‌ بوده‌ و اينها عقب‌ سر حضرت‌ بودند فرار كردند و ‌اگر‌ ‌در‌ حال‌ خطبه‌ ‌بود‌ روي‌ بآنها ‌بود‌ و شرم‌ ميكردند ‌که‌ برخيزند و بروند.

قُل‌ ما عِندَ اللّه‌ِ خَيرٌ مِن‌َ اللَّهوِ وَ مِن‌َ التِّجارَةِ معني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ لهو و تجارت‌ خيري‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ مثل‌ الايمان‌ خير ‌من‌ الكفر نه‌ اينكه‌ ‌آن‌ ‌هم‌ خوب‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ بهتر ‌است‌.

وَ اللّه‌ُ خَيرُ الرّازِقِين‌َ رزق‌ بيد قدرت‌ الهي‌ ‌است‌: إِن‌َّ اللّه‌َ هُوَ الرَّزّاق‌ُ ذُو القُوَّةِ المَتِين‌ُ ذاريات‌ آيه 58.

‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا ‌في‌ تفسير ‌سورة‌ الجمعة و يليه‌ انشاء اللّه‌ تفسير ‌سورة‌ المنافقين‌ و

جلد 17 - صفحه 17

بقية السور بتوفيقه‌ و تأييده‌، و الحمد ‌له‌ و الصلاة ‌علي‌ نبيه‌ و آله‌.

‌سورة‌ المنافقين‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 11)- در آخرین آیه سوره کسانی که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را به هنگام نماز جمعه رها کردند و برای خرید از قافله تازه وارد به بازار شتافتند شدیدا مورد ملامت قرار داده، می‌گوید: «هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می‌شوند و به سوی آن می‌روند، و تو را ایستاده (در حالی که خطبه نماز جمعه می‌خوانی) به حال خود رها می‌کنند» (و اذا رأوا تجارة او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قائما).

ولی به آنها «بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خداوند

ج5، ص184

بهترین روزی دهندگان است» (قل ما عند الله خیر من اللهو و من التجارة و الله خیر الرازقین).

ثواب و پاداش الهی و برکاتی که از حضور در نماز جمعه و شنیدن مواعظ و اندرزهای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و تربیت معنوی و روحانی عائد شما می‌شود قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست، و اگر از این می‌ترسید که روزی شما بریده شود اشتباه می‌کنید، خداوند بهترین روزی دهندگان است.

تعبیر «لهو» اشاره به طبل و سایر آلات لهوی است که به هنگام ورود قافله تازه‌ای به مدینه می‌زدند که هم نوعی اخبار و اعلام بود و هم وسیله‌ای برای سرگرمی و تبلیغ کالا.

نکته‌ها:

1- نخستین نماز جمعه در اسلام:

در بعضی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان مدینه، پیش از آن که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هجرت کند، با یکدیگر صحبت کردند و گفتند: یهود در یک روز هفته اجتماع می‌کنند (روز شنبه) و نصاری نیز روزی برای اجتماع دارند (یکشنبه) خوب است ما هم روزی قرار دهیم و در آن روز جمع شویم و ذکر خدا گوئیم و شکر او را به جا آوریم، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «یوم العروبه» نامیده می‌شد، برای این هدف برگزیدند، و به سراغ «اسعد بن زراره» (یکی از بزرگان مدینه) رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها به جا آورد و به آنها اندرز داد و آن روز، «روز جمعه» نامیده شد، زیرا روز اجتماع مسلمین بود.

و این نخستین جمعه‌ای بود که در اسلام تشکیل شد.

اما اولین جمعه‌ای که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با اصحابش تشکیل دادند، هنگامی بود که به مدینه هجرت کرد، وارد مدینه شد، و آن روز روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول هنگام ظهر بود، حضرت، چهار روز در «قبا» ماندند و مسجد قبا را بنیان نهادند، سپس روز جمعه به سوی مدینه حرکت کرد و به هنگام نماز جمعه به محله

ج5، ص185

«بنی سالم» رسید، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپاداشت، و این اولین جمعه‌ای بود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در اسلام به جا آورد، خطبه‌ای هم در این نماز جمعه خواند که اولین خطبه حضرت در مدینه بود.

2- اهمیت نماز جمعه:

بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامی قبل از هر چیز آیات همین سوره است، که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور می‌دهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوی آن بشتابند، و هرگونه کسب و کار و برنامه مزاحم را ترک گویند.

در احادیث اسلامی نیز تأکیدهای فراوانی وارد شده است از جمله در خطبه‌ای که موافق و مخالف آن را از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله نقل کرده‌اند آمده:

«خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روی استخفاف یا انکار ترک کند خداوند او را پریشان می‌کند، و به کار او برکت نمی‌دهد، بدانید نماز او قبول نمی‌شود، بدانید زکات او قبول نمی‌شود، بدانید حج او قبول نمی‌شود، بدانید اعمال نیک او قبول نخواهد شد تا از این کار توبه کند»! البته باید توجه داشت که مذمتهای شدیدی که در مورد ترک نماز جمعه آمده در صورتی است که نماز جمعه واجب عینی باشد.

3- فلسفه نماز عبادی- سیاسی جمعه:

نماز جمعه، قبل از هر چیز یک عبادت بزرگ دسته جمعی است، و اثر عمومی عبادات را که تلطیف روح و جان، و شستن دل از آلودگیهای گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب می‌باشد در بردارد.

و اما از نظر اجتماعی و سیاسی، یک کنگره عظیم هفتگی است که بعد از کنگره سالانه حج، بزرگترین کنگره اسلامی می‌باشد، و به همین دلیل در روایتی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که: «جمعه حجّ کسانی است که قادر به شرکت در مراسم حجّ نیستند.»

در حقیقت اسلام، به سه اجتماع بزرگ اهمیت می‌دهد:

ج5، ص186

اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل می‌شود.

اجتماع هفتگی که در مراسم نماز جمعه است.

و اجتماع حجّ که در کنار خانه خدا هر سال یک بار انجام می‌گیرد.

نقش نماز جمعه در این میان بسیار مهم است بخصوص این که یکی از برنامه‌های خطیب در خطبه نماز جمعه، ذکر مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است.

«پایان سوره جمعه»

ج5، ص187

سوره منافقون [63]

اشاره

این سوره در «مدینه» نازل شده و دارای 11 آیه است

محتوای سوره:]

سوره منافقون از سوره‌های پر محتواست که محور اصلی بحثهای آن را می‌توان در چهار بخش خلاصه کرد:

1- نشانه‌های منافقان که خود شامل چندین قسمت حساس است.

2- برحذر داشتن مؤمنان از توطئه‌های منافقان.

3- هشدار به مؤمنان که مواهب مادی دنیا آنها را از ذکر خداوند غافل نکند.

4- توصیه به انفاق در راه خدا، و بهره‌گیری از اموال، پیش از آن که مرگ فرا رسد و آتش حسرت به جان انسان بیفتد.

فضیلت تلاوت سوره:]

در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله آمده است:

«کسی که سوره منافقون را بخواند از هرگونه نفاق پاک می‌شود».

در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم: «بر هر مؤمنی از شیعیان ما لازم است که در شب جمعه سوره جمعه و سبح اسم ربک الاعلی بخواند، و در نماز ظهر جمعه سوره جمعه و منافقین را ...» سپس افزود: «هنگامی که چنین کند گوئی عمل رسول خدا را انجام داده و جزا و پاداشش بر خدا بهشت است».

مکرر گفته‌ایم که این فضائل و آثار مهم نمی‌تواند تنها نتیجه تلاوت خالی از اندیشه و عمل باشد، چرا که هرگز خواندن این سوره بی‌آنکه برنامه زندگی بر آن تطبیق شود روح نفاق را از انسان بیرون نمی‌برد.

ج5، ص188

بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر سر چشمه نفاق و نشانه‌های منافقان! قبل از ورود در تفسیر این سوره ذکر مقدمه‌ای لازم به نظر می‌رسد و آن این که مسأله نفاق و منافقان در اسلام از زمانی مطرح شد که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به مدینه هجرت فرمود و پایه‌های اسلام قوی، و پیروزی آن آشکار شد، و گر نه در مکه تقریبا منافقی وجود نداشت. زیرا اظهار مخالفت بطور آشکار مشکل، و گاه غیر ممکن بود، و لذا دشمنان شکست خورده برای ادامه برنامه‌های تخریبی خود تغییر چهره داده، ظاهرا به صفوف مسلمانان پیوستند، ولی در خفا به اعمال خود ادامه می‌دادند.

اصولا طبیعت هر انقلابی چنین است که بعد از پیروزی چشمگیر با صفوف منافقان رو به رو خواهد شد، و دشمنان سرسخت دیروز به صورت عوامل نفوذی امروز در لباس دوستان ظاهری جلوه‌گر می‌شوند، و از اینجاست که می‌توان فهمید چرا این همه آیات مربوط به منافقین در مدینه نازل شده نه در مکّه.

این نکته نیز قابل توجه است که مسأله نفاق و منافقان مخصوص به عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نبود، بلکه هر جامعه‌ای- مخصوصا جوامع انقلابی- با آن رو برو هستند، به همین دلیل باید تحلیلهای قرآن را روی این مسأله به عنوان یک مسأله مورد نیاز فعلی، مورد بررسی دقیق قرار داد، و از آن برای مبارزه با روح نفاق و خطوط منافقین در جوامع اسلامی امروز الهام گرفت.

نکته مهم دیگر این که خطر منافقان برای هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است، چرا که از یکسو شناخت آنها غالبا آسان نیست، و از سوی دیگر دشمنان داخلی هستند، و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ می‌کنند که جدا ساختن آنها کار بسیار مشکلی است و از سوی سوم روابط مختلف آنها با سایر اعضا جامعه کار مبارزه را با آنها دشوار می‌سازد.

به همین دلیل اسلام در طول تاریخ خود بیشترین ضربه را از منافقان خورده،

ج5، ص189

و نیز به همین دلیل قرآن سخت‌ترین حملات خود را متوجه منافقان ساخته و آن قدر که آنها را کوبیده هیچ دشمنی را نکوبیده است.

با توجه به این مقدمه به تفسیر آیات باز می‌گردیم:

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص163
  2. تفسیر مجمع البیان.
  3. البرهان فی تفسیر القرآن.
  4. صحیح بخارى و صحیح مسلم و تفسیر کشف الاسرار.

منابع