آیه 10 سوره زمر

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۰ زمر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ

مشاهده آیه در سوره


<<9 آیه 10 سوره زمر 11>>
سوره : سوره زمر (39)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

(ای رسول ما، از قول من به امت) بگو: ای بندگان من که ایمان آورده‌اید، خدا ترس و پرهیزکار باشید، که آنان که متّقی و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویی و خوشی است، و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانی ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیاری دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.

بگو: ای بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا کنید. برای کسانی که در این دنیا اعمال شایسته انجام داده اند، پاداش نیکی است و زمین خدا گسترده است [بر شماست از سرزمینی که دچار مضیقه دینی هستید به سرزمینی دیگر مهاجرت کنید]. فقط شکیبایان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.

بگو: «اى بندگان من كه ايمان آورده‌ايد، از پروردگارتان پروا بداريد. براى كسانى كه در اين دنيا خوبى كرده‌اند، نيكى خواهد بود، و زمين خدا فراخ است. بى‌ترديد، شكيبايان پاداش خود را بى‌حساب [و] به تمام خواهند يافت.»

بگو: اى بندگان من كه ايمان آورده‌ايد، از پروردگارتان بترسيد. براى آنان كه در حيات اينجهانى نيكى كرده‌اند، پاداش نيك است. و زمين خدا پهناور است. مزد صابران بى‌حساب و كامل ادا مى‌شود.

بگو: «ای بندگان من که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده‌اند پاداش نیکی است! و زمین خدا وسیع است، (اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بی‌حساب دریافت می‌دارند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Say, ‘[Allah declares:] “O My servants who have faith! Be wary of your Lord. For those who do good in this world there will be a good [reward], and Allah’s earth is vast. Indeed the patient will be paid in full their reward without any reckoning.” ’

Say: O my servants who believe! be careful of (your duty to) your Lord; for those who do good in this world is good, and Allah's earth is spacious; only the patient will be paid back their reward in full without measure.

Say: O My bondmen who believe! Observe your duty to your Lord. For those who do good in this world there is good, and Allah's earth is spacious. Verily the steadfast will be paid their wages without stint.

Say: "O ye my servants who believe! Fear your Lord, good is (the reward) for those who do good in this world. Spacious is Allah's earth! those who patiently persevere will truly receive a reward without measure!"

معانی کلمات آیه

«لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ»: کسانی که نیکی کنند، علاوه از آخرت در همین جهان نیکی عظیمی می‌بینند. برای کسانی که در این جهان نیکی کنند، در آخرت نیکی عظیمی است. تفسیر اوّل درست‌تر به نظر می‌رسد. چرا که نقطه مقابل نیکوکاران، بدکارانند که در هر دو جهان بدی می‌بینند. پس باید که نیکوکاران نیز در هر دو جهان نیکی ببینند.

نزول

این قسمت از آیه «إِنَّما یوَفَّى الصَّابِرُونَ» درباره جعفر بن ابى‌طالب و یاران او نازل گردیده که در مواقع شدت بلا صبر کردند و از مجاهدت کوتاهى نورزیدند.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»

بگو: «اى بندگان من كه ايمان آورده‌ايد! از پروردگارتان پروا كنيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده‌اند نيكى است، و زمين خدا بزرگ است، (پس اگر در منطقه‌اى براى حفظ ايمان و تقوا و كار نيك در فشاريد، هجرت نماييد). همانا صابران پاداش خود را بى حساب به طور كامل دريافت مى‌دارند.

نکته ها

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: براى گروهى در قيامت پرونده‌اى گشوده نمى‌شود و آنان بدون سؤال و جواب به بهشت مى‌روند، سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» «1»

پیام ها

1- در دعوت ديگران به كار نيك، به مخاطب كرامت دهيد. «يا عِبادِ»

2- ايمان به تنهايى كافى نيست و بايد همراه تقوا و دورى از گناه باشد. «آمَنُوا- اتَّقُوا»

3- كار نيكى ارزش دارد كه از اهل ايمان و تقوا باشد. آمَنُوا اتَّقُوا ... أَحْسَنُوا

4- خداوند، در كارهاى نيك مقابله به مثل مى‌كند. لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا ... حَسَنَةٌ (چنانكه در آيات ديگر نيز مى‌فرمايد: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ» «2» اگر نيكى كنيد به خودتان نيكى كرده‌ايد. «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» «3» آيا پاداش احسان جز احسان است.)

5- گاهى حفظ تقوا مستلزم هجرت است. آمَنُوا اتَّقُوا ... أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». اسراء، 7.

«3». الرحمن، 60.

جلد 8 - صفحه 152

6- هجرت، مقدّمه‌ى دريافت الطاف الهى است. أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ ... أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ‌

7- هجرت، صبر و مقاومت لازم دارد. «أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»

قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا: بگو اى پيغمبر اى بندگان من آنانكه ايمان آورده‌اند به وحدانيت من و نبوت تو، اتَّقُوا رَبَّكُمْ‌: بپرهيزيد و بترسيد پروردگار خود را از مخالفت، لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا: مر آنان را كه اعمال نيكو و پسنديده بجا آورند، فِي هذِهِ الدُّنْيا: در اين دنيا يا احسان نموده‌اند به غير خود از اعطاء به صدقات واجبه و مستحبه و غير آن، حَسَنَةٌ: مثوبتى نيكو در نشأه آخرت كه آن بهشت و خلود در آنست. و به جهت مبالغه در فعل طاعات فرمايد: وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ: و زمين خدا وسعت دارد، يعنى اگر متعذر يا متعسر باشد كه در وطن خود عبادت كنيد و اظهار شعائر اسلام نمائيد، بايد كه از آنجا مهاجرت كنيد و خود را به بلاد اسلام رسانيد.

نزد بعضى آيه در باره جعفر بن ابى طالب و اصحاب او نازل شد كه از مكه وطن مألوف خود براى حفظ دين مهاجرت نمودند، لكن آيه عام است نسبت به اهل ايمان كه از بلاد شرك جلاى وطن نموده به بلاد اسلام توجه و فارغ البال به وظايف دينى مشغول شوند. و چون اين قسمت موجب مشقت و تحمل زحمت است لذا فرمايد:

إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ‌: جز اين نيست كه بتمام و كمال داده مى‌شود صبر كنندگان بر مهاجرت، أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ‌: اجر ايشان بيشمار، يعنى از بسيارى ثواب ممكن نباشد شماره آن نمايند.

اصبغ بن نباته روايت كند كه با حضرت امير المؤمنين عليه السلام به عيادت امام حسين عليه السلام رفتم، امير فرمود: چگونه اى يابن رسول اللّه؟ گفت:

الحمد للّه خود را بهتر مى‌يابم، بعد فرمود مرا بنشانيد. چون او را نشاندند فرمود:

شنيدم از جدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يا بنىّ انّ فى الجنّة شجرة يقال لها شجرة البلوى يؤتى باهل البلاء و لا ينصب لهم ميزان و لا ينشر لهم ديوان، بل يصبّ عليهم الاجر: اى پسر من بدرستى كه در بهشت درختى است آن را شجرة البلوى گويند، نامزد اهل بلا باشد، نصب ننمايند براى ايشان ميزان اعمال و نشر نكنند

جلد 11 - صفحه 228

براى آن ديوان، بلكه مزد صبر را بر ايشان ريزان سازند، بعد تلاوت فرمود: «انما يوفّى الصّابرون ...» «1»

شأن نزول:

كفار قريش به حضرت عرض كردند تو را چه بر آن داشته كه اقتدا به اشراف قوم خود نكنى و دين جديدى تاسيس كنى؛ آيه شريفه نازل شد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6» إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى‌ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «7» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ «8» أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9» قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»

ترجمه‌

آفريد شما را از يك تن پس آفريد از او زنش را و ايجاد كرد براى شما از چهارپايان هشت جفت مى‌آفريند شما را در شكمهاى مادرانتان آفريدنى بعد از آفريدنى در تاريكيهاى سه گانه اينست خداوند پروردگار شما مر او را است پادشاهى نيست خدائى جز او پس كجا برگردانده ميشويد

اگر نا سپاسى‌

جلد 4 صفحه 485

كنيد پس همانا خدا بى‌نياز است از شما و نمى‌پسندد براى بندگان خود ناسپاسى را و اگر شكر كنيد مى‌پسندد آنرا براى شما و برنميدارد بردارنده بار گرانى بار گران ديگرى را پس بسوى پروردگار شما است بازگشت شما پس خبر ميدهد شما را بآنچه كه ميكرديد همانا او دانا است بآنچه در سينه‌ها است‌

و چون برسد بانسان بدحالى و گزندى ميخواند پروردگارش را بازگشت كنان بسوى او پس چون ببخشد باو نعمتى از خود فراموش ميكند آنچه را كه بود ميخواند براى دفع آن از پيش و قرار ميدهد براى خدا همتايانى تا گمراه كند از راه او بگو برخوردار باش بكفر خود اندكى همانا تو از اهل آتشى‌

آيا كسيكه او عبادت كننده است در اوقات شب سجده‌كنان و ايستاده بيم دارد از سراى آخرت و اميد دارد رحمت پروردگار خود را بگو آيا يكسانند آنانكه ميدانند و آنها كه نميدانند جز اين نيست كه پند ميگيرند خردمندان‌

بگو اى بندگان من كه گرويديد بترسيد از پروردگارتان براى آنانكه نيكى كردند در اين جهان نيكى است و زمين خدا وسيع است جز اين نيست كه تمام داده ميشود به صبر كنندگان پاداششان بيشمار.

تفسير

خداوند منّان در مقام بيان قدرت و نعمت خود ميفرمايد كه خلق فرمود شما را از يكنفر كه حضرت آدم ابو البشر باشد پس آفريد از فاضل طينت او جفتش حوّاء را كه شرح آن مفصّلا در اوّل سوره نساء گذشت و نيز خلق فرمود براى شما از شتر و گاو و گوسفند و بز هشت جفت چنانچه در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از انزال خدا در اين آيه خلق او است آنها را و اين براى آنستكه فيض از عالم غيب نازل و بعالم شهود ميرسد و باران از آسمان ميآيد و گياه ميرويد و حيوان از آن متولد ميشود و لفظ ثمّ بمناسبت تراخى خلق حوا است از خلق آدم عليه السّلام كه مستفاد از كلام است نه خلق بنى آدم و مراد از جفت نر و ماده هر يك از اين چهار نوع حيوان است باعتبار دو صنف اهلى و وحشى از گاو و گوسفند و بز و دو صنف عراب و بختى از شتر يا مراد هر يك از نر و ماده آن چهار نوع است باعتبار آنكه هر يك جفت ديگر است يا مراد صنف است چون نر و ماده هر حيوانى دو صنف از آن حيوانند و در هر حال مراد همان هشت جفت‌

جلد 4 صفحه 486

مذكور در سوره انعام است كه بعضى از اخبار دالّه بر معناى اوّل آنجا گذشت و خداوند خلق مى‌فرمايد شما را در شكمهاى مادرانتان خلقى بعد از خلقى از نطفه و علقه و مضغه و استخوانهاى برهنه از گوشت و پوشيده شده بآن و خلق آخر كه آن انسان كامل است و اشرف مخلوقات كه اگر خود را بمقام لايق خويش برساند از ملك برتر شود و اين مراتب را در سه تاريكى سير مينمايد كه تاريكى شكم و تاريكى رحم و تاريكى مشيمه باشد چنانچه در مجمع از امام باقر عليه السّلام و در توحيد از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده و مشيمه پوستى است كه در رحم روى بچه كشيده شده اين چنين قادر مقتدرى خداوند و پروردگار شما است و مالكيّت ملك وجود اختصاص باو دارد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن او است و معبود بحقّى جز او نيست و با اينهمه جهات استحقاق براى پرستش و ستايش چگونه از او منصرف ميشويد و بپرستش جماداتيكه بهيچ وجه لياقت ندارند مى‌پردازيد و اگر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كبرياش ننشيند گرد چون او بى‌نياز از مردم و عبادت آنها و مأمون از معصيتشان است ولى راضى بكفر آنها نيست چون ميداند براى آنها ضرر دارد خداوند بندگان خود را دوست دارد و از پدر و مادر مهربان بآنها مهربانتر است و ارحم الرّاحمين است چگونه راضى ميشود بندگانش در دنيا بمضارّ كفر گرفتار و در آخرت به تبعات آن دچار شوند و اگر شكرگزارى نمايند از نعم بى‌پايان او باطاعت و ترك معصيت مى‌پسندد آن شكرگزارى را از آنها و خشنود ميشود بآن چون سعادت دنيا و آخرت آنها در آن است بيشتر از پدر مهربانى كه راضى و خشنود ميشود از پسرى كه تحصيل ميكند موجبات ترقّى و تعالى و خوشبختى خود را و قمّى ره فرموده مراد از كفر در اينجا كفران نعمت است و در محاسن نقل نموده كه كفر اينجا خلاف مذهب حقّ و شكر ولايت و معرفت است و هيچ كس بار گران ديگرى را بدوش نميگيرد يعنى هر كس كه گناهى بر گردن دارد ضررش بخودش ميرسد نه بغير و بازگشت همه در قيامت بحكم خدا است پس آگاه ميكند آنها را از اعمال خوب و بدشان بمحاسبه و مجازات حتى نيّتهاى قلبى و ارادات باطنى بندگان را كه بارز نشده و در كمون سينه آنها مانده است خدا ميداند و با آنها حساب ميكند اگرچه بر آنها عقاب نفرمايد و تحقيق اينمعنى در ذيل آيه‌

جلد 4 صفحه 487

شريفه‌ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ‌ گذشت و چون در كمون ذات هر كس اعتراف بتوحيد حقّ وجود دارد نهايت آنكه هوى و هوس نفسانى و تمايلات شهوانى منصرف مينمايد شخص را از عمل بمقتضاى آن وقتى كه بانسان گزند و ضرر و بلا و محنتى برسد قهرا متوجه بخدا ميشود و تضرّع و زارى ميكند و رفع آن بلا را از او ميخواهد و چون تفضّل و احسان الهى شامل حال او گشت و متنعّم بنعمت حق شد فراموش ميكند آن گرفتارى خود را كه براى رفع آن متوسل بعنايت الهى شده بود يا آن دعا و تضرّع و زارى خود را كه بدرگاه خدا ميكرد پيش از رفع بلا و قرار ميدهد براى خداوند امثال و اقرانى در عبادت و اطاعت از بت‌ها و بندگان خدا تا در نتيجه گمراه شود و گمراه كند خلقى را از راه خدا پرستى و اين بسيار صفت بدى است چون انسان بايد در هيچ حال احوال سابقه خود را فراموش نكند و اگر از كسى در وقت گرفتارى باو خيرى رسيد در زمان وسعت در نظر داشته باشد و اگر بتواند تلافى كند و بايد بچنين شخصى گفت چند روزى از اين ناشكرى خود و كفران نعمت الهى در دنيا بهره‌بردارى كن كه بالاخره تو از اهل آتش جهنمى و بايد بسوزى در آن و آيا چنين شخصى خوبست يا كسيكه در ساعاتى از شب مشغول بنماز و قنوت و سجود و قيام در پيشگاه الهى است از ترس عذاب قيامت و اميد برحمت خدا كه بهترين حالات اهل ايمان است چنانچه در علل از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل شده كه مراد نماز شب است و آيا كسانيكه داراى ايمان و اعتقاد بصدق وعده حق ميباشند مساوى هستند در فضيلت و شرافت و سعادت دنيا و آخرت با كسانيكه متزلزل و شاك و جاهل و غافلند و در روايات ائمه اطهار قانت در آناء ليل بامير المؤمنين عليه السّلام و متمتّع بكفر خود قليلا بمخالف او و كسيكه نسبت سحر به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله ميداد و متضرّر ميشد و توبه ميكرد و فراموش مينمود و شكّاك بود تأويل شده است و الّذين يعلمون را بخودشان و الّذين لا يعلمون را بدشمنانشان و اولو الالباب را بشيعيانشان تفسير فرموده‌اند و معلوم است كه تذكّر و اتّعاظ باين مواعظ و نصايح مخصوص باهل ايمان و عقول صافيه از كدورات است و در اينجا از امام حسن مجتبى عليه السّلام نقل شده و نيز قمى ره فرموده كه مراد از اولو الالباب‌

جلد 4 صفحه 488

اولو العقول است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه اهل ايمان را امر بتقوى و اطاعت خدا فرمايد و نويد دهد ايشان را بآنكه كسيكه در دنيا خوبى كند خواه در باره خود بعبادت و اطاعت خدا و خواه در باره غير بدستگيرى و اعانت خداوند باو در دنيا و آخرت جزاى خير عنايت خواهد فرمود و جزاى خير در دنيا از قبيل صحّت و عافيت و امنيّت و اطمينان قلب بمواعيد الهيه است و براى جزاى دنيوى كه عطا فرموده از اجر اخروى او كاسته نخواهد شد و اگر در بلدى نتواند بوظائف دينى خود قيام نمايد و مهاجرت كند از آن بلد خداوند كفالت امور او را خواهد نمود و چون او كار خوبى كرده خدا هم جزاى خوب در دنيا و آخرت باو خواهد داد و چون او صبر نموده بر اطاعت خدا و مشقت هجرت از وطن و توقف در غربت خداوند باو بقدرى اجر ميدهد كه كسى از عهده حساب آن نمى‌تواند بيرون آيد و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود كه وقتى منتشر شود و منصوب گردد ديوانها و ميزانهاى اعمال منتشر نشود و منصوب نگردد براى اهل بلا ديوان و ميزانى و اين آيه را تلاوت نمود و در كافى از آن حضرت بدخول اهل صبر در بهشت بدون حساب تفسير شده است و كلمه يرضه در اصل يرضاه بوده است و الف در جواب شرط بجزمى ساقط شده است و باشباع ضمّه و سكون‌ها نيز قرائت نموده‌اند و ليضلّ عن سبيله بفتح يا نيز قرائت شده و در هر حال لام براى بيان عاقبت است نه تعليل و تخويل اعطاء تفضلى است كه از باب استحقاق نباشد و ظاهرا مراد از نسيان منظور نداشتن باشد نه فراموشى واقعى و اللّه اعلم‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قُل‌ يا عِبادِ الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُم‌ لِلَّذِين‌َ أَحسَنُوا فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا حَسَنَةٌ وَ أَرض‌ُ اللّه‌ِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّي‌ الصّابِرُون‌َ أَجرَهُم‌ بِغَيرِ حِساب‌ٍ «10»

بفرما ببندگان‌ ‌من‌ اي‌ بندگان‌ ‌من‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديد بپرهيزيد ‌از‌ مخالفت‌ پروردگار ‌خود‌ و متقي‌ شويد ‌از‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ احسان‌ كردند و نيكي‌ نمودند ‌در‌ ‌اينکه‌ دنيا حسنه‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ثبت‌ ميشود و زمين‌ ‌خدا‌ وسعت‌ دارد ‌هر‌ جا بخواهيد ميتوانيد برويد جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ خداوند ايفاء ميفرمايد صبر كننده‌گان‌ ‌را‌‌-‌ اجر ‌آنها‌ ‌را‌ بدون‌ حساب‌.

قُل‌ يا عِبادِ عبادي‌ بوده‌ كسره‌ بجاي‌ ‌ يا ‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ يك‌ نوع‌ عنايتيست‌ ‌که‌ خداوند مؤمنين‌ ‌را‌ ببندگي‌ پذيرفته‌ و ياد ميكند.

الَّذِين‌َ آمَنُوا بايمان‌ تنها قناعت‌ نكنيد ايمان‌ ‌خود‌ ‌را‌ مقرون‌ بتقوي‌ كنيد.

جلد 15 - صفحه 292

اتَّقُوا رَبَّكُم‌ مراتب‌ تقوي‌ بسيار ‌است‌ و ‌در‌ اينجا اطاعة اوامر الهي‌ و ترك‌ منهيات‌ ‌او‌ كنيد بدانيد لِلَّذِين‌َ أَحسَنُوا عمل‌ نيك‌ بجا آوردند ‌که‌ احسان‌ بنفس‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ احسان‌ بغير.

فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا حَسَنَةٌ ‌که‌ كوچك‌ و بزرگ‌ اعمال‌ ‌شما‌ ‌از‌ اتيان‌ ‌به‌ واجبات‌ و مستحبات‌ و ترك‌ محرمات‌ ‌که‌ افضل‌ اعمال‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ مرويست‌ ‌که‌ ‌در‌ خطبه شعبانيه‌ ‌که‌ پيغمبر (ص‌) فضائل‌ ماه‌ رمضان‌ ‌را‌ و اعمال‌ صالحه ‌آن‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمود پرسيدند

‌ما افضل‌ الاعمال‌ ‌في‌ ‌هذا‌ الشهر ‌قال‌ الورع‌ ‌عن‌ محارم‌ اللّه‌.

وَ أَرض‌ُ اللّه‌ِ واسِعَةٌ ‌اگر‌ ‌در‌ محلي‌ هستيد ‌که‌ دسترسي‌ باحكام‌ الهي‌ نداريد ‌ يا ‌ نميتوانيد بوظائف‌ ديني‌ عمل‌ كنيد ‌ يا ‌ ‌در‌ شكنجه كفار واقع‌ شده‌ايد مهاجرت‌ كنيد زمين‌ ‌خدا‌ وسعت‌ دارد بجايي‌ برويد ‌که‌ بتوانيد بوظائف‌ ديني‌ عمل‌ كنيد لذا فتوي‌ ميدهند ‌که‌ رفتن‌ بمحلي‌ ‌که‌ دسترسي‌ باحكام‌ دين‌ ندارد، حرام‌ ‌است‌ مثل‌ بعض‌ مراكز كفر.

إِنَّما يُوَفَّي‌ الصّابِرُون‌َ أَجرَهُم‌ بِغَيرِ حِساب‌ٍ صبر چه‌ ‌بر‌ زحمت‌ عبادت‌ ‌باشد‌ و چه‌ ‌بر‌ ترك‌ معاصي‌ و چه‌ ‌بر‌ شدائد و بليات‌ ‌باشد‌ اجر بي‌ حساب‌ دارد و چه‌ ‌بر‌ تحمل‌ مشاق‌ ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- خطوط اصلی برنامه بندگان مخلص: در حقیقت آیات گذشته که مقایسه‌ای میان مشرکان مغرور و مؤمنان مطیع فرمان خدا و نیز میان عالمان و جاهلان شده بود، در اینجا خطوط اصلی برنامه‌های بندگان راستین و مخلص را ضمن «هفت دستور» که در طی چند آیه آمده و هر آیه با خطاب «قل» شروع می‌شود بیان شده است.

نخست از تقوا شروع می‌کند و به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله دستور می‌دهد: «بگو: ای بندگان

ج4، ص215

من که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت پروردگارتان بپرهیزید» (قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ).

آری! تقوا که همان خویشتن داری در برابر گناه، و احساس مسؤولیت و تعهد در پیشگاه حق است نخستین برنامه بندگان مؤمن خدا و معیار شخصیت و کرامت انسان در پیشگاه پروردگار است.

در دومین دستور به مسأله «احسان و نیکوکاری» در این دنیا که دار عمل است پرداخته، و از طریق بیان نتیجه احسان، مردم را به آن تشویق و تحریص می‌کند، می‌فرماید: «برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده‌اند پاداش نیکی است» (لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ).

آری! نیکوکاری بطور مطلق در این دنیا در گفتار، در عمل، در طرز اندیشه و تفکر نسبت به دوستان، و نسبت به بیگانگان، نتیجه‌اش برخورداری از پاداش عظیم در هر دو جهان است که نیکی جز نتیجه نیک نخواهد داشت.

در حقیقت تقوا یک عامل بازدارنده است، و احسان یک عامل حرکت آفرین که مجموعا «ترک گناه» و «انجام فرائض و مستحبات» را شامل می‌شود.

سومین دستور تشویق به «هجرت» از مراکز شرک و کفر و آلوده به گناه است می‌گوید: «و زمین خداوند وسیع است» اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید (وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ).

که در حقیقت پاسخی است به بهانه جویان سست اراده‌ای که می‌گفتند: ما در سرزمین مکه به خاطر سیطره حکومت مشرکان قادر به انجام وظایف الهی خود نیستیم، قرآن می‌گوید: سرزمین خدا محدود به مکه نیست، مکه نشد مدینه، دنیا پهناور است، به جای دیگر نقل مکان کنید.

این به خوبی نشان می‌دهد که فشار و خفقان محیط در آنجا که امکان هجرت وجود دارد به هیچ وجه در پیشگاه خدا عذر نیست.

و از آنجا که هجرت معمولا همراه با مشکلات فراوانی در جنبه‌های مختلف زندگی است چهارمین دستور را در باره صبر و استقامت به این صورت بیان می‌کند:

ج4، ص216

«صابران اجر و پاداش خود را بی‌حساب دریافت می‌دارند» (إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ).

تعبیر «بغیر حساب» نشان می‌دهد که صابران با استقامت برترین اجر و پاداش را در پیشگاه خدا دارند، و اهمیت هیچ عملی به پایه صبر و استقامت نمی‌رسد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر کشف الاسرار.

منابع