انصاف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

لغت انصاف

انصاف در لغت به معناى به نيمه رساندن است؛ مثلا آنجا كه مى گويند «انصف الكوز» يعنى آب كوزه را به نيمه رساند و در مورد مردمان آنگاه كه مى گوئيم «انصف فُلانٌ الناس مِن نفسِه»، انصاف در اين جا در مقابل تعصب و حميّت آمده و بدان معنى است كه به نفع مردم از تعصبى كه نسبت به خويش دارد بكاهد و به تعبيرى ديگر نيمى از وجود خود را براى ديگران بگذارد.

انصاف در قرآن

آیه ۱۳۵ سوره نساء:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا؛ اى کسانى‌که ایمان آورده‏‌اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض کنید قطعاً خدا به آ‌چه انجام مى‏دهید آگاه است».

آیه ۱۵۲ سوره انعام:

«وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ و به مال یتیم جز به نحوى [هر چه نیکوتر] نزدیک مشوید تا به حد رشد خود برسد و پیمانه و ترازو را به عدالت تمام بپیمایید هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمی‌کنیم و چون [به داورى یا شهادت] سخن گوئید دادگرى کنید هر چند [در باره] خویشاوند [شما] باشد و به پیمان خدا وفا کنید این‌هاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که پند گیرید».

روایات انصاف

چیستی انصاف

عمرو بن عثمان نقل كرده كه اميرالمؤمنين عليه السلام نزد اصحاب خود رفت و ايشان مشغول به صحبت در مورد جوانمردى بودند، حضرت عليه السلام پرسيدند: شما در كجا بسر مى بريد مگر كتاب خدا را نديده ايد؟ اصحاب پرسيدند: يا اميرالمؤمنين در كجاى كتاب خدا؟ فرمودند: در گفته ى خداوند؛ (إِنَّ اللّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالاِحسان) كه عدل انصاف است و احسان تفضل است. (وسائل الشيعة، ج11، ص434)

امام زين العابدين عليه السلام در رساله معروف به حقوق خود مى فرمايند:... حق همراه آن است كه او را با غلبه در بخشش تا آن جا كه راهى بر آن است همراهى كنى و در غير اين صورت لااقل كمتر از حد انصاف نباشد و همان گونه كه تو را اكرام مى كند وى را اكرام كنى و آن گونه كه از تو نگهدارى مى كند نگهداريش كنى و در آن چه بين تو و او پيش مى آيد مگذار. در هيچ خوى نيكى از تو پيشى بگيرد و اگر سبقت گرفت آن را جبران كنى... (مستدرك الوسائل، ج11، ص164)

امام صادق عليه السلام فرمودند: درخواست انصاف از برادران از انصاف به دور است. (وسائل الشيعة، ج12، ص86)

على عليه السلام: انصاف از خود مانند عدالت در فرمانروايى است. (غررالحكم، ص394)

على عليه السلام مى فرمايند: از انصاف انسان است كه حق را زمانى كه آشكار مى شود، بپذيرد. (بحارالانوار، ج75، ص80)

امام صادق عليه السلام فرمود: شخصى نزد رسول خدا آمد و سؤال كرد: اى رسول خدا علم چيست؟ فرمودند: انصاف. پرسيد: سپس چيست؟ فرمود: گوش دادن به آن پرسيد: سپس چيست؟ فرمود: حفظ آن. پرسيد: سپس چيست اى رسول خدا؟ فرمود: عمل كردن به آن. پرسيد: سپس چيست اى رسول خدا؟ فرمود: گسترش آن. (مشكاة الانوار، ص133)

على عليه السلام: عدل نوعى از انصاف است. (غررالحكم، ص9)

على عليه السلام: اطاعت از بالادست و بزرگداشت هم طبقه و انصاف براى زيردستان از موارد حكمت است. (غررالحكم، ص59)

موجبات انصاف

رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:... و اما پذيرش سخن ناصح، فزونى در عقل و كمال خردمندى و نيكى عواقب و نجات از سرزنش و مقبول واقع شدن و دوستى و بهره مندى از نور آن و انصاف و پيشى گرفتن در كارها و توان يافتن در اطاعت خدا را در پى دارد پس خوشا به حال آن كه از اين كشتى با هواى نفس سالم بيرون آيد... (بحارالانوار، ج1، ص119)

امام رضا عليه السلام در رابطه با فضيلت و صفات ائمه عليه السلام مى فرمايند:... سلام بر شما اى كسانى كه... به واسطه امامت آنها بر ميانه روى و انصاف جارى مى شود. (بحارالانوار، ج99، ص187)

على عليه السلام: گوهر مرد از كمال جوانمرديش آن است كه آنچه وى را نيكو نمى گرداند ترك كند و... از عقل و خردمنديش آن است كه از خويشتن انصاف به خرج دهد... (بحارالانوار، ج75، ص80)

انواع انصاف

الف ـ انصاف در مورد نفس خود:

على عليه السلام مى فرمايد: نهايت (بالاترين مرتبه) انصاف آن است كه مرد خود را انصاف دهد. (غررالحكم، ص394)

ب ـ انصاف در حق الله:

جابر از اباجعفر عليه السلام نقل مى كند كه ايشان از اميرمؤمنان نقل كرده اند كه در صفين امام عليه السلام خطبه اى ايراد نمودند... سپس فرمودند:... اى مردم بياييد به يارى هم اطاعت خدا كنيم، عدالتش را بپا داريم به عهدش وفا كنيم و درباره او در تمام حقوقش انصاف داشته باشيم چرا كه بندگان خدا به چيزى به اندازه تناصح در اين امور محتاج نيستند... (الكافي، ج8، ص352)

پ ـ انصاف در حق همراه:

امام زين العابدين عليه السلام در رساله معروف به حقوق خود مى فرمايند:... حق همراه آن است كه او را با غلبه در بخشش تا آنجا كه راهى بر آن است همراهى كنى و در غير اين صورت لااقل كمتر از حد انصاف نباشد و همان گونه كه تو را اكرام مى كند وى را اكرام كنى و آن گونه كه از تو نگهدارى مى كند نگهداريش كنى و در آنچه بين تو و او پيش مى آيد مگذار در هيچ خوى نيكى از تو پيشى بگيرد و اگر سبقت گرفت آن را جبران كنى... (مستدرك الوسائل، ج11، ص164)

امام زين العابدين از حضرت على عليه السلام نقل مى كنند كه ايشان مى فرمايند:... حق همراه آن است كه با وى با بخشش بسيار و انصاف برخورد نمايى و به او همان طور احترام بگذارى كه تو را احترام مى كند... (من لايحضره الفقيه، ج2، ص623)

ت ـ انصاف اهل حكومت در حق رعايا:

از على عليه السلام نقل مى كنند: زكات قدرت رعايت انصاف است (نكته اى كه در اين جا قابل ذكر است اين است كه كلمه زكات در خود مفهوم پاك كنندگى را به همراه دارد بنابراين مطلب، انصاف قدرت را از پليدى ها پاك مى كند.) (مستدرك الوسائل، ج7، ص46)

امام على عليه السلام نقل مى كنند... حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در عهدنامه اى به ايشان مى فرمايند:... در آن عهدنامه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم دستور دادن به اميران براى اجراى عدالت در حق رعايايشان و رعايت انصاف از جانب خودشان را يادآورى نمودند؛ قلبت را متوجه رحمت و محبت براى رعيت و دلسوزى بر ايشان و نيكى به ايشان كن... (دعائم الاسلام، ج1، ص353)

امام على عليه السلام مى فرمايند: انصاف سرفصل نجابت است. (غررالحكم، ص394)

امام على عليه السلام نقل مى كنند... حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در عهدنامه اى به ايشان مى فرمايند:.. از ميان مردم هر كه را كه داراى خودپسندى بر مردم و تكبر و كمى انصاف است دور كن... (مستدرك الوسائل، ج13، ص1589)

حضرت على عليه السلام در نامه اى به لشگريان خود مى نويسند: وَ جَعَلَ الوَالِيَ مِنكُم بِمَنزِلَةِ الوَلَدِ مِنَ الوَالِدِ وَالوَالِدِ مِنَ الوَلَدِ فَجَعَلَ لَكُم عَلَيهِ إِنصَافَكُم وَ التَّعدِيلَ بَينَكُم وَالكَفَّ عَن فَيئِكُم...؛ خداوند جايگاه والى را نسبت به شما بمنزله فرزند و پدر و پدر و فرزند قرار داد و رعايت انصاف در مورد شما را بر عهده او و به نفع شما قرار داد... (بحارالانوار، ج32، ص416)

زمانى كه على عليه السلام حذيفة بن يمان را مأمور انجام امور شهر مدائن كرد به وى نوشت: ...تو را به رعايت آسان گيرى در كارهايت و نرمى و عدل در بين رعايايت امر مى كنم اين را بدان كه تو در برابر اين امور و رعايت انصاف ستمديدگان و گذشت از مردم و نيكويى برخورد با آن ها در حد توانت مسئول خواهى بود ـ و در اين زمينه از تو بازخواست خواهد شد ـ. (بحارالانوار، ج28، ص88)

در نامه على عليه السلام به مالك اشتر نخعى هنگام انتصاب وى به ولايت مصر به وى آمده است: ... ثُمَّ انظُر فِي أَمرِ الاَحكَامِ بَينَ النَّاسِ بِنِيَّةٍ صَالِحَةٍ فَإِنَّ الحُكمَ فِي إِنصَافِ المَظلُومِ مِنَ الظَّالِمِ وَالاَخذِ لِلضَّعِيفِ مِنَ القَوِيِّ...؛ ... در امر قوانينى كه در بين مردم جارى است با نيت صالحه نظر كن و به اين نكته واقف باش كه حكم رعايت انصاف مظلوم در قبال ظالم است و بازستاندن حق ضعيف از قوى است... (بحارالانوار، ج74، ص252)

ث ـ انصاف در آنچه دوست دارى:

در نامه على عليه السلام به مالك اشتر نخعى هنگام انتصاب وى به ولايت مصر به وى آمده است:... مالك هواى نفس خود باش و نسبت به آنچه براى تو حلال نيست و نفس تو طالب آن است. بخل بورز اما بخل ورزيدن به نفس، رعايت انصاف در قبال آن امورى است كه نفس تو آنها را دوست دارد و يا از آن بيزار است... (مستدرك الوسائل، ج13، ص160)

ج ـ انصاف در مورد خلق:

على عليه السلام مى فرمايند:... اگر ناگزير به تعصب هستيد، تعصبتان را براى مكارم خصال و اعمال ستوده شده و أمور نيكو قرار دهيد... پس از بين كارهاى ستوده براى... و رعايت انصاف در قبال خلق و... تعصب داشته باشيد. (بحارالانوار، ج14، ص472)

امام صادق عليه السلام مى فرمايند: اصول معاملات بر چهار عنوان است، معامله با خدا، معامله با نفس، معامله با خلق و معامله با دنيا و هر كدام از اين ها داراى هفت ركن هستند... اما اصول معامله با خلق داراى اركان هفتگانه حلم، عفو، تواضع، سخاوت، شفقت، خلوص، عدل و رعايت انصاف است... (مصباح الشريعة، ص5، الباب الاول في العبودية...)

عَن زُرَارَةَ عَنِ الحَسَنِ البَزَّازِ عَن أَبِي عَبدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ فِي حَدِيثٍ لَهُ أَلَا أُخبِرُكُم بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلقِهِ فَذَكَرَ ثَلَاثَةَ أَشيَاءَ أَوَّلُهَا إِنصَافُ النَّاسِ مِن نَفسِكَ...؛ زراره از ابى عبدالله عليه السلام نقل مى كند: آيا شما را به سخت ترين واجباتى كه خداوند بر بندگان خود واجب فرموده است، آگاه نكنم و آن سه چيز است و اولش رعايت انصاف در برابر مردم است... (الكافي، ج2، ص145)

چ ـ انصاف در دعا:

اميرمؤمنان عليه السلام مى فرمايند: لِلدُّعَاءِ شُرُوطٌ أَربَعَةٌ الاَوَّلُ إِحضَارُ النِّيَةِ وَ الثَّانِي إِخلاصُ السَّرِيرَةِ وَالثَّالِثُ مَعرِفَةُ المَسئُولِ وَالرَّابِعُ الاِنصافُ فِي المَسأَلَةِ؛ دعا(ى كامل) چهار شرط دارد، اول حضور نيت در هنگام دعا كردن، خلوص در آن، شناخت خدايى كه از او درخواست شده و چهارم رعايت انصاف در درخواست خود. (ارشاد القلوب، ج1، ص149)

ح ـ انصاف درباره راغبين براى جهاد:

على عليه السلام در نامه اى به عبدالله بن عباس نوشت: ...فرستاده ات نزد من آمد و نامه ات را كه در آن از وضعيت اهل بصره و درگيريشان بعد از جداشدن من از آنها خواندم و بزودى به تو از قوم خبر مى دهم و آنان دو گروهند، بعضى براى خواسته هايى كه دارند مانده اند و گروهى هم از عقوبتى كه از آن مى پرهيزند هراسانند، پس تو هم كسى را كه رغبت به جهاد دارد با عدالتى كه به او مى ورزى و انصافى كه براى وى بكار مى برى بر رغبتش بيفزا... (بحارالانوار، ج32، ص400)

خ ـ انصاف نسبت به مظلوم:

زمانى كه امام على عليه السلام حذيفة بن يمان را مأمور انجام امور شهر مدائن كرد به وى نوشت:... تو را به رعايت آسان گيرى در كارهايت و نرمى و عدل در بين رعايايت امر مى كنم. اين را بدان كه تو در برابر اين امور و رعايت انصاف ستمديدگان و گذشت از مردم و نيكويى برخورد با آنها در حد توانت مسئول خواهى بود ـ و در اين زمينه از تو بازخواست خواهد شد ـ. (بحارالانوار، ج28، ص88)

در نامه امام على عليه السلام به مالك اشتر نخعى هنگام انتصاب وى به ولايت مصر به وى آمده است: ...در امر قوانينى كه در بين مردم جارى است با نيت صالحه نظر كن و به اين نكته واقف باش كه حكم رعايت انصاف مظلوم در قبال ظالم است و بازستاندن حق ضعيف از قوى است... (بحارالانوار، ج74، ص252)

د ـ انصاف در مقابل دشمن:

امام على عليه السلام مى فرمايند: براى برادرت از خون و مال خود بگذر و در مورد دشمنت عدالت و انصافت را به كار ببر و براى عموم مردم خوشرويى و احسانت را به كار گير، بر مردم سلام كن تا بر تو سلام كنند. (بحارالانوار، ج75، ص50)

ذ ـ انصاف در حق ضعفا:

امام على عليه السلام: ...همانا ضعفاى رعيت محتاجترين آنها به انصاف هستند... (مستدرك الوسائل، چ13، ص158)

امام على عليه السلام: اطاعت از بالادست، بزرگداشت هم طبقه و رعايت انصاف براى زيردستان از موارد حكمت است. (غررالحكم، ص59، علائم الحكيم...)

فضيلت انصاف

امام على عليه السلام: بزرگترين ثواب ها ثواب انصاف است. (مستدرك الوسائل، ج11، ص310)

امام صادق عليه السلام: خدايا در اين روز مرا با زينتى از پوشش و عفت نفس بيارا و با لباس قناعت و كفايت روزى بپوشان و به زيور فضل و انصاف زينت بخش به عصمتت اى نگاه دارنده خائفين. (بحارالانوار، ج95، ص35)

امام على عليه السلام: الاِنصافُ عِنوانُ النَّبلِ؛ انصاف سر فصل نجابت است. (غررالحكم، ص394، الانصاف و مدحه...)

امام على عليه السلام: الاِنصَافُ أَفضَلُ الفَضَائِلِ؛ انصاف برترين فضيلت ها است.

امام على عليه السلام: الاِنصَافُ أَفضَلُ الشِّيَمِ؛ انصاف برترين سرشت ها است.

ابومنذر مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: سرور اعمال سه چيز است؛ اول اين كه از خودت در برابر خلق انصاف داشته باشى تا جايى كه از هيچ چيز راضى نشوى مگر آن كه براى مردم هم مثل آن را بخواهى... (الكافي، ج2، ص144، باب الانصاف والعدل)

امام على عليه السلام: إِنَّ أَفضَلَ الاِيمَانِ إِنصَافُ الرَّجُلِ مِن نَفسِهِ؛ برترين ايمانها انصاف مرد از وجود خودش است (انصاف از خود در حقيقت تعصب نداشتن نسبت به خود و رعايت انصاف بين خود و ديگران است.) (مستدرك الوسائل، ج11، ص310) (34 ـ باب وجوب إنصاف الناس ولو من نف)

امام على عليه السلام: تَاجُ الرَّجُلِ عِفَافُهُ وَ زِينُهُ إِنصَافُهُ؛ عتاج سرورى هر مرد عفت نفس او و زينت آن تاج انصاف اوست. (غررالحكم، ص255، العفة...)

فضائل اهل انصاف

امام صادق عليه السلام مى فرمايند: سه چيز است كه خدا هر كدام از آن سه چيز را هنگامى كه بنده نزد او شرفياب مى شود. ببيند بهشت را بر او واجب مى كند اول انفاق در تنگدستى دوم خوشرويى براى همه مردم عالم و سوم انصاف از نفس خود. (الكافي، ج2، ص103 باب حسن البشر)

امام على عليه السلام: سه چيز از حقيقت ايمان است؛ انفاق در حال تنگدستى، انصاف از نفس خود و سلام دادن نسبت به جميع اهل عالم. (مستدرك الوسائل، ج7، ص213) (26 ـ باب استحباب الايثار على النفس)

امام صادق عليه السلام از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كنند كه ايشان مى فرمايند: آيا مى خواهيد از شبيه ترين شما به خودم خبر دهم؟ گفتند: بلى يا رسول خدا فرمود: نيكوترين شما در اخلاق، نرمخوترين شما در برخورد با ديگران (از جانب او آسيبى به كسى نمى رسد)، نيك خوترين شما با خويشاوندانش، دوست دارترين شما به برادران دينى اش، صبورترين شما بر حقيقت، فروبرنده ترين شما خشم را، بهترين شما در گذشت و منصف ترين شما در انصاف از خود چه در حالت رضايت و چه در حالت غضب. (الكافي، ج2، ص240 باب المؤمن و علاماته و صفاته...)

اهل انصاف

امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايند: انفاق به ميزان تنگدستى، گشاده دستى به ميزانى كه در توان دارد، رعايت انصاف در قبال مردم و ابتدا كردن به سلام بر مردم. (الكافي، ج2، ص241 باب المؤمن و علاماته و صفاته)

امام صادق عليه السلام فرمودند: براى مؤمن بلايى سخت تر از محروميت از سه خصلت نيست؛ پرسيدند: آن سه چيست؟ فرمودند: هم يارى آن مقدار كه در دست اوست، انصاف از نفس خود و بسيارى ياد خدا اما من به شما نمى گويم كه سُبحَانَ اللَّهِ وَالحَمدُلِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكبَر بگوييد لكن در هنگامه عمل به آنچه بر وى حلال است و يا بر او حرام است ياد خدا در دل داشته باشد. (وسائل الشيعة، ج15، ص254) (23 ـ باب وجوب اجتناب المحار)

نيازمندان به انصاف

امام على عليه السلام مى فرمايند:... در امور كسانى كه دسترسى به تو ندارند از آنجايى كه در چشم مردم كوچكند و آنها را محقر مى بينند، تفقد كن پس افراد مورد اعتماد خود از اهل خشوع و تواضع را براى آنها بكار گير و اين معتمدين امور آنها را به تو برسانند سپس در بين آنها با قبول عذر و واگذارى به خدا در روزى كه به ديدارش مى رسى عمل كن پس همانا آنها در بين رعيت محتاجترين آنها به انصاف هستند... (مستدرك الوسائل، ج13، ص167 ذكر ما ينبغي أن يأ خذ الوالي به نفسه)

عَن عَلِىٍّ عليه السلام:... فَإِنَّ هَزِيلَ الرَّعِيَّةِ أَحوَجُ إِلَى الاِنصَافِ...؛ على عليه السلام: ...همانا ضعفاى رعيت محتاجترين آنها به انصاف هستند... (مستدرك الوسائل، ج13، ص158 ذكر ما ينبغي للوالي أن ينظر فيه)

انصاف الهى

امام زين العابدين عليه السلام در فرازى از دعاى خود در صحيفه سجاديه مى فرمايند: ...خداوندا عمل (ناچيز) مرا با ترازوى انصافت مسنج... (الصحيفة السجادية، ص174 (41))

امام صادق علیه السلام مي فرمايند: ...خداوندا انصاف تو و راى ظلم ظالمين است (و آنها هيچگاه از آن مصون نخواهند بود)... (بحارالانوار، ج91، ص336، باب 45) ـ بعض أدعية موسى بن جعفر صلوات الله عليهما عَن زِينِ العَابِدِينَ عليه السلام: اللَّهُمَّ لَا تَفتِنِّي بِالقُنُوطِ مِن إِنصَافِكَ... امام زين العابدين عليه السلام در فرازى از دعاى خود در صحيفه سجاديه مى فرمايند: خداوندا مرا با يأس از انصاف خود امتحان مكن... (الصحيفة السجادية، ص72 (14))

امام صادق علیه السلام مي فرمايند: ...خداوند خوهاى بد پيروان ما را به نيك تبديل مى كند و نيكى هاى دشمنان ما را به خوهاى بد مبدل مى سازد و به جلال و وجه خداوند قسم كه اين از مصاديق عدل و انصاف الهى است و قضاى الهى را چيزى عوض نمى كند... (بحارالانوار، ج5، ص233 باب 10 ـ الطينة والميثاق)

نقطه مقابل انصاف

امام صادق علیه السلام مي فرمايند: اعرِفُوا العَقلَ وَ جُندَهُ... الاِنصَافُ وَ ضِدَّهُ الحَمِيَّةَ...؛ عقل و لشگريان او را بشناسيد؛... و انصاف و نقطه مقابل آن تعصب است... (الكافي، ج1، ص20)

موانع انصاف

امام على عليه السلام مى فرمايند: تحمل فخرفروشى شرف سخت تر از تحمل طغيان مال و منال است و آنچه كه در فقر باعث عدم صبر مى شود ذلت آن است همان طور كه بزرگى غنا مانع از كرامت انصاف مى گردد مگر آن كس ‍ كه در غريزه اش نيرو و رگ و ريشه اى برتر باشد كه وى را به طرف همت بكشاند. (شرح نهج البلاغة، ج20، ص302 الحكم المنسوبة... ص253)

آثار انصاف

اما على عليه السلام مى فرمايند: انصاف برادرى را پايدار مى گرداند. (مستدرك الوسائل، ج11، ص310) (34 ـ باب وجوب إنصاف الناس و لو من نف)

امام جواد عليه السلام مى فرمايند: سه خصلت است كه با آن محبت جلب مى گردد؛ رعايت انصاف در معاشرت، هم يارى در حال سختى و آسانى و رجوع با قلب سليم از خطاها. (بحارالانوار، ج75، ص82)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايند: كسى كه راستگويى الهام بخش كلامش باشد و انصاف از خود داشته باشد و به پدر و مادرش نيكى كند و صله ارحام را بجا آورد، اجلش به تأخير مى افتد. روزى اش گسترده مى شود، از عقلش بهره مى برد و حجتش را در روز درخواست به وى مى موزند. (أعلام الدين، ص265، من الاخبار في العظات و الاداب...)

امام على عليه السلام در ديوان منسوب به ايشان مى فرمايند: اگر خواستار منزلت شرافتمندها هستى پس بر توست كه به احسان و انصاف روى آورى. (ديوان الامام علي عليه السلام، ص284 امر به فضل و عفو و احسان...)

امام على عليه السلام: الاِنصَافُ رَاحَةٌ وظ الشَّرُّ وَقَاحَةٌ؛ انصاف راحتى و بدى بى حيايى است. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)

امام على عليه السلام: الاِنصَافُ يَستَدِيمُ المَحَبَّةَ؛ انصاف محبت را پايدار مى كند. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف)

امام على عليه السلام: مَن كَثُرَ إِنصَافُهُ تَشاهَدَتِ النُّفُوسُ بِتَعدِيلِهِ؛ كسى كه انصافش زياد باشد مردمان به درستى و راستيش گواهى دهند. (غررالحكم، ص395، آثار الانصاف...)

امام على عليه السلام: الاِنصافُ يَألَفُ يَتَأَلَّف القُلُوبَ؛ انصاف دلها را به يكديگر گره مى زند. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)

امام على عليه السلام: الاِنصَافُ يَرفَعُ الخِلافَ وَ يُوجِبُ الاِئتِلافَ؛ انصاف اختلاف را از ميان مى برد و باعث همبستگى مى گردد. (غررالحكم، ص 39 آثار الانصاف...)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايند: سَيِّدُ الاَعمَالِ ثَلَاثَةٌ إِنصَافُ النَّاسِ مِن نَفسِكَ...؛ سرور اعمال سه چيز است؛ انصاف از نفس خود در قبال مردم... (مستدرك الوسائل، ج11، ص308) (34 ـ باب وجوب إنصاف الناس ولو من نف)

آثار منع انصاف

امام على عليه السلام: كسى كه جلو انصاف را بگيرد، خداوند امكان و توفيق را از او سلب مى كند. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)

امام على عليه السلام: مَن عَدِمَ إِنصَافَهُ لَم يَصحَب؛ كسى كه انصاف ندارد، همراهى نمى يابد. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)

منابع