مصحف على علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مصحف حضرت على علیه‌السلام به ترتیب نزول، طبق قرائت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مشتمل بر تنزیل و تأویل و تفسیر و جوانب عمومی ‌‌آیات، همراه با بیان شأن نزول، محکم و متشابه، عام و خاص و ناسخ و منسوخ بود.


تعلیم کامل قرآن به حضرت علی

در روایات فراوانى آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله در ایام حیات خویش، پیوسته در ساعاتى از شبانه‌روز آیات نازل شده و تأویل آن را به على علیه‌السلام مى‌آموخت. ابوالفتاح از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌‌کند که ایشان فرمود: خداوند تنزیل و تأویل را به پیامبرش آموخت و فرستاده خدا صلی الله علیه و آله آن را به على علیه‌السلام یاد داد.-[۱]

اصبغ بن نباته می‌‌گوید: وقتى على علیه‌السلام بر مسند خلافت نشست و مردم با او بیعت کردند، فرمود: به خدا! من از هر مدعى دانشى به قرآن و تأویلش داناترم... سوگند به آن که دانه را شکافت و جاندار را پدید آورد! اگر از هر آیه‌اى بپرسید، به شما گزارش کنم که چه زمانى نازل شد و درباره چه چیزى نزول یافت و به شما ناسخ و منسوخ، خاص و عام، محکم و متشابه و مکى و مدنى بودن آن را خبر دهم.-[۲]

نیز حضرت على علیه‌السلام فرمود: من ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، فصل و وصل و حروف و معانى قرآن را نیز می‌‌دانم. به خدا! هیچ حرفى بر محمد صلی الله علیه و آله نازل نشد. مگر آن که من می‌‌دانم که درباره چه کسى و در چه روزى و چه جایى نزول یافت. به خدا! «ان هذا لفى الصحف الاولى صحف ابراهیم و موسى»؛-[۳] پیش من است. من آن‌ها را از فرستاده خدا صلی الله علیه و آله به ارث برده‌ام.-[۴]

نیز فرمود: آنچه را غایب بودم، (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) حفظ می‌‌کرد و زمانى که بر او وارد می‌‌شدم به من می‌‌فرمود: اى على! پس از تو، خدا فلان آیه را نازل کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله آن آیه را براى من می‌‌خواند و تأویلش را نیز به من مى‌آموخت.-[۵]

عبدالله بن حسن بن حسن بن على از پدرش، از جدش چنین نقل می‌‌کند: پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه در روز بر او وحى نازل می‌‌شد، آن روز به شب نمی‌‌رسید مگر آن که آن را به على علیه‌السلام گزارش می‌‌کرد و هرگاه در شب بر او نازل می‌‌شد، آن شب به روز نمی‌‌رسید مگر آن که آن را به على علیه‌السلام خبر می‌‌داد.-[۶]

حضرت على اولین جمع کننده قرآن

ابن ابى‌الحدید معتزلى می‌‌گوید: همه اتفاق دارند که على علیه‌السلام قرآن را در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله حفظ می‌‌کرد و غیر از او کسى قرآن را حفظ نمی‌‌کرد و او اول کسى است که قرآن را جمع‌آورى کرد.-[۷]

بیشتر محققان و تاریخ‌نویسان برآنند که جمع و ترتیب سوره‌ها بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله به دست امیرمومنان حضرت على علیه‌السلام، سپس زید بن ثابت و دیگر صحابه بزرگوار انجام گرفت.-[۸]

ابن فارس از عبد خیر نقل می‌‌کند که پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، على علیه‌السلام نخستین کسى بود که قرآن را گرد آورد.-[۹]

بنابر نظر علماى شیعه و اهل سنت، حضرت على علیه‌السلام آغازگر تدوین قرآن ـ بنابر وصیت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ پس از رحلت آن حضرت بود. علماى اهل سنت نام چهار نفر را به عنوان نخستین جامع و مدون قرآن نام می‌‌برند که حضرت على علیه‌السلام در رأس آن‌ها قرار دارد. این چهار نفر عبارتند از: على علیه‌السلام، ابوبکر، عمر و سالم مولى حذیفه.-[۱۰]

حضرت على علیه‌السلام می‌‌فرماید: «لما قبض رسول الله صلی الله علیه و آله اقسمت الا اضع ردائى عن ظهرى حتى اجمع مابین اللوحین فما وضعت ردائى حتى جمعت القرآن»؛ وقتى رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت کرد، قسم یاد کردم که ردا بر دوش نگیرم تا وقتى که قرآن را جمع‌آورى کنم و ردا برنگرفتم تا قرآن را جمع‌آورى نمودم.

ابن ابى الحدید می‌‌نویسد: لما قبض النبى صلی الله علیه و آله جلس على فألّفه کما انزل الله و کان به عالما؛-[۱۱] وقتى رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت نمود، على علیه‌السلام قرآن را آن گونه که نازل شده بود، تنظیم نمود و به نزول آن آگاه و دانا بود.

سلیم بن قیس از سلمان نقل می‌‌کند، على علیه‌السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ملازم خانه شد و قرآن را تألیف نمود و از خانه بیرون نیامد تا این که قرآن را از ورقه‌هاى کاغذ، چوب‌ها، چرم‌ها و قطعات دیگر در یک جا جمع کرد و در پارچه‌اى گذاشت و مهر نمود.

ابن شهر آشوب می‌‌نویسد: پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله به على علیه‌السلام فرمود: یا على! این کتاب خداست، با خود بردار. پس على علیه‌السلام آن را در پارچه‌اى نهاد و به منزل برد و پس از رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله آن را بر طبق نزول تألیف نمود و به آن آگاه و عالم بود.-[۱۲]

محمد بن سیرین گوید: چون آغاز خلافت ابوبکر شد، على بن ابى‌طالب علیه‌السلام در خانه خود نشست. به ابوبکر گفتند: که او از بیعت با تو کراهت دارد. این بود که ابوبکر او را ملاقات کرد و گفت: آیا از بیعت با من کراهت دارى؟ على علیه‌السلام گفت: با خود پیمان بسته‌ام که جز روز جمعه ردا به دوش نگیرم تا کتاب خدا را در مصحفى گردآورم، پس آن را انجام داد.-[۱۳]

ابن ندیم می‌‌نویسد: زمان وفات پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت على علیه‌السلام احساس کرد مردم فال‌هاى بدى می‌‌زنند. از این دو قسم یاد کرد که عبا به دوش نگیرد تا قرآن را جمع کند. پس سه روز در خانه نشست تا قرآن را جمع‌آورى کرد و آن اولین مصحفى بود که همه قرآن در آن جمع شده بود.-[۱۴]

گرچه «ابن حجر» خبر جمع‌آورى حضرت على علیه‌السلام را ضعیف می‌‌شمارد و می‌‌گوید: بر فرض صحت؛ مراد از جمع، حفظ تمام آن بوده است و مستشرقین هم دل به این سخن داده‌اند. اما باید گفت: نه تنها على علیه‌السلام نخستین گردآورنده قرآن نزد شیعیان است، بلکه اهل تسنن نیز روایات فراوانى در این باره ذکر کرده‌اند.-[۱۵] توجیه این که على علیه‌السلام قرآن را در سینه خود جمع کرده بود، با روایاتى که با صراحت می‌‌گویند: تمام قرآن در کتابى جمع‌آورى گردید، سازگارى ندارد.-[۱۶]

به گفته سید حسن صدر روایاتى که از اهل بیت علیهم‌السلام نقل شده که على علیه‌السلام اولین جامع قرآن است، از حد احصأ و شماره خارج است.-[۱۷]

ترتیب سوره‌هاى مصحف حضرت على

ترتیب دقیق آیات و سوره‌ها طبق نزول آن‌ها در این مصحف رعایت شده بود و کاملاً مراحل و سیر نزول آیات در آن روشن بود و بدین وسیله سیر تشریع و احکام، مخصوصاً مسأله ناسخ و منسوخ در قرآن فهمیده می‌‌شد.-[۱۸]

جمع‌آورى قرآن توسط حضرت على علیه‌السلام به ترتیب نزول و تقدیم منسوخ بر ناسخ بود.-[۱۹] شیخ مفید می‌‌گوید: على علیه‌السلام در مصحف خود منسوخ را بر ناسخ مقدم فرمود.-[۲۰]

ابورافع می‌‌گوید: آن را چنان که خدا نازل کرد، فراهم آورد و بدان آگاه بود.-[۲۱] سالم بن ابى‌سلمه می‌‌گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: على علیه‌السلام پس از آن که آن را نوشت به میان مردم آورد و فرمود: این کتاب خداست؛ چنان که خدا آن را بر محمد صلی الله علیه و آله نازل کرد.-[۲۲]

جابر می‌‌گوید: من از امام باقر علیه‌السلام شنیدم که فرمود: هیچ یک از مردم نیست که بگوید: قرآن را چنان که خدا نازل کرد، گردآورده است؛ مگر آن که دروغ می‌‌گوید و جز على بن ابى‌طالب و امامان پس از او آن را چنان که خدا نازل کرد، کسى گرد نیاورد و حفظ نکرد.-[۲۳]

محمد بن سیرین می‌‌گوید: آن را بر (وفق ترتیب) تنزیلش نوشت و ناسخ را در پى منسوخ نوشت و از حضرت على علیه‌السلام نقل می‌‌کند که فرمود: من سوگند یاد کرده‌ام که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله عبا بر دوش نگیرم تا آن که قرآن را چنانچه نازل شد، گردآورم.

مسعودى نیز نقل می‌‌کند که على علیه‌السلام فرمود: این کتاب خداست. من آن را چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان داد و وصیت کرد به همان گونه که نازل شد، فراهم آوردم.

ویژگى‌هاى مصحف حضرت على

در مصحف حضرت على علیه‌السلام قرائت آیات طبق قرائت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که اصلى‌ترین قرائت بود، ثبت شده بود و هرگز براى اختلاف قرائت در آن راهى نبود. بدین ترتیب راه براى فهم محتوا و تفسیر صحیح آیه هموار بود.

خصوصیت دیگر مصحف حضرت على علیه‌السلام این بود که مشتمل بر تنزیل و تأویل بود، البته در حاشیه مصحف. این حواشى بهترین وسیله براى فهم معانى قرآن و دفع بسیارى از مبهمات بود.-[۲۴]

ابن اشته در مصاحف خود از ابن سیرین نقل می‌‌کند که على علیه‌السلام در مصحفش ناسخ و منسوخ را نیز نوشت.-[۲۵] شیخ طبرسى نیز از سلمان فارسی نقل می‌‌کند که آن حضرت قرآن را مشتمل بر تنزیل و ناسخ و منسوخ نوشت.-[۲۶]

شیخ مفید در کتاب «الارشاد» نقل می‌‌کند که حضرت على علیه‌السلام تأویل بعضى آیات و تفسیر آن‌ها را به تفصیل در آن می‌‌نوشت.-[۲۷] سلیم بن قیس از على علیه‌السلام نقل می‌‌کند که فرمود: هر آیه‌اى که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل می‌‌شد، خواندن آن را به من مى‌آموخت و به من دیکته می‌‌کرد تا آن را به خط خود بنویسم و تفسیر، تأویل، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابهات آیات قرآن را به من تعلیم می‌‌داد. سپس از خدا می‌‌خواست تا توفیق فهمیدن قرآن و حفظ کردن آن را به من عطا فرماید. هر آیه و مطلبى را که پیامبر صلی الله علیه و آله به من آموخته و دیکته کرده بود، نوشتم و هیچ آیه‌اى را فراموش نکردم.-[۲۸]

مرحوم بلاغى در مقدمه تفسیر «آلاءالرحمن»-[۲۹] می‌‌نویسد: مصحف حضرت على علیه‌السلام مشتمل بر جوانب عمومی ‌‌آیات بود به طورى که اختصاص به زمان و مکان و شخص معینى نداشت و مانند خورشید و ماه جریان داشت. این است مقصود على علیه‌السلام از تأویل در کلامش: «من کتاب را به آن‌ها عرضه کردم، در حالى که داراى تنزیل و تأویل بود».

در احتجاج طبرسى-[۳۰] آمده است که حضرت على علیه‌السلام خطاب به طلحه فرمود: هر آیه‌اى که خداوند بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل نمود، نزد من است. بر املاء ایشان و خط من و تأویل همه آیات و حلال و حرام و حدود و احکام یا هر چیزى که امت تا روز قیامت بدان احتیاج داشته باشند، حتى دیه خراشى که بر بدن وارد آید، با املأ پیامبر صلی الله علیه و آله و خط من نوشته شده است.

بنابراین مصحف حضرت على علیه‌السلام به ترتیب نزول، طبق قرائت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مشتمل بر تنزیل و تأویل و تفسیر و جوانب عمومی ‌‌آیات، همراه با بیان شأن نزول، محکم و متشابه، عام و خاص و ناسخ و منسوخ بود و طبق گفته امام باقر علیه‌السلام جز على بن ابى‌طالب علیه‌السلام، دروغ گفته است کسى که بگوید قرآن را چنان که نازل شد، جمع کردم و به گفته محمد بن سیرین اگر جن و انس جمع گردند که این گونه قرآن را بنویسند، نمی‌‌توانند.

آیا مصحف حضرت على غیر از این قرآن است؟

آقاى حجتى در کتاب تاریخ قرآن می‌‌نویسد: «مسلما متن و محتواى قرآن حضرت على علیه‌السلام ـ منهاى ترتیب سور آن ـ هیچ تفاوتى با قرآن موجود ندارد».-[۳۱]

دکتر رامیار نیز می‌‌نویسد: «در این که مصحف على علیه‌السلام از نظر ترتیب سوره‌ها با قرآن موجود مغایر و متفاوت بوده، گفتگویى نیست و در این که اضافاتى هم در مصحف على علیه‌السلام بوده، حرفى نیست. اما می‌‌دانیم که این اضافات جزء قرآن نبوده است. چرا که خود حضرت خطاب به طلحه فرمودند: اى طلحه! اگر به آنچه در قرآن است عمل کنید، از آتش جهنم رهایى خواهید یافت و اهل بهشت خواهید بود که حجت ما و بیان حق ما و وجوب طاعت ما در آن است».-[۳۲]

بنابراین باید گفت که فرقى بین دو مصحف نبوده است. چرا که على علیه‌السلام حریص بر سلامت دین بود و اگر کوچکترین تحریف یا نقصان یا زیاده یا تغییرى در مصحف عثمان می‌‌دید، سکوت نمی‌‌کرد و هیچگاه از امام علیه‌السلام شنیده نشد که به صراحت یا اشاره ایجاد شک یا عدم اطمینان نسبت به مصحف عثمان کنند و به همین خاطر خود حضرت و بقیه ائمه علیهم‌السلام مردم را به همین قرآن ارجاع می‌‌دادند و به اعتقاد «شیخ صدوق» قرآنى که در دست مردم است، همانى است که خدا بر پیغمبرش صلی الله علیه و آله نازل کرد.

و اختلاف آن این است که مصحف حضرت على علیه‌السلام به ترتیب نزول و تقدم منسوخ بر ناسخ و تفسیر و تأویل آیات است و این که گفته‌اند قرآن تام و تمام نزد على علیه‌السلام و بعد ائمه طاهرین علیهم‌السلام و الان نزد حضرت ولى عصر علیه‌السلام می‌‌باشد. از این جهات است که ذکر شد والا در خود قرآن ابدا کم و زیادى نشده است.

آقاى کورانى در کتاب تدوین القرآن-[۳۳] می‌‌نویسد: «ادعاى عثمان این بود که لجنه (گروه جمع‌آورى قرآن) مصحف مادر را از روى مصحفى نوشتند که به املاى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود و آن چه در اخبار آمده، آن مصحف حضرت على علیه‌السلام بوده است و عثمان چون می‌‌خواست مردم حساس نشوند، نسبت به عائشه داد. هیچ کس قبل از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله غیر از حضرت على علیه‌السلام نسخه‌اش را برایشان عرضه نکرد. اگر براى عائشه مصحفى بود به آن احتجاج می‌‌کرد و از ابن یونس درخواست نوشتن مصحف نمی‌‌کرد و طبق روایت ابن ابى‌شیبه، قرائتى که در سال آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله خوانده شد، طبق همین قرائتى است که مردم امروزه قرآن را می‌‌خوانند. پس همان طور که قبلا اشاره شد، قرائت ما نیز مطابق با قرائت مصحف حضرت على علیه‌السلام است.

اضافه بر این، قرآن فعلى ما به قرائت حفص از عاصم از ابى عبدالرحمن است و او می‌‌گوید: هیچ اختلافى با على علیه‌السلام در قرائتش ندارم و حضرت نسبت به قرائت عاصم می‌‌گوید: «افصح القرائات قرائة عاصم؛ فصیح‌ترین قرائت‌ها، قرائت عاصم است».

مدت تدوین مصحف حضرت على

ابن ندیم می‌‌نویسد: حضرت على علیه‌السلام در خانه نشست و تا سه روز به جمع‌آورى قرآن سرگرم بود. دکتر رامیار می‌‌نویسد: درباره مدت این گردآورى، روایات مختلف است. پاره‌اى می‌‌گویند: حدود شش ماه پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله بود که على علیه‌السلام براى گردآورى قرآن نشست. اما دیگران می‌‌گویند: قرآن را ظرف سه روز از روى حافظه به ترتیبى که بر وى مکشوف شده بود، نگاشت.-[۳۴]

ابن عباس نقل می‌‌کند: خدا قرآن را در قلب على علیه‌السلام جمع کرد و بعد از مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله در شش ماه جمع‌آورى کرد.-[۳۵] بنابر روایات، على علیه‌السلام مدت شش ماه در منزل نشست و این کار را به انجام رسانید.-[۳۶]

بر اساس نقل سیوطى و سجستانى، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، على علیه‌السلام به انزوا پرداخت و هنوز شش ماه از رحلت نگذشته بود که از نوشتن مصحف فراغت یافت.

سرانجام مصحف حضرت على

على علیه‌السلام پس از اتمام گردآورى قرآن، آن را بار شتر کرد و به مسجد آورد در حالى که مردم پیرامون ابوبکر گرد آمده بودند. حضرت به آنان فرمود: بعد از مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله تاکنون به جمع‌آورى قرآن مشغول بودم و در این پارچه آن را فراهم کرده‌ام و تمام آنچه بر پیغمبر صلی الله علیه و آله نازل شده است، را جمع کرده‌ام. مبادا فردا بگویید از آن غافل بوده‌ایم! بر من لازم بود پس از فراهم آوردن مصحف، شما را آگاه سازم تا آن را بخوانید و روز قیامت نگویید: من شما را به یارى خود فرانخواندم و حقم را به شما یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا فرانخواندم.

آنگاه یکى از سران گروه بپا خاست و با دیدن آنچه على علیه‌السلام در نوشته‌ها فراهم کرده بود، گفت: به آن چه آورده‌اى، نیازى نیست و آنچه نزد ماست ما را کفایت می‌‌کند. طبق نقلی دیگر، عمر به او گفت: آیا قرآنى که با ماست، از آنچه تو ما را به آن فرامی‌‌خوانى، بى‌نیاز نمی‌‌سازد؟!

على علیه‌السلام فرمود: دیگر هرگز آن را نخواهید دید. آنگاه داخل خانه خود شد و کسى مصحف را پس از آن زمان ندید.

ابوذر می‌‌گوید: وقتى عمر خلیفه شد، گفت: اى ابوالحسن! کاش قرآنى را که نزد ابوبکر آوردى، مى‌آوردى تا بر آن گرد آییم. على علیه‌السلام فرمود: هیهات! بدان راه نیست. من آن را تنها نزد ابوبکر آوردم تا حجت بر شما تمام شود و روز رستاخیز مگویید که ما از این بى‌خبر بودیم.

در دوران عثمان، طلحه بن عبیدالله به امیرمومنان علیه‌السلام عرض کرد: به یاددارى آن روزى را که مصحف خود را بر مردم عرضه داشتى و مردم آن را نپذیرفتند؟ چه می‌‌شود امروز آن را ارائه دهى تا شاید رفع اختلاف گردد؟

حضرت فرمود: آیا این قرآنى که امروز در دست مردم است، تمامی ‌‌آن قرآن است یا آن که چیزى غیر از قرآن به آن اضافه شده است؟ طلحه گفت: البته تمام آن قرآن است. حضرت فرمود: اکنون که چنین است، چنانچه به آن اخذ کنید و عمل نمایید به رستگارى رسیده‌اید، قرآنى که من جمع نموده‌ام، طبق امر رسول خدا صلی الله علیه و آله باید به برترین مردم بعد از خودم و جانشینم که فرزندم، حسن است تحویل دهم. او هم باید به فرزندم، حسین تحویل دهد. سپس در نزد فرزندان حسین، یکى پس از دیگرى قرار گیرد تا آخرین ایشان به رسول الله صلی الله علیه و آله برگرداند.

طبق روایات معتبر و به روایت امام صادق علیه‌السلام که فرمود: هنگامی ‌‌که قائم عجل الله تعالى فرجه قیام کند، کتاب خدا را در حد واقعى آن خواهد خواند و مصحفى را که على علیه‌السلام نوشته بود، ارائه خواهد داد؛ مصحف على علیه‌السلام به عنوان سپرده امامت به فرزندش، امام حسن مجتبى علیه‌السلام رسید و به عنوان میراث امامت، از امامی‌‌ به امام دیگر منتقل گشت که سرانجام در اختیار آخرین و دوازدهمین امام شیعه قرار خواهد گرفت که پس از ظهور خود، آن را به مردم ارائه خواهد نمود و وقتى ایشان قیام کند، آن مصحف به مردم آموخته می‌‌شود.

چرا مصحف حضرت على پذیرفته نشد؟

وقتى غاصبان و کوردلان فهمیدند که در مصحف حضرت مطالب تفسیرى نیز هست و آل محمد صلی الله علیه و آله به شجره طیبه و بنى‌امیه به شجره خبیثه و منافقان در آن معرفى شده‌اند و شرط لیاقت خلافت و فتوا در آن معلوم شده و مختصات حکومت اسلامی ‌‌روشن شده است و دیگر راه براى طرح‌هاى پیش ساخته معطل خواهد ماند، اجراى اغراض شخصى و قومی‌‌ و سیاسى مانع از قبول مصحف شد و متأسفانه آن را ترک کردند و نه تنها مصحف حضرت را ترک کردند بلکه مصاحف دیگرى، چون مصحف‌هاى ابن عباس، ابن مسعود و ابى بن کعب را که مشتمل بر تفسیر و تأویل مأثور بود به نابودى کشاندند. آنچه رد شد، متن مصحف نبود چون بین متن مصحف حضرت على علیه‌السلام و مصحف‌هاى موجود هیچ تفاوتى نبود بلکه تفسیرهاى موجود در مصحف ایشان بود.-[۳۷]

نکته‌اى در مورد مصحف حضرت على:

دو نسخه از قرآن نزد حضرت على علیه‌السلام بود: نسخه‌اى که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله به املاى خود ایشان بود و الان نزد امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف است و نسخه دیگر بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط حضرت امام على علیه‌السلام نوشته شد که مانند قرآن فعلى ماست. اسلوب تألیف و عرضه قرآن بر مهاجرین و انصار به توصیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. فرق بین دو نسخه فقط در ترتیب است.-[۳۸]

پانویس

  1. بحارالانوار، ج 89، ص 97.
  2. همان، ج 40، ص 144 و ج 10، ص 117.
  3. سوره الأعلى، آیه 18 و 19.
  4. بحارالانوار، ج 40، ص 138.
  5. همان، ص 187 و ج 89، ص 125.
  6. همان، ج 40، ص 135 و 151.
  7. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 1، ص 27.
  8. تاریخ قرآن، آیت الله معرفت، ص 85.
  9. ر.ک: تاریخ قرآن، دکتر رامیار.
  10. تاریخ قرآن کریم، محمدباقر حجتى، ص 385.
  11. بحارالانوار، ج 89، ص 52.
  12. تاریخ و علوم قرآن، میرمحمدى زرندى، ص 144.
  13. مصاحف، سجستانى، ص 10؛ سیوطى می‌‌نویسد: رأیت کتاب الله یزادفیه. (ر.ک: الاتقان، ج 1، ص 204 به نقل از تاریخ قرآن، دکتر رامیار، ص 367).
  14. الفهرست، ابن ندیم، ص 30؛ تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 28؛ به نقل از افسانه تحریف، رسول جعفریان، ص 113.
  15. تاریخ قرآن، محمود رامیار، ص 368.
  16. روح المعانى، آلوسى، ج 1، ص 22.
  17. تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، سید حسن صدر، ص 317.
  18. تاریخ قرآن، معرفت، ص 86.
  19. الفهرست، ابن ندیم، به نقل از لمحات من تاریخ القرآن، محمدعلى الاشیقر، ص 173.
  20. اوائل المقالات، ص 94.
  21. بحارالانوار، ج 89، ص 51 و ج 40، ص 155.
  22. بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص 93.
  23. بحارالانوار، ج 92، ص 88.
  24. تاریخ قرآن، معرفت، ص 86.
  25. الاتقان، ج 1، ص 100.
  26. رجاءالغفران فی مهمات القرآن به نقل از تاریخ قرآن، دکتر رامیار.
  27. بحارالانوار، ج 92، ص 88.
  28. همان، ص 40.
  29. تفسیرآلاءالرّحمن، محمدجواد بلاغی، ص 27.
  30. احتجاج، طبرسی، ج 1، ص 223.
  31. تاریخ قرآن کریم، محمدباقر حجتی، ص 413.
  32. تاریخ قرآن، محمود رامیار، ص 379.
  33. تدوین القرآن، علی کورانی، ص 338.
  34. تاریخ قرآن، محمود رامیار، ص 368.
  35. ر.ک: تدوین القرآن.
  36. تاریخ قرآن، معرفت، ص 85.
  37. پژوهشی پیرامون آخرین کتاب الهی، رجبعلی مظلومی، ص 88.
  38. تدوین القرآن، ص 351.

منبع

مصحف حضرت على علیه‌السلام، فرهنگ کوثر، سال 1379، شماره 48/ نویسنده: محمدصادق کفیل.