شهید حمید باکری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شهید حمید باکری (۱۳۶۲-۱۳۳۴ ش) با آغاز جنگ تحمیلی، همگام و همراه با برادر بزرگوارش مهدی باکری، به عنوان پاسدار عازم میدان نبرد حق علیه باطل گشت و جان فشانیهای بسیاری از خود به نمایش گذارد تا اینکه با سمت معاون لشکر ۳۱ عاشورا در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید.

شهید حمید باکری

فعالیتهای سیاسی

حمید باکری متولد سال ۱۳۳۴ در ارومیه بود. او به علت شهادت برادر بزرگش علی که به دست رژیم شاهنشاهی انجام ‌شده بود، با مسائل سیاسی و فساد دستگاه آشنا شد. بعد از پایان دوران خدمت سربازی در شهر تبریز با برادرش مهدی فعالیت مؤثر خود را علیه رژیم آغاز کرد و خودسازی و تزکیه نفس شهید نیز بیشتر از این دوران به بعد بوده است.

در سال ۱۳۵۵ ظاهراً به‌عنوان تحصیل به خارج از کشور سفر می‌کند، ابتدا به ترکیه و از ترکیه جهت گذراندن دوره چریکی عازم سوریه می‌شود و بعد به آلمان رفته و در دانشگاه اسم‌نویسی کرده و فقط یک هفته در کلاس درس حاضر می‌شود و با هجرت امام خمینی عازم پاریس می‌شود و از آنجا هم‌ جهت آوردن اسلحه به سوریه می‌رود و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مراجعت، جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در مراکز نظامی مشغول فعالیت می‌شود.

او با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۵۷ به عضویت سپاه درآمده و به‌عنوان فرمانده عملیات با عناصر دست‌ نشانده امپریالیسم شرق و غرب که در گروهک‌ها و احزابی که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب شروع به فعالیت کرده بودند، به مبارزه می‌پردازد.

در عملیات پاک‌سازی منطقه سرو و آزادسازی مهاباد، پیرانشهر و بانه، نقش مهم و اساسی داشته و در آزادسازی سنندج با همکاری فرمانده عملیاتی منطقه با استفاده از طرح‌های چریکی کمر ضدانقلاب وابسته و ملحد را در منطقه شکسته و باعث گردید که سنندج پس از مدت‌ها آزاد گردد.

شهید باکری با فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست‌ میلیونی، مسئول تشکیل و سازمان‌دهی بسیج ارومیه شد و در این مورد نقش فعالانه و مؤثری ایفا نمود.

در دوران دفاع مقدس

با شروع جنگ تحمیلی جهت مبارزه به جبهه آبادان شتافت و بعد ازمدتی فرماندهی خط مقدم ایستگاه ۷ آبادان را به عهده گرفته و به سازمان‌دهی نیروهای مردمی پرداخت.

ایشان برای مدتی از سوی جهاد سازندگی مسئولیت پاک‌سازی مناطق آزادشده کردنشین در منطقه سرو را عهده‌دار گردید که در آن شرایط کمتر کسی می‌توانست چنان مسئولیتی را بپذیرد. سپس به‌عنوان مسئول کمیته برنامه‌ریزی جهاد استان تعیین شد و چون در هر حال جنگ را مسئله اصلی می‌ دانست و می‌اندیشید که در جبهه مفیدتر است، حضور دائمی‌اش را در جبهه‌های نبرد از عملیات فتح‌ المبین شروع نمود.

باکری در عملیات بیت‌المقدس فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود و با تلاشی که نمود نقش مؤثری در گشودن دژهای مستحکم صدامیان در ورود به خرمشهر را داشت و بالا‌خره با لشکر اسلام پیروزمندانه وارد خرمشهر شد و بعد از عملیات رمضان برای فعالیت دائمی در سپاه پاسداران مصمم گردید.

در عملیات موفقیت‌آمیز «مسلم بن عقیل» به‌عنوان مسئول خط تیپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار یادآور صبوری و شجاعت یاران امام حسین (ع) بود و برحسب شایستگی که کسب نمود از طرف فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌ عنوان فرمانده تیپ حضرت ابو‌الفضل (ع) منصوب گردید.

بعد از عملیات والفجر مقدماتی به‌عنوان معاون لشکر ۳۱ عاشورا راه مولایش حسین بن علی (ع) را ادامه داد. استقامت و تدابیرش در مقابل صدامیان همیشه برای یارانش الگو بود. شرکت در عملیات‌های والفجر ۱ و ۲ و ۴ از افتخاراتش بود که همیشه دوش بدوش برادران رزمنده بسیجی‌اش در خطوط اول حمله شرکت داشت و با خونسردی زیادی که داشت همیشه فرماندهان زیردستش را به استقامت و تحمل شداید صحنه‌های نبرد ترغیب می‌نمود. ایشان در عملیات والفجر یک از ناحیه پا و پشت زخمی و بستری گشت.

شهادت

شهید حمید باکری در عملیات فاتحانه خیبر با اولین گروه پیشتاز که قبل از شروع عملیات بایستی مخفیانه در عمق دشمن پیاده می‌شدند و مراکز حساس نظامی را به تصرف درمی‌آوردند، عازم گردید و در ساعت ۱۱ شب چهارشنبه ۳ اسفند ۶۲ شروع عملیات خیبر بود که با بی‌سیم خبر تصرف پل مجنون (که به افتخارش پل حمید نامیده شد) در عمق ۶۰ کیلومتری عراق را اطلاع داد. پلی که با تصرف کردن آن دشمن متجاوز قادر نشد نیروهای موجود در جزایر را فراری دهد و یا نیروی کمکی بفرستد، در نتیجه اکثر نیروهایش در جزایر کشته یا اسیر شدند و این عمل قهرمانانه فرمانده و بسیجی‌های شجاعش ضمانتی در موفقیت این قسمت از عملیات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن، با شهادت خودش و یارانش در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در هم آنجا به لقاء‌الله پیوستند.

خصوصیات اخلاقی

شهید حمید باکری در این چند سال آخر لحظه‌ای ‎آرامش نداشت. دائماً در تلاش بود و چنانچه در وصیت‌نامه‌اش هم قید کرده معتقد به کسب روزی از راه ساده نبود. از نمونه‌ بارز یک انسان متقی بود و صفاتی که در اول سوره مبارکه بقره و نیز حضرت علی (ع) در خطبه همام در مورد متقین فرموده‌اند در او عینیت می‌یافت؛ «گفتارشان از روی راستی، پوشاکشان میانه‌روی‌، رفتارشان به فروتنی، ازآنچه خداوند برایشان روا نداشته چشم پوشیده‌اند و به علمی که آنان را سود رساند گوش فراداشته‌اند، دل‌هایشان اندوهناک است و آزارشان ایمن و بدن‌هایشان لاغر و نفس‌هایشان باعفت و پاکیزگی است.»

وی به مسئله ولایت یقین داشت و معتقد بود که فقط با این طریق می‌توان انسان شد و لا غیر. انسانی خالص بود، به‌راستی‌ که شیعه علی (ع) بود، در همه حال خدا را می‌دید و رضایت او را در نظر داشت و از من شیطانی فرار می‌کرد. ظواهر دنیا در نظر او خیلی کم‌ارزش می‌نمود و از وابستگی‌های شرک‌آلود به‌شدت وحشت داشت و فرار می‌کرد، اهل عمل بود نه اهل حرف و بالا‌خره تمام حرف‌هایش را در شهادتش گفت و دعای همیشگی او در نماز که با التماس از خدا می‌خواست.

وصیتنامه شهید

بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّیقِینَ؛

در این لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشیمانی وصیت خود را می نویسم و علم کامل دارم که در این مأموریت شهادت، جان به پروردگار بزرگ تسلیم نمایم. انشاءالله که خداوند متعال با رحمت و بزرگواری خود، گناهان بی شمار این بنده خطاکار را ببخشد.

وصیت به احسان و آسیه عزیز (فرزندان شهید)؛ انشاءالله هرگاه به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نمائید هرچند روز یکبار این وصیتنامه را بخوانید:

  • شناخت کامل در حد استطاعت خود از خداوند متعال پیدا نمائید و در پی مسائل اعتقادی تحقیق و مطالعه نمائید و با تفکر زیاد، تا به اصول اعتقادی یقین کامل داشته باشید؛
  • احکام اسلامی را (فروع دین) با تعبد کامل و به طور دقیق و با معنی به جا آورید؛
  • آشنایی کامل با قرآن که نجات بخش شما در این دنیای سر تا پا گناه خواهد بود داشته و در آیات تفکر زیاد نمائید و با صوت قرآن را فرا گیرید؛
  • از راحت طلبی و به دست آوردن روزی به طور ساده دوری نمائید و دائم باید فردی پرتلاش و خستگی ناپذیر باشید؛
  • یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسول(ص) و امامش باشد در هر زمان و در هر وقت همت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید رهبری و امامت باشد؛
  • به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل باشید؛
  • قدر انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگی خود را صرف تحکیم پایه های آن قرار دهید؛
  • به اخلاقیات اسلام اهمیت زیادی قائل و آن را کسب و عمل نمائید؛
  • در جماعات و مراسم بخصوص نماز جمعه، دعای کمیل و ... و در مجالس بزرگداشت شهدا مرتب شرکت نمائید؛
  • رساله حضرت امام را دقیق خوانده و مو به مو اجرا نمائید؛
  • حرمت مادرتان را نگهدارید و قدرش را بدانید و احترام به مادرتان را به عنوان تکلیف دانسته و خود را عصای دست او قلمداد نمائید؛
  • در زندگیتان همواره آزاد باشید و به هیچ چیز غیر از خدا آنچه که آنی است دل مبندید و بدانید که دنیا زودگذر و فانی است و فریب زرق و برق دنیا را نخورید.
  • برحذر باشید از وسوسه های نفس و مدام به یاد خدا باشید تا از شر نفس و شیطان در امان باشید.

منابع

  • خبرگزاری فارس
  • نوید شاهد