سید محمدحسن الهی طباطبایی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله سید محمدحسن الهى طباطبایى (۱۲۸۶ - ۱۳۴۷ ش)، عالم ربانى و عارف متشرع شیعه، برادر کوچکتر علامه طباطبایى و از شاگردان میرزا على‌آقا قاضى بود. سید محمدحسن الهى از طریق تهجد و توسل و تزکیه نفس، صاحب کرامات و کمالات معنوى بود و به مراتب بلند عرفان عملى رسید. علامه حسن‌زاده آملى از شاگردان بزرگ اوست.

۲۳۰px
نام کامل سید محمدحسن الهى طباطبایى
زادروز ۱۲۸۶ شمسی
زادگاه تبریز
وفات ۱۳۴۷ شمسی
مدفن قم

Line.png

اساتید

سید علی آقا قاضی، محمدحسین غروی اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانى،...

شاگردان

علامه حسن‌زاده آملى، شیخ ابوطالب تجلیل،...


ولادت و خاندان

سید محمدحسن طباطبایى در سال ۱۳۲۶ هـ.ق (مطابق با ۱۲۸۶ هـ.ش) در تبریز دیده به جهان گشود. پدرش میرزا محمد قاضى طباطبایى، خود عالمى وارسته و از روحانیان بود. ۵ سال قبل از آن، یعنى در سال ۱۳۲۱ هـ.ق، برادر نامدارش محمدحسین (علامه طباطبایى) به دنیا آمده بود.

میرزا محمدتقى قاضى طباطبایى متوفى به سال ۱۲۲۰ هـ.ق، جد سوم سید محمدحسن الهى است که عارف مشهور میرزا على‌آقا قاضى طباطبایى (۱۳۶۵-۱۲۸۵ هـ.ق) در این شخص با محمدحسن و برادرش علامه طباطبایى اشتراک نسب دارد.[۱] میرزا محمدتقى قاضى، از شاگردان بزرگ و ممتاز وحید بهبهانى بشمار مى رود که در فقه، کلام، ادبیات عرب و مباحث تفسیرى صاحب‌نظر بوده است.[۲]

تحصیل و استادان

سید محمدحسن در سنین کودکى همزمان با آموزش در مکتب‌خانه و فراگیرى مقدمات ادبیات فارسى و عرب زیر نظر استاد معروف وقت، آقا میرزا على نقى خطاط با هنر خوشنویسى آشنایى یافت و در این اندیشه به مهارت رسید و پس از پایان درس‌هاى شیخ محمدعلى سرابى به مدرسه طالبیه تبریز آمد و سطوح عالى فقه، اصول، فلسفه و کلام را زیر نظر اساتید خبره و دانشوران زبده به کمال رسانید.[۳]

او و برادرش محمدحسین، در تمامى مراحل و طى منازل علمى و کمالات عرفانى با هم بودند و در مصائب و سختى ها و امور عادى همچون رفیق و شفیق یکدیگر بشمار مى رفتند که گویى یک جان در دو قالبند.

سید محمدحسن به همراه برادرش، به سال ۱۳۰۴ هـ.ق جهت تکمیل تحصیلات علوم دینى، تبریز را به قصد عتبات عالیات ترک نمود و عازم نجف اشرف گشت و در منزلى واقع در محله عماره که در نزدیکى بارگاه مطهر امام على علیه السلام قرار داشت، اقامت گزید و به محضر اساتید وقت حاضر گردید و به مدت یازده سال از حوزه درسى عارف معروف آیت الله سید على قاضى طباطبایى و سید حسین بادکوبه اى (۱۳۵۸-۱۲۹۳ هـ.ق) در عرفان، فلسفه، ریاضى و طب بهره مند شد و به طور همزمان فقه و اصول را از محضر آیت الله شیخ محمدحسین غروى کمپانى (۱۳۶۱-۱۲۹۶ هـ.ق) و آیت الله شیخ محمدحسین نائینى (۱۳۵۵-۱۲۷۶ هـ.ق) و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى (۱۳۶۵-۱۲۸۴ هـ.ق) فراگرفت.

در نجف اشرف این دو برادر هر شب براى اقامه نماز شب برخاسته و پس از اداى نوافل تا فرارسیدن وقت نماز صبح با یکدیگر تمرین خطاطى (خط درشت) مى کردند و بعد از انجام فریضه صبح با هم به بحث در مسایل مورد تحصیل پرداخته و تا موقع حاضرشدن به درس استاد این روند استمرار داشت.[۴]

تدریس و شاگردان

در سال ۱۳۱۴ هـ.ش آیت الله الهی طباطبایى و برادرش، به موطن خویش (تبریز) بازگشت و در حوزه علمیه شهر به تدریس فلسفه از شفا و اسفار و برخى دیگر از کتب اهل حکمت اشتغال ورزید و برخى جویندگان کمال را به سوى قله معنویت هدایت نمود. آیت الله شیخ ابوطالب تجلیل، برخى دروس حوزه را خدمت ایشان تلمذ نمود.

به دلیل مقامات علمى و اشتهار ایشان در تبحر علوم عقلى، دانشگاه تهران از مرحوم الهى جهت تدریس این رشته از دانش دینى براى تدریس دعوت نمود، اما ایشان از پذیرش امور رسمى اکراه داشت و چون دعوت کنندگان اصرار زیاد کردند، تفألى به قرآن نمود. اما استخاره خوب نیامد ولذا تقاضاى مزبور را نپذیرفت.[۵]

آیت الله الهى طباطبایى در سال ۱۳۴۵ به شهر مقدس قم مشرف گردید و قریب یک سال در این دیار بابرکت اقامت گزید و تنى چند از فضلاى حوزه علمیه قم در این مدت از فیض وجودش برخوردار گشتند که در میان آنان، علامه حسن‌زاده آملى بیش از دیگران از حضور پرفروغش استفاده کرد. وی در این مورد خاطر نشان نموده است: «در همه حال، استادم حکیم متأله آیت الله آقاى محمدحسن قاضى طباطبایى تبریزى مشهور به الهى «اعلى الله مقامه» پیوسته مرا به مراقبت و نگاه داشتن ادب در برابر خداوند و محاسبه نفس بسیار توصیه مى فرمود و من نفحات انفاس شریفش و برکات فیوضات منیعش را فراموش نمى کنم».[۶]

آثار و تألیفات

علامه طباطبایى بنا به مقتضیات و شرایطى در جلسات علمى و خصوصى از ذکاوت و توانایى هاى علمى برادرش آیت الله الهى سخن مى گفت و حالات فرزانگى وى را مى ستود. او در جلسه اى نقل کرده بود: برادر ما راجع به تأثیر صدا و کیفیت آهنگ ها و تأثیر آن در روان انسان و به طور کلى از اسرار علم موسیقى و روابط معنوى روح با صداها و طنین هاى وارد شده در گوش، کتابى به رشته تحریر درآوردند که انصافاً اثر نفیسى بود و تا به حال (زمان نقل این مطلب) در دنیاى امروز بى‌نظیر و از هر جهت بدیع و بى‌سابقه بود. لکن پس از آن که کتاب یاد شده را به پایان رساند و از تألیفش فارغ گشت، بیم آن را پیدا کرد که به دست افراد نااهل و حکام جائر بیفتد و تشکلیلات نامشروع و افراد بوالهوس از این متن ارزشمند استفاده سوء بنماید. از این جهت به طور کلى آن را از بین برد.

البته بنا به اظهارات دکتر شهیدى (داماد آیت الله الهى) آثار و نوشته هاى مخطوطى در قلمرو عرفان و فلسفه از مرحوم الهى به یادگار مانده است. و شخصى به نام ملا جوادى که در دانشگاه اردبیل مشغول فعالیت علمى و فرهنگى مى باشد، به تحقیق درباره زندگى، آثار و اندیشه هاى محمدحسن الهى مبادرت ورزیده و قرار است این مجموعه تحت عنوان «مهر پنهان» به زیور طبع آراسته گردد. یکى از طلاب حوزه علمیه قم به نام حاج آقا ارادتى نیز درباره تفکرات مرحوم الهى تحقیقاتى کرده است.

الهیه - کتابی در شرح حال آیت الله الهی طباطبایی

ویژگی‌های اخلاقی

سید محمدحسن الهى به دلیل تهجد و عبادت هاى شبانه به همراه سلوک روحانى و توسل به پیشگاه خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام خصوصاً حضرت على علیه السلام، به کمالاتى معنوى دست یافت و روزنه‌هایى نورانى برایش فراهم گردید و حالاتى غیبى را کشف کرد. او در نجف، از طریق تزکیه نفس، در عرفان عملى به رتبه اى رسید که چشم برزخى ‌اش باز شد و انسان‌ها را مطابق ملکات و گرایش‌هاى باطنى آنان مشاهده مى کرد. علامه حسن‌زاده آملى نوشته است: براى بنده بارها پیش آمد و در محضر شریف ایشان شواهدى دارم و یادداشت‌ها و خاطراتى در دفتر جداگانه نوشته و جمع آورى نمودم.

مرحوم الهى خیلى ساده و با پرهیز از تجملات روزگار مى گذرانید و از خود منزل مسکونى نداشت و منزلى که به اتفاق خانواده در آن ساکن بود، به همسرش تعلق داشت و پس از ارتحال نیز از اموال منقول و غیرمنقول چیزى باقى نگذاشت و میراث او فکر و اندیشه و اخلاق مهذب و یادداشت ها و نوشته‌هایى است که از وى باقى مى باشد و نیز شاگردانى که از خرمن وجودش خوشه چینى کرده و از چشمه اندیشه اش جرعه‌هایى نوشیده اند.

یکى از مهمترین ویژگى هاى اخلاقى محمدحسن الهى، صبر و استقامت در مسیر زندگى مى باشد و این که ناملایمات را با ایمان و تقوایى که داشت، پشت سر مى نهاد و هر گونه ابتلایى را همچون لطف الهى تصور مى کرد و این امور را در تربیت و سازندگى انسان و بیرون آمدن او از خواب غفلت و حالت نسیان مؤثر مى دانست و عقیده داشت گره هاى مشقت بار زندگى اگر از سوى خود انسان بر اثر برخى جهالت ها پدید نیامده باشد، در تصفیه درون و تقرب به حق مؤثرند.

او انسانى صادق، بى‌آلایش، فروتن، مهربان و مربى نفوس بود و علامه طباطبائى در مناسبت هاى گوناگون خلق و خویش را وصف مى نمود و ملکات‌ نفسانى و حالات معنوى این شخصیت را که در گمنامى مى زیست، تحسین و تمجید مى کرد. آیت الله سید محمدحسن الهى از جمیع جهات شباهت زیادى با علامه طباطبائى داشت و در شیوه زندگى، سعه صدر، همت عالى، زندگى زاهدانه به معناى واقعى، دورى از دنیا و دنیاطلبان، رابطه با خداوند، انس و الفت با ذکر و عبادت که توأم با بصیرت و معرفت بود، شیفتگى به شرع مطهر و محبت برگرفته از معرفت نسبت به خاندان عصمت و طهارت، کوشش در جهت اعتلاى حکم حق و فداکارى زایدالوصف در این طریق، کمک به همنوع و رسیدگى به محرومان و فقیران، نمونه اى بارز در خطه آذربایجان و منطقه تبریز بود و در بین اهالى این سامان به پاکى و طهارت نفس و وارستگى اشتهار داشت.[۷]

آیت الله حسن‌زاده آملى در درس هشتاد و یکم از معرفت نفس گفته است: «نکته اى بلند از استادم شادروان جناب علامه آقا سید محمدحسن الهى طباطبائى تبریزى به یادگار دارم، روزى در مزار شیخان قم به حضور مبارکش افتخار تشرف داشتم و هیچ گاه در محضر فرخنده اش یک کلمه از دنیا گله و شکوه اى و حرف کم و زیاد مادى نشنیدم. فرمود: آقا! انسان‌ها همچون معادن هستند باید آن ها را استخراخ نمود. غرض آن جناب این که همچنان که کوه‌ها داراى معادن طلا، نقره، الماس، فیروزه و غیره هستند، انسان‌ها داراى معادن گوناگون حقایق و معارفند. باید هر کسى کوه وجودش را بشکافد و آن معادن را استخراج کند. یعنى در روانشناسى بکوشد تا آب زندگى از او بجوشد، البته این سخن را عمق دیگر است».[۸]

وفات

مرحوم آیت الله الهى طباطبائى، سرانجام در سال ۱۳۴۷ هـ.ش (مطابق ۱۳۸۸ هـ.ق) در تبریز و در سن شصت و سه سالگى این نشأت ناپایدار و فانى را بدرود گفت و در عالم قدس و ملکوت آرام گرفت. پیکر مطهرش را بر حسب وصیتش به قم انتقال داده و پس از تشییع باشکوه، در جوار بارگاه مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، در مقبره معروف به ابوحسین (قبرستان نو) مدفون ساختند.

پانویس

  1. مهر تابان، علامه تهرانى، ص ۲۱.
  2. الکرام البرزة فى القرن الثالث بعد العشرة، ج ۲، شیخ آقا بزرگ تهرانى و نیز ریاض الجنة، علامه میرزا محمدحسن زنورى.
  3. مصاحبه با نجم‌السادات طباطبایى (دختر طباطبائى)، مجله زن روز، شماره ۸۹۲.
  4. مهر تابان، ص ۲۵۷ و ۲۵۸.
  5. بنا به اظهارات جناب آقاى دکتر شهیدى (داماد آیت الله الهى).
  6. رساله لقاءالله، علامه حسن‌زاده، ص ۱۹۱.
  7. مهر تابان، ص ۲۴.
  8. معرفت نفس، علامه حسن‌زاده آملى، ج دوم، ص ۲۴۲ و ۲۴۳.

منابع

  • غلامرضا گلى‌زواره، "سید محمد حسن الهى طباطبایى"، ستارگان حرم.


آرشیو عکس و تصویر