رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
ادبیات دانشنامه ای رعایت نشده
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

داعی کبیر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حسن بن زید، معروف به "داعی کبیر"، رهبر شورش کنندگان علیه بنی عباس در منطقه طبرستان بود. او با بهره گیری از نارضایتی مردم طبرستان گیل و دیلم توانست آنان را بر ضد عباسیان متحد کند و امیر طاهری را بیرون و دولت علویان طبرستان را در سال ۲۵۰ هـ.ق تأسیس کند و به «داعی کبیر» شهرت یابد. او از نوادگان امام حسن علیه السلام و فقیهی دیندار و عالمی بزرگ در زمان خود بود.[۱] در چگونگی و زمان آمدن علویان به طبرستان محل اختلاف است، برخی این واقعه را مربوط به زمان متوکل می­ دانند.[۲]

زندگی‌نامه

حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن علی بن ابیطالب، از نوادگان امام حسن علیه السلام بود. از دوران اولیه زندگانی او اطلاعات زیادی بدست نیامد و اکثر محققین و مورخین فقط به بررسی «قیام حسن بن زید» پرداخته اند.

تنها این اندازه مشخص است که او در شهر مدینه به دنیا آمد و گویا در همین شهر رشد یافت و به «بلوغ سیاسی و معرفت دینی» رسید.[۳] و از آنجا که در سده‌های یکم و دوم هجری، عباسیان بسیاری از علویان را ناچار به ترک مدینه و کوچیدن نمودند، او نیز به شهر ری کوچ نمود.[۴]

قیام و حکومت داعی کبیر

در زمان "مستعین" خلیفه عباسی به دنبال سرکوب یحیی بن عمر در کوفه، سادات علوی و بنی هاشم از حجاز و سوریه و عراق گروه گروه به طبرستان گریختند. مستعین بعد از پیروزی محمد بن عبدالله طاهر بر یحیی بن عمر بخش­هایی از زمین­های خود را در طبرستان به او داد، محمد بن اوس از طرف طاهریان، حکومت بر منطقه دیلم را بدست گرفت، امیر طاهری روستائیان آن منطقه را زیر فشار گذاشت و خراج و مالیات را سه برابر کرد[۵] و این موضوع موجبات شورش یکپارچه مردم را فراهم ساخت.

پس از آن که مردم طبرستان از بیداد جابر بن هارون خادم محمد بن عبداﷲ بن طاهر و سلیمان بن عبداﷲ بن طاهر و پیشکار وی محمد بن اوس بلخی بجان آمدند، دست توسل بدامن دعاة علوی که به دشمنی و خلاف با بنی عباس و عمال ایشان برخاسته بودند، دراز کردند و به همین عزم یکی از سادات مقیم رویان را که از اولاد زید بن امام حسن علیه السلام بود به قبول بیعت خواندند، اما علوی مزبور که محمد بن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمن بن القاسم بن الحسن بن زید بن حسن بن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نام داشت، چون خود را برای این امر خطیر شایسته نمی دانست تکلیف ایشان را نپذیرفت و شوهر خواهر خویش را که حسن بن زید بود و در ری اقامت داشت لایق این مهم معرفی کرد و اهل رویان را به دعوت او هدایت نمود.

شورشیان به ریاست عبداﷲ بن وندا امیدنامه ای به حسن بن زید که او نیز از فرزندان امام حسن علیه السلام بود به ری فرستادند و او را به رویان دعوت کردند، حسن بن زید در ۲۵ رمضان سال ۲۵۰ بقصبه کلار از آبادی های سرحدی بین گیلان و طبرستان (در جلگه کلاردشت حالیه) آمد و مردم با او بیعت کردند و حسن لقب «داعی الخلق الی الحق» یا «داعی کبیر» یافت و مؤسس سلسله علویان طبرستان شد.

بدین سان نطفه قیام را توده مردم برای مبارزه با ظلم و ستم و به منظور ایجاد عدالت اسلامی و احیاء سنت پیامبر تشکیل دادند و یکی از علل موفقیت نهضت، توجه به افکار عمومی و جلب حمایت عامه بود.

حسن بن زید پس از استیلا بر رویان و چالوس و ری، جمعی از دعاة علوی را به عنوان دعوت به اطراف دیلم و طبرستان فرستاد و مردم گروه گروه به او پیوستند، از جمله عده ای از بزرگان دیلم بخدمت او درآمدند و کار حسن سخت بالا گرفت. محمد بن اوس یکی از سران سپاهی خود را به دفع حسن فرستاد و لیکن داعی به سهولت او را منهزم نمود و در ۲۳ شوال ۲۵۰ به آمل وارد شد و از آنجا حکامی بر کلار و رویان و چالوس تعیین نمود.

مدعی بزرگ حسن بن زید در مازندران امیری بود از خاندان اسپهبدان آل قارن بنام قارن بن شهریار، اما در جنگی که بین داعی از یک طرف و قارن بن شهریار و سلیمان بن عبداﷲ بن طاهر درگرفت فتح نصیب داعی شد و داعی لشکر دیگری را که محمد بن طاهر به یاری عموی خود سلیمان فرستاده بود نیز بشکست و قارن به پناه داعی آمد. حسن در فاصله رمضان ۲۵۰ تا ذی الحجه ۲۵۳ تمام طبرستان و قسمت مهم دیلم و ری را به تصرف آورد و عمال بنی عباس را از همه جا راند و علویان بر اثر پیچیدن صیت شوکت حسن بن زید از اطراف حتی از حجاز و شام و عراق به طبرستان آمدند و در این خطه مقیم شدند.

در فاصله سال ۲۵۳ تا ۲۵۵ داعی که عزم تسخیر گرگان و خراسان داشت از دو سردار ترک معتز خلیفه موسی بن بغاالکبیر و مفلح شکست خورد و ری و قزوین و ساری و آمل را از دست داد، اما سرانجام در ۲۲ رمضان سال ۲۵۵ به آمل برگشت و طرفداران پراکنده خود را گرد ساخت و گرگان را نیز فتح کرد و به تصرفات خود افزود.

حسن بن زید از سال ۲۵۰ تا انقراض دولت طاهریان همواره با آنان درگیر بود، در خلال این درگیری­ها طبرستان با­رها میان این دو رقیب دست به دست گشت تا آن که یعقوب لیث صفار بر محمد بن طاهر آخرین امیر طاهری غلبه یافت و دولت آنان را منقرض کرد. یعقوب که از گسترش نفوذ و سیطره علویان بیمناک بود، در سال ۲۶۰ سپاهی بزرگ به جنگ حسن بن زید فرستاد، حسن در این جنگ شکست خورد و آمل، ساری و گرگان بدست یعقوب افتاد اما چون سپاه یعقوب گرفتار باران سیل آسا و گِل و لای زمین شد، از ادامه تعقیب داعی کبیر دست برداشت. پس از بازگشت وی، داعی بار دیگر به یاری مردم دیلم به طبرستان رجعت نمود و در ۲۶۳ گرگان را مجدداً به تصرف درآورد و این دفعه هیبت او در دلها از سابق بیشتر شد و دولت او استحکام گرفت.

در سال ۲۶۶ پسر و جانشین اسپهبد قارن یعنی اسپهبد رستم با حکمران نیشابور احمد بن عبداﷲ خجستانی که پس از مرگ یعقوب بر آنجا استیلا یافته بود همدست شدند تا داعی را از گرگان و طبرستان برانند. اما داعی به کمک برادر رشید خود محمد بن زید اسپهبد رستم را مغلوب کرد. خجستانی نیز پس از غارت آبادی های گرگان به نیشابور برگشت.

وحشت و اضطرابی که از قیام حسن بن زید در طبرستان و بغداد به وجود آمده بود، باعث شد تا معتز خلیفه عباسی دو تن از سرداران ترک خود را با سپاهی گران به طبرستان بفرستد. آنها ری، قزوین، ساری و آمل را گرفتند و داعی کبیر چون عده کافی نداشت به چالوس گریخت و چون سپاهیان خلیفه بازگشتند،[۶] حسن بن زید در سال ۲۵۵ درست پنج سال بعد از قیام نخست به آمل بازگشت و بار دیگر طرفداران خود را گرد آورد و رهبری آنان را بدست گرفت.[۷] حسن بن زید سرانجام، در سال ۲۶۹ بیمار شد و یک سال بیمار بود تا آن که در روز دوشنبه سوم رجب سال ۲۷۰ پس از ۱۹ سال و هشت ماه امارت، وفات یافت و برادرش محمد بن زید جای او را گرفت.[۸]

آثار و تألیفات

ابن ندیم در الفهرست این کتابها را برای حسن بن زید برشمرده است: الجامع فی الفقه، کتاب البیان، کتاب الحجة فی الامة.[۹]

پانویس

  1. بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار کابت؛ تاریخ طبرستان، تصحیح: عباس اقبال.
  2. اصفهانی، همان، ص ۱۹۴.
  3. مرعشی، ظهیرالدین؛ تاریخ طبرستان، رویان و مازندران به کوشش: محمدحسین تسیمی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی شرق، ۱۳۴۵، ص ۱۳۰.
  4. ویکی پدیا به نقل از واردی کولایی، تقی. تاریخ علویان طبرستان. قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۹، ۵۰ و ۵۱.
  5. ابن اثیر؛ تاریخ کامل ایران و اسلام، ترجمه: حمید آژیر، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۲، ج۱۰، ص۴۱۹۳.
  6. ترکمنی آذر، پروین؛ تاریخ تحولات سیاسی ایران در دوره صفاریان و علویان، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص ۱۳۳.
  7. رجبی، پرویز؛ سده های گم شده، تهران، انتشارات پژواک کیوان، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص ۱۹.
  8. لغت نامه دهخدا، ذیل واژه داعی کبیر.
  9. لغت نامه دهخدا به نقل از الفهرست ابن الندیم.

منابع