ختم قرآن

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ختم قرآن»، قرائت قرآن کریم است، از ابتدا تا انتها با آدابى خاص. در روایات، فضائل بسیارى براى ختم قرآن ذکر شده است.

اصطلاح ختم قرآن

اصطلاح «ختم قرآن» به دوران پیامبر اکرم بازمى گردد[۱] که بر اساس حدیثى نبوى[۲][۳][۴]، ختم قرآن براى افراد مختلف بسته به میزان آموخته هاى آنان از قرآن مفهومى متغیر داشته است.

همچنین مسأله زمان لازم براى ختم قرآن مورد بحث بوده است. برخى از صحابه بر ختمهاى مکرر در کمترین زمان اصرار داشته اند، اما بر اساس روایات، ختم قرآن در کمتر از سه روز یا یک هفته ممدوح نیست،[۵][۶][۷][۸] از آن رو که در سنت اسلامى به ترتیل و تبیین آیات قرآن بیش از تکرار و تعدد تلاوت آیات توجه شده است.[۹][۱۰] از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده کسى که در کمتر از سه روز قرآن را ختم کند به فهم آیات دست نمى یابد[۱۱] [۱۲] و چنین قرائتى به خواندن شتابزده و بى توجه آیات مى انجامد.[۱۳] در حدیثى از امام رضا علیه السلام آمده است با این که مى توانم قرآن را در کمتر از سه روز ختم کنم، این کار را نمى کنم تا قرائتم بدون تدبر نباشد.[۱۴] در عین حال، سى تا چهل بار ختم قرآن در ماه رمضان به گونه اى ویژه مجاز دانسته شده است.[۱۵]

در برخى از گزارش ها، نقل هاى خارق العاده اى از ختم قرآن افراد مختلف ذکر شده که از آن جمله ختم قرآن در یک شبانه روز، یک نماز و یک رکوع است.[۱۶] غزالی معتقد است براى عابدان و سالکانِ عملى شایسته نیست که کمتر از دو ختم قرآن در هفته داشته باشد، اما سالکان قلبى و نیز مشتغلان به نشر علم مى توانند هفته اى یک ختم داشته باشند و افراد اهل تأمل و تفکر مى توانند قرآن را در یک ماه ختم کنند تا تأمل و تدبر لازم را در آیات داشته باشند. وى در ادامه، طریقه تقسیم بندى سوره ها را متناسب با هر یک از این روشهاى ختم قرآن تشریح کرده است.[۱۷]

فضائل ختم قرآن

در فرهنگ اسلامى فضائل بسیارى براى ختم قرآن ذکر شده است:

  • پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «مَن خَتَمَ القُرآنَ فَلَهُ دَعوَةٌ مُستَجابَةٌ» هر کس قرآن را ختم کند، یک دعاى اجابت شدنى دارد.[۱۸]
  • امام سجّاد علیه السلام: «مَن خَتَمَ القُرآنَ بِمَکةَ لَم یمُت حَتّى یرى رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله، و یرى مَنزِلَهُ فِی الجَنَّةِ». هر کس در مکه ختم قرآن کند، نمیرد تا آن که رسول خدا صلى الله علیه و آله را ببیند و جایگاهش را در بهشت بنگرد.[۱۹]
  • پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله «مَن خَتَمَ القُرآنَ فَکأَنَّما اُدرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَینَ جَنبَیهِ، ولکنَّهُ لا یوحى‏ إلَیهِ» کسى که قرآن را ختم کند، چنان است که نبوّت در میان دو پهلویش قرار داده شده باشد، جز آن که به او وحى نمى‏ شود.[۲۰]
  • پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله: «إذا خَتَمَ العَبدُ القُرآنَ صَلّى‏ عَلَیهِ عِندَ خَتمِهِ سِتّونَ ألفَ مَلَک» هر گاه بنده‏ اى قرآن را ختم کند، هنگام ختم کردنش، شصت هزار فرشته بر او درود مى‏ فرستند.[۲۱]
  • حضور در مجلس فتح قرآن به حاضر شدن در صحنه یکى از فتوحات اسلامى و حضور در مجلس ختم قرآن به حضور در هنگام تقسیم غنایم همانند شده است.[۲۲]

معادل ختم قرآن

در روایات، سه بار تلاوت سوره توحید همانند ختم قرآن است و از این رو، این سوره معادل ثلث قرآن دانسته شده است.[۲۳] [۲۴] [۲۵] همچنین ثواب تلاوت یک آیه در ماه رمضان معادل ختم قرآن در ماههاى دیگر قلمداد شده است.[۲۶] [۲۷]

آداب ختم قرآن

ختم قرآن آداب ویژه اى دارد، از جمله ختم قرآن در روز جمعه،[۲۸] روزه دارى در روز ختم قرآن[۲۹] و این که فرد پس از هر ختم قرآن -حتى اگر قصد ختم مجدد هم ندارد- سوره فاتحه و پنج آیه نخست سوره بقره را قرائت و ختم قرآن را به فتح قرآن متصل کند.[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]

همچنین توصیه شده که ختم کننده قرآن آخرین سوره هاى قرآن را در میان خانواده، فرزندان و دوستان قرائت و براى آنها دعا کند، چون دعاى ختم کننده قرآن مستجاب است.[۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷]

دعاهایى براى ختم قرآن از معصومین علیهم السلام نقل شده[۳۸] که دعاى امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه[۳۹] از جامعترین و مشهورترین آنهاست.[۴۰][۴۱]

در مراسم ترحیم تازه گذشتگان، قرآن را به پاره هاى سى یا شصتگانه تقسیم مى کنند و هر یک از شرکت کنندگان یک پاره از آن را قرائت مى کند که در مجموع یک یا چند ختم قرآن صورت مى گیرد. به این مراسم «مجلس ختم» یا «تختیمه» مى گویند.

پانویس

  1. رجوع کنید به عاملى، ص۷۱ـ۷۴.
  2. رجوع کنید به کلینى، ج۲، ص۶۱۳.
  3. نیز رجوع کنید به همان، ج۲، ص۶۱۱.
  4. مجلسى، ۱۳۶۳ش، ج۱۲، ص۴۹۷ـ۴۹۸.
  5. رجوع کنید به احمد بن حنبل، ج۱۰، ص۲۴.
  6. ابوداوود، ج۲، ص۵۴ـ۵۶.
  7. کلینى، ج۲، ص۶۱۸ـ۶۱۹.
  8. متقى، ج۱، ص۶۰۶.
  9. رجوع کنید به کلینى، ج۲، ص۶۱۴.
  10. متقى، ج۱، ص۵۳۸ـ۵۳۹.
  11. رجوع کنید به دارمى، ج۱، ص۳۵۰.
  12. متقى، ج۱، ص۶۱۴.
  13. رجوع کنید به کلینى، ج۲، ص۶۱۷.
  14. رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج۳، ص۱۱۰؛ مجلسى، ۱۴۰۳، همانجا.
  15. رجوع کنید به کلینى، ج۲، ص۶۱۸؛ مفید، ص۳۱۲.
  16. براى شمارى از این گزارش ها و نقد آنها رجوع کنید به امینى، ج۵، ص۳۳ـ۴۱.
  17. رجوع کنید به ج۱، ص۳۶۶ـ۳۶۷.
  18. المعجم الکبیر : ج ۱۸ ص ۲۵۹ ح ۶۴۷
  19. التهذیب: ۵ / ۴۶۸ ؛ الفقیه: ۲ / ۲۲۷ ؛ المحاسن: ۱ / ۱۴۴
  20. الکافی: ج ۲ ص ۶۰۴ ح ۵
  21. کنز العمّال، ج ۱ ص ۵۱۰ ح ۲۲۵۸
  22. رجوع کنید به متقى، ج۱، ص۵۴۱ـ۵۴۳.
  23. رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۱۷، ص۸۶.
  24. فتال نیشابورى، ص۲۸۱.
  25. سیوطى، ج۱، ص۳۸۵.
  26. رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۹۶.
  27. فتال نیشابورى، ص۳۴۶.
  28. رجوع کنید به طوسى، ص۳۲۲.
  29. نووى، ج۲، ص۱۶۸.
  30. کلینى، ج۲، ص۶۰۵.
  31. ابن بابویه، ۱۳۶۸ش، ص۱۰۲.
  32. متقى، ج۱، ص۶۰۷ـ۶۰۸.
  33. مازندرانى، ج۱۱، ص۲۸.
  34. رجوع کنید به دارمى، ج۲، ص۴۶۸ـ۴۶۹.
  35. ابن قدامه، ج۱، ص۸۰۳.
  36. هیثمى، ج۷، ص۱۷۲.
  37. سیوطى، ج۱، ص۳۸۲.
  38. رجوع کنید به طوسى، ص۳۲۳ـ۳۲۴.
  39. رجوع کنید به الصحیفة السجادیة، ص۴۵۷ـ۴۶۱.
  40. براى مجموعه اى از دعاهاى ختم قرآن رجوع کنید به نورى، ج۴، ص۳۷۷ـ۳۸۲.
  41. صدیق عبدالفتاح، ص۲۲ـ۲۲۳.


منابع