حسن نورى همدانى

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

استاد حسن نوری همدانی (۱۳۰۲ - ۱۳۶۹ ش)، برادر آیت‌الله حسین نوری همدانی، از خطبا و روحانیون مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان آیت الله بروجردى و امام خمینى بود. وی سالیان متمادی در بیت آیت‌اللّه بروجردی مشغول بازنویسی و تنظیم بسیاری از نوشته‌های علمی ایشان بود. تأسیس مجمع فرهنگى «مکتب ولی عصر» و «کانون مهدیه»، از فعالیت‌هاى اجتماعی و تأثیر گذار اوست که سرچشمه فعالیت نیروهاى انقلابى بوده است.

۲۳۰px
نام کامل حسن نوری همدانی
زادروز ۱۳۰۲ شمسی
زادگاه همدان
وفات ۱۳۶۹ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

آیت الله بروجردى، محقق داماد، امام خمینی، علامه طباطبایى،...


آثار

مجموعه آثار در شعر و عرفان، پیروزى در سایه شکست، توضیح المسائل جیبى، مجموعه آثار علمى تاریخى، تنظیم رجال آیت‌الله بروجردى، میراث منبر،...

ولادت و خاندان

حسن نوری همدانی در سال ۱۳۰۲ ه.ش در یکى از روستاهاى همدان به دنیا آمد. پدرش میرزا ابراهیم نورى، در عصر استبداد رضاخانى مى زیست و به سوق دادن توده هاى مسلمان به سوى معارف دینى اشتغال داشت. چون در آن دوره عمامه علما را برمى داشتند، او براى مدتى و به جهت حفظ لباسش به یکى از روستاهاى همدان که در دوازده فرسخى شهر به نام «پاینده» بود رفت. آن عالم فرزانه با وجود مشکلات سیاسى، از هدایت مردم دست برنداشت و به ارشاد توده ها، جامعه را به بیدارى فکرى، معنوى و سیاسى مى رساند.

آیت‌الله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید، برادر کوچکتر مرحوم شیخ حسن نوری همدانی است.

تحصیل و استادان

میرزا حسن نورى همدانى در خانواده اى که خود اهل علم بود، حیات علمى خود را آغاز کرد. وی دوره مقدماتى را نزد پدر آموخت و نوری همدانی بعد از آن که براى رسیدن به مدارج علمى بالاتر، فیض شاگردى مرحوم آخوند ملا علی همدانى را که بنا به درخواست مردم علم دوست همدان و دستور شیخ عبدالکریم حائرى مؤسس حوزه علمیه قم، به همدان آمده و حوزه علمیه همدان را راه انداخته بود، کسب کرد و سطوح عالیه را نزد ایشان خواند.

او در سال ۱۳۲۲ ه.ش به همراه برادر کوچکترش، آیت الله میرزا حسین نورى، در سال ۱۳۲۲ راهى شهر مقدس قم گردید و به تحصیل علوم دینى ادامه داد. همدانى نزد اساتید بزرگ و مفاخر عالم اسلام آن روز یعنى آیت الله بروجردى، محقق داماد، امام خمینی و علامه طباطبایى به فراگیرى اصول، فقه، اخلاق و نیز فلسفه پرداخت و به عنوان شاگردى برجسته، در محضرشان درخشید و منزلت والایى کسب کرد.

فعالیت‌هاى فرهنگى و سیاسى

شعر و خطابه:

مرحوم نورى همدانى کاملا از نقش عاطفى و روانى واژه ها آگاه بود و سخنانش به شنوندگان تحرک مى بخشید. در دوران ستم شاهى با سخنان شیوا و پرتحرک خود، جان هاى خفته را بیدار ساخت و به آنها شخصیت دینى، اخلاقى و کرامت انسانى بخشید. مردم را با سیره معصومین به خوبى آشنا ساخت و نقش خود را در رشد جامعه به طور احسن به انجام رساند. این خطیب توانا، مطالب را زیبا و دقیق به اذهان شنوندگان انتقال مى داد. به طور منظم سخن مى گفت و از پراکنده گویى پرهیز داشت. سخنانش خسته کننده نبود و با حفظ سیر منطقى آن به اعماق دل ها نفوذ مى کرد. بیشتر به بحث هاى تاریخى، اخلاقى اهتمام مى ورزید و با ژرف اندیشى، الگوهاى تاریخى را به شنوندگان ارائه مى نمود.

همچنین مرحوم نورى با ذوق و قریحه سرشار خود شاگردان ادب و معانى را به شور و نشاط مى آورد و در قصیده هاى زیبایش حقیقت را در قالب شعر بیان مى کرد. از آهنگ اشعارش صدها دل و ذوق مجذوب مى شدند و با نکات مملو از کنایه و استعاره افکار بلند و وارستگى خود را به نمایش مى گذاشت. اشعار او کانون عشق، پیکار و گرایش به دین و حق پرستى بود و خود که همواره براى حفظ ارزش هاى مقدس در تلاش بود، با ابزار مختلف جامعه را روشنى مى داد و در قالب شعر به تغذیه فکرى جامعه مى پرداخت و با شعر انتقادى اوضاع اسفبار عصر خود را به تصویر مى کشید.

این دانشمند محترم از هنر خوشنویسى نیز برخوردار بود و نمونه اى از خط زیبایش قدرت و ظرافت انگشتانش را بیان مى کند. او با ذوق سرشار هنردوستان را مجذوب خویش مى سازد، و همچون ستاره اى در آسمان هنر مى درخشد.

تأسیس انجمن هاى اسلامى:

در سال هاى ۱۳۴۲ و قبل و بعد آن که سلطه ننگین استبداد پهلوى بر جامعه اسلامى ایران، حکمفرما بود، دستگاه امنیتى هر فریادى را در نطفه خفه مى کرد و آزادى خواهان را به بهانه هاى گوناگون از سر راه برمى داشت. در چنین شرایطى مرحوم نورى در سال ۳۷ اقدام به تأسیس انجمن هاى اسلامى قم - مکتب ولی عصر و کانون مهدیه - نمود و در دو بخش خواهران و برادران فرزندان مسلمان را در تشکلى ارزشمند به دور هم جمع کرده و به مبانى دین آشنا مى ساخت. در واقع آن مجموعه کانون مبارزه علیه التقاط، کفر و محل تحقق و تبیین مفاهیم دینى بود. این انجمن به صورت هفتگى و بر اساس و نظم خاص اداره مى شد و جوانان در این تجمع فرهنگى سیاسى، با دستورات دینى آشنا مى شدند. در نتیجه این جلسات و شعبه هاى آن بود که شور انقلابى در جامعه ایجاد مى شد. قشرهاى جامعه با باورهاى پویا و مکتبى، وارد صحنه مى گردیدند و چه بسا زندانى، تبعید و یا شهید مى شدند.

در همان مقطع که دست مرموز غرب و شرق از آستین التقاطى ها، بهائى ها و کمونیست ها بیرون مى آمد و سبب تخدیر افکار عمومى مى شد، این گونه تشکل ها و چهره هاى درخشان علمى، دینى، همانند مرحوم نورى با کارهاى فرهنگى انقلابى، جامعه را از سرگردانى نجات مى دادند. هرچه از عمر این مجمع مى گذشت، جوانان را بیشتر شیفته خویش مى ساخت و از جانب دیگر، تهدید جدى علیه دستگاه حاکم به حساب مى آمد. ساواک که بر اساس دقت و حساسیت خود در برخورد با اسلام گرایان، با نظر سوء به این جلسه ها مى نگریست، بارها در صدد تعطیلى آن برآمد و چند بار مرحوم نورى را به زندان ساواک برد و به انواع تهدیدها و شکنجه ها متوسل شد[۱]، اما به رغم خواست دستگاه خودکامه، این مرکز فرهنگى سیاسى، تا سال ۱۳۵۵ شمسى به فعالیت ادامه داد و پس از ۱۸ سال هدایت فکرى، به وسیله ساواک تعطیل شد.

سفیر انقلاب اسلامى:

مرحوم نورى پس از تعطیل شدن انجمن اسلامى ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) بى آن که احساس یأس و شکست کند، به کارهاى تبلیغى دیگر مشغول گردید و با شیوه جدید به میدان مبارزه فرهنگى وارد شد. در سال ۵۹ بر اساس فرمان امام خمینی براى تبلیغ و هدایت نیروهاى مسلمان ساکن انگلستان، به آنجا اعزام شد و به راهنمایى اسلام دوستان (دانشجو و غیردانشجو) پرداخت. این شخصیت دینى - سیاسى در شرایطى به اروپا وارد شد که جو سیاسى - فرهنگى آن جا علیه انقلاب ایران و اسلام سامان داده شده بود و امپریالیزم خبرى نیز سعى مى کرد، چهره انقلاب، انقلابیون به ویژه امام خمینى را در انظار جهانیان مخدوش سازد.

وى پس از ورود به انگلستان و ابلاغ پیام رهبر انقلاب اسلامى، به سازماندهى فکرى - سیاسى نیروها پرداخت و محل زندگى و کار او، محفل اجتماع و برنامه ریزى براى پویاسازى اندیشه جوانان شد. از جمله فعالیت ها در همان سال برنامه اعتصاب در مقابل سفارت آمریکا در انگلیس بود که در روز اعتصاب و به هنگام فرارسیدن وقت نماز، نماز جماعتى که به امامت ایشان در وسط خیابان لندن و با اجتماع باشکوه مسلمین در برابر چشمان حیرت زده دولت و ملت انگلیس برپا شد، عظمت و اقتدار مسلمانان را به نمایش گذاشتند.

آثار و تألیفات

از مرحوم نورى همدانی آثار علمى با خطى زیبا باقى مانده که متأسفانه اجل فرصت نداد تا در زمان حیاتش انتشار یابد و دانش دوستان از آثار فکرى این اندیشمند بهرمند گردند. تنها چند اثر باارزش وى چاپ شد و به یادگار ماند که به آن ها اشاره مى کنیم:

میراث منبر - یکی از آثار آیت الله حسن نوری همدانی
  • مجموعه آثار: اشعار علمى و عرفانى است که به خط زیباى خود نوشته و به یادگار گذاشته است. این اثر به وسیله فرزند بزرگ آن مرحوم، شیخ على نورى، جمع آورى و منتشر شده است.
  • پیروزى در سایه شکست: این اثر با رهنمودهاى ایشان در فروردین سال ۱۳۴۸ پدید آمد. نویسندگان جوانِ انجمن اسلامى ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف) آن را نوشتند. این کتاب با پژوهشى خاص تاریخ انقلاب خونین امام حسین علیه السلام را به نمایش گذاشته است.
  • توضیح المسائل جیبى: فتاواى مراجع در آن جمع آورى و نظر آنها را در هر موضوعى بیان کرده است. وى فتواى امام خمینى را با حرف (خ) مشخص نموده است. این کار در شرایطى به انجام رسیده که بردن نام امام راحل جرم بزرگ به حساب مى آمد.
  • مجموعه آثار علمى - تاریخى: این آثار که به بیست جلد مى رسد، مجموعه سخنرانى هاى او است که در زمان حیاتش، آن را تنظیم و با تعیین موضوعت و عناوین مورد بحث، براى نشر آماده کرد.
  • رجال آیت الله بروجردى: به گفته فرزند مرحوم نورى: «این اثر تا قبل از رحلت آیت الله بروجردى به طور کامل تنظیم نشده بود. ایشان با پشتکار، ذوق هنرى و علمى خویش آن را آماده انتشار کرد، زیرا مراجعه به منابع، تنظیم و تدوین آن نیاز به توان جسمى داشت. و چون سن مرحوم آیت الله بروجردى بالا بود، پدرم با همکارى تعدادى از محققان و زیر نظر آیت الله بروجردى به نوشتن آن همت گماشت. و این به دور از انصاف است که پدرم را تنها به عنوان خطاط آن اثر با ارزش معرفى کنند».[۲] مرحوم آقاى نورى تمام هفت جلد آن کتاب را با ژرف اندیشى که داشت به پایان رسانید. خط زیبا، پشتکار، ذوق سلیم و اطلاعات علمى آن مرد علم و عمل دست به دست هم داد و این کتاب باارزش را براى حوزه علمیه، به یادگار گذاشت.
  • میراث منبر (پیش‌نویس منبرهای میرزا حسن نوری همدانی، با ترتیب و تدوین محمدجواد نوری همدانی، در شش جلد).

ویژگی‌هاى اخلاقى

حسن نوری همدانی براى نسل هاى پس از خود، الگوى علم دوستى و اخلاص در عرصه عمل بود. در هیچ شرایطى اصول اخلاقى را نادیده نمى گرفت. با وقار سخن مى گفت. در رفاقت ایثار داشت. استعداد و آمادگى ذهنى خوبى داشت. پشتکارش عالى بود.[۳]

در تواضع با مردم کم نظیر بود. در برخوردهاى اجتماعى کمال فروتنى و اخلاص را مراعات مى کرد: وقتى که از کنار مغازه ها مى گذشت و یا با فردى برخورد مى کرد. با آن ها دوستانه صحبت مى کرد و به درددل آن ها گوش مى داد.[۴]

او عاشق و دلباخته اهل بیت علیهم السلام بود و هر زمان که اسم اهل بیت علیهم السلام را مى شنید و یا خود از آن ها یاد مى کرد، آثار غم و اندوه در چهره اش ظاهر مى شد. در هنگام مطالعه و یا زمانى که در کنارش کتابى بود، پایش را دراز نمى کرد تا به کتاب بى احترامى نشود. هرگز از سواد دیگران سئوال نکرد و این کار را نمى پسندید.[۵]

نظم در زندگى فردى و اجتماعى از امتیازات ایشان بود. در منبر رفتن، مطالعه، مصاحبت با دوستان و خانواده آن را رعایت مى کرد. در بحث هاى شرعى توجه زیاد به (احتیاط به شبهه) داشت. در مورد مسائل شرعى زود اظهارنظر نمى کرد. تا سخنى نابجا نگفته باشد.[۶]

به تربیت و تزکیه اعضاى خانواده، قبل از پرداختن به امور اجتماعى، اهمیت خاصى قائل بود. ساده زیستى از ویژگی هاى بارز این مرد بزرگ بود و از هرگونه وابسته شدن به تجملات مادى دورى مى کرد.

وفات

مرحوم حسن نوری همدانی، پس از نوشتن کتاب رجال آیت الله بروجردى، در اسفند ماه سال ۱۳۶۹ شمسی در منطقه اى بین یزد و کرمان به هنگام سفر تبلیغى که به سیرجان عازم بودند بر اثر تصادف در سن ۶۷ سالگى، جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکرش در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. مجموعه آثار، میرزا حسن نورى، ص ۶ و ۷.
  2. مصاحبه با على نورى، فرزند مرحوم.
  3. مصاحبه با آیت الله مسعودى، تولیت آستانه مقدسه قم.
  4. مصاحبه با محمدصادق نورى.
  5. همان.
  6. مصاحبه با على نورى.

منابع

آرشیو عکس و تصویر