حسان بن نعمان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


حَسّان­ بن نُعمان بن بَکر بن مُغیثِ أسدی غسّانی،[۱] سردار معروف عصر اموی است.[۲] که برخی از منابع، او را پسر «نُعمان بن مُنذَر بن أمرُئُ قِیس لَّخمی» معروف به ابوقابوس که آخرین و مشهورترین پادشاهان حیره در زمان جاهلیت بوده است، می ­دانند.[۳]

حسان ملقب به «شیخُ الأمین» است که به سبب جنگ­ها و پیروزی هایش در إفریقیه شهرت بسیار یافت.[۴] تاریخ ولادت او مشخص نیست؛ ولی در شام متولد شده است.[۵] در منابع آمده که عُمر بن خَطّاب، خلیفه­ دوم او را تکریم می­ نمود و او نیز از عمر حدیث نقل کرده است.[۶]

حسان در زمان امویان

گزارشات تاریخی از حوادث زندگی حسان در زمان معاویه و خلفای اولیه بنی­ امیه اخبار مفصلی در دسترس قرار نمی ­دهد. این که وی در زمان معاویه به امارت افریقیه و در زمان خلافت عبدالملک بن مروان به امارت مصر گماشته شد و پس از کشته شدن زهیر بلوی که اوضاع افریقیه نابسامان شد از سوی عبدالملک مأمور آن منطقه شد.[۷] حسان برای اولین بار در سال ۵۷هـ از طرف معاویه به سمت آفریقا فرستاده شد، وی وقتی به آن منطقه وارد شد، بربرها با او صلح کردند و او نیز برای آنها خراج معین کرد.[۸]

فتوحات حسان در آفریقا

پس از این که خبر کشته شدن «زُهِیر بن قِیس بَلَوی» والی آفریقا در سال ۶۹ قمری به عَبدُالملک رسید، سخت نگران شد؛ ولی چون مشغول جنگ با ابن ­زُبِیر بود ناگزیر از انتقام بازماند. وقتی ابن­ زبیر کشته شد، یک سپاه عظیم تشکیل داد و حَسّان بن نُعمان غَسّانی را در سال ۷۴ به فرماندهی آن و ایالت آفریقا برگزید و آنها را به آن منطقه فرستاد.[۹] اعزام این نیروها به فرماندهی حسّان، مرحله ششم فتوحات آفریقا به حساب می­ آمد. هنگامی که به شهر «قَیروان» وارد شدند، از آنجا لشکری تجهیز کرد و راه قَرطاجَنّه (پایتخت قدیم آفریقا) را گرفت که امیر آن یکی از بزرگترین ملوک آفریقا بود و مسلمین تا آن زمان هم به جنگ او نرفته بودند. از آنجا که عدّه رومیان و بربرها بسیار زیاد بود، پس از جنگ با آنها و محاصره شهر تصمیم به فرار گرفتند. بعضی سوار بر کشتی شده و به جزیره صِقلیِّه (سیسیل) رفتند و بعضی هم به اَندُلُس (اِسپانیا) کوچ کردند. حَسّان هم با شمشیر وارد شهر شد و چندین لشکر را هم به اطراف فرستاد.

مردم اطراف از شدّت ترس تسلیم شده، نزد او رفتند. او فرمان داد که دیوار و حصار شهر را ویران کنند. پس از آن شنید که رومیان و بربرها در محل (صَطفوُره) و (بِنذِرت) که هر دو شهر بزرگ بودند، تجمع کرده ­اند به همین دلیل به قصد جنگ با آنان خارج شد. آنها مقاومت و پایداری کردند و پس از یک جنگ سخت، رومیان فرار کرند و بسیاری هم کشته شدند. آنها که فرار کرده بودند به شهر «باجِه» رفته و تحصن نمودند. از سوی دیگر، بربرها هم در شهر «بُونِه» تحصن کردند. حسان نیز به دلیل تلفات فراوان به شهر قیروان بازگشت تا مجروحین مداوا شوند.[۱۰]

ماجرای زن کاهِنِه:

بعد از این که مجروحین بهبود یافتند حَسّان گفت: «هر کدام از پادشاهان آفریقا که از حمله مصون مانده نام ببرید تا او را نابود کنیم». مردم گفتند: زنی هست که ملکه­ بربر است و «کاهِنِه» نام دارد. از آن جهت که غیب می ­گوید و پیش بینی می­ کند، او را کاهنه می ­خوانند. آن زن هم بربر و محل اقامت او کوه اوراس بود که پس از قتل «کَسیِله»[۱۱] بربرها گرد او جمع شده بودند. حسان از مردم آفریقا تحقیق کرد که او چگونه زنی است، به او گفتند: «زنی بسیار قوی و محل اقامت او عظیم و مستحکم می­ باشد و اگر او را بکشی، دیگر بربرها هرگز نسبت به تو نافرمانی نخواهند کرد.

وقتی حسان به سوی او لشکر کشید، آن زن دستور داد قلعه و حصار (باغایِه) را ویران کنند. کاهِنه تصور کرده بود که او فقط به قلعه و پناهگاه حمله می­ کند. حسان هم به قلعه نرفت و یکسره به جنگ با او رفت و در اطراف رود «نِینِی» جنگ بسیار سختی رخ داد[۱۲] و مسلمین پراکنده شدند و بسیاری از آنها به قتل رسیدند و حسان نیز فرار کرد. بسیاری از مسلمین هم اسیر شدند که آن زن همه را آزاد کرد به جز «خالِدِ بن یَزید قِیسِی» که فردی دلیر و بزرگوار بود. کاهنه او را به فرزندی پذیرفت.[۱۳] وقتی حسان خبر شکست خود را به عبدالملک داد به او دستور داد که در محل خود تا رسیدن دستور بعدی بماند. او در «بَرقَه» مدت پنج سال ماند و در آن محل قصرهایی ساخت که به نام «کاخهای حَسّان» معروف شد.[۱۴]

فرمانروایی کاهِنِه و ویرانی آفریقا:

آن زن مالک سراسر آفریقا شد و شروع به ظلم و ستم کرد. بعد از آن عبدالملک سپاه و مال برای مدد حسان فرستاد و به او دستور داد که به آفریقا برود و با آن زن کاهنه بجنگد. حسان هم پیکی به همراه نامه نزد خالد بن یزید که نزد آن زن بود، فرستاد و اوضاع را جویا شد.[۱۵] خالد هم یک نامه مبنی بر پراکندگی بربرها از اطراف آن زن نوشت و تاکید کرد که عجله کند. خالد آن نامه را در یک قرص نان پنهان کرد و توسط همان پیک فرستاد. وقتی پیک نزد حسان برگشت نامه که داخل قرص نان بود، سوخت. به همین دلیل حسان دوباره به خالد نامه نوشت. در این میان، حسان لشکر کشید و وقتی آن زن آگاه شد گفت: «اَعراب جز بدست آوردن طلا و نقره هدفی ندارند، ما هم فقط خواهان مزارع و مراتع هستیم. چاره ­ای نیست جز این که سراسر آفریقا را ویران کنم تا آنها ناامید شوند.[۱۶] زن کاهنه دستور داد که همه­ بلاد را ویران کنند. آنها نیز همه چیز را ویران و اموال را غارت کردند و این ویرانی نخستین آفریقا بود.[۱۷]

قتل زن کاهنه:

وقتی حسان به کشور آن زن نزدیک شد، عده ­ای از رومیان نزد او آمدند و از ستم آن زن شکایت کردند. حسان شکایت آنان را مغتنم شمرد و به «قابِس» هم لشکر کشید و مردم آنجا به استقبال او آمده و هدایای بسیار به او دادند.[۱۸] او در آن شهر حاکمی منصوب کرد و دو شهر دیگر به نام «قَسطِیلِیّه» و «نَفزاوِه» را هم بدون جنگ گرفت. کاهنه که از شکست خود مطمئن بود دو فرزند خود را به اتفاق خالِد بن یزید (فرزندخوانده) نزد خود خواند و گفت: «من کشته می­ شوم، شما نزد حسان بروید و برای نجات خود امان بگیرید».[۱۹] وقتی حسان رسید، جنگ بسیار سختی رخ داد و کشتگان مسلمین در حال افزایش بود تا آن جا که همه یقین کردند شکست حتمی است؛ ولی خداوند مسلمین را یاری کرد و بربرها شکست خوردند و آن زن جادوگر فرار کرد؛ ولی او را تعقیب کردند و نزدیک یک چاه، سر او را از تن جدا کردند که هنوز هم به «بِئر کاهنه» معروف است و فرزندانش و خالد هم به حسان رسیده و امان گرفتند.

بربرها پس از آن چاره ­ای جز تسلیم ندیده، امان خواستند. بعضی از آنها به این شرط تسلیم شدند که در اختیار سپاه اسلام باشند که تعداد آنها دوازده هزار نفر بود. حسان هم شرط را قبول کرد و به این ترتیب همه آنها به مسلمین ملحق شدند و فرمانده­ی آنها دو فرزند زن کاهنه شدند. بعد از آن اسلام میان بربرها منتشر شد. حسان هم به محل خود در قیروان بازگشت.[۲۰] او بدون مخالف و مدّعی در آن جا ماند تا این که عبدالملک از دنیا رفت و وقتی خلافت به فرزندش «وَلید بن عَبدُالمَلِک» رسید، آنگاه در سال ۸۵، حسان عزل و «موسَی بنِ نُصِیر» به جای او منصوب شد.[۲۱]

اقدامات حسان در آفریقا

۱. تدوین دیوان اداری و انتخاب والی: حسان پس از استقرار کامل در آفریقا به منظور نظم بخشیدن به امور و سازماندهی نیروها و مناطق فتح شده، تصمیم به تدوین دیوان های متعدد و تعیین حکام گرفت.[۲۲]

۲. ساخت کارگاه کشتی سازی: بعد از شکست زن کاهنه توسط حسان، رومی ها به کمک ناوگان دریایی خود، تلاش کردند «قَرطاجَنّه» را تصرف کنند که در سال ۸۵ آن را تصرف کردند؛ امّا حسان آنها را بیرون کرد و برای این که دوباره حمله نکنند، آن شهر را ویران کرد و در سال ۸۳ در شرق آن، کشوری اسلامی به نام «تونِس» بنا کرد[۲۳] و اقدام به تأسیس «دارُ الصّناعَه» گرفت تا با ساخت کشتی­های جنگی، از راه خشکی و دریا با رومیان به نبرد بپردازد.[۲۴]

۳. تجدید بنای مسجد قیروان: اولین کسی که پس از «عُقبَةِ بن نافِع»[۲۵] مسجد قیروان را ترمیم و بازسازی کرد، حسان بن نعمان بود.[۲۶]

۴. تعیین خراج برای غیر عرب: حسان بر همه آنهایی که در آفریقا زندگی می­ کردند و عرب نبودند و نیز مسیحیانی که با آنها زندگی می­ کردند خراج نوشت.[۲۷]

۵. تقسیم مغرب به مناطق پنج گانه: حسان منطقه بزرگ مغرب را به پنج اقلیم جداگانه، بَرقَه، طِرابلُس، اِفریِقیّه، مَغربُ الأوسَط و مغرب الأقصی تقسیم کرد. تا اداره این منطقه بزرگ برای کارگزاران دولت آسان­تر باشد.[۲۸]

۶. پیوند دادن مسیحیان مغرب با کلیسای اسکندریه: حسان، کشیشان کاتولیک و اُرتُدُکس مغرب را جمع کرد و از آنها خواست با کلیسای روم قطع رابطه کرده و از کلیسای اسکندریه پیروی کنند که تابع حکومت مصر بود.[۲۹]

سرانجام حسان

دشمنان حسان بن نعمان نزد خلیفه اموی و برادر او عبدالعزیز بن مروان که عامل اموی در مصر بود از او بدگویی کردند و شایع کردند حسان قصد استقلال و خروج بر ضد خلیفه را دارد. عبدالعزیز هم او را از ولایت مغرب عزل کرد.[۳۰]

درباره ‌تاریخ وفات حسان، در میان مورخان اختلاف است. برخی از آنها تاریخ وفات او را سال ۸۰ هـ ذکر کرده­ اند.[۳۱] برخی دیگر معتقدند وقتی حسان از ولایت آفریقا عزل شد به شام بازگشت و حدود سال ۹۰هـ وفات یافت.[۳۲] به نظر می ­رسد که قول دوم صحیح­تر باشد، زیرا در منابع تاریخی آمده که حسان در سال ۸۶ از مقامش کناره ­گیری کرد.[۳۳]

پانویس

  1. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵، ج۲، ص۶۱.
  2. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹ هـ، ج۲، ص۱۷۷.
  3. همان، ج۸، ص ۴۳ و ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامة للکتاب، ۱۹۹۲، ص ۶۵۰.
  4. همان، ج۲، ص۱۷۷ و ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳، ج ۵، ص ۳۹۳.
  5. زرکلی، پیشین.
  6. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة الدمشق، تحقیق عمربن غرامة العمروی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج ۱۲، ص ۴۵۳.
  7. زرکلی، پیشین.
  8. خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت‌، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ هـ. ص۱۳۸.
  9. ابن الاثیر، عزالدین ابوالحسن، الکامل، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵، ج۴، ص۳۷۰. و ابن عذاری مراکشی، محمد، البیان المغرب، بیروت، مکتبة الصادر، ج ۱، ص ۲۵.
  10. همان و ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج ۳، ص ۱۷۷و ابن الاثیر، پیشین، ص ۳۷۱.
  11. ابن اثیر، پیشین. (کسیله قبل از زن کاهنه، فرمانروای افریقا بودکه در سال ۶۷ توسط زهیر بن قیس شکست خورده و کشته شد.)
  12. ابن عبدالحکم، عبدالرحمن، فتوح المصر والمغرب، تحقیق دکترعلی محمد عمر، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیّه، ۱۴۱۵، ص ۲۲۹. (مسلمانان جنگ آن روز را «روز بلا» نامیدند.)
  13. ابن اثیر، پیشین و ابن خلدون، پیشین، ج۳، ص ۲۳۹ و ابن عذاری، پیشین.
  14. ابن عبدالحکم، پیشین، فتوح مصر و اخبارها، تحقیق محمد الحجیری، بی جا، دارالفکر، ۱۴۲۰، ص ۳۳۸ و بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۹، ص ۲۲۷.
  15. ابن اثیر، پیشین، ص ۳۷۲ و ابن خلدون، پیشین، ج ۴، ص ۲۳۹.
  16. ابن اثیر، پیشین».
  17. همان.
  18. همان.
  19. همان، ص ۳۷۳.
  20. ابن اثیر، پیشین.
  21. خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵، ص ۱۹۰.
  22. زرکلی، پیشین، ج ۲، ص ۱۷۷ و ابن خلدون، پیشین، ج ۴، ص ۲۳۹ و ابن عبدالحکم، پیشین، ص ۲۲۹.
  23. ابن عذاری، پیشین، ص ۳۷.
  24. حموی، پیشین و زرکلی، پیشین.
  25. (عقبة بن نافع بن عبدالقیس الاموی القرشی الفهری، که در سال ۴۲ والی آفریقا شد.) زرکلی، ۴، ص ۲۴۱.
  26. زرکلی، پیشین و ابن عساکر، ص ۴۵۱ و ابن عبدالحکم، پیشین.
  27. ابن خلدون، پیشین.
  28. مونس، حسین، معالم تاریخ المغرب والاندلس، قاهره، دارالمستقبل، چاپ اول، ۱۹۸۰، ص ۴۷.
  29. ثعالبی، عبدالعزیز، تاریخ شمال آفریقا، تحقیق دکتر احمد بن میلاد و محمد ادریس، بیروت، دارالعرب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰، ص۸۰.
  30. ابن عذاری مراکشی، محمد، پیشین، ص۲۹.
  31. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳هـ، ج۵، ص ۳۹۲ و سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط و مأمون الصّاغرجی، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۱۳، چاپ اول، ج۴، ص۱۴۰.
  32. الصفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد الارناؤوط و تزکی مصطفی، بی جا، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰هـ. ج۱۱، ص۲۷۷.
  33. ابن عذاری، پیشین.

منابع

  • زهره منصوری حسن آبادی، حسان بن نعمان، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۴ بهمن ۱۳۹۱.