حجر اسماعیل‌

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«حِجر اسماعیل» فضایى است در شمال کعبه که دیوارى کوتاه و نیمداره‌اى در فاصله میان رکن عراقى و رکن شامی، اطراف آن کشیده شده است. ناودان طلا نیز که بر بام کعبه نصب شده در سمت حجر اسماعیل قرار دارد. منابع تاریخى و روایى نشانگر آن است که تاریخ بناى «حجر» به زمان بازسازى کعبه توسط حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام باز مى گردد. حجر اسماعیل از دوران پیش از اسلام و پس از آن مورد احترام و تقدیس بود.

حجر اسماعیل در جوار کعبه

وجه تسمیه حجر اسماعیل

«حِجر» مصدر ریشه «ح ج ر»، در لغت به معناى منع و بازداشتن، نگاهدارى و حمایت کردن، حرام و جز اینها به‌کار رفته است. از این ریشه، حَجْر و حُجْر نیز در بیشتر این معانى به‌کار می‌روند[۱]. محدوده بین دیوار نیم‌دایره و خانه کعبه در فاصله میان رکن عراقى و شامى را بدان سبب حِجر نامیده‌اند که این دیوار حائل بین طواف‌کنندگان و کعبه است.[۲]

به گزارش پاره‌اى منابع، پس از آنکه حضرت ابراهیم علیه‌السلام و هاجر و فرزند شیرخوارشان اسماعیل به وادى مکه رسیدند، با راهنمایى جبرئیل در جایگاه کنونى حجر مستقر شدند. سپس هاجر و اسماعیل، همراه با گوسفندانشان، در همین مکان و در سایبانى که با چوب درخت ساختند، سکونت گزیدند.[۳] ازاین‌رو، در برخى احادیث[۴] از این مکان با عنوان بیت اسماعیل یاد شده است.

همچنین حجْر به معنای پناه و دامن است و از این رو به اسماعیل علیه السلام منسوب داشته اند که چون دیوارهای کعبه بدست او و پدرش بنا شد، وی برای پناه بردن از گرمای خورشید در سایه و کنار این دیوار می نشست و یا این که سایبانی کنار آن برای خود برافراشته و در آن جا پناه می گرفت.

در احادیث از حجر اسماعیل معمولاً با تعبیر «حِجر» یاد گردیده ولى گاهى «جَدْر» (دیوار)[۵]، «حطیم»[۶] و «حَظیرة» (حصار، محوطه) هم خوانده‌اند.[۷]

اهمیت حجر اسماعیل

حجر اسماعیل از دوران پیش از اسلام مورد احترام و تقدیس بود. عبدالمطلب، بزرگ مکه و جد پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم، در حجر مکانى ویژه داشت که تنها براى وى فرش می‌شد و کس دیگرى بر آن نمی‌نشست.[۸] گفته شده است که او چندین رؤیاى صادق خود (لزوم حفر مجدد چاه زمزم، به‌دنیا آمدن محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و عالمگیر شدن نبوت ایشان) را در حجر اسماعیل دید.[۹] بنابر روایات، حضرت ابوطالب نیز خواب خود را درباره بشارت تولد امام على علیه‌السلام و آینده درخشان ایشان در حجر دید.[۱۰]

پیامبر اکرم نیز، پس از بعثت، در حجر اسماعیل می‌نشست و علاوه بر عبادت و تلاوت قرآن، به سؤالات مردم پاسخ می‌داد[۱۱] و در همین جا بود که برخى افراد قریش از ایشان معجزه شَقُّ القَمَر را درخواست کردند.[۱۲] همچنین بنابر احادیث،[۱۳] مبدأ معراج ایشان از مسجدالحرام، حجر اسماعیل بوده است. امامان علیهم‌السلام نیز در حجر اسماعیل به دعا و عبادت می‌پرداختند یا در آنجا می‌نشستند و به سؤالات مردم پاسخ می‌دادند.[۱۴]

از گزارشهاى ابن فهد حلی (متوفى ۹۵۴ ق) برمی‌آید که در زمان او خواندن خطبه عقد ازدواج در حجر اسماعیل، متداول بوده است.

عبارت «حجر اسماعیل» در قرآن ذکر نشده، اما به نظر عیاشى،[۱۵] با استناد به حدیثى از امام صادق علیه‌السلام[۱۶] یکى از مصادیق «آیات بَینات» (نشانه‌هاى آشکار) ـکه بنابر آیه ۹۷ سوره آل‌عمران در مسجدالحرام قرار داردـ حجر اسماعیل است.

بنابر احادیث و منابع تاریخى، هاجر پس از وفات، در این مکان دفن شد. حضرت اسماعیل علیه‌السلام براى آنکه قبر مادرش زیرپاى مردم قرار نگیرد، آن را بالا آورد و اطرافش را محصور کرد.[۱۷] حضرت اسماعیل نیز، پس از وفات، در همین مکان به خاک سپرده شد.[۱۸] همچنین بر طبق روایات، تنى چند از دختران اسماعیل علیه‌السلام و نیز شمارى از پیامبران در این مکان مدفون‌اند.[۱۹]

تاریخچه بازسازی حجر اسماعیل

به گزارش برخى منابع، پنج سال پیش از بعثت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌ و پس از ویران شدن کعبه، قریش هنگام بازسازى آن شرط کردند که در این کار فقط از مال حلال بهره گیرند، اما به‌علت ناتوانى مالى در بازسازى کامل، مقدارى از ابعاد کعبه را کاستند و تقریباً شش ذراع (حدود سه متر) را در سمت حجر ضمیمه حجر اسماعیل کردند،[۲۰] همچنین گرداگرد حجر را سنگ‌چین کردند تا طواف‌کنندگان از پشت آن کعبه را طواف کنند.[۲۱]

در سال ۶۴، عبدالله بن زبیر هنگام تجدید بناى کعبه ـکه سپاه یزید آن را در محاصره مکه ویران کرده بودندـ با استناد به حدیثى از عایشه به نقل از پیامبر اکرم، مقدار افزوده شده به حجر اسماعیل را دوباره به کعبه ملحق کرد.[۲۲] حَجّاج‌ بن یوسف ثقفى پس از بازپس‌گیرى مکه از عبداللّه‌بن زبیر، در سال ۷۴ به دستور خلیفه عبدالملک‌ بن مروان بناى کعبه و حجر اسماعیل را به وضع پیشین بازگرداند و آن را همانند بناى قریش ساخت. عبدالملک بعدها ـ پس از آگاهى از روایت عایشه ـ از دستور خود پشیمان شد.[۲۳] تغییرات صورت گرفته در بناى کعبه و حجر اسماعیل، سبب بروز اختلاف‌نظر فقیهان در مورد پاره‌اى از احکام آن شده و این مسئله را پیش آورده که آیا تمام حجر اسماعیل جزئى از کعبه است یا بخشى از آن؟[۲۴]

دیوار حجر اسماعیل تا زمان خلافت منصور عباسى[۲۵] از سنگهاى عادىِ بیابان بود. در سال ۱۴۰ هجری، منصور هنگام مناسک حج، به حاکم مکه دستور داد که دیوار آن را با سنگ مرمر(رُخام) بپوشاند.[۲۶] گویند هنگامى که منصور عباسى به حج رفت و مشغول طواف بود، سنگ هاى معمولى دیوار حجر توجه او را جلب کرد. امیر مکه (زیاد بن عبدالله) را خواست و به او گفت: سنگ هاى دیوار حجر تا فردا صبح باید به سنگ سفید مرمر تعویض گردد و زیاد شبانگاه این کار را به پایان رساند، سپس جانشین منصور (مهدى عباسى) آن سنگ‌ها را تعویض کرد.

از آن زمان تاکنون حجر اسماعیل بارها، به سبب فرسودگى یا تخریب بر اثر سیل، بازسازى شده و سنگهاى مرمر دیوار و کف آن نیز به دفعات ترمیم یا تعویض شده است.[۲۷] همچنین در ۹۱۷ قمری، سلطان قانصوه غورى (پادشاه مصر) حجر را دوبار تجدید بنا کرد. نخستین بار آن را با سنگهایى از «جَبَلُ الکعبه» ساخت، که سنگهاى بناى کعبه نیز از آن بود، اما بار دوم در بناى آن از سنگ مرمر سفید استفاده کرد و بر بالاى دیوار حجر بر مرمر سفید نام افرادى را که تا آن زمان به بازسازى و مرمت حجر اقدام کرده بودند، حک نمود.[۲۸] ابراهیم رفعت‌پاشا (متوفى ۱۳۱۳ش) در سفرنامه خود[۲۹] تعدادى از اشعار و تاریخ نوشته‌هاىِ روى دیوار حجر اسماعیل را نقل کرده است.

در ۱۳۳۱ قمری نیز شریف‌حسین، حاکم حجاز، دیوارهاى فرسوده حجر را بازسازى کرد.[۳۰] در ۱۳۳۴ش/ ۱۳۷۵ق، چراغهاى برقى با پایه‌هاى مسى جانشین شمعدانهاى روى دیوار حجر شد.[۳۱] در ۱۳۷۵ش/ ۱۴۱۷ق، سنگهاى نماى دیوار حجر اسماعیل و کف آن با سنگهاى جدیدى تعویض گردید. براى دو ورودى حجر نیز نرده‌هایى از طناب گذاشته شد تا هنگام ضرورت بتوان حجر را بست.[۳۲]

فاصله دیوار شمالى کعبه تا وسط دیوار حجر حدود ۸/۴۴ متر و ارتفاع تقریبى دیوار حجر، ۱/۳۰ متر و فاصله تقریبى دو ورودى شرقى و غربى حجر از یکدیگر، ۸ متر است. ورودى شرقى حجر اسماعیل تا شاذَروان (پیش‌آمدگى اطراف دیوارهاى خانه کعبه) حدود ۲/۳۰ متر و ورودى غربى آن تا شاذروان تقریباً ۲/۲۳ متر فاصله دارد.[۳۳] احتمالاً اختلاف‌نظر مؤلفان درباره اندازه فواصل و ابعاد حجر اسماعیل، ناشى از تغییراتى است که در طول زمان در بناى آن صورت گرفته است.[۳۴] ناودان کعبه رو به حجر است و آب باران از بام کعبه به داخل حجر اسماعیل می‌ریزد.

احکام مربوط به حجر اسماعیل

از جمله مباحث مهم فقهى درباره حجر اسماعیل این است که آیا حجر بخشى از کعبه به‌شمار می‌رود یا نه؟ گروهى از اهل‌سنّت[۳۵] تمامى حجر را جزء کعبه دانسته و به احادیثى استناد کرده‌اند که از پیامبر اکرم از طریق عایشه نقل شده است.[۳۶] در مقابل، برخى دیگر فقط بخشی‌ از حجر اسماعیل را از کعبه دانسته‌اند.[۳۷] مستند این قول، احادیث منقول از پیامبر اکرم است که در آنها به الحاق جزئى از کعبه به حجر توسط قریش، در ماجراى بازسازى کعبه، اشاره شده است.[۳۸] درباره طول بخش الحاق شده، فقهاى مزبور، به تَبَع احادیث، آراى گوناگونى مطرح کرده‌اند، ولى غالباً آن را شش ذراع نوشته‌اند.[۳۹]

به نظر مشهور فقهاى امامیه، به استناد احادیث معتبر، حجر اسماعیل جزء کعبه نیست.[۴۰] مستند دیگر این نظر را مدفون بودن هاجر و اسماعیل و بعضى از پیامبران در این مکان دانسته‌اند، زیرا باتوجه به قداست کعبه، بعید است کسى در آن دفن شده باشد.[۴۱] اما برخى فقهاى امامى حجر اسماعیل را بخشى از کعبه دانسته‌اند،[۴۲] حتى شهیداول آن را به عنوان نظر مشهور مطرح کرده است.[۴۳] مستند این دیدگاه، شاید احادیثى بوده است که طواف را خارج از حجر لازم می‌داند و نیز حدیث منقول از پیامبر اکرم درباره الحاق بخشى از خانه کعبه به حجر اسماعیل.[۴۴]

به‌رغم این اختلاف‌نظرها، دیدگاه غالب در فقه امامى و اهل سنّت این است که طواف‌کننده باید حجر اسماعیل را در محدوده طواف خود قرار دهد؛ یعنى، از بیرون حجر اسماعیل طواف کند وگرنه طوافش باطل و به نظر فقهاى تمامى مذاهب اسلامى، جز حنفیان، اعاده آن واجب است. حنفیان در صورت خروج طواف‌کننده از مکه، اعاده این طواف را واجب ندانسته و قربانى کردن گوسفند را کافى شمرده‌اند.[۴۵]

دلیل فقهاى اهل سنّت بر حکم مذکور، پیروى از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم است که هنگام طواف وارد حجر نشدند.[۴۶] دلیل دیگر آنها آیه ۲۹ سوره حج است (وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتیق) که برطبق آن، حج‌گزار باید طواف را بر گرد خانه کعبه به جا آورد و چون تمام یا بخشى از حجر اسماعیل جزء کعبه است، براى طوافِ کعبه باید تمام حجر یا بخشى که جزو خانه خدا به شمار می‌رود، در محدوده طواف باشد.[۴۷] فقهاى امامى علاوه بر استناد به سیره نبوى، به احادیث متعددى از امامان علیهم‌السلام و اجماع نیز استناد کرده‌اند.[۴۸]

بر پایه نظر مشهور در فقه امامى، که محدوده طواف را بین دیوار کعبه و مقام ابراهیم می‌دانند[۴۹] این سؤال مطرح شده است که آیا ابتداى محدوده طواف در سمت حجر اسماعیل، از دیوار کعبه محاسبه می‌شود یا از دیوار حجر؟ بیشتر فقها بر آن‌اند که مبدأ طواف، دیوار کعبه است و فاصله‌اى که طواف‌کننده می‌تواند از دیوار حجر داشته باشد، شش ذراع و نیم (یعنى حدود سه متر) است و وى نباید بیش از این از دیوار حجر فاصله بگیرد،[۵۰] اما به نظر برخى دیگر هرچند حجر اسماعیل جزء کعبه نیست، فاصله مزبور از دیوار حجر حساب می‌شود.[۵۱]

از جمله احکام مورد بحث میان فقهاى اهل سنّت، صحیح بودن یا نبودن نمازى است که در مسجدالحرام رو به حجر اسماعیل اقامه شود به گونه‌اى که رو به کعبه نباشد. حنفیان و برخى از مالکیان و شافعیان آن را صحیح نمی‌دانند، بدین استناد که وجوب رو به کعبه بودنِ نماز، نص قرآن است[۵۲] ولى جزء کعبه بودنِ حجر با خبر واحد ثابت شده که علم آفرین نیست و دلیل قطعى بر اماره ظنى مقدّم است.[۵۳] در برابر، شمارى از شافعیان و مالکیان، با استناد به احادیثى که در آنها حجر اسماعیل از کعبه دانسته شده است، به صحت نماز حکم کرده‌اند.[۵۴] به نظر فقهاى حنبلى نیز چنانچه نماز رو به آن بخش از حجر که جزء کعبه به‌شمار می‌رود، به جا آورده شود، صحیح است.[۵۵] برخى از فقهاى امامیه نماز به سوى حجر را صحیح دانسته‌اند،[۵۶] اما به نظر برخى دیگر، این نماز صحیح نیست، زیرا با توجه به احادیثى که جزء کعبه بودنِ حجر را نفى کرده است و نیز برطبق آراى بیشتر عالمان امامى، نمی‌توان از جزء کعبه بودن حجر اطمینان حاصل کرد و این ظن را بر یقین خود مبنى بر وجوب رو به کعبه بودن در نماز، ترجیح داد.[۵۷]

برخى کارهاى مستحب در حجر اسماعیل نیز عبارت است از: به جا آوردن نماز؛ دعا و نیایش کردن (که بر طبق احادیث و سیره پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام بهترین مکان براى نماز و دعا در حجر، زیر ناودان است)؛[۵۸] مُحرم شدن حاجى در حج تمتع از محل حجر یا مقام ابراهیم؛ خواندن دو رکعت نماز پیش از احرام در آنجا.[۵۹]

پانویس

  1. جوهرى؛ ابن‌منظور؛ فیومى، ذیل واژه
  2. شمس‌الائمه سرخسى، ج ۴، ص ۱۱؛ مشکینى، ص ۱۹۹
  3. رجوع کنید به ازرقى، ج ۱، ص ۵۴؛ کلینى، ج ۴، ص ۲۰۱؛ حرّعاملى، ج ۱۳، ص ۳۵۵؛
  4. رجوع کنید به کلینى، ج ۴، ص۲۱۰؛ حرّعاملى، ج ۱۳، ص ۳۵۴
  5. رجوع کنید به دارمى، ج ۲، ص ۵۴؛ بخارى، ج ۲، ص ۱۵۶ و حَطیم رجوع کنید به حرّعاملى، ج ۱۳، ص ۳۵۵
  6. براى نمونه رجوع کنید به شمس‌الائمه سرخسى، ج ۴، ص ۱۱؛ طورى، ج ۸، ص ۱۴۱
  7. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌نجیم، ج ۲، ص ۵۷۴؛ ابن‌عابدین، ج ۲، ص ۵۴۵
  8. ازرقى، ج ۱، ص ۳۱۴ـ ۳۱۵.
  9. ابن‌هشام، ج ۱، ص ۹۲ـ ۹۴؛ مجلسى، ج ۱۵، ص ۲۵۴ـ۲۵۵
  10. رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۵۴ـ ۲۵۵؛ مجلسى، ج ۳۸، ص ۴۷ـ۴۸.
  11. رجوع کنید به علم‌الهدى، ص ۷۹ـ۸۱؛ ابن‌شهرآشوب، ج ۱، ص ۷۶ـ۷۷؛ حویزى، ج ۵، ص ۴۵۵
  12. رجوع کنید به قطب راوندى، ج ۱، ص ۱۴۱ـ۱۴۲
  13. رجوع کنید به ابن‌طاووس، ص ۱۹۵ـ۱۹۶؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج ۷، ص ۱۵۵؛ مجلسى، ج ۱۸، ص ۳۱۷، ۳۹۰
  14. رجوع کنید به حمیرى، ص ۳۱۶؛ عیاشى، ج ۳، ص ۱۰۶ـ۱۰۷؛ کلینى، ج ۴، ص۱۸۷ـ۱۸۸؛ ابن‌بابویه، ج ۲، ص ۴۴۸؛ نورى، ج ۹، ص۴۲۷
  15. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۲۶
  16. رجوع کنید به کلینى، ج ۴، ص ۲۲۳
  17. رجوع کنید به ابن‌هشام، ج ۱، ص ۶؛ ابن‌سعد، ج ۱، ص ۵۲؛ کلینى، همانجا؛ حرّعاملى، ج ۱۳، ص ۳۵۴ـ ۳۵۵.
  18. ابن‌هشام؛ کلینى، همانجاها؛ ابن‌بابویه، ج ۱، ص ۳۸؛ نیز براى آگاهى بیشتر رجوع کنید به ازرقى، ج ۱، ص ۳۱۲، ۳۱۷؛ ابن‌جبیر، ص ۵۸؛ محمدطاهر کردى، ج ۲، جزء۳، ص ۸ـ۱۱
  19. رجوع کنید به ازرقى، ج ۲، ص ۶۶؛ کلینى؛ حرّعاملى، همانجاها.
  20. رجوع کنید به ازرقى، ج ۱، ص ۱۵۹ـ۱۶۰، ۱۶۳؛ فاسى، ج ۱، ص ۱۸۲ـ۱۸۳
  21. ازرقى، ج ۱، ص ۲۸۸ـ۲۸۹.
  22. ازرقى، ج ۱، ص ۲۰۶؛ بیهقى، ج ۵، ص ۸۹.
  23. ازرقى، ج ۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ فاسى، ج ۱، ص ۱۸۹ـ۱۹۰.
  24. رجوع کنید به ادامه مقاله.
  25. حک: ۱۳۶ـ۱۵۸
  26. ازرقى، ج ۱، ص ۳۱۳؛ فاسى، ج ۱، ص ۴۰۸ـ۴۰۹
  27. رجوع کنید به ازرقى، ج ۱، ص ۳۱۳ـ۳۱۴، ۳۱۷، ۳۲۱؛ فاسى، ج ۱، ص ۴۰۹ـ ۴۱۰؛ حسین عبداللّه باسلامه، ص ۱۳۲ـ۱۳۳؛ محمدطاهر کردى، ج ۲، جزء۳، ص ۶ـ۷
  28. حسین عبداللّه باسلامه، ص ۱۳۲ـ۱۳۳، ۱۳۴ـ۱۳۵
  29. ج ۱، ص ۳۰۷ـ۳۰۸
  30. محمدطاهر کردى، همانجا
  31. ابکر، ص۳۳
  32. عبیداللّه کردى، ص ۱۳۱، ۱۴۲.
  33. رفعت‌پاشا، ج ۱، ص ۲۶۶؛ براى تفصیل رجوع کنید به ازرقى، ج ۱، ص۳۲۰ـ۳۲۲؛ فاسى، ج ۱، ص ۴۱۱ـ۴۱۲
  34. رجوع کنید به حسین عبداللّه باسلامه، ص ۱۲۲ـ ۱۲۳، ۱۳۸ـ۱۳۹
  35. رجوع کنید به ابن‌قدامه، ج ۳، ص ۳۹۷؛ نووى، المجموع، ج ۸، ص ۲۵
  36. رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج ۶، ص ۹۲ـ۹۳؛ بخارى، ج ۲، ص ۱۵۶
  37. رجوع کنید به نووى، همانجا؛ حطّاب، ج۴، ص۱۰۰؛ ابن‌نجیم، همانجا
  38. رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج ۶، ص ۱۷۹ـ۱۸۰؛ بیهقى، ج ۵، ص ۸۹.
  39. نووى، المجموع، ج ۸، ص ۲۵؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج ۳، ص ۳۵۲ـ۳۵۳.
  40. رجوع کنید به کلینى، ج ۴، ص۲۱۰؛ موسوى عاملى، ج ۸، ص ۱۲۸ـ۱۲۹؛ حرّعاملى، ج ۵، ص ۲۷۶، ج ۱۳، ص ۳۵۳، ۳۵۵؛ نجفى، ج ۱۹، ص ۲۹۳
  41. رجوع کنید به حسن‌زاده آملى، ص ۵۱۷ـ ۵۱۹
  42. رجوع کنید به علامه حلّى، ۱۳۱۶ـ۱۳۳۳ ، ج۲، ص۶۹۱؛ همو، ۱۴۱۴، ج ۳، ص ۲۲؛ کرکى، ج۲، ص۶۸
  43. ۱۴۱۲ـ ۱۴۱۴، ج ۱، ص ۳۹۴
  44. رجوع کنید به بحرانى، ج۱۶، ص۱۰۴ـ۱۰۵ ، ۱۰۸
  45. رجوع کنید به سحنون، ج ۱، ص ۳۹۷، ۴۰۶؛ کاسانى، ج ۲، ص ۱۳۱ـ۱۳۲؛ نووى، المجموع، ج ۸، ص ۲۵ـ۲۶؛ حرّعاملى، ج ۱۳، ص ۳۵۶ـ۳۵۷؛ زحیلى، ج ۳، ص ۱۵۳ـ ۱۵۸، ۱۶۰؛ امام خمینى، ص ۲۴۴ـ۲۴۶؛ براى تفصیل مباحث رجوع کنید به حطّاب، ج ۴، ص۱۰۰ـ۱۰۳؛ ابوالبرکات، ج ۲، ص ۳۱؛ نجفى، ج ۱۹، ص ۲۹۴، ۲۹۹.
  46. رجوع کنید به شافعى، ج ۲، ص ۱۹۲ـ۱۹۳؛ ابن‌قدامه، ج ۳، ص ۳۹۷ـ ۳۹۸؛ نووى، المجموع، ج ۸، ص ۲۵
  47. ابن‌قدامه، ج ۳، ص ۳۹۷؛ حطّاب، ج ۴، ص ۱۰۰ـ ۱۰۱؛ خطیب شربینى، ج ۱، ص ۴۸۶
  48. براى نمونه رجوع کنید به طوسى، ج ۲، ص ۳۲۴؛ شهیدثانى، ج ۲، ص ۲۴۹ـ۲۵۰؛ حرّعاملى، ج ۱۳، ص ۳۵۶ـ ۳۵۷؛ نجفى، ج ۱۹، ص ۲۹۲
  49. رجوع کنید به نجفى، ج ۱۹، ص ۲۹۵ـ۲۹۶،
  50. براى نمونه رجوع کنید به سبزوارى، ص ۶۲۸؛ بحرانى، ج ۱۶، ص۱۱۳ـ ۱۱۴؛ امام خمینى، ص ۲۴۶، ۲۴۸ـ۲۴۹
  51. براى نمونه رجوع کنید به شهیدثانى، ج ۲، ص ۲۴۹؛ جوادى آملى، ج ۳، ص ۴۳۸؛ مقدس نجفى، ج ۲، ص ۷۰ـ۷۱.
  52. رجوع کنید به بقره : ۱۴۴،
  53. رجوع کنید به شمس‌الائمه سرخسى، ج ۴، ص ۱۲؛ کاسانى، ج ۱، ص ۱۳۱ـ ۱۳۲؛ نووى، المجموع، ج ۳، ص ۱۹۲ـ۱۹۳؛ حطّاب، ج ۲، ص ۲۰۱ـ۲۰۳
  54. رجوع کنید به نووى؛ حطّاب، همانجاها.
  55. رجوع کنید به بهوتى حنبلى، ج ۱، ص ۳۵۹
  56. رجوع کنید به علامه حلّى، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۹۲، ۳۹۷؛ همو، ۱۴۱۴، ج ۳، ص ۲۲؛ محقق کرکى، ج ۲، ص ۶۸
  57. رجوع کنید به شهید اول، ۱۴۱۹، ج۳،ص۱۶۹ـ۱۷۰؛ نجفى، ج۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۹؛ حسن‌زاده آملى، ص ۵۲۰ـ ۵۲۱
  58. رجوع کنید به کلینى، ج ۴، ص ۲۱۴، ۵۲۵، ۵۲۶؛ الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، ص ۲۲۲؛ فاسى، ج ۱، ص۴۱۲ـ۴۱۳؛ حرّعاملى، ج۵، ص ۲۷۴ـ۲۷۶، ج ۱۳، ص ۳۳۴ـ ۳۳۵، ۴۲۵؛ مجلسى، ج۹۰، ص ۳۴۹؛ براى آراى فقهاى اهل سنّت درباره حکم نماز در داخل حجر اسماعیل رجوع کنید به الموسوعة الفقهیة، ج ۴، ص ۶۵ـ ۶۶
  59. رجوع کنید به محقق کرکى، ج ۳، ص ۲۱۵ـ۲۱۶؛ حرّعاملى، ج ۱۱، ص ۳۳۹؛ نجفى، ج ۱۹، ص ۲ـ۳.

منابع

آرشیو عکس و تصویر