شیخ مرتضی انصاری قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حجة الاسلام انصارى قمى (۱۳۹۱-۱۳۲۳ ق)، محدث و خطیب توانای شیعه معاصر و از شاگردان شیخ عبدالکریم حایرى بود. ایشان در وعظ و خطابه و تبلیغات دینى و ترویج و نشر احادیث اهل بیت (علیهم السلام)، تلاش گسترده‌ای داشت و به ارشاد و هدایت مردم می‌پرداخت.

انصاری قمی.jpg
نام کامل مرتضى انصارى قمى
زادروز ۱۳۲۳ قمری
زادگاه قم
وفات ۱۳۹۱ قمری
مدفن قم، قبرستان شیخان

Line.png

اساتید

آخوند ملا على همدانى، شیخ محمدعلى حایرى قمى، سید محمدتقى خوانسارى، شیخ عبدالکریم حائرى،...

شاگردان
آثار

تبویب آیات و روایات و اشعار، تفسیر سوره عصر،...

ولادت و خاندان

مرتضی انصارى قمی در سال ۱۳۲۱ یا ۱۳۲۳ قمری در قم، در خانواده اى پرفضیلت زاده شد. نسب ایشان به جناب سعد بن عبدالله اشعرى قمى، صحابى بزرگوار امام حسن عسکرى علیه السلام مى رسد.[۱]

پدرش مرحوم آقا شیخ محمدحسین، «العبد الصالح العابد المتهجد»[۲] یکى از عبّاد و زهّاد شهر قم و از معتمدین و ثقات حضرات آیات: آقا شیخ ابوالقاسم قمى و آقا شیخ مهدى حکمى قمى بود.

تحصیل و استادان

شیخ مرتضی قمى از اوان تأسیس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ ق (۱۳۰۰ ش)، به تحصیل علوم دینى روى آورد، مقدمات و ادبیات را نزد مرحوم علامه ادیب تهرانى، سطوح را در محضر حضرات آیات: میرزا محمد همدانى، آخوند ملا على همدانى، شیخ محمدعلى حایرى قمى و سید محمدتقى خوانسارى فراگرفت و آن گاه در سال ۱۳۴۷ ق، به درس خارج فقه و اصول آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایرى حاضر شد و بزودى در زمره شاگردان مبرز وى درآمد.[۳]

او در همان زمان سخت مورد توجه استاد قرار گرفت و داستان زیر مؤید این مدعا است: پیش از آن که وى به لباس روحانیت ملبس شود، روزى در تیمچه بزرگ بازار، بر فراز منبر بود که مرحوم آیت الله حایرى وارد مجلس شد و زمانى که منبر شیرین وى را مشاهده کرد، او را نزد خود طلبید و پرسید: نام شما چیست و چرا تاکنون معمم نشده اى؟ مرحوم انصارى گفت: نام من شیخ مرتضى است و تاکنون در خودم صلاحیت معمم شدن را ندیده ام. آیت الله حایرى فرمود: «ان شاء الله که شیخ مرتضى انصارى بوده باشى (از همان زمان نام خانوادگى اش در میان علما و مردم به «انصارى» معروف شد.) تو بهترین کسى هستى که شایستگى عمامه نهادن را دارد. فردا من به حجره ات، در مدرسه فیضیه مى آیم و عمامه بر سرت مى گذارم».

آثار و تألیفات

از مرحوم شیخ مرتضی قمی، یازده دفتر قطور در تبویب آیات و روایات و اشعار باقى مانده، که یکى از آن ها تفسیر سوره العصر، به طور کامل، مى باشد. خط آن مرحوم بدون نقطه بوده و خواندنش کمى مشکل است.

وى در اقدام خداپسندانه دیگرش، وصیت کرد تا کتابخانه نفیس او را در اختیار مرحوم آیت الله خویى قرار دهند و پس از مرگش بدین وصیت عمل شد و هم اینک، آن کتاب ها در کتابخانه مدینة العلم قم مورد استفاده است.

فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی

منبر و خطابه:

حاج شیخ مرتضی انصاری از بنیان گذاران هجرت براى تبلیغ در ماه مبارک رمضان و ماه محرم همراه دوستانش مرحوم آیت الله محقق داماد و آیت الله شیخ محمدرضا طبسى بود. او در غالب مسافرت هاى تبلیغى خود و مبارزاتش بر علیه شیخى ها و صوفى ها و بابى ها و بهائى ها و کمونیست ها، آثار نیکویى از خود به جاى گذاشت و بسیارى از مردم را به راه دین هدایت کرد و از انحراف نجات داد...».[۴] مرحوم آیت الله بروجردى مى فرمود: «زبان انصارى و قلم سید شرف الدین، هر دو خدمتگذار واقعى اسلام اند.»[۵]

آیت الله طبسى در مصاحبه اش با مجله «حوزه» مى گوید: «مرحوم آقاى انصارى، حسب الامر آیت الله حائرى، چندین سال براى اقامه جماعت و ترویج دین به قصبه گرکان - دو فرسخى آشتیان - رفت و مردم آن سامان را با مواعظ و خطابه هاى خود ارشاد نمود[۶] و در حقیقت دین مردم گرگان و آشتیان تاکنون مرهون اقامت چندین ساله وى و زحمات بى دریغ و شبانه روزى اش بوده است».

استاد علامه سید عبدالعزیز طباطبایى مى فرمود: «آقاى انصارى در این مدت نهایت بهره و استفاده را از اوقات خویش برد. هم نسلى متدین تربیت کرد و هم دوره کتاب بحارالانوار - چاپ کمپانى - را به همراه خود برد و از ابتداى آن به انتهایش رفت و از آخر به اولش آمد و همه را دقیق مطالعه کرد و به خاطر سپرد. او به اندازه اى در حدیث شناسى متبحر و چیره دست بود که هر حدیثى را از او مى پرسیدند با ذکر دقیق منبع آن -که در چه جلد و چه بابى است- پاسخ مى داد».

«پس از حدود ۱۰ سال توقف در آن منطقه، به زادگاهش قم بازگشت و ارشاد مردم مسلمان را از طریق وعظ و تبلیغ آغاز کرد. او خطیبى رشید، سخنورى فصیح و بلیغ و واعظى دلسوز به حال جامعه بود. محبت و اخلاص وى به ائمه اطهار علیهم السلام به حد کمال بود و براى اشاعه روایات و احادیث آنان تلاش مى کرد. مردى روانشناس بود و اغلب مطالب روز را با احادیث و روایات تطبیق مى کرد و با شیرینى و ملاحتى که داشت، آن ها را به جامعه تفهیم مى کرد. تخصص وى بیشتر در نشر احادیث و اخبار بود و مطلبى را که با آیاتى از قرآن عنوان مى کرد، تا آخر منبر بر طبق آن، دهها حدیث و روایت تفسیر مى کرد و آن را با اشعار، امثال و حکایت هاى دلنشین مى آمیخت...».[۷] او حافظ بیش از سى هزار حدیث بود[۸] و از این گنجینه گرانبها، در منبرهایش به خوبى استفاده کرد.

آیت الله العظمى صافى گلپایگانى مى فرمود: «در یک مجلس شمردم، تا هفتاد حدیث در یک موضوع خواند». آیت الله سبحانى مى فرماید: «در یک شب اربعین، پاى منبر او بودم. او چهل حدیث، با لفظ اربعین، خواند و همه را توضیح داد. منبرش به قدرى مفید و باارزش بود که همه از عالى و دانى و از فقیه و مجتهد تا آدم هاى عادى از منبرش استفاده مى بردند و حضور در پاى منبر او را بر همه چیز ترجیح مى دادند.»

وى یک سال نیز در ماه مبارک رمضان، در مسجد شیخ انصارى نجف اشرف به منبر می رفت. مرحوم آیت الله حاج سید محمد روحانى مى گوید: آیت الله خویى شب ها در مسجد خضرا درس مى فرمود. ما به ایشان مى گفتیم: آقا، درس را زودتر تعطیل کنید تا به منبر آقاى انصارى هم برسیم. ایشان پرسید: مگر آقاى انصارى در منبر چه مى گوید که شما مى خواهید از درس من کم کنید؟ گفتیم: آقا! منبر ایشان گفتنى نیست، دیدنى است و باید خود ببینید! ایشان، شبى درس را زودتر تعطیل کرد و به مجلس انصارى، حاضر شد و از کثرت نقل احادیث در شگفت آمد و فرمود: «آرى! شما حق دارید، این مجلس خیلى قابل استفاده است.» و از آن روز به بعد، هر شب درس را کمى زودتر تعطیل مى کرد.

به هر جا که شیخ مرتضى قدم مى نهاد منشأ خیر و برکت بسیارى مى شد. چه بسیار اشخاص گنهکار، از شرابخوار و قمارباز و مردان و زنان بدکاره در محضر ایشان توبه کردند و از کارهاى زشت به یکباره دست کشیدند.

مبارزه با مظاهر فساد:

مرحوم حجت الاسلام انصارى، در راه مبارزه با فساد و منکرات بسیار مى کوشید و هر جا قدم مى نهاد، در اولین مرحله به تبلیغ علیه مظاهر گناه در دوره طاغوت، مانند: سینما و شراب فروشى ها برمى خاست.

او هماره بر فراز منبر، از اوضاع بد اجتماع و اقتصاد و فرهنگ مملکت و کارهاى دولت انتقاد مى کرد و حقایق را مى گفت، چندین بار به کلانترى احضار شد و پرونده برایش ساختند. از جمله در یکى از سال ها، در ماه رمضان در مسجد ارک تهران منبر رفت. در شب نوزدهم ماه که شب قدر بود، وزراى وقت در کاخ گلستان، مقابل مسجد، مجلس شب نشینى و زیبایى اندام تشکیل داده بودند. (در آن شب، اشرف پهلوى جایزه ۲۰۰ هزار تومانى را از آن خود کرد.) روز بعد که مرحوم انصارى باخبر شد، به منبر رفت و دودمان پهلوى را به باد انتقاد گرفت و گفت: «یک مشت فاحشه بى بندوبار از جان این ملت مسلمان چه مى خواهند؟ شب قدر، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین، رجال دولت مشغول عیش و نوش و بد مستى اند؟!».[۹]

تشویق مردم برای بناهاى خیریه:

مرحوم حجت الاسلام انصارى، به خاطر تشویق مردم براى ایجاد مساجد و بناهاى خیریه، در اغلب شهرستان هاى ایران آثار بسیارى از خود برجاى گذاشت.[۱۰] کافى بود مرحوم انصارى در هر محلى که آب انبار یا مسجد یا حسینیه نداشت، منبر برود بلافاصله ساختمان مورد نیاز ساخته مى شد. از نمونه هاى مشهود آن در قم، تعمیر مسجد امام حسن عسکرى علیه السلام و مسجد جامع است.

وفات

مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری قمی، سرانجام پس از عمرى موعظه و ارشاد، در ۲۷ مرداد ۱۳۵۰ ش (۲۶ جمادى الاول ۱۳۹۱ ق) در ۷۰ سالگى بدرود حیات گفت. پیکر پاکش، از مسجد رفعت به سوى حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، تشییع و پس از اقامه نماز توسط مرحوم آیت الله نجفى مرعشى، در مقابر اشعریین (قبرستان شیخان) روبروى مرقد جناب زکریا بن آدم اشعرى، به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. رجال قم، ۱۵۸ و گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۴۰.
  2. الذریعة، ج ۲۶، ص ۲۰.
  3. گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۴۰، رجال قم، ص ۱۵۸، آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۴۴.
  4. گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۳۹ و آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۴۴.
  5. مجله معارف جعفرى، سال دوازدهم (۱۳۵۰)، ص ۲۹۱ و ۲۹۲؛ مجله مکتب اسلام، ش ۱۴۱ (۱۳۵۰)، ص ۱۶.
  6. گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۳۴۰ و رجال قم، ص ۱۵۸.
  7. مقدمه دیوان انصارى، ص ۱۳۸.
  8. دائرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۲۰۰.
  9. مقدمه دیوان انصارى، ص ۱۴۰.
  10. دائرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۲۰۰.

منابع