باطش

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«باطش» به معنای «به سختى عذاب کننده ستمگران»، از اسماء و صفات الهى است[۱] و بدین معناست که خداوند، ستمگران[۲] و دشمنان الهى را که با فرمان او مخالفت و پیامبرانش را تکذیب کردند[۳] به شدت عذاب کرده،[۴] از آنان انتقام مى‌گیرد.[۵]

«باطش» اسم فاعل از ریشه «ب ـ ط ـ ش» در لغت به معناى گرفتن چیزى با شدت، قوت و سرعت است.[۶] برخى بطش را هر گونه عمل قهرآمیز و شدید، اعم از گرفتن و غیر آن دانسته‌اند.[۷] گفته‌ شده: بطش در آغاز بیشتر درباره زدن پى‌در‌پى بکار مى‌رفته؛ ولى پس از آن در وارد‌ ساختن دردهاى پیاپى استعمال گشته است.[۸] گاهى نیز بطش به معناى مطلق گرفتن، با شدت باشد یا بدون آن بکار مى‌رود.[۹]

مادّه «بطش» در قرآن کریم در سه آیه به خداوند نسبت داده شده و در آیات دیگرى نیز بدون بکار رفتن این مادّه، به گرفتن و عذاب شدید الهى اشاره شده است؛ مانند: «اِنَّ اَخذَهُ اَلیمٌ شَدید» (سوره هود، ۱۰۲)،[۱۰] «فَاَخَذنهُم اَخذَ عَزیز مُقتَدِر». (سوره قمر، ۴۲)[۱۱]

قرآن کریم پس از ذکر داستان اصحاب اخدود (سوره بروج، ۴ ـ ۹) و وعده عذاب آنان (سوره بروج، ۱۰) در مقام تأکید[۱۲] و نیز براى برحذر‌داشتن انسان ها از گرفتار شدن به عذابِ‌الهى[۱۳] به باطش بودن خداوند اشاره کرده و بطش الهى را شدید دانسته است: «اِنَّ بَطشَ رَبِّک لَشَدید». (سوره بروج، ۱۲)

چون واژه «بطش» از نظر لغوى خود متضمن معناى شدت است، وصف‌ کردن آن به شدید بر مضاعف بودن شدت،[۱۴] کراهت و دردآورى آن[۱۵] دلالت دارد. بطش الهى در مورد جابران و ستمگران شامل عذاب آنان در جهنم، کیفرهاى اخروى پیش از جهنم و عذاب هاى دنیا مى‌شود.[۱۶]

اضافه شدن بطش به ربّ و ربّ به کاف خطاب در آیه یاد شده، براى تسکین و تسلّى دادن به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است که تأیید و یارى خدا شامل حال او خواهد شد؛[۱۷] همچنین اشاره دارد به این که کافران زمان پیامبر و ستمگران امت وى، نصیبى از وعید ذکر شده در آیات پیشین خواهند داشت.[۱۸]

برخى آیه بعد: «إِنَّهُ هُوَ یبْدِئُ وَیعِیدُ» (سوره بروج، ۱۳) را نیز به بطش خداوند مربوط دانسته و آن را چنین معنا کرده‌اند: خداوند، ستمگران را در دنیا و آخرت ـ‌ به‌ عذاب ـ مى‌گیرد.[۱۹]

برخى دیگر با همین دیدگاه و با رویکردى عرفانى، معنایى تأویلى براى این دو آیه ذکر کرده و گفته‌اند: بطش پروردگار به قهر حقیقى و فانى ساختن بنده شدید است، به گونه‌اى که از بنده اثرى باقى نمى‌گذارد. خداوند بطش را با فانى ساختن افعال بنده آغاز کرده، سپس صفات و پس از آن ذات وى را فانى مى‌سازد.[۲۰]

در ادامه سوره بروج با یادآورى داستان فرعون و قوم ثمود که با عذاب الهى نابود شدند، باطش بودن خداوند تقریر و تثبیت شده است:[۲۱] «هَل اَتک حَدیثُ الجُنود × فِرعَونَ و ثَمود». (سوره بروج، ۱۷ ـ ۱۸)

در آیه‌اى پس از اشاره به نابودى قوم لوط، در مقام تبرئه حضرت لوط علیه السلام بیان شده است که پیش از آن لوط علیه السلام قومش را از عذاب الهى ترسانده بود: [۲۲] «ولَقَد اَنذَرَهُم بَطشَتَنا...». (سوره قمر، ۳۶) برخى مقصود از «بطشه» را در این آیه عذاب قوم لوط در دنیا (سوره قمر، ۳۴)[۲۳] و برخى عذاب ستمگران در آخرت دانسته‌اند.[۲۴]

در روایتى مقصود از «بطشة‌الله»، که در آیه ۳۶ سوره قمر به آن اشاره شده امیرمؤمنان على علیه السلام دانسته شده[۲۵] که این روایت با توجه به مظهریت آن حضرت براى اسم باطش تبیین‌ مى‌شود.

در آیه‌اى نیز به روزى اشاره شده که در آن مشرکان صدر اسلام به عذاب بزرگ‌تر و انتقام الهى گرفتار مى‌شوند: «یومَ نَبطِشُ البَطشَةَ الکبرى اِنّا مُنتَقِمون». (سوره دخان، ۱۶) برخى مصداق این آیه را شکست سخت مشرکان در جنگ بدر دانسته‌اند؛[۲۶] ولى برخى دیگر با توجه به قرائنى، آیه را به عذاب آنان در آخرت مربوط دانسته‌اند زیرا انتقام کامل الهى تنها در قیامت حاصل مى‌شود و آوردن وصف «کبْرى» به صورت مطلق براى این بطش الهى مستلزم آن است که بطش یاد شده بزرگ‌ترین بطش ها باشد و این تنها در قیامت تحقق مى‌یابد،[۲۷] چنان‌که در دیگر آیات با تعبیرهایى دیگر به این امر اشاره شده است؛ مانند: «فَاِذا جاءَتِ الطّامَّةُ الکبرى» (سوره نازعات، ۳۴)،[۲۸] «فَیعَذِّبُهُ اللّهُ العَذابَ الاَکبَر». (سوره غاشیه، ۲۴)[۲۹] برخى نیز با توجه به این که برپایى قیامت آخرین بطش الهى در دنیاست، احتمال داده‌اند مقصود از «بطشه» در این آیه وقوع قیامت باشد.[۳۰]

پانویس

  1. المقام الاسنى، ص‌۸۸‌؛ اسماء و صفات الهى، ج‌۱، ص‌۱۷۵.
  2. تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۴۱۰؛ مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۱۰؛ قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۱۹۵.
  3. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۵۳۰‌.
  4. مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۱۰؛ زادالمسیر، ج‌۹، ص‌۷۸.
  5. جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۱۷۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۵۳۰‌.
  6. تاج‌العروس، ج۹، ص۶۲‌؛ لسان‌العرب، ج۱، ص۴۳۱؛ مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۲۱۱، «بطش».
  7. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۸۹، «بطش».
  8. التبیان، ج۹، ص۲۲۸؛ التفسیرالکبیر، ج۲۷، ص۲۴۴.
  9. ر.ک: مجمع البحرین، ج‌۱، ص‌۲۱۱.
  10. تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۲۶۵؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۹، ص‌۱۹۵.
  11. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۵۳۰‌.
  12. التفسیر الکبیر، ج‌۳۱، ص‌۱۲۳؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۲۵۲.
  13. جامع البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۱۷۳.
  14. الکشاف، ج‌۴، ص‌۷۳۲؛ تفسیر بیضاوى، ج‌۵‌، ص‌۴۷۴؛ الصافى، ج‌۵‌، ص‌۳۱۱.
  15. التبیان، ج‌۱۰، ص‌۳۲۰؛ مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۱۰؛ مجمع‌البحرین، ج‌۲، ص‌۴۹۰، «شدد».
  16. التحریر والتنویر، ج‌۳۰، ص‌۲۴۷‌ـ‌۲۴۸.
  17. همان؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۲۵۳.
  18. روح المعانى، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۱۶۴؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۲۵۳.
  19. الکشاف، ج‌۴، ص‌۷۳۲.
  20. تفسیر ابن‌عربى، ج‌۲، ص‌۷۸۹‌ـ‌۷۹۰.
  21. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۵۳۰‌.
  22. التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۵۹‌.
  23. همان؛ التبیان، ج‌۹، ص‌۴۵۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۲۸۵.
  24. التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۵۹‌.
  25. تفسیر فرات الکوفى، ص‌۴۵۵.
  26. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۵۱‌ـ‌۱۵۲؛ تفسیر عبدالرزاق، ج۲، ص۱۶۹؛ فتح‌القدیر، ج۴، ص‌۵۷۲‌.
  27. التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۲۴۴.
  28. الکشاف، ج‌۴، ص‌۲۷۴.
  29. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۱۳۸.
  30. تفسیر ماوردى، ج‌۵‌، ص‌۲۴۸؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۶، ص‌۹۰.

منابع

  • "باطش"، دائرة المعارف قرآن کریم، احمد جمالى، ج۵، ص۲۷۴-۲۷۷.