بابا افضل کاشی

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از بابا افضل کاشانی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«افضل‌الدین محمد بن حسن کاشانی» متخلص به «افضل» و معروف به «بابا افضل»، حکیم، عارف، ادیب و شاعر ایرانی مسلمان در قرن هفتم هجری است. بابا افضل کاشانی چند رساله در تصوف و سلوک و حکمت دارد و در آنها کوشیده است لغات فارسی را به جای اصطلاحات عربی قرار دهد. مجموع رسائل وی که تحت عنوان «مصنفات بابا افضل» نشر یافته، بیانگر اندیشه‌های حکمی و تفکرات نویسنده و همچنین بیان‌کننده مواعظ و حکم و حقایق عرفانی او است.

بابا افضل.jpg
نام کامل بابا افضل کاشانی
زادروز ۵۵۰ قمری
زادگاه مرق، کاشان
وفات ۶۱۰ قمری
مدفن کاشان

Line.png


آثار

عرض نامه، جامع الحکمة، مدارج الکمال، جاودان‌نامه، ره‌انجام‌نامه، منهاج المبین،...

زندگی‌نامه

افضل‌الدین محمد بن حسن مَرَقی کاشانی، در نیمۀ دوم سدۀ ۶ قمری در مرق بین اصفهان و کاشان متولد شد. نام او ظاهراً نخستین بار در برخی آثار خواجه نصیرالدین طوسی (م، ۶۷۲ ق) آمده که خود را شاگرد یکی از شاگردان بابا افضل، یعنی کمال‌الدین محمد حاسب ریاضی‌دان دانسته است؛ وی در شرح الاشارات خود نیز که آن را پیش از ۶۴۴ ق. نوشته است، در نقل یکی از آراء بابا افضل از او با تعبیر «رحمه الله» یاد می‌کند، و این قرینه‌ای دربارۀ تاریخ وفات او به دست می‌دهد؛ اما در یکی از منابع کهن و معتبر دربارۀ او که رساله‌ای است با عنوان «مختصر فی ذکر الحکماء الیونانیین و الملیین» (متعلق به اواخر سدۀ ۷ یا اوایل سدۀ ۸ق)، درگذشت او حدود سال ۶۱۰ ق. آمده است. بر این اساس، با توجه به اینکه باباافضل در نامه‌ای به ۶۰ سالگی خود اشاره کرده، می‌توان گفت که تولد او پیش از ۵۵۰ ق. بوده است.

بابا افضل بیشتر در زادگاه خود به اعتکاف، تدریس، تألیف، تحقیق و مباحثه روزگار می‌گذرانید. آرامگاه وی در روستای مرق در ۴۲ کیلومتری شمال غرب کاشان است.

آثار و تألیفات

سهم بابا افضل در خدمت به فرهنگ ایرانی بیش از همه در حوزۀ ادبیات است. وی یکی از بزرگ‌ترین شاعران در میان حکمای مسلمان به شمار می‌رود و می‌توان او را یکی از دو یا ۳ تن از برجسته‌ترین رباعی‌ سرایان دانست. برخی رباعیات او را به ابوسعید ابوالخیر، عمر خیام، اوحدالدین کرمانی، مولوی، خواجه عبدالله انصاری، عطار و دیگران نسبت داده‌اند. او در رباعیاتش چند جا تخلص خویش را «افضل» آورده است.

قدیم‌ترین مأخذ اشعار فارسی بابا افضل مجموعۀ «مونس الاحرار فی دقایق الاشعار» تألیف محمد بن بدر جاجرمی (۷۴۱ ق) است که ۶ غزل نیز به نام افضل‌الدین کاشانی ثبت کرده است. بیشتر رباعیها و اشعار او بیان اندیشه‌های حِکمی، به ویژه هشدار به ناپایداری جهان و ذکر حقایق عرفانی است. وی در سروده‌هایش برخلاف دیدگاه نسبی‌گرای خیام، از منظر یقینی سخن می‌گوید که حاصل دانشی یگانه است.

از ویژگیهای برجستۀ کار بابا افضل اینکه آثارش را یا از آغاز به فارسی روان نوشته، یا آثار اندکی را که نخست به عربی پرداخته بوده، بعدها به فارسی برگردانده است. وی برخی از آثار عربی حکیمان پیشین را نیز به فارسی درآورده است. فارسی‌نویسی او برخلاف فیلسوفانی مانند خواجه نصیرالدین و ابن سینا، از روی ترجیح شخصی، و نه به خواست دیگران بوده است. شیوۀ پخته و روان او نزدیک به سبک و اسلوب پیشینیان است، چنانکه به کار بردن گزاره‌های کوتاه، خودداری نکردن از تکرار یک واژه هنگام ضرورت و استفادۀ اندک از ضمیر و واژه‌های مترادف که همگی از ویژگیهای نثر کهن است، در نوشته‌های فصیح وی فراوان به چشم می‌خورد. در ترجمه و جایگزینی واژه‌های فلسفی به زبان فارسی، کار او با کوشش ابن سینا در «دانشنامۀ علایی» قابل مقایسه است؛ با این تفاوت که باباافضل به جنبه‌های زیبایی‌شناسانۀ کاربرد واژه‌ها اهتمام بیشتری نشان داده است.

بیشتر آثار بابا افضل، در مجموعۀ مصنفات او به کوشش مجتبى مینوی و یحیى مهدوی انتشار یافته است. این آثار بجز مواردی که قید می‌شود، همه به فارسی است:

الف. رباعیها و دیگر اشعار:

۱۹۵ رباعی از بابا افضل در مصنفات او آمده است. سعید نفیسی ۴۸۳ رباعی را با عنوان رباعیات بابا افضل کاشانی گرد آورده، و در تهران به چاپ رسانده است. کتابی نیز با عنوان دیوان حکیم افضل‌الدین محمد مرقی کاشانی به کوشش مصطفى فیضی و دیگران در کاشان به چاپ رسیده که مشتمل بر بیش از ۶۸۶ رباعی و ۱۲ غزل و قصیده است. اما دربارۀ انتساب رباعیها که برخی از آنها به دیگران نیز منسوب است، بررسی نقادانه‌ای صورت نگرفته است.

ب. آثار منثور:

  1. عرض نامه، اثری مهم که بیش از آثار دیگر بابا افضل، آراء خاص او را دربردارد.
  2. جامع الحکمة، این رسالۀ شیوا دربارۀ تأویل «بسمله» و مشتمل بر فواید فلسفی و عرفانی است.
  3. مدارج الکمال یا گشایش‌نامه، که خود وی از آن به فتوح هشت در یاد کرده، نخست به عربی نوشته، و سپس به فارسی برگردانده است و تنها متن فارسی آن چاپ و منتشر شده است.
  4. جاودان‌نامه یا «جاویدنامه، اثری است مبتنی بر تعالیم قرآن و حدیث، و شامل مباحثی چون انواع دانش، اهمیت خودشناسی و آغاز و فرجام هستی. صدرالدین شیرازی اکسیر العارفین خود را با الهام از این اثر ساخته و پرداخته است. ساختار دو رساله مشابه است و بسیاری از استدلالها و مثالهای صدرای شیرازی از افضل‌الدین گرفته شده است. علاوه بر این، می‌توان گفت: بخشی از اکسیر را ترجمۀ عربی عباراتی از جاودان‌نامه تشکیل می‌دهد.
  5. ره‌انجام‌نامه یا «آغاز و انجام»، که جز در مجموعۀ مصنفات وی، به کوشش محمد مشکٰوة نیز در ۱۳۱۵ش در تهران به چاپ رسیده است.
  6. منهاج المبین یا رساله در علم و نطق، که نخست آن را به عربی نوشته بوده، و سپس به فارسی برگردانده است. این اثر توجه فراوان او را به تفکر منطقی، در معنای دقیق ارسطویی آن نشان می‌دهد.
  7. ساز و پیرایۀ شاهان پر مایه، این رساله را می‌توان اثری در زمینۀ فلسفۀ سیاسی محسوب کرد، ضمن اینکه در آن علاوه بر پادشاه کامل، نفس کامل را نیز به تصویر می‌کشد.
  8. رساله نفس ارسطاطالیس، ترجمۀ رسالۀ نفس ارسطو است، که نمونۀ ممتازی از ترجمه و نگارش فلسفی به زبان فارسی به شمار می آید.
  9. نبوع الحیاة، ترجمۀ ۱۳ فصل از سخنان هرمس الهرامسه، مشتمل بر مناجاتهایی به سبک خواجه عبدالله انصاری، به نامهای معاتبة النفس و زجر النفس. اصل این اثر ینبوع الحکمة نیز نامیده شده است.
  10. تفاحه، این اثر ترجمۀ رساله‌ای عربی منسوب به ارسطو با همین عنوان است.

ج. رساله‌های کوچک‌تر:

  1. مبادی موجودات نفسانی
  2. ایمنی از بطلان نفس در پناه خرد
  3. نامه‌ها و پرسشها (مکاتیب و جواب اسئله)، شامل ۷ نامه که بیشتر آنها پاسخ به پرسشهای یاران و شاگردان، دربارۀ مابعدالطبیعه، اخلاق و دین است.
  4. تقریرات و فصول مقطّعه، شامل ۳۶ قطعه که از نظر کوتاهی و بلندی میان دو سطر و ۶ صفحه قرار دارند
  5. آیات الصنعة فی الکشف عن مطالب الٰهیة سبعة یا آیات الابداع فی الصنعة
  6. مختصری در حال نفس.

اندیشه فلسفی باباافضل

باباافضل برخلاف بیشتر فیلسوفان، کتابی که همۀ ابواب حکمت از طبیعی، الٰهی و ریاضی را با ساختاری مشخص دربرگرفته باشد، ندارد. نظریات او در رساله‌های کوچک و بزرگی منعکس است که زبان و اصطلاحات نوی که در آنها به کار رفته است، جنبه‌ای از استقلال فکری و نوآوری او را نشان می‌دهد.

در تفکر فلسفی بابا افضل، شناخت نفس و به تعبیر او «خود» انسانی از اهمیت یگانه‌ای برخوردار است. خود در دیدگاه او آیینه‌ای است که سراسر عالم حقیقت را بر کسی که به شناخت خود دست یابد، آشکار می‌سازد. جایگاه محوری خودشناسی نزد او به گونه‌ای است که بر اغلب مباحث فلسفی در آثار او تأثیر نهاده است، و از همین رو، در نوشته‌های او کمتر سخنی در ابواب متداول خداشناسی و وجود شناسی آمده است که به نوعی به خود شناسی ارتباط نداشته باشد.

وجود از دیدگاه او بر دو گونه است: «بودن» و «یافتن» که هر یک یا بالقوه اند، یا بالفعل. بودن بالقوه را با مثال درخت در هسته، و بودن بالفعل را با خود درخت می‌توان نشان داد. یافت بالقوه، حیات یا نفس است در همۀ درجات هستی از جماد تا انسان، و یافت بالفعل خودآگاهی عقل (خِرَد) است که در آن عقل و عاقل و معقول یگانه‌اند. آنچه حکمای مسلمان دربارۀ سیر موجودات از مبدأ به این جهان و از این جهان به معاد بیان کرده‌اند، مطابق تفسیر او در حقیقت سیر از «یافتن» به «بودن» و سرانجام از «بودن» به «یافتن» است.

جهان هستی به دو بخش تقسیم می‌شود: یکی جهان مخلوقات یا عالم تکوین که او از آن به جهان طبع، جهان کون، جهان جزئی و عالم مثال نیز تعبیر می‌کند، و دیگر جهان مبدعات یا جهان ازل که آن را جهان خرد، جهان ابداع و جهان کلی نیز می‌نامد. عالم جزئی و جسمانی معدن پوشیدگی است و عالم کلی که جهان نفسانی و خرد است، معدن پیدایی است؛ عالم جزئی عالم کثرت و بسیاری است و عالم کلی عالم وحدت و یگانگی، زیرا در جهان جزئی اشخاص بسیاری از هر نوع موجود است، اما در عالم کلی از هر نوع یکی موجود است.

دربارۀ مراتب وجود، وی نظری متفاوت با تفکر افلوطین و نوافلاطونیان مسلمان داشته است، چنانکه سیر نزولی و صعودی موجودات از کلی به جزئی و از جزئی به کلی را به معنی واقعی نپذیرفته، قوس نزولی و صعودی از نفس انسانی تا اجسام طبیعی، و برعکس را فقط در عقل و ذهن انسان می‌داند، نه در عالم خارج.

منابع