امامزاده ابراهيم بن على بن جعفر (بخشي) (عليه السلام)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بقعه امامزاده ابراهيم سابقا ‌در يك كيلومترى خارج شهر بود(1)، كه اكنون در اثر گسترش و توسعه قم در ميان شهر قرار گرفته كه به اين نام دو امامزاده در داخل شهر قم وجود دارد: الف: امامزاده ابراهيم(بخشي) واقع در خيابان امامزاده ابراهيم، كه الآن در حالات و نسب وى بحث خواهيم كرد.

ب: امامزاده ابراهيم واقع درگلزار شهداء جنب بقعه منسوب به على بن جعفر(عليه السلام) كه مفصلا درحالاتش سخن رانده شد.

اما مدفون در بقعه مورد نظر چه كسى مى باشد، ميان علماء انساب و مورخين اختلاف است كه عبارتند از: مرحوم ناصر الشريعه در كتاب(2)خود سه احتمال داده است كه چنين است. اول: احتمالا ابراهيم بن محمد بن حسن بن ابراهيم بن احمد بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) باشد.

دوم: احتمالا محمد بن حسن بن احمد بن اسحاق بن ابراهيم بن احمد بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام)باشد.

سوم: يا اينكه محمد اسحاق بن موسى بن اسحاق بن ابراهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) باشد كه دلائلى بر ضعيف بودن احتمالات بالا داده مى شود كه اولا در شماره يك اصلا در كتب انساب فرزندي براى احمد بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) بنام ابراهيم ذكر نشده وصاحب كتاب الشجره المباركه(3) و كتاب فخري(4)هم اعقاب احمد بن موسى الثانى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) را از چند فرزند ديگر بنامهاي:

الف: على ابومحمد الاحول كه سيد طالبيين در عراق بوده كه زهد او مثل زهد حضرت امام علي(عليه السلام) تشبيه شده است(5).

ب: حسين ابو عبدالله كه اهل قرآن و حديث بود.

ج: و اسحاق الازرق كه در بغداد مى زيست.

ث: محمد ابوالحسن در رى مى زيسته و عقب او هم بسيار قليل مى باشد.

اما در شماره دوم كه نوشته شده موسى بن ابراهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) در هيچيك ازكتب انساب(6)براى ابراهيم الثانى فرزندى بنام موسى ثبت نگرديده لذا اين احتمال هم پذيرفته نمى شود.

اما در احتمال سوم گفته شده محمد پسر اسحاق بن موسى بن اسحاق در اين بقعه دفن است دليلى بر آن اقامه نگشته و مجرد احتمال و يا اينكه چون پدر محمد جناب امامزاده اسحاق بن موسى بن اسحاق بن ا براهيم بن موسى بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) در بقعه(ميم) از قراي اطراف قم دفن مى باشد را نمى توان دليل بر مدفون بودن فرزند وى در اين مكان تصور كرد، پذيرفته نمى شود خصوصا دلائلى بر مدفون بودن دو امامزاده از پدر و پسر در دست است كه جناب علامه نسابه حضرت آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى النجفى و علامه نسابه عباس فيض بر آن تصريح نموده اند.

اما مرحوم فيض به نقل از مرحوم علامه نسابه مرعشى النجفى در كتابش(7)نوشته كه؛ در اين بقعه دو امامزاده جليل(پدر و پسر) به اسامى ابى جعفر محمد بن محسن بن ابراهيم عسكرى بن موسى ابى السبحه ابن ابراهيم المرتضى بن امام موسى كاظم(عليه السلام) و فرزندش امامزاده ابو اسماعيل ابراهيم مدفونند كه بواسطه آثار تأليفى امامزاده ابراهيم اين بقعه و بارگاه به نام وى شهرت يافته است. و در كتيبه ايوانچه مدخل بقعه هم حالات و آثار اين دو امامزاده با استخراج نسب از مرحوم آيه الله العظمى مرعشي(ره) بر روى كاشيهاى ملون چنين نوشته شده است:

"بسم الله الرحمن الرحيم در اين بقعه مباركه بطوريكه آقاى ابوالمعالى شهاب الدين مشهور بالنجفى الحسينى الحسنى المرعشى تعيين نموده اند دو نفر از خاندان حضرت رسالت يكي سيد جليل ابو اسماعيل ابراهيم بن ابى جعفر محمد بن ابيطالب المحسن بن ابى الحسن ابراهيم العسكرى ابن موسى الثانى ابى السبحه بن ابراهيم المرتضى ابن سيدنا و مولينا الامام موسى بن جعفر(عليه السلام) و ديگرى سيد ابوجعفر محمد پدر بزرگوار ايشان مدفون مى باشد.

و سيد ابوجعفر محمد با عم خود اسحاق كه بين ساوه و آوه در بقعه معروف ب امامزاده اسحق مدفون است از عراق عرب مهاجرت بقم نمودند نظر به اينكه امامزاده ابراهيم از بزرگان علماء و محدثين بوده و كتب بسيارى از جمله كتاب الامامه و كتاب القضاء و غير هما تأليف نموده بقعه منوره به اسم ايشان مشهور شده و فوت امامزاده ابراهيم در حدود سنه چهار صد هجرى و ساختمان اين روضه منوره بنا بفرمايش صاحب منتقله الطالبين و بطوريكه در سفرنامه خوزستان مرحوم نجم الدوله حاجى ميرزا عبد الغفار خان مهندس نوشته شد بين سنه هفتصد و هشتصد هجرى بوده است و جناب مستطاب آقاى حاجى حسينعلي گرجى آشتيانى بانى شده بسعايت جنابان حاجى ميرزا محمد و حاجى ميرزا محمد على اخوان شاكرى خرازى قمى به تعميرات اين بقعه اقدام و در اول شهر رجب هزار و سيصد و پنجاه هفت هجرى قمرى تعميرات آن خاتمه يافت اميد است كه مؤمنين و زائران اين آستان باى و ساعى را از دعاى خير فراموش نفرمايند". همانطوريكه از كتيبه فوق معلوم گشت، ديگر هيچ جاى ترديد نيست كه مدفون در اين بقعه دو امامزاده (پدر و پسر) باشند خصوصا اينكه مرحوم علامه نسابه آيه الله العظمى مرعشى نجفي(ره) هم نسب اين دو امامزاده را تصريح نموده اند.

پاره اى از حالات اجداد امامزاده ابراهيم(بخشي)

قبل از آنكه وارد بحث شويم بايد متذكر شد كه در اكثر كتب تاريخى كه در زمينه امامزادگان قم نوشته اند، در كنار اسم امامزاده ابراهيم كله بخشى را پيوست داده اند و براى اين مطلب هم حتى الآن در هيچيك از كتابهاى موجود دليلى را ثبت نكرده و اگر هم قائل به ملقب بودن آن امامزاده به بخشى شويم لازم است كه در كتب انساب و يا تراجم و رجال اشاره اى شده باشد لذا احتمال داده مى شود كه ماده تاريخ بناء يا تعمير آن كلمه بخشي(912) بوده و براى فرق گذاشتن بين دو امامزاده مدفون به اين نام كه قبلا اشاره شد ملقب به بخشى نموده و حتى الآن بعنوان امامزاده ابراهيم بخشى خوانده مى شود.

همانطوريكه در سلسله نسب امامزاده ابراهيم بيان گرديد جد اعلاى نامبرده هم جناب امامزاده واجب التعظيم ابراهيم الاصغر ملقب به مرتضى است كه بنا به عقيده نگارنده اين كتاب در شهر كاشمر مدفون مى باشد و حتى الآن هيچ مشهدى را با صفاتر از مجلل از بقعه متبركه اين امامزاده نديده، و چون حقير بارها به زيارت و عتبه بوسى آستان مبارك اين سيد جليل مشرف شده و انگيزه تأليف اين كتاب را چنانكه در مقدمه اين جلد نگاشته ام، خوابى بوده كه باعث شد در پيرامون امامزادگان ايران تحقيق نمايم مى باشد.

بهرحال در اينجا مختصرى از حالات اين سيد جليل القدر را بخوانندگان عزيز تقديم مى نمايم و زندگانى و شرح مبسوط و كيفيت خروج و هجرتشان به مرو را در مجلدات بعدى اين كتاب كه منحصر به حالات امامزادگان و بقاع متبركه در استان پهناور خراسان مى باشد ارجاع خواهيم داد.

ابراهيم اصغر ملقب به مرتضى فرزند حضرت امام موسى بن جعفر(عليه السلام) سيدى بزرگ و با سخاوت و شجاع بوده و سيد تاج الدى در غايه الاختصار او را شيخى كريم و بزرگوار توصيف نموده است و حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) قبل از ولادتش خبر داده كه يكى از همسرانم فرزندى خواهد آورد كه در ميان فرزندانم در سخاوت و شجاعت و عبادت كسى از او پيشى نخواهد گرفت، ابراهيم اصغر جد سيد رضى و سيد مرتضى است زيرا اين دو برادر فرزندان ابى احمد نقيب حسين بن موسى بن محمد بن ابراهيم بن موسى بن جعفر(عليه السلام) مي باشند.

بايد توجه داشت كه چون ابراهيم اكبر صاحب ابى سرايا خروج نمود، و جنگهائى داشته است لذا مورخين نوعا هر مطلبى را كه با نام ابراهيم مطرح شده بنام ابراهيم اكبر كه امير مكه و يمن بوده به حساب آورده اند، درحاليكه چنين نيست بلكه هر جا كه از تقوى و عبادت و سخاوت تعريف شده مربوط به ابراهيم اصغر(مرتضي) مى باشد و حتى اشتباها لقب مرتضى را به امير يمن داده اند. ابراهيم المرتضى بن موسى الكاظم(عليه السلام) بنابر قولى در سال 210 هـ .ق در بغداد زندگى را بدرود گفت(8)ولى نظر نگارنده اين كتاب چنين است كه چون وى به امامت برادر بزرگوارش امام رضا(عليه السلام) قائل بوده و از حضرتش حديث نقل مى كرده و در مجالس علنا مردم را به امامت برادر بزرگوارش امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) دعوت مى نموده لذا چون مأمون( عليه اللعنه) اساس حكومت خود را در خطر مى ديد، اين سيد جليل القدر را تحت الحفظ به مرو دعوت نموده و عاقبت وى را با زهر شهيد مى نمايد(9).

پس معلوم گرديد كه حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) را دو پسر بنام ابراهيم بوده كه مرحوم علامه سيد بحرالعلوم و ديگر علماء انساب و رجال و مورخين در كتبشان به آن تصريح نموده اند و جناب سيد بحرالعلوم چنين اضافه مى كند كه ظاهرا امام كاظم(عليه السلام) دو پسر بنام ابراهيم داشته بدليل نص صاحب كتاب عمده الطالب و غير او از علماى انساب و اينكه دانشمندان انساب از ديگران داناترند بعلاوه گفتار ديگران صراحت بر انحصار ندارد و لذا معارض نمى باشد مخصوصا كه صاحب عمده الطالب ابراهيم اكبر را پيشواى زيديه وكسى كه در يمن خروج كرد معرف مي نمايد و او بود در بغداد به دست مأمون مقتول گشت(10).

در كتاب(منتهى الآمال)(11)بنقل از عمده الطالب مسطور است كه ابراهيم اصغر بن امام موسى كاظم(عليه السلام) ملقب مرتضى مادرش ام ولدى بوده از اهل نوبه و زنگبار و اسمش نجيه يا نجيبه مى باشد كه عقب او از دو پسرش بوده است.

چنانچه بالا گفته شد جناب ابراهيم الاصغر المرتضى بنابر قول دو فرزند بنام موسى مكنى به ابى سجه و جعفر و بنابر قول ديگر سه فرزند همان دو باضافه اسماعيل دارا بوده است(12).

ذكر حالات موسى ابى السبحه بن ابراهيم المرتضي،

جد سوم امامزاده ابراهيم(عليه السلام)

معلوم گرديد كه براى امامزاده ابراهيم المرتضى دو و يا بنابر قولى سه پسر به اسامي، موسي الاصغر الثانى مكنى به ابى السبحه، جعفر، و اسماعيل بوده است. در كتاب منتهى الآمال(13)نوشته شده كه موسي ابى سبحه از اهل صلاح و عبادت و ورع و فاضل بوده است و روايت مى كرد حديث رااز اجدادش روايت سلسله الذهب را كه مى فرمود: خبر داد مرا پدرم ابراهيم كه گفت حديث كرد مرا كرد مرا اميرالمؤمنين(عليه السلام) از رسول خدا(ص) كه حضرت فرمود حديث كرد مرا جبرئيل(عليه السلام) از خداى تبارك و تعالى كه فرمود: لا اله الا الله دژ و حصار من است، پس هر كه بگويد آنرا دخل شود در حصار من كسى كه داخل شود در حصار من ايمن خواهد بود از عذاب من. مرحوم شيخ عباس قمى اضافه مى كندكه جناب موسى ابى سبحه در بغداد فوت نمود و قبرش در مقابر قريش در جوار پدر و جدش مى باشد.

اما مرحوم عباس فيض دركتاب(14)خود به نقل از تاريخ قم چنين مى نويسد كه:"موسى بن ابراهيم المرتضى در سال دويست هجري همانسالى كه حضرت رضا(عليه السلام) از مدينه بطرف مرو هجرت فرمود در يمن عليه مأمون خروج كرد و دعوى امامت نمود و مدت سه سال در آنجا توقف داشت تا آنگاه كه حمدويه بن على بن عيسى بن ماهان او را از يمن اخراج كرد و سپس بمكه معظمه آمد و مردم را بخلافت مأمون دعوت كرد و بالجمله حالات چندى بر او نگذشت تا ببغداد درآمد و در ماه ربيع الاول سال 221 هـ .ق در همانجا وفات يافت و در مقابر قريش مدفون گشت".

بايد گفت كه روايت فوق با قول مرحوم شيخ عباس قمى كه از تاج الدين ابن زهره حسينى فضائل موسى را نقل نموده كاملا بر عكس و تضاد دارد و مضافا در اكثر كتب هم از عبادت و ورع موسى خبر داده اند تا جائيكه وى بر اثر عبادت و گفتن ذكر به ابى السبحه ملقب گشته چگونه ممكن است كه وى دعوى امامت داشته باشد، شايد مؤلف تاريخ قم كه مرحوم عباس فيض از آن تبعيت نموده در ذكر اسامى آن اشتباهى صورت داده، چونكه دعوى امامت چنانكه خواهد آمد ابراهيم اكبر نموده بود و او بود كه بر عليه دستگاه خلافت مامون با ابوالسرايا در يمن خروج كرد و اگر هم مراتب فوق مبنى بر خروج موسى البى السبحه حقيقت داشته باشد لازم است صاحب مقاتل الطالبين در بخشى كه راجع به خروج نمودن سادات در ادامه حركت ابو السرايا دارد در كتابش نقل مى نمود. بهرحال در كتاب انساب(15)مسطور است كه مسوى ابى سبحه را 32 فرزند بود كه هشت تن آنها عقب مانده كه به اساسى زير است:

1ـ ابو جعفر اعرج بنام محمد كه از علماى بغداد شمرده شده است 2ـ اباالحسن عسكرى بنام ابراهيم 3ـ ابو عبدالله دينورى بنام احمد 4ـ ابو محمد بنام عبدالله 5ـ جعفر كه اين پنج تن در كوفه متوقف بوده اند 6ـ ابوالقاسم بنام عبيدالله 7ـ ابو عبدالله حسين 8ـ ابوالحسن دينورى بنام عيسى كه اين هشت تن داراى اعقابند(16).

9ـ ابوسليمان داود 10ـ ادريس 11ـ محمد 12ـ اسحاق 13ـ هارون 14ـ احمد الأصغر 15ـ اسماعيل 16ـ زيد 17ـ موسى 18ـ سليمان 19ـ محمد 20ـ ابومحمد حسن 21ـ عبد الوهاب 22ـ فضل 23ـ عبدالواحد 24ـ يحيى 25ـ على 26ـ جعفر 27ـ ابوالفضل 28ـ عبدالودود 29ـ اسحق اصغر 30ـ ابوالعباس 31ـ قاسم كه اين بيست و چهار تن بدون عقب بوده اند.

در كتاب منتهى الامال(17)بنقل از كتاب عمده الطالب مسطور است كه اعقاب موسى ابى سبحه بن ابراهيم المرتضى از هشت فرزند او مي باشد كه از آنميانه چهار تن به اسامى ابوالقاسم عبيدالله، ابوالحسن عيسي، ابوالحسن على و جعفر اعقاب اندك دارا بوده اند و چهار نفرشان هم كه محمد اعرج و احمد اكبر و ابراهيم عسكرى ابوالحسن و حسين قطعى باشد اعقابى بسيار دارا مى باشند و فقط جناب داود بن موسى بن ابراهيم است كه اعقابى داشته اما منقرض گشته و بنابر احتمالى در طهران مدفون مى باشد كه حالاتش خواهد آمد.

اما ابراهيم ابوالحسن العسكرى جد دوم امامزاده ابراهيم، از پنج پسر عقب داشت كه عبارتند از:

1ـ اسحاق ابو عبدالله

2ـ قاسم الاشج

3ـ محمد ابو جعفر الرقعى الزنجاني

4ـ الحسين ابو عبدالله الكوفي

5ـ و المحسن ابوطالب، كه براى هر كدام عقبى است(18).

و براى محسن ابوطالب چند پسر عقب مانده كه من جمله آنها جناب امامزاده ابى جعفر محمد پدر پسر سيد جليل القدر عالم، فاضل و محدث جناب امامزاده ابواسماعيل ابراهيم مى باشد.

توصيف گنبد و بارگاه شاه ابراهيم(بخشي)

همانطوريكه گفته شد بقعه مورد نظر از بناهاى سنه هفتصد هجرى است كه خالى از بيوتات بوده و فقط در اين دو قرن يعني(قرن 7و 8 هجري) بقاع و مشاهد متبركه بدون حجرات و بيوتاتي ساخته مى شد، كما اينكه درهمين شهر تعدادى از آن مشاهد موجود و توصيف آنها مفصلا بيان گشت.

بهرحال چون بقعه مورد نظر بر اثر جو و مرور زمان كهنه و فرسوده در ميان گورستانى مخوف و ناهموار قرار داشت و آب مصرفى زوار تنها از يك حلقه چاه سنگ بست به وسيله دلو و طناب تأمين مى گرديد وگنبد آنهم كه در سال 1310 هـ .ق قمرى از ناحيه متولى وقت مرحوم آقا سيد على نقى تعمير شده آجر كارى بود، در سال 1356 هـ .ق توسط آقاى حاج حسين گرجى آشتيانى ساكن تهران تعمير و ايوان مدخل آن كاشيكارى وگنبد آن نيز به خشت كاشى فيروزه رنگ آراسته گشت.

و در سال 1377 هـ .ق بوسيله مرحوم دكتر احمد احسان كه طبيبى خير و بلند همت و ديندار بود از مسجد وحسينيه و آب انبارى هم بر خوردار گرديد كه بناهاى ياد شده در جانب غربى شارعى است كه صحن بقعه را به خيابان شاه ابراهيم متصل ومرتبط ميسازد و هم اكنون در مسجد آن تعميراتى از سوى اوقاف انجام شده كه در آن اقامه نماز جماعت و برپائى كلاسهاى قرآن و مراسم عزا و ديگر برنامه هاى فرهنگى مذهبى بهره بردارى مي گردد.

در مدخل به صحن بقعه دروازه و ايوان باشكوهى همراه با دوگلدسته، مزين به كاشى هاى گره اى الوان موجود مى باشد كه در بالاى درب بزرگ مدخل با خط نستعليق سفيدى در زمينه آبى بعد از بسم الله چنين نوشته شده:

"آستان مقدسه عالم جليل القدر حضرت امامزاده ابراهيم و پدر بزرگوار ايشان ابو جعفر محمد از احفاد امام كاظم(عليه السلام) بناي اين ساختمان در سال 1368هـ .ش توسط اوقاف و امور خيريه قم به اتمام رسيد".

در نتيجه افزايش بناهاى مزبور و پس از احداث سر درب و تعميرات مهمه ديگر كه خواهد آمد و دفن شهداى جنگ تحميلى در گورستان مجاور امامزاده در داخل صحن، توجه عمومى به مشهد شاه ابراهيم و با مساعى افراد خير در احداث وضوخانه و همچنين احداث بقعه ها و حجرات با تالارهاى جلو، بر فراز ستونهاى سنگى و آهنى در دو ضلع جنوبى از ناحيه كسان مدفونين بعنوان مقبره هاى خانوادگي، همه باعث گرديد صحن بزرگ امامزاده از چند طرف محفوظ و زيبا گردد.

بايد اضافه نمود كه اصل مدخل بزرگ و وردى صحن از آثار مرحوم دكتر احسان بود كه طبق حسب الامر حضرت آيت الله العظمى آقاى حاج ميرسيد محمد بهبهاني(ره) ومسعادت چند تن از مؤمنين ساخته شده منتهى در سال 1368 هـ .ش همراه با تعميرات كلى ديگر، اين سر درب باز سازى و كتيبه فوق كه اشاره شد از طرف اوقاف بر آن نصب گرديد.

اما بقعه مورد نظر بصورت هشت ضلعى متساوى چهار مترى است كه در هر ضلع آن نمائى از كاشيهاى ملون مى باشد كه سراسر كاشيهاى جدار بقعه و گنبد به رنگ آبى مزين گشته است.

درميان ايوانچه كه مدخل اصلى به روضه مقدسه شاه ابراهيم مى باشد بر بالاى درب شرحى از حالات شاه ابراهيم و تعيين نسب وى از طرف حضرت آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى النجفي(ره) مى باشد(كه در اول اين بخش نگاشته شد) و همچنين در جهت راست و چپ كتيبه مذكور، كتيبه ايست كه اين عبارت به خط سفيد نستعليق بر روى كاشيهاى آبى آن نوشته شده كه چنين است.

"با تحقيق يافتن جمهورى اسلامى ايران به رهبرى حضرت آيه الله العظمى امام خميني(ره) و با تشكيل اولين هئيت امناء آستان مقدس امامزاده ابراهيم در سال 1361 شمسى تعميرات اساسى و كاشى كارى اطراف بقعه متبركه شروع و در سال 1364 هـ .ش اتمام يافت".

بالاي همين ايوان در طرفين آن دو گلدسته به ارتفاع تقريبى 40/ 1 سانتيمتر مزين به كاشيهاى گره بندى به رنگ آبى و دو خط 10 سانتيمترى زرد در اول و آخر آن مشاهده مى گردد، و در وسط بقعه هم ضريحى است از نقره و طلاء كه سازنده و نجار آن، همان سازنده ضريح مطهر جناب امامزاده حمزه مى باشد كه توصيف آن گذشت ولى جدار اين روضه‌ مقدسه سراسر تا ابتداى سطح بام از سنگهاى مرمر پوشيده شده كه بر فراز آن گنبدى بصورت كلاه خودى فاقد عنق به چشم مى خورد كه مزين به كاشيهاى فيروزه فام دوالى و در تاركش ميله برنجى كه در رأس آن تاج كيانى است و كتيبه اى هم در دوره گنبد به زمينه سفيد با خط بنائى بچشم مى خورد كه بعد از بسلمه و نام جلاله و اسامى معصومين به زيبائى هر چه بيشتر اين گنبد افزون نموده است.

پی نوشت ها

(1)ـ يا مى توان خارج دروازه معصوميه و نزديك ايستگاه راه آهن گفت.

(2)ـ تاريخ قم صفحه 128.

(3)ـ الشجره المباركه صفحه 86 خط آخر.

(4)ـ انساب فخرى صفحه 12.

(5)ـ در كتاب الشجره المباركه صفحه 86 زهد وى به امام زين العابدين(عليه السلام) تشبيه شده است.

(6)ـ رجوع شود به كتابهاى سراج الانساب صفحه 79 و المجدى في انساب الطالبين صفحه 123، و الفخرى فى انساب الطالبين صفحه 11 و الشجره المباركه صفحه 85 و تهذيب الانساب صفحه 64.

(7)ـ گنجينه‌ آثار قم جلد 2 صفحه 265.

(8)ـ معجم الرجال الحديث جلد 1 صفحه 163، سفينه البحار ماده بر هم و ارشاد مفيد صفحه 303، نقل از كتاب شاگردان مكتب ائمه(عليه السلام) جلد 1 صفحه 46.

(9)ـ دلائل نگارنده اين كتاب در مجلدات بعدى خواهد آمد.

(10)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 403، اعيان الشيعه جلد 2 صفحه 228، رجال سيد بحر العلوم جلد 1 صفحه 425، عمده الطالب صفحه 196 و 201، ترجمه مقاتل الطالبين صفحه 491 تا 497، قاموس الرجال جلد 1 صفحه 208، سراج الانساب صفحه 72، اشجره المباركه صفحه 76، 77، جامع الانساب صفحه‌ جلد 1 صفحه 84، شاگردان مكتب ائمه(عليه السلام) جلد 1 صفحه 27 در بعضى از اسناد ذكر شده فقط قصد ثابت كردن دو فرزند بنام ابراهيم براى امام كاظم(عليه السلام) بوده است.

(11)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 403 و بدر فروزان صفحه 6 الى 7.

(12)ـ الشجره المباركه صفحه 82، سراج الانساب صفحه 77، انساب فخرى صفحه 10.

(13)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 403 و 404.

(14)ـ بدر فروزان صفحه 8.

(15) ـ در كتاب الشجره المباركه صفحه 82 براى موسي، سى و سه فرزند نام مى برد.

(16)ـ در الشجره المباركه صفحه 82، على ابو الحسن الدينورى را هم جز معقبين دانسته است.

(17)ـ منتهى الآمال جلد 2 صفحه 404 و كتاب الشجره المباركه صفحه 82 و بدر فروزان صفحه 8 و 9.

(18)ـ نقل از انساب فخرى صفحه 10 و الشجره المباركه صفحه 85.

منبع

سایت الشیعه