المغازی (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

المغازي، اثر محمد بن عمر بن واقدى (م 207ق)، كتابى است پيرامون جنگ‌هاى پيامبر.

المغازي

معرفى اجمالى

المغازي، اثر محمد بن عمر بن واقدى (متوفى 207ق)، با تحقيق مارسدن جونس، كتابى است ارزشمند پيرامون جنگ‌هاى پيامبر كه به زبان عربى، نوشته شده است.

عنوان و نام كتاب، آن‌چنان كه ابن نديم ذكر كرده است، «كتاب التاريخ و المغازي و المبعث» است و چنين به نظر مى‌رسد كه اين اثر، بخشى از كتاب بزرگى است كه مشتمل بر تاريخ و مغازى و مبعث بوده است.[۱]

با توجه به تاريخ مرگ واقدى كه 207ق است، تقريبا اين كتاب، قديمى‌ترين كتاب در اين رشته است كه به‌طور مفصل تدوين و از دستبرد حادثه محفوظ و به دست ما رسيده است.[۲]

اهميت مقام علمى و فضل واقدى چنان است كه نه‌تنها اين كتاب او، بلكه آثار ديگرش هم از همان قرن سوم هجرى مورد استفاده و استناد ديگر مؤلفان و نويسندگان قرار گرفته است و غالبا به كتاب‌هاى او اعتماد داشته‌اند و مطالب نقل‌شده از ديگران را با مطالب واقدى معيار زده‌اند و بدون ترديد هيچ كتابى در سيره و مغازى به اهميت مغازى ابن اسحاق و مغازى واقدى نيست.[۳]

ساختار

كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز و مطالب در سه جلد، سامان يافته است.

واقدى، به‌طور وضوح از يك روش علمى و فنى و درعين‌حال انتقادى پيروى كرده است.

روش او تقريبا ثابت است و دگرگون نمى‌شود؛ مثلا او هنگام ذكر هريك از جنگ‌ها، نخست فهرست مفصلى از رجال را كه خبر را از ايشان نقل كرده است بيان مى‌كند، سپس نام و تاريخ دقيق هريك از جنگ‌ها و فرمانده آن و در موارد لزوم نام كسى كه در مدينه جانشين بوده است را ذكر مى‌كند. غالبا اطلاعات سودمند جغرافيايى از لحاظ منطقه جنگ عرضه مى‌دارد.[۴]

گزارش محتوا

درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است:

  1. براى هركس كه مطالب كتاب را بخواند، به‌خوبى روشن مى‌شود كه علت اهميت واقدى ميان نويسندگان مغازى و سيره، در اين است كه مطالب تاريخى را با روش مخصوص علمى و فنى بررسى كرده است. در آثار واقدى به‌خوبى مشاهده مى‌شود كه او بيشتر از ديگران براى نقل مطالب تاريخى به روش منطقى تلاش كرده است... جنگ‌هايى را كه پيامبر(ص) شخصا در آن شركت داشته‌اند، برمى‌شمرد و اسامى اشخاصى را كه آن حضرت در هر جنگ به جانشينى خود در مدينه تعيين فرموده است، نقل مى‌كند. گاه شعار مسلمانان را در آن جنگ ثبت كرده است.[۵]
  2. اگر در مورد جنگى آياتى از قرآن نازل شده باشد، درصورتى‌كه تعداد آيات زياد باشد، فصلى جداگانه براى ذكر آيات و تفسير آن‌ها گشوده است، كه معمولا در پايان فصل مربوط به آن جنگ آمده است.[۶]
  3. در جنگ‌هاى مهم، واقدى اسامى اشخاصى را كه در آن جنگ شركت داشته‌اند و اسامى كسانى كه به شهادت رسيده‌اند و كشته‌شدگان دشمن را نقل مى‌كند و اين وحدت روش كافى است كه واقدى را مورخى زيرك و داراى سبك مخصوص بدانيم. اطلاعات جغرافيايى را با كوشش و تلاش و مسافرت به منطقه، به‌منظور كسب معلومات صحيح به دست آورده است و اين هم نمونه‌اى ديگر از اهميتى است كه در سيره‌نويسى براى واقدى قايل شده‌اند. لازم به تذكر است كه همين اطلاعات مفصل جغرافيايى، كه واقدى در كتاب خود آورده است، يكى از مايه‌هاى اولى تنظيم جغرافيا در عرب است و خشت اساسى مطالب علماى ادوار بعد، مانند: محمد بن سعد، و بلاذرى و ديگران است كه از اين روش در كتاب‌هاى فتوح استفاده كرده‌اند.[۷]
  4. براى اطلاع مختصر از كميت و كيفيت مطالب كتاب، خوب است بدانيم كه مجموعه غزوات پيامبر(ص) و در واقع ده سال زندگانى آن حضرت، در 1126 صفحه به قطع وزيرى 23*15 سانتى‌متر چاپ شده است و حال آنكه در سيره ابن هشام كه از كتاب‌هاى بسيار معروف و تاريخ مرگ مؤلف آن 218ق است، مجموعه غزوات، تقريبا در 650 صفحه چاپ شده است و در ترجمه تاريخ طبرى هم تمام مدت زندگانى پيامبر(ص) در مدينه، جمعا 350 صفحه به همين قطع را در بر گرفته است. همچنين است كتاب‌هاى ديگر سيره و مغازى مانند سيره ابوالفداء و سيره ابن سيد الناس. علت عمده اين تفاوت در آن است كه واقدى نكات دقيق فراوان و ريزه‌كارى‌هايى را ثبت و ضبط كرده است كه ديگران چندان توجهى به آن نداشته‌اند.[۸]
  5. آرا و اخبار واقدى در مورد مغازى پيامبر(ص) مورد استناد هر دو گروه شيعه و سنى قرار گرفته است؛ هرچند در مورد مذهب وى بسيار گفتگو شده است. اخبار واقدى به همان اندازه كه در كتب اهل سنت مورد استفاده قرار گرفته، در كتب شيعه هم از مراجع و منابع شمرده شده است؛ به‌طورى‌كه در كتب تفسير شيعه مكرر به آرا و اقوال او برمى‌خوريم؛ مثلا شيخ طوسى در «تفسير تبيان» (براى نمونه: صفحه 578، ج2، چاپ نجف) و شيخ طبرسى در تفسير «مجمع البيان» (براى نمونه: صفحه 498، ج1 و 2، چاپ بيروت و صفحات بعد) و ابوالمحاسن جرجانى در «تفسير گازر» (براى نمونه: صفحات 164 و 335، جلد 2) و مجلسى در جاهاى مختلف «بحار الأنوار» گفته‌هاى او را شاهد آورده‌اند؛ بنابراين، به‌اصطلاح، واقدى تا حدود زيادى مورد اتفاق فريقين است.[۹]
  6. واقدى سعى كرده است كه در مورد هر جنگ و سريه، آياتى را كه شأن نزولش مربوط به آن است ذكر كند؛ به‌طورى‌كه، گاه فصل جداگانه‌اى به اين منظور باز كرده است؛ مثلا در جنگ بدر، احد و بنى نضير. در نتيجه، خواننده مايه و زيربناى اخبار مربوط به هر واقعه را از قرآن مجيد در مقابل خود مى‌بيند. حتى اختلاف نظرهايى را كه در تفسير آيه شده است ملاحظه مى‌كند و اين موضوع در كمتر كتابى از كتاب‌هاى سيره و مغازى ديده مى‌شود.[۱۰]
  7. مغازى واقدى چنان نيست كه فقط محتوى تاريخ جنگ‌ها بوده و موضوع ديگرى در آن طرح نشده باشد، بلكه مطالب آموزنده بسيارى در آن آمده است؛ به‌عنوان نمونه، صحنه‌هاى مختلفى كه در باب صميميت و فداكارى و اخلاص مسلمانان در سايه ارشاد و تربيت پيامبر(ص) ديده مى‌شود، براى هميشه خواندنى و آموختنى است. رغبت نوجوانان براى وصول به درجه شهادت، اصرار پيرمردان و افراد عليل به پيامبر(ص) براى كسب اجازه شركت در جنگ، پيشنهاد نوجوانانى كه به واسطه كمى سن و سال از شركت در جنگ محروم شده‌اند، به كشتى گرفتن و زورآزمايى با شركت‌كنندگان، صبر و بردبارى و شكيبايى مادران، همسران و خواهران داغدار و مصيبت‌ديده، سيماى مهربان و عنايت كامل پيامبر(ص) نسبت به بازماندگان شهدا، گذشت و بزرگ‌منشى انصار در مقابل غنايم و امور مادى، خوش‌رفتارى با اسيران و چاره‌انديشى براى آزاد كردن ايشان، درعين‌حال در موارد لازم شدت عمل و دورانديشى و باريك‌بينى، همه از امورى است كه جامعه اسلامى در همه وقت و به‌خصوص در اين زمان به فراگرفتن و عمل كردن به آن سخت نيازمند است و بدون مبالغه مى‌توان مغازى را كتابى دانست كه بسيارى از مسائل اجتماعى و اخلاقى در آن طرح شده است.[۱۱]
  8. واقدى در مورد برخى از اصطلاحات مربوط به مغازى و سيره، مانند غزوه و سريه، تعريفى را كه بعدها يا قبلا در مورد آنها شده است، رعايت نكرده است. بسيارى گفته‌اند جنگ‌هايى كه با سرپرستى و شركت پيامبر(ص) بوده است، «غزوه» و بقيه «سريه» ناميده مى‌شود؛ درصورتى‌كه در مغازى واقدى مواردى را مى‌بينيم كه پيامبر(ص) در آن شركت نداشته‌اند، درعين‌حال به آن «غزوه» اطلاق كرده است؛ مانند غزوه رجيع و غزوه مؤته. همچنين اسامى برخى از جنگ‌ها و سريه‌ها با كتاب‌هاى ديگر سيره و مغازى، حتى معاصران او متفاوت است؛ مثلا جنگ «بني المصطلق» را كه تقريبا در عموم تواريخ به همين نام ثبت كرده‌اند، واقدى «مريسيع» ناميده است.[۱۲]
  9. از ويژگى‌هاى برجسته مغازى واقدى اين است كه تاريخ تمام جنگ‌ها معين و مشخص است و حال آنكه در مغازى ابن اسحق، بسيارى از جنگ‌ها بدون تاريخ ثبت شده‌اند - مانند واقعه خرار، واقعه كشتن اسماء دختر مروان، كشتن ابى‌عفك، جنگ بنى قينقاع، كشتن كعب بن اشرف، سريه قطن، جنگ دومة الجندل و... - و حال آنكه همه اينها در مغازى واقدى داراى تاريخ مشخص و معين است.[۱۳]
  10. واقدى ضمن بيان جنگ‌ها، اخبار زيادى آورده است كه در كتاب‌هاى ديگر معاصران او نظيرش را نمى‌بينيم؛ چنان‌كه مثلا، اولين سريه به ناحيه ذى القصه و سريه ابوبكر به نجد و دو سريه ميفعه و ذات اطلاح، در كتاب‌هاى ديگر نيامده است. دقت واقدى و تفصيل لازم او در نگارش غزوات مشهور، چون احد و طائف و ريزه‌كارى‌هايى كه به كار برده است در هيچ‌يك از مراجع ديگر و كتاب‌هاى سيره ديده نمى‌شود.[۱۴]
  11. در مغازى واقدى بسيارى از امور اجتماعى و اقتصادى زندگى صدر اسلام از قبيل زراعت و آداب زندگى و ذكر بت‌ها و رسوم دفن مردگان آمده است و كتاب او نمودارى از غالب مظاهر زندگى جامعه اسلامى در فاصله ميان هجرت و رحلت پيامبر(ص) است.[۱۵]
  12. واقدى فقط به ذكر اخبار و آراى ديگران اكتفا نكرده و در بسيارى از موارد عقيده خود را با آوردن جملاتى از قبيل: «اين صحيح‌تر است»، «در نظر ما اين يكى ثابت است»، «در اين مورد اختلافى نيست»، «ما عقيده بر آن داريم»، «قول نخست ثابت شده است»، «در اين مورد همه متفقند و شكى در آن نيست» و نظاير اين عبارات، اظهار داشته است. اين‌گونه اظهار نظر و بررسى حتى در آثار بلاذرى كه هفتاد سال پس از واقدى درگذشته است، به چشم نمى‌خورد و بلاذرى رأى شخصى خود را اظهار نمى‌دارد.[۱۶]
  13. برخى اشتباهات تاريخى در مغازى واقدى وجود دارد، از قبيل:
    الف)- در مورد تاريخ قتل كعب بن اشرف، اختلافى چنين ديده مى‌شود كه از يك‌سو واقدى مى‌گويد: محمد بن مسلمه در شب چهاردهم ربيع‌الأول، كه ماه بيست و پنجم هجرت است، براى كشتن كعب رفته است و پيامبر(ص) او را تا بقيع همراهى فرموده است؛ درصورتى‌كه در واقعه «ذى امر» مى‌نويسد كه پيامبر(ص) روز پنج‌شنبه دوازدهم ربيع‌الأول از مدينه به غطفان رفته‌اند. بديهى است كه ظاهرا امكان ندارد كه پيامبر(ص) دو روز پس از خروج از مدينه محمد بن مسلمه را تا بقيع همراهى كرده باشند.
    ب)- در دو نسخه خطى مغازى واقدى براى جنگ بحران دو تاريخ ذكر شده است: در يكى، جمادى‌الأولى و در ديگرى، جمادي‌الثاني.
    ج)- واقدى تاريخ غزوه رجيع را در ماه صفر سى و ششمين ماه هجرت مى‌داند و مى‌گويد كه حمله بر مسلمانان در اين جنگ پس از كشته شدن سفيان بن خالد بن نبيح هذلى بوده است، ولى در جاى ديگرى تاريخ كشته شدن سفيان بن خالد را در ماه پنجاه و چهارم هجرت دانسته است و.[۱۷]

وضعيت كتاب

فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده و فهارس زير، در انتهاى جلد سوم، جاى گرفته است: فهرست اعلام؛ قبايل و امم؛ اصنام؛ اماكن؛ ايام و غزوات؛ شعرا؛ قوافى و مستدرك مطالب.

در پاورقى‌ها، منابع مطالب.[۱۸]، اختلاف نسخ و اسامى مختلفى كه براى جنگ‌ها ذكر گرديده، نگاشته شده است.

پانويس

  1. ر.ك: مهدوى دامغانى، محمود، 1369، ج1، ص15
  2. همان، ص3
  3. همان
  4. همان، ص31
  5. همان
  6. همان
  7. همان
  8. همان، ص3
  9. همان، ص4
  10. همان، ص5
  11. همان
  12. همان
  13. همان، ص32
  14. همان، 33-34
  15. همان، ص34
  16. همان
  17. همان، ص32-33
  18. ر.ك: پاورقى، ج1، ص56

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. «مغازى؛ تاريخ جنگ‌هاى پيامبر(ص)»، تأليف محمد بن عمر واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، مركز نشر دانشگاهى، چاپ دوم 1369.

منبع

ویکی نور