صابر همدانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از اسداله صابر همدانی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اسدالله صنیعیان» (۱۳۳۵-۱۲۸۲ ش)، شاعر ایرانی معاصر، متخلص به «صابر» و مشهور به «صابر همدانی» است. وى در سرودن انواع شعر مهارت داشت، اما هنر او غزل‌سرایى بود. او به سبک هندی شعر می‌سرود و داراى «دیوان» شعرى نیز بود. صابر در شاعری دارای دو جنبه است: یکی جنبهٔ ذوقی و عرفانی و دیگری جنبه مذهبی و مرثیه‌سرایی درباره اهل بیت علیهم‌السلام.

زندگی‌نامه

اسدالله صنیعیان فرزند محمدهادی در سال ۱۲۸۲ شمسی در شهر همدان به دنیا آمد ولی در کودکى پدرش را که بازرگان بود از دست داد. وى علوم قدیمه را در مکتب‌هاى آن زمان فراگرفت.

صابر از همان اوان کودکى بر اثر مطالعه‌ى «دیوان حافظ»، ذوق سرودن شعر در وى پدیدار گشت. او در آغاز شاعرى به سرودن مراثى و مدایح ائمه اطهار علیهم‌السلام پرداخت. آنگاه به انجمن ادبى همدان که ریاست آن را غمام همدانی به عهده داشت، راه یافت.

صابر در سال ۱۳۰۳ شمسی در سن ۲۱ سالگی برای اولین بار به تهران می‌آید و در منزل مراد خود ـ که در زمره اهل تصوف بوده است ـ جاگیر شده و در آنجا با شاعران و ادیبان آن سامان آشنا می‌شود. پس از نزدیک به دو ماه اقامت در تهران، راهی مشهد و حرم امام هشتم، حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) می‌شود. در آنجا یک ماه و نیم توقف می‌کند و با بزرگان شعر و ادب خراسان آشنا می‌شود. به گونه‌ای که به تمام محافل ادبی آن سامان سر می‌زند و به مفاخر و فحول آنجا ارادت می‌ورزد. پس از بازگشت به تهران، او به اصرار دوستانش، پایتخت را برای اقامت دائم برمی‌گزیند؛ چرا که محافل و جلسات شعر در آن روزگار، بیشتر در تهران تشکیل می‌شده است.

صابر کم‌حرف و پراندیشه بود و به گوشه‌گیری رغبت فراوان داشت؛ غالباً در مجالس به حالت سکوت به سر می‌برد و برای شناساندن خود به دیگران، قلبش مضطرب نبود و به همین جهت حق حرف زدن اهل مجلس را از میان نمی‌برد و از روی نادانی، خودخواهی و بی‌ادبی متکلم وحده نمی‌شد.

صابر همدانی، عمر چندانی نکرد. او سرانجام در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۳۵ (مصادف با روز عید فطر سال ۱۳۷۵ قمری) در ۵۳ سالگی از دنیا رخت بربست و در قبرستان امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد.

شعر صابر

اسدالله صنیعیان، شاعر همدانی است که دیوانش در سال‌های پایانی دهه ۳۰ روانه بازار نشر شد و کیوان سمیعی در آن روزگار و در غیاب شاعر، مقدمه‌ای مشروح بر آن نگاشت که این تک بیت در آن زیر عکس مرحوم صابر خودنمایی می‌کند: «در فنون شعر و حسن ابتکار و لطف نظم * بعد "صائب" دیده یاران به "صابر" روشن است». این تک بیت در مقام شاعری که در مقایسه با صائب تبریزی از آوازه‌ای نه چندان بلند برخوردار است، در نگاه نخست، اغراق‌آمیز و ستایش‌گونه به نظر می‌رسد، اما تورق دیوان او که مشتمل بر مناجات، مربع ترکیبات، مخمسات و مسمطات، قصاید، غزلیات، قطعات، مثنویات، رباعیات، ماده تاریخ‌ها و متفرقات است، خوانندگان و خواستاران را با غنای ادبی و ذوق عجیب این شاعر آشنا می‌کند.

صابر همدانی در مناجات، با تنها یک قصیده به میدان می‌آید و به ستایش رب‌العالمین می‌پردازد، اما در مربع ترکیبات، مخمسات و مسمطات و قصاید، بیشترین تلاش خود را برای پیوند موضوعات گوناگون با مدح و منقبت اهل بیت (ع) به کار می‌گیرد که همین پیوند‌ها مرتبه ادبی او را آشکار می‌کند. به عنوان مثال، او در ترکیبی ابتدا به توصیف بهار می‌پردازد و سپس خاتم‌ النبیین (ص) را وصف و مدح می‌کند:

زیبا صنما خیز که هنگام بهار است * هنگام بهار است که آب آینه‌دار است

آب آینه‌دار است که گل چون رخ یار است * گل چون رخ یار است که در نغمه هَزار است

در نغمه هزار است که در خنده بود درد * در خنده بود ورد که شد موسم فروَرد

شد موسم فرورد که گل جلوه‌گر آید * گل جلوه‌‌گر آید دل بلبل برباید

بلبل برباید دل اگر نغمه سرآید * گر نغمه سرآید ز دل اندُه بزداید

انده بزداید ز دل انواع ریاحین * انواع ریاحین زده راه دل گلچین

این مربع ترکیب تا آنجا ادامه می‌یابد که شاعر می‌گوید:

پیغمبر خاتم که بود حامی قرآن * قرآن شده نازل به وی از درگه یزدان

یزدان همه جا حافظ او بود به کیهان * کیهان به طفیل کرمش یافته بنیان

بنیان شریعت که نهاد احمد محمود * محمود بود در نظر شاهد مقصود

مقصود خدا اوست ز پیدایش دنیا * دنیا به عدم بود که بود آن شه والا

والا گهر است آنکه بود علت اشیا * اشیا همه را جلوه او باعث احیا

احیا دو جهان از دم جان‌پرور احمد * احمد بود آن قائد ذوالقدرة ذوالید

شعرهای آیینی صابر همدانی، عمدتاً از زیست و حضور او در شهری مذهبی و در میان خانواده‌ای پاکدست و آیین‌پرست نشأت می‌گیرد. وقتی او ۱۰ ساله بود در شهر همدان، مجالس سوگواری امام شهید با شکوه و رونق فراوان برگزار می‌شد و مداحان، بیشتر مرثیه‌های خود را از مرحوم علی اکبر پروین همدانی می‌خواندند. او یکی از شعرای متأخر همدان بود که غزلیات بسیار خوب و مرغوبی می‌سرود. صابر که خاطری افسرده و غمناک از درگذشت پدر داشت، از شعرهای مرحوم پروین الهام می‌گرفت و با تأسی از شعرهای حافظ، میل بسیاری به سرودن اشعاری متأثر از هر دو پیدا کرد.

صابر در آستانه بلوغ، با مطالعاتی از کتب ادبی و دیوان‌های چند تن از شعرا، شعرهایی می‌سرود و در خود ذوق ادبی و قوه شاعری جستجو می‌کرد. تا اینکه به شاعری به نام علی محمد آزاد از شعرای شهر خود ـ همدان ـ معرفی شد و در محضر او شعری خواند و مورد تحسین قرار گرفت، اما این شاعر همدانی به صابر گفت که باید مضامین خوب و غنی در نظم‌هایش به کار گیرد. این یعنی که تا شعر شدن سروده‌ها، زمانی لازم است که باید به جهد و کوشش بگذرد. چندی بعد که صابر سر از سرودن شعر در می‌آورد، با راهنمایی شاعری به نام مفتون کبریایی و علی‌محمد آزاد، تخلص «صابر» را برای خود برمی‌گزیند و از آن به بعد، شعرهایش را این تخلص به دست اهل ادب می‌رسد.

سبک شعری صابر، متأثر از صائب تبریزی است و او نیز مانند شاعر آذربایجانی به سبک هندی می‌سروده است. از طرف دیگر، اشعار صابر از حیث عدد زیاد نیست، ولی آنچه گفته است می‌تواند به خوبی او را شاعری لطیف‌گو، مضمون‌آفرین، خوش‌بیان، فصیح‌اللفظ و بلیغ‌المعنی معرفی کند.

صابر در شاعری دارای دو جنبه است؛ یکی جنبه ذوقی و عرفانی و دیگری جنبه مذهبی و مرثیه‌سرایی. انصاف آن است که در هر دو قسمت مقام شامخی را داراست و بلندمرتبگی شاعری او در این دو قسمت تا اندازه‌ای معلول وارستگی و دینداری اوست:

نیست دنیا جز یکی دریای طوفان‌زای محنت * تکیه کم بر این معلق بحر بی‌بنیاد می‌کن

از دیگر اشعار اوست:

اگر اهل دلی دیدی سلام من رسان بر وی * که کمتر یافتم هرجا فزون تر جستجو کردم

منابع