مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن میثم بحرانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از ابن ميثم بحرينی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«میثم بن علی بن میثم بحرانی» (۶۳۶-۶۹۹ ق)، فقیه، محدث، متکلم، ادیب و حکیم بزرگ شیعه در قرن هفتم هجری و از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی است. کتاب «مصباح السالکین» او از مهمترین شروح «نهج البلاغه» می‌باشد. علامه حلی از جمله شاگردان اوست.

نام کامل میثم بن علی بن میثم بحرانی
زادروز ۶۳۶ قمری
زادگاه بحرین
وفات ۶۹۹ قمری
مدفن بحرین

Line.png

اساتید

خواجه نصیرالدین طوسی، علی بن سلیمان بحرانی، جعفر بن حسن حلی،...

شاگردان

علامه حلی، خواجه نصیرالدین طوسی،...

آثار

مصباح السالکین، اختیار مصباح السالکین، القواعد فی علم الکلام، رساله فی آداب البحث، البحر الخضم، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، تجرید البلاغه،...

زندگی‌نامه

در منابع رجالی اولیه، به سال ولادت و محل تولد «کمال‌الدین، میثم بن علی بن میثم بحرانی» چندان نپرداخته‌اند؛ در این میان، فقط به نقل شیخ سلیمان بحرانی می‌توان استناد جست که در کتابش «تراجم علماء بحرین»، تولد وی را سال ۶۳۶ قمری دانسته است.[۱]

همچنین از آنجا که ابن میثم به «بحرانی» معروف است و وی را از عالمان سرشناس کشور بحرین شمرده‌اند، معلوم می‌شود که در بحرین چشم به دنیا گشوده است. میثم سال‌ها بعد به «کمال‌الدین» لقب یافت.

ابن میثم بحرانی با آن همه کمالات علمی‌ و معنوی در نهایت فقر و تنگدستی زندگی می‌کرد. وی هنگامی‌ که مشاهده می‌کرد آن چه مورد اهمیت عمومی‌ مردم و برخی دانش‌پژوهان قرار دارد، پول و ثروت دنیاست و به کمالات معنوی و علمی‌ توجهی نمی‌شود، گوشه‌نشینی و تحمل فقر را بر حضور فعال در اجتماع، ترجیح داد.

دانشوران بغداد و حله که آوازه ابن میثم را شنیده و برخی از آثارش را نیز مطالعه کرده بودند، نامه‌ای برای وی ارسال کردند تا با حضور خود در عراق، حوزه درس آن جا را رونق بیشتری بخشد. در بخشی از این نامه آمده است: «شگفت‌آور است که شما با وجود تسلطی که در تمام علوم و معارف دارید، در کنج عزلت و گوشه‌نشینی باقی بمانید».

تاریخ سفر وی به عراق و حله و مدت اقامتش در آن شهرها نامعلوم است؛ اما بر اساس قراینی، می‌شود فرض کرد که این سفر در بین سال‌های ۶۷۵ـ۶۶۵ ق. بوده است؛ زیرا وی پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان مغول و در عصر حکومت عطاءالملک جوینی، به بغداد آمده و «شرح نهج البلاغه» را به سفارش جوینی نگاشته است. از آن جا که تاریخ اتمام این کتاب، سال ۶۷۵ ق. است و عطاءالملک نیز در همان سال از حکومت عزل شد، می‌توان گفت که ابن میثم پس از عزل عطاءالملک به بحرین بازگشته است.[۲]

ابن میثم در حکومت عطاءالملک جوینی روزگار خوبی داشت، حکومت آن عصر، قدر و ارزش وی را پاس می‌داشت ابن میثم در این باره می‌گوید: هنگامی ‌که توفیق دیدار جوینی برایم دست داد، به حضور شریفش رسیدم. از روی علاقه و محبت، جایگاه و مقامی‌ را به من اختصاص داد که خواسته‌هایم برآورده شد و باران‌های نعمت‌هایش را بر من بارانید که بی‌شباهت به نعمت‌های خداوندی نبود، در گفتگوهای دوستانه‌اش، ستایش «نهج البلاغه» و عظمت، فضیلت و اهمیت آن را به گونه‌ای بر زبان راند که دانستم او همان کسی است که من در جستجویش بودم؛ چرا که وی به ارزش «نهج البلاغه» و منزلت آن در بین کتاب‌ها آگاهی داشت. من علاقه‌مندی وی را به کشف اسرار، دقایق و حقایق «نهج البلاغه» دوچندان کردم.[۳]

از آن چه که در منابع آمده است، فهمیده می‌شود که ابن میثم پس از تصرف بغداد توسط هلاکوخان در ۶۵۶ قمری، مدتی را نیز به حله سفر کرده است.

ابن میثم بحرانی پس از آن که به بحرین بازگشت، در بین سال‌های ۶۷۹ و ۶۹۹ قمری درگذشت. البته صاحب «الذریعه» می‌گوید: آن گونه که در کشکول بهایی آمده، در سال ۶۷۹ ق. درگذشته؛ ولی قول صحیح یا ۶۹۹ ق. است که در کشف الحجب آمده است یا ۶۸۹ ق، زیرا او در سال ۶۸۱ ق. زنده بود و در این سال، نگارش کتاب شرح «نهج البلاغه» را به اتمام رسانده است. وی پس از وفات، در مقبره جدش المعلی در قریه «هلتا» یکی از روستاهای سه‌گانه ماحوز بحرین به خاک سپرده شد.[۴]

استادان و شاگردان

ابن میثم حیات علمی‌ خود را از سنین کودکی آغاز کرد و از دانشوران بحرین، علوم عصر خویش را به خوبی فراگرفت. عالمان عراق و حله نیز به چیره‌دستی او در علوم مختلف، اذعان داشتند.

مهمترین اساتید او عبارتند از:

  • خواجه نصیرالدین طوسی (۶۷۲ـ۵۹۸ ق): ابن میثم در محضر این استاد بزرگ علم کلام و حکمت را فراگرفت.
  • علی بن سلیمان بحرانی (متوفی ۶۷۲ ق): علامه حلی درباره علی بن سلیمان می‌گوید: وی به علوم عقلی و نقلی آگاه بود و همچنین شناخت کاملی نسبت به قواعد حکما داشت. ابن میثم کتاب اشارات او را شرح کرد.
  • جعفر بن حسن حلی (معروف به محقق حلی) (متوفی ۶۷۶ ق): کتاب فقهی محقق «شرائع الاسلام» مدت‌ها در حوزه‌های علمیه به عنوان «فقه استدلالی» تدریس می‌شد. احتمال دارد ابن میثم در محضر این استاد، فقه و ادبیات را فراگرفته باشد.

قبلاً نام خواجه نصیرالدین طوسی در ردیف استادان ابن میثم ذکر شد؛ اما بر اساس نقل «ریحانة الأدب» از برخی بزرگان، خواجه طوسی نیز در زمینه فقه و شرح «نهج البلاغه»، از حوزه درسی ابن میثم بهره‌مند شده است.[۵]

از دیگر شاگردان نامدار ابن میثم، حسن بن یوسف بن مطهر معروف به «علامه حلی» (متوفی ۷۲۶ ق) از علمای بزرگ شیعه است.

در نگاه دیگران

شیخ کمال الدین ابن میثم بحرانی از دانشمندان برجسته قرن هفتم هجری بود. کسانی که وی را می شناختند معتقد بودند که او فیلسوفی محقق، حکیمی باریک بین، رهبر و پیشوای علمای کلام، دانشمندی بزرگ در علم فقه و حدیث و عالمی ربانی است.

فخرالدین طریحی، دانشمند معروف شیعه، ابن میثم بحرانی را شیخی صدوق و مورد اعتماد خوانده است.[۶]

شیخ یوسف بحرانی از کتاب «سلامة البهیه» نقل می‌کند: پیشوای متکلمان و زبده فقیهان و محدثان، عالم ربانی کمال‌الدین میثم... غواص دریای معارف و سرچشمه حقایق و لطائف است.[۷]

محدث شهیر شیخ عباس قمی، نیز در این باره چنین آورده است: عالم ربانی و فیلسوف متبحر، محقق و حکیم متأله مدقق، جامع علوم معقول و منقول است.[۸]

صاحب الذریعه او را عارف متکلم می‌نامد[۹] و صاحب معجم‌المولفین وی را ادیب، حکیم و متکلمی‌ از فقهای امامیه می‌داند.

آثار و تألیفات

از ابن میثم بحرانی کتب نفیسی به جای مانده که به شرح ذیل است:

  1. مصباح السالکین یا شرح نهج البلاغه ابن میثم؛ این کتاب مهمترین و معروف‌ترین اثر وی است که به عطاءالملک جوینی اهدا کرده است. در اهمیت این کتاب همین بس که فخرالمحققین حلی، که خود از بزرگان بود، این کتاب را تدریس می‌کرد و سید حیدر آملی (عارف نامدار) این درس را از وی فرامی‌گرفته است.[۱۰]
  2. اختیار مصباح السالکین؛ شرح متوسط بر «نهج البلاغه» است که ابن میثم بنا به درخواست عطاءالملک جوینی برای فرزندان وی خلاصه برداری نمود. در واقع، ابن میثم با شرح «نهج البلاغه» و اهدای آن به عطاءالملک جوینی، تمایلات شیعی او را دوچندان نموده و با تلخیص و روان‌نویسی آن (اختیار مصباح السالکین)، توانست افکار جوانان سنی بغداد را به «تشیع» سوق دهد.
  3. القواعد فی علم الکلام؛ شیخ یوسف بحرانی در «السلافة البهیه»، شیخ علی بحرانی در «انوار البدرین» و طریحی در «مجمع البحرین»، این کتاب را از ابن میثم بحرانی می‌دانند.
  4. رساله فی آداب البحث؛ منابع این رساله را به ابن میثم بحرانی منتسب می‌دانند.
  5. البحر الخضم؛ این اثر درباره «الهیات» نگاشته شده است.[۱۱]
  6. النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة؛ بغدادی در «هدیة العارفین» از این کتاب یاد کرده و صاحب «الذریعه» این کتاب را «نجاة القیامه فی امر الامامه» می‌نامد و گفته است: مولف کتاب را در یک مقدمه و سه باب، تنظیم کرده است.[۱۲]
  7. تجرید البلاغه؛ زرکلی می‌گوید: تجرید البلاغه در معانی و بیان، از شیخ میثم بن علی بن میثم بحرانی... که آن را اصول البلاغه نیز خوانند.[۱۳] ظاهراً این کتاب، همان مقدمه شرح نهج البلاغه است که خود ابن میثم با قدری تعدیل، حذف و اضافه به صورت مستقل عرضه کرده است.
  8. رساله فی الوحی والالهام؛
  9. شرح حدیث المنزله؛ این اثر، شرح حدیث منزلت در مورد خلافت امام علی علیه‌السلام است که شیخ علی بحرانی چنین می‌گوید: رساله‌ای شگفت‌انگیز در شرح حدیث منزلت و این که این حدیث خود به تنهایی در باب خلافت امیرالمومنین علیه‌السلام کفایت می‌کند و در آن به دلیل دیگری، جز این حدیث احتجاج نکرده است.[۱۴]
  10. شرح المأة الکلمة المرتضویة؛ ابن میثم در این کتاب از افکار «ابن سینا» بهره برده است. در انوار البدرین آمده است: شرحی نفیس و بی‌مانند است.[۱۵] صاحب «الذریعه» آن را شرح «الکلمات المأه» خوانده است. ابن میثم در مقدمه کتاب چنین می‌نویسد: «مولا و اماممان، سرور اوصیاء، امیرمومنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام که دارای نشانه‌های روشن و کرامت‌های بلند می‌باشد. از شخصیت‌هایی است که به بلندترین درجات یاد شده بالا رفته و به روشن‌ترین و والاترین آن مقامات، فایز گشته است...».
  11. المعراج السماوی؛ بحرانی در «سلافة البهیه» در مورد این کتاب می‌گوید: صدرالدین شیرازی فیلسوف، فرائد تحقیقاتی را که شیخ میثم در این کتاب ابداع نموده، گلچین کرده است.[۱۶] صاحب «الذریعه» نیز می‌گوید که سید علی خان مدنی، صاحب «ریاض السالکین» در تصانیف خود، فراوان از این کتاب نقل می‌کند.[۱۷]
  12. استقصاء النظر فی امامة الائمة الاثنی عشر؛ فخرالدین طریحی در مورد این کتاب می‌گوید: مانند آن تاکنون نوشته نشده است.[۱۸]
  13. شرح اشارات علی بن سلیمان بحرانی؛ «اشارات الواصلین» کتابی از علی بن سلیمان بحرانی (متوفی ۶۷۲ ق) در باب الهیات و کلام و حکمت بوده که ابن میثم بر این کتاب استادش شرح نوشته است. صاحب «انوار البدرین» می‌نویسد: ...در آن، داد سخن بداده و پرده از ژرفای مطالب برگرفته است ... یکی از مشایخ معاصر ما گفته است: اگر او جز این کتاب را نداشت، برای دلالت بر کمال تبحرش، کافی بود.[۱۹]

پانویس

  1. لؤلوة البحرین، شیخ یوسف بحرانی، ص ۲۵۹.
  2. همان، پژوهش و حوزه، ج ۶، ص ۸۵.
  3. ترجمه شرح «نهج البلاغه»، ج ۱، ص ۳۶، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، اول، ۱۳۷۵ ش.
  4. شرح «نهج البلاغه» ابن میثم، ص ۲۵.
  5. ریحانه الأدب، ج ۸، ص ۲۴۰ـ۲.
  6. مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۷۲.
  7. مفاخر اسلام، علی دوانی، ج ۴، ص ۱۹۶ـ۸.
  8. سفینه البحار، ج ۲، ص ۲۵۶.
  9. الذریعه، ج ۲۴، ص ۶.
  10. مقدمه تفسیر محیط ۵۱ عظم، ص ۵۲۹.
  11. الذریعه، ج ۳، ص ۳۷.
  12. همان، ج ۲۴، ص ۶۱.
  13. الاعلام، ج ۸، ص ۲۹۳.
  14. همان، ص ۱۰۶، به نقل از انوارالبدرین، ص ۶۶.
  15. همان.
  16. همان، ص ۱۰۳.
  17. الذریعه، ج ۲، ص ۲۳۰.
  18. مجمع البحرین، ج ۶، ص ۱۷۲.
  19. پژوهش و حوزه، ص ۱۰۸، به نقل از انورالبدرین، ص ۶۳؛ الذریعه، ج ۲، ص ۹۶ و ۹۸.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۴، زندگی‌نامه "ابن میثم بحرانی" از مهدی احمدی.
  • خلاصه مقالات دومین همایش ابن میثم بحرانی، مجله پژوهه، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۶، شماره ۲۳.