آیه 88 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۘ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<87 آیه 88 سوره قصص 88>>
سوره : سوره قصص (28)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و هرگز با خدای یکتا دیگری را به خدایی مخوان، که جز او هیچ خدایی نیست، هر چیزی جز ذات پاک الهی هالک الذّات و نابود است، فرمان با او و رجوع شما به سوی اوست.

و با خدا معبودی دیگر مخوان، جز او معبودی نیست، هر چیزی مگر ذات او هلاک شدنی است، فرمانروایی [بر همه جهان هستی] ویژه اوست، و فقط به سوی او بازگردانده می شوید.

و با خدا معبودى ديگر مخوان. خدايى جز او نيست. جز ذات او همه چيز نابودشونده است. فرمان از آنِ اوست. و به سوى او بازگردانيده مى‌شويد.

با خداى يكتا خداى ديگرى را مخوان. هيچ خدايى جز او نيست. هر چيزى نابودشدنى است مگر ذات او. فرمان، فرمان اوست و همه به او بازگردانيده شويد.

معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوی او بازگردانده می شوید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And do not invoke another god besides Allah; there is no god except Him. Everything is to perish except His Face. All judgement belongs to Him, and to Him you will be brought back.

And call not with Allah any other god; there is no god but He, every thing is perishable but He; His is the judgment, and to Him you shall be brought back.

And cry not unto any other god along with Allah. There is no Allah save Him. Everything will perish save His countenance. His is the command, and unto Him ye will be brought back.

And call not, besides Allah, on another god. There is no god but He. Everything (that exists) will perish except His own Face. To Him belongs the Command, and to Him will ye (all) be brought back.

معانی کلمات آیه

  • هالك: هلاك: ضايع شدن و تباه گشتن. طبرسى ذيل آيه 195 از سوره بقره اضافه مى‏‌كند: آن بودن چيزى است به طورى كه دانسته نشود در كجاست «هالك»: ضايع و تباه شونده.
  • وجهه: وجه در اينگونه آيات به معنى ذات است (قاموس قرآن وجه).[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «88»

و (هرگز) معبود ديگرى را با «اللّه» مخوان كه معبودى جز او نيست. همه چيز جز وجه او نابود است، حُكم (و حاكميّت، تنها) از آن اوست، و همه به سوى او بازگردانده مى‌شويد.

نکته ها

فرقه‌ى «وهّابيّت» اظهار مى‌نمايند كه هركس، غير خدا را بخواند، مشرك مى‌شود؛ زيرا خداوند فرموده است: «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» «1»، بنابراين كسانى‌كه در توسّل، اولياى خدا را صدا مى‌زنند، مشركند! امّا اين آيه توضيح مى‌دهد كه مشرك، كسى است كه غير خدا را به عنوان خداى ديگر بخواند: «لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» و ناگفته پيداست كه شيعيان هيچ مقامى را به عنوان خدا صدا نمى‌زنند، بلكه به عنوان كسى كه نزد خداوند آبرو دارد صدا مى‌زنند، آن هم آبرويى كه از طرف خداوند به او داده شده است، نظير انبيا و اولياى الهى، نه هر شفيع و آبرومند موهومى. زيرا بت‌پرستان نيز در دنياى خيال خود، براى بت‌ها آبرويى تصوّر مى‌كردند.

«1». جنّ، 18.

جلد 7 - صفحه 106

در اين آيه، شرك‌زدايى با عبارات مختلفى بيان شده است؛

الف: خداى ديگرى را با «اللّه» مخوانيد.

ب: معبودى جز اللّه نيست.

ج: همه چيز جز او نابود شدنى است.

د: حاكميّت، تنها از آن اوست.

ه: تنها به سوى او باز مى‌گرديد.

پادشاه كشور سعودى هر سال روز عيد قربان علماى فرقه‌هاى اسلامى را ميهمان مى‌كند.

در يكى از سالها علّامه سيّد شرف‌الدين جبل عاملى (از علماى برجسته لبنانى) به مهمانى دعوت مى‌شود. علّامه همين كه وارد جلسه شد، قرآنى را كه جلد چرمى داشت به شاه هديه كرد. شاه آن را گرفت و بوسيد. علّامه گفت: تو مشرك هستى! شاه ناراحت شد كه چرا چنين تهمتى مى‌زنى؟ علّامه گفت: چون شما چرمى را بوسيدى كه پوست حيوان است و احترام به پوست حيوان شرك است!

شاه گفت: من هر پوستى را نمى‌بوسم، كفش من از چرم و پوست حيوان است؛ ولى هرگز آن را نمى‌بوسم، اين قطعه چرم، جلد قرآن قرار گرفته است.

علّامه فرمود: «ما نيز هر آهنى را نمى‌بوسيم، آهنى را مى‌بوسيم كه صندوق يا ضريح و دژ و پنجره‌ى قبر پيامبر يا امامان معصوم عليهم السلام باشد».

آرى، شرك آن است كه ما كسى يا چيزى را در برابر خدا عَلم كنيم و براى او قدرتى مستقلّ قائل شويم، در حالى كه شيعه قدرت اولياى خدا را مستقل نمى‌داند، بلكه قدرتى وابسته به قدرت الهى مى‌داند و اگر گنبد وبارگاهى مى‌سازد به‌خاطر آن است كه به مردم اعلام كند در اين جا مرد توحيد دفن شده است. كسى كه در اينجا دفن شده در راه خداشهيد گشته و فدا و فناى توحيد شده است. پس گنبد و بارگاه، يعنى مركزى كه زير آن فرياد توحيد بلند است، نه مركزى در برابر مسجد.

امام رضا عليه السلام فرمودند: «وجه اللّه» پيامبر خدا و حجّت‌هاى او در زمين هستند كه به وسيله‌

جلد 7 - صفحه 107

آنان به خدا، دين و معرفت او توجّه مى‌شود. «1» در دعاى ندبه درباره امام زمان عليه السلام مى‌خوانيم: «أين وجه الله الذى يؤتى» و نيز مى‌خوانيم: «أين وجه الذى يتوجه الاولياء»

پیام ها

1- موحّد واقعى كسى است كه از همه‌ى معبودها، ابَرقدرت‌ها، ايسم‌ها وطاغوت‌ها آزاد باشد. «لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»

2- به آنچه رفتنى است، دل نبنديم و خود را اسير آنها نسازيم. «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» چنانكه حضرت ابراهيم فرمود: «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» «2»

3- حاكميّت، مخصوص خداوند است. «لَهُ الْحُكْمُ»

4- معبود واقعى چند شرط دارد:

الف: فناپذير نباشد. «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»

ب: بر هستى فرمانروا باشد. «لَهُ الْحُكْمُ»

ج: فرجام همه به دست او باشد. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»

5- مرگ، نابودى نيست، بازگشت به مبدأ است. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»

پروردگارا! مزه‌ى تلاوت، تدبّر و پندگيرى از قرآن را به ما بچشان.

پروردگارا! چراغ دل ما را به نور قرآن روشن و وجود ما را روشنى‌بخش قرار ده.

پروردگارا! رفتار و گفتار ما را برخاسته از قرآن و سيره‌وسنّت پيامبراكرم صلى الله عليه و آله واهل‌بيت معصومش عليهم السلام قرار بده.

آمين ربّ العالمين‌

«1». توحيد صدوق، ص 117.

«2». انعام، 76.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (88)

وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ: و مخوان با خداى تعالى خداى ديگر را در طاعت و عبادت. خطاب به حضرت نبوى، و مراد امت مى‌باشد، و فايده آن تهيج و قطع طمع مشركان است از مساعدت و موافقت با آنها. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست خدائى قابل پرستش و ستايش مگر ذات يگانه او، كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‌: 1- همه چيزها فانى و نيست شونده‌اند مگر ذات او سبحانه، زيرا هر چيز جز حق تعالى فى حدّ ذاته هالك و معدوم است.

2- همه عملها باطل است مگر عملى كه به جهت رضاى الهى و خالص باشد.

3- شهر بن حوشب نقل نموده كه روز قيامت اعمال خلايق را بر خداى تعالى عرض كنند، خطاب رسد آنچه براى من كرده‌اند جدا كنيد و ما بقى را در جهنم‌

جلد 10 - صفحه 195

افكنيد و نابود سازيد.

4- در توحيد- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است فرمود: خداى عز و جل اعظم است از اينكه وصف گرديده شود به وجه، لكن معناى آن اينست كه هر شيئى هالك باشد مگر دين او و وجه آنچنانى كه آورده شده، دين از جانب او «1».

5- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مائيم وجه خدا آنچنان وجهى كه هلاك نمى‌شود «2».

6- فرمود آن حضرت: مراد وجه، دين خداست؛ و بود رسول خدا و امير المؤمنين دين خدا، و وجه خدا، و عين خدا در ميان بندگان و لسان خدا كه نطق مى‌كند به او و دست خدا بر خلايق؛ و مائيم وجه خدا آنچنان وجهى كه مى‌آيند بسوى خدا از آن وجه، و هميشه در ميان بندگان خدا هست آن وجه مادامى كه براى خدا رؤيت است. راوى پرسيد: رؤيت چيست؟ فرمود: محاجه‌ «3».

لَهُ الْحُكْمُ‌: مر او راست فرمان روائى و حكم نافذ در تمام مخلوقات. وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‌: و بسوى او، يعنى محشر باز گرديده شويد براى مكافات و مجازات.

«1» التوحيد، باب 12، ص 149، روايت اول. و تفسير قمى ج 2 ص 147.

«2» التوحيد، باب 12، ص 150، روايت 4.

«3» التوحيد، باب 12، ص 151، روايت 7.

جلد 10 - صفحه 196

ج10، ص197

سوره بيست و نهم «عنكبوت»

اين سوره مباركه نزد عكرمه و عطا و كلبى تمام آن مكى است. و نزد قتاده همه آن مدنى است. از ابن عباس نقل شده همه آن مكى است الّا ده آيه اول سوره كه در مدينه نازل شده‌ «1».

عدد آيات آن: به اجماع شصت و نه آيه است و اختلاف در سه آيه باشد «الم» كوفى و «تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ» حجازى و «مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» بصرى و شامى‌ «2».

كلمات آن: هزار و هفتصد و هشتاد كلمه است.

حروف آن: چهار هزار و صد و پنجاه و هفت حرف است.

ثواب تلاوت: ابن بابويه: از ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: من قرء سورة العنكبوت و الرّوم فى شهر رمضان ليلة ثلاث و عشرين فهو و اللّه يا با محمّد من اهل الجنّة لا استثنى فيه ابدا و لا اخاف أن يكتب اللّه علىّ فى يمينى اثما و انّ لهاتين السّورتين عند اللّه مكانا.

هر كس قرائت كند سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان، پس او به خدا قسم يا ابا محمد از اهل بهشت باشد و كلمه استثنا نمى‌گويم، يعنى قول إن شاء اللّه، بلكه از روى جزم اين حكم مى‌كنم و

«1» مجمع البيان، ج 4، ص 271.

«2» همان مدرك.

جلد 10 - صفحه 198

نمى‌ترسم از آنكه حق تعالى در اين سوگند بر من مؤاخذه نمايد. و بدرستى اين هر دو سوره را نزد خداى تعالى شأن عظيم و مكانت جسيم است‌ «1».

در خواص القرآن از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كه قرائت كند اين سوره را، ده حسنه براى او باشد به عدد مؤمنين و مؤمنات و منافقين و منافقات؛ «2» و هر كه بنويسد و آب آن را بياشامد، زائل شود از او جميع اسقام و امراض.

تذكره: اين مطلب مكرر ذكر شده كه ثواب و آثار خاصّه سور و آيات قرآنى، منوط به عمل نمودن به آنچه آن سوره يا آيه متضمن باشد نه به صرف قرائت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (83) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (84) إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌ وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (85) وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى‌ إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ (86) وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى‌ رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (87)

وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (88)

ترجمه‌

اين سراى آخرت قرار ميدهيم آنرا از براى آنانكه نميخواهند برترى را در زمين و نه فسادى را و انجام نيك براى پرهيزكارانست‌

هر كه بجا آورد خوبى را پس براى او است بهتر از آن و هر كه بجا آورد بدى را پس پاداش داده نميشوند آنها كه بدى كردند مگر آنچه بودند ميكردند

همانا آنكه واجب ساخت بر تو قرآن را هر آينه بازگرداننده تو است بجاى بازگشت بگو پروردگار من بهتر ميداند آنرا كه آورد هدايت را و آنكه او است در گمراهى آشكار

و نبودى كه اميد داشته باشى كه داده شود بتو كتاب ولى بود رحمتى از پروردگارت پس مباش البته پشتيبان كافران‌

و نبايد بازدارند تو را از آيتهاى خدا پس از آنكه فرستاده شد بسوى تو و بخوان بسوى پروردگارت و مباش البته از شرك آورندگان‌

و مخوان با خداوند خداى ديگرى را نيست خدائى مگر او همه چيز فانى است مگر ذات او براى او است فرمان و بسوى او بازگرديده خواهيد شد.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر هلاك قارون براى سركشى و فتنه انگيزى كه از صفات مذمومه است اشاره بحسن افتادگى و خيرخواهى كه از صفات ممدوحه است فرموده به بيان لطيفى كه فوق آن متصوّر نيست باين تقريب كه آن بهشت عنبر سرشت و سراى آخرتيكه اوصاف آن كرارا ذكر شده قرار داده و ميدهيم آنرا مقرّ و جايگاه كسانيكه اراده و عزم بر تفوّق و برترى از خلق و فتنه و فساد

جلد 4 صفحه 211

در زمين را نداشته باشند چه رسد به آنكه مرتكب اين امور شوند و در بعضى از اخبار ائمه اطهار عزم بر تفوّق بر خلق به اراده بهتر بودن بند كفش خود از رفيقش تحديد شده و فرموده‌اند چنين كسى داخل در اين آيه است و آنان را كه اراده فساد ننمودند بكسانيكه بمورى آزار نرسانند تفسير فرموده‌اند و آنكه دنيا بمنزله مردار است و از آن بقدر ضرورت بايد استفاده نمود و عاقبت محموده براى كسانى است كه از خلاف رضاى خدا پرهيز نمايند و براى ترغيب و اقبال خلق بكار خوب و اعراض آنها از كار بد فرموده كسيكه بجا آورد كار خوبى را از قبيل احسان بخلق و عبادت و اطاعت خالق خدا پاداشى باو عطا ميفرمايد كه بهتر و برتر باشد از كار او از هر جهت بمراتبى كه در اواخر سوره انعام و سوره نمل بيان شد و كسيكه مرتكب شود عمل بدى را از اسائه بخلق و معصيت خالق خداوند آنشخص بد كار را بمانند عمل بد او كه مستحق است پاداش خواهد داد نه زيادتر از ميزان استحقاقش و بملاحظه تسجيل و تصريح ببدى حال بدكاران عدول از ضمير بظاهر و تكرار در نسبت سيّئه بآنها فرموده و كلمه مثل براى مبالغه در مماثلت حذف شده و اين تفاوت براى آنستكه عذاب زائد از حق ظلم است و منافات با عدل دارد و خداوند عادل است و احسان زائد از حق بمقتضاى فضل او است كه مؤيّد عدل است نه منافى آن و در نفحات نقل فرموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از مكه هجرت فرمود و از ترس كفار در غار مخفى گرديد بعد از بيرون آمدن از بيراهه بسوى مدينه رهسپار شد و چون ايمن از شرّ كفار گرديد در جحفه كه ميان مكه و مدينه است نزول اجلال فرمود و راه مكه را ديد و مشتاق بوطن خود گرديد جبرئيل نازل شد و عرضه داشت مشتاق بمحل ولادت خود شدى فرمود بلى پس او آيه بعد را براى حضرت خواند و خدا فرمود اى محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بگو بكفار كه سبب اين وعده لطف خدا بمن آنستكه پروردگار من بهتر مى‌شناسد آنرا كه دين حق را در ميان مردم آورده و آنرا كه دور از حق و منحرف از راه قرب بخدا است و در مجمع نقل نموده كه معاد مرد بلد او است چون او در بلاد گردش ميكند پس بر ميگردد بجاى خود و بنابراين آيه از اخبار غيبيّه قرآن كه شاهد صدق آن و آورنده آنست ميباشد و مفادش آنكه همانا آنخداونديكه بر تو تلاوت‌

جلد 4 صفحه 212

قرآن و دعوت بحق را واجب فرمود هر آينه تو را بوطن اصلى خود بر ميگرداند با فتح و فيروزى و نميگذارد از اين راه كدورتى در خاطرت باقى بماند و اين امر در خارج بوقوع پيوست ولى در بعضى اخبار از ائمه اطهار معاد در اين مقام برجعت آنحضرت و عترت طاهره تأويل شده و بعضى آنرا بمرگ و قيامت و بهشت تفسير نموده‌اند و معناى اول اظهر و اقوى است و معلوم است كه مراد از كسيكه آورنده هدايت است پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و مراد از كسانيكه در گمراهى و ضلالتند اهل شرك و نفاقند و بعد از اين خداوند بيان بزرگترين الطاف خود را بآنحضرت فرموده باين تقريب كه تو اميد نداشتى قرآنيكه بهتر و برترين كتب سماوى است براى تو نازل شود و اين نبود مگر براى لطف مخصوصى كه پروردگارت بتو داشت و چنين كتابى بتو داد كه معجزه باقيه تو باشد پس هيچگاه با كفاريكه دشمن خدايند مدارا و همراهى مكن و مبادا باز دارند آنها تو را از تلاوت آيات خدا و ابلاغ احكام او بعد از نزول آن بتو بلطائف الحيل و مكر و مردم را دعوت نما بتوحيد پروردگارت و راه نجات و مباش از كسانيكه غير از داعى الهى چيزى مدخليت در غرض آنها دارد و مخوان با معبود بحق معبود ديگرى را چون جز ذات واجب الوجود كسى شايسته پرستش و ستايش و خواندن بخدائى نيست و تمام موجودات بالاخره نيست و نابود خواهند شد و جز ذات احديّت باقى و بر قرار نماند و همه در يكروز باو بازگشت خواهند نمود و در آنروز حكم فرمائى مخصوص باو خواهد بود و كسى را قدرت تخلف از فرمان او نيست و تحقيق در معناى رجوع و فناء موجودات و بقاء وجه اللّه كه اصل وجود است در ذيل آيه الّذين اذا اصابتهم مصيبة از سوره بقره گذشت و در اينمقام از ائمه اطهار وجه اللّه به پيغمبر و امام و عقل كامل كه جهات هدايت خلقند بحق و بدين خدا و پيروان آن تفسير شده است و در روايتى ضمير وجهه را بشى‌ء راجع فرموده‌اند و اين مؤيّد همان معناى محقّق است كه مراد از وجه جهت نورانيّت و اصل وجود و روح اشياء است كه از آن بوجود منبسط تعبير ميشود و خطابات الهيه در آيات اخيره اگر چه ظاهرا به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است ولى در واقع بمردم است از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن و محتمل است مقصود قطع طمع اهل شرك از موافقت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله با آنها باشد

جلد 4 صفحه 213

در هر حال معلوم است كه ساحت مقدس نبوى اجلّ از اين قبيل تكاليف است كه جدّا مكلف بآن شود و ثواب قرائت اين سوره مباركه در ذيل سوره شعراء گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 4 صفحه 214

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَدع‌ُ مَع‌َ اللّه‌ِ إِلهاً آخَرَ لا إِله‌َ إِلاّ هُوَ كُل‌ُّ شَي‌ءٍ هالِك‌ٌ إِلاّ وَجهَه‌ُ لَه‌ُ الحُكم‌ُ وَ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ (88)

و مخوان‌ و قرار مده‌ ‌با‌ خداوند اله‌ ديگري‌ نيست‌ الهي‌ مگر ‌او‌ ‌هر‌ شي‌ء هلاك‌ ميشود مگر وجه‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌است‌ حكم‌ و بسوي‌ ‌او‌ برميگرديد.

اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ فرمود نحن‌ وجه‌ اللّه‌ و عين‌ اللّه‌ الناظره‌ و يد اللّه‌ الباسطة و اذنه‌ الواعيه‌ و ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ثواب‌ و اجر اعماليست‌ ‌که‌ لوجه‌ اللّه‌ بجا آورده‌ ميشود و ‌در‌ بعض‌ اخبار وجه‌ اللّه‌ الذي‌ يؤتي‌ ‌منه‌ بالجمله‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ جسم‌ نيست‌ و وجه‌ ندارد و ‌اينکه‌ كنايه‌ ‌است‌ بعضي‌ گفتند مراد ذات‌ اللّه‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ ‌هم‌ عود اشكال‌ ‌است‌ زيرا ذات‌ بمعني‌ ماهيت‌ ‌است‌ و ‌او‌ ماهيت‌ ندارد صرف‌ الوجود ‌است‌ ‌پس‌ ‌اينکه‌ جمله‌ كنايه‌ مثل‌ بسياري‌ ‌از‌ صفات‌ سميع‌ بصير، قائم‌ و امثال‌ اينهاست‌ بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ جمع‌ ‌بين‌ اخبار ‌هم‌ ممكن‌ ‌است‌.

وَ لا تَدع‌ُ مَع‌َ اللّه‌ِ إِلهاً آخَرَ ‌که‌ اول‌ دعوت‌ انبياء توحيد ‌است‌.

لا إِله‌َ إِلّا هُوَ كلمه‌ توحيد.

كُل‌ُّ شَي‌ءٍ هالِك‌ٌ إِلّا وَجهَه‌ُ ‌هر‌ چه‌ ‌براي‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌باشد‌ فاني‌ و زائل‌ و ‌هر‌ چه‌ لوجه‌ اللّه‌ ‌باشد‌ اعمال‌ صالحه‌ مثوبات‌ اخروي‌ اطاعت‌ انبياء و ائمه‌ و انوار مقدسه‌ ‌آنها‌ باقي‌ ميماند.

لَه‌ُ الحُكم‌ُ وَ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ شرحش‌ مفصلا گذشت‌.

تم‌ّ بحمد اللّه‌ تفسير ‌سورة‌ القصص‌ و يت‌لوه‌ انشاء اللّه‌ ‌سورة‌ العنكبوت‌ و الحمد للّه‌ اوّلا و آخرا.

جلد 14 - صفحه 288

سوره عنكبوت‌ 69 ‌آيه‌‌-‌ مكي‌

بسم‌ اللّه‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌ و الحمد للّه‌ رب‌ّ العالمين‌ و الصّلاة و السّلام‌ ‌علي‌ محمّد و آله‌ الطّاهرين‌ و اللّعن‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ اما فضلها: ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ ابي‌ بصير ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود ‌هر‌ كس‌ بخواند سوره عنكبوت‌ ‌را‌ ‌در‌ شب‌ بيست‌ و سوم‌ شهر رمضان‌ و اللّه‌ ‌از‌ اهل‌ بهشت‌ ‌است‌ و استثناء نميكنم‌ احدي‌ ‌را‌ و نمي‌ترسم‌ ‌که‌ ‌براي‌ مي‌نوشته‌ شود اثمي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ قسم‌. و ‌از‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ سوره‌ مكانيست‌ نزد خداوند. و نيز ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود ‌هر‌ ‌که‌ بنويسد ‌اينکه‌ سوره‌ ‌را‌ و بشويد و ‌از‌ ‌آن‌ آب‌ بياشامد كليه‌ دردها ‌از‌ ‌او‌ زائل‌ ميشود و درد نميكشد مگر درد مرگ‌ ‌که‌ ‌لا‌ بد ‌منه‌ ‌است‌ و قلبش‌ فرحناك‌ ميشود و شرح‌ صدر پيدا ميكند و ‌اگر‌ صورتش‌ ‌را‌ بآن‌ آب‌ بشويد حرارت‌ و حمره‌ ‌از‌ ‌او‌ زائل‌ ميشود و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اخبار ‌که‌ ‌از‌ خواص‌ قرآن‌ ‌از‌ پيغمبر نقل‌ كرده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 88)- بالاخره چهارمین دستور، تأکید مجددی است بر نفی هر گونه شرک، می‌فرماید: «و هیچ معبود دیگری را با خدا مخوان» (وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ).

این دستورهای پی در پی که هر کدام دیگری را تأکید می‌کند، اهمیت مسأله توحید را در برنامه‌های اسلامی روشن می‌سازد.

به دنبال این دستورات چهارگانه، توصیفهای چهار گانه‌ای از خدا می‌کند، که آنها نیز تأکید پی در پی در مسأله توحید است.

نخست می‌گوید: «هیچ معبودی جز او نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

«همه چیز جز ذات پاک او فانی و نابود می‌شود» (کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ).

و هنگامی که دانستیم تنها چیزی که در این عالم باقی می‌ماند ذات پاک خداست روشن می‌شود هر چیز به نحوی با ذات پاک او پیوند و ارتباط داشته باشد از آن نظر فنا و هلاک برای او نیست.

«حکم و حاکمیت (در جهان تکوین و تشریع) مخصوص ذات پاک اوست» (لَهُ الْحُکْمُ).

«و همه به سوی او باز گردانده می‌شوید» (وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).

توصیفهای سه گانه اخیر می‌تواند دلیلی بر اثبات توحید و ترک هر گونه بت پرستی باشد که در توصیف اول آمده است.

«پایان سوره قصص»

ج3، ص487

سوره عنکبوت [29]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 69 آیه است

محتوای سوره:]

بطور کلی می‌توان گفت بحثهای این سوره در چهار بخش خلاصه می‌شود:

1- بخش آغاز این سوره که پیرامون مسأله «امتحان» و «وضع منافقان» است و این دو پیوند ناگسستنی با هم دارند.

2- بخش دیگری که در حقیقت برای دلداری پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان اندک نخستین از طریق بیان گوشه‌هایی از سر نوشت پیامبران بزرگی همچون نوح و ابراهیم و لوط و شعیب است.

3- بخش دیگری از توحید، نشانه‌های خدا در عالم آفرینش، و مبارزه با شرک، سخن می‌گوید.

4- قسمت دیگری از این سوره بر محور ضعف و ناتوانی معبودهای ساختگی، و عابدان «عنکبوت صفت» آنها و همچنین عظمت قرآن و دلائل حقانیت پیامبر اسلام و لجاجت مخالفان و نیز یک سلسله مسائل تربیتی همچون نماز، نیکی به پدر و مادر، و اعمال صالح دور می‌زند.

نامگذاری این سوره به «سوره عنکبوت» از آیه 41 آن گرفته شده که بت پرستان را که تکیه بر غیر خدا می‌کنند تشبیه به عنکبوت می‌کند که تکیه‌گاهش، تارهای سست و بی‌بنیاد است.

ج3، ص488

فضیلت تلاوت سوره: از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله چنین آمده است: «هر کس سوره عنکبوت را بخواند به تعداد تمام مؤمنان و منافقان، ده حسنه برای او نوشته می‌شود».

مخصوصا درباره تلاوت سوره عنکبوت و روم در ماه رمضان در شب بیست و سوم، فضیلت فوق‌العاده‌ای وارد شده است تا آنجا که در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم: «هر کس سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان شب بیست و سوم تلاوت کند به خدا سوگند اهل بهشت است، و من هیچ کس را از این مسأله استثنا نمی‌کنم، و نمی‌ترسم که خداوند در این سوگند قاطع من گناهی بر من بنویسد، و مسلما این دو سوره در پیشگاه خدا بسیار ارج دارد».

بدون شک محتوای پر بار این دو سوره و درسهای مهم توحیدی آن، و برنامه‌های سازنده عملی که در این سوره ارائه شده است کافی است که هر انسانی را که اهل اندیشه و الهام و عمل باشد به بهشت جاویدان سوق دهد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏8، ص: 87

منابع