آیه 77 سوره یس

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ

مشاهده آیه در سوره


<<76 آیه 77 سوره یس 78>>
سوره : سوره یس (36)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آیا انسان ندید که ما او را از نطفه ناقابل (چنین آراسته) خلقت کردیم؟ آن گاه (به جای آنکه شکر گزار باشد) دشمن آشکار ما گردید.

آیا انسان ندانسته که ما او را از نطفه ای [پست و ناچیز] آفریده ایم و اینک ستیزه گری آشکار است؟

مگر آدمى ندانسته است كه ما او را از نطفه‌اى آفريده‌ايم، پس بناگاه وى ستيزه‌جويى آشكار شده است.

آيا آدمى كه اكنون خصمى آشكار است، نمى‌داند كه او را از نطفه‌اى آفريده‌ايم؟

آیا انسان نمی‌داند که ما او را از نطفه‌ای بی‌ارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Does not man see that We created him from a drop of [seminal] fluid, and, behold, he is an open contender!?

Does not man see that We have created him from the small seed? Then lo! he is an open disputant.

Hath not man seen that We have created him from a drop of seed? Yet lo! he is an open opponent.

Doth not man see that it is We Who created him from sperm? yet behold! he (stands forth) as an open adversary!

معانی کلمات آیه

  • نطفة: آب كم و آب صاف شده (فاطر/ 11).
  • خصيم: كسى كه در مخاصمه و مجادله اصرار دارد كثير المخاصمه و المجادلة.[۱]

نزول

شأن نزول آیات 77 تا 83:

ابن عباس و نیز مجاهد و عکرمة و عروة بن الزبیر و سدى گویند: که عاص ابن وائل استخوان پوسیده اى در دست گرفته، نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد آیا خداى تو این استخوان را بعد از آن که پوسیده است برمى انگیزاند؟

پیامبر فرمود: بلى، خداوند آن را برمى انگیزاند سپس تو را می‌میراند و بعد زنده مى گرداند سپس به دوزخ داخل می‌کند و بعد این آیات با آیه 78 نازل گردید و مراد از انسان در آیه 77 ابى بن خلف است.[۲]

و همچنین محمد بن محمد بعد از شش واسطه از سعید بن مینا و او از عده زیادى از اصحاب ما روایت کرده که طائفه قریش که از زمره آن‌ها عتبة بن ربیعة و ابى بن خلف و ولید بن مغیرة و عاص بن سعید بودند به حال اعتراض نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و ابى بن خلف از میان آن‌ها استخوان پوسیده اى در دست گرفت و آن را در حالتى که به باد می‌داد، گفت: یا محمد مى پندارى که خداى تو آن را زنده خواهد کرد؟ سپس آیات 78 و 79 نازل گردید.[۳]

و نیز حلبى از امام صادق علیه‌السلام موضوع ابى بن خلف را با گفتار وى نزد پیامبر روایت نموده و گوید: سپس آیه 78 نازل شده است.[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «77»

آيا انسان نديد (و نيانديشيد) كه ما او را از نطفه‌اى (بى مقدار) آفريديم؟ پس اينك ستيزه جويى آشكار شده است.

وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ «78»

و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد؛ گفت: چه كسى اين استخوان‌ها را در حالى كه پوسيده است زنده خواهد كرد؟

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 562

قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ «79»

(به او) بگو: همان كسى كه بار اول آن را آفريد، (بار ديگر) آن را زنده خواهد كرد و او بر هر آفريده‌اى آگاه است.

الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ «80»

(اوست) آن كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد پس هرگاه بخواهيد از آن آتش مى‌افروزيد.

نکته ها

يكى از مشركان، قطعه استخوان پوسيده‌اى را در برابر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كرد و بر زمين ريخت و گفت: چه كسى اين استخوان‌هاى پوسيده را زنده مى‌كند؟ اين آيات در پاسخ اين شبهه و سؤال نازل شد. «1»

مقصود از درخت در اين آيه، دو نوع چوب آتش زنه به نام مَرخ و عَفار است كه عرب‌ها با زدن يكى به ديگرى جرقه توليد مى‌كردند، درست مانند كبريت‌هاى امروزى. «2»

تهيه آتش از درخت سبز، مثالى است كه عوام مى‌فهمند ودانشمندان نيز به خاطر ذخيره شدن انرژى در درخت، راه علمى آن را به دست مى‌آورند. «مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»

پیام ها

1- اگر انسان به ياد ضعف و حقارت خود باشد، هرگز گردنكشى نمى‌كند. «أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ»

2- توجّه به آفرينش انسان از نطفه، ايمان به معاد را در انسان تقويت مى‌كند. «مِنْ نُطْفَةٍ»

3- بدتر از اصل خصومت، آن است كه خصومت شديد و آشكارا باشد. «خَصِيمٌ مُبِينٌ»

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفسير راهنما.

جلد 7 - صفحه 563

4- ستيزه‌جوئى انسان با خدا، دور از انتظار و شگفت آور است. «فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ» (كلمه «اذا» براى كار غير منتظره به كار مى‌رود.)

5- نقل و بيان افكار باطل براى پاسخگوئى به آن مانعى ندارد. «ضَرَبَ لَنا مَثَلًا»

6- ريشه‌ى بسيارى از اشكالات در مورد قدرت خداوند، توجّه نكردن به نمونه‌هاى مشابه و فراموش كردن سوابق است. «وَ نَسِيَ خَلْقَهُ»

7- منكران معاد برهان ندارند، هر چه هست استبعاد است. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ؟»

8- آزادى در اسلام به قدرى است كه منكران خدا و معاد با كمال شهامت در برابر رهبر مسلمانان با صراحت حرف خود را مى‌زنند. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ»

9- سؤال مانعى ندارد، آن چه بد است انگيزه‌هاى لجوجانه و مغرورانه است. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ»

10- ريشه‌ى بعضى از اشكالات عقيدتى، مقايسه ميان قدرت انسان با خداوند است. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ»

11- شبهات عقيدتى بايد پاسخ داده شود، گرچه القاى شبهه از يك نفر باشد. قالَ‌ ... قُلْ‌

12- معاد جسمانى است. «يُحْيِ الْعِظامَ»

13- معاد به دو چيز نياز دارد: يكى قدرتِ خدا در آفريدن دوباره انسان‌ها و ديگرى علم او به عملكرد مردم. اين آيه به هر دو اشاره مى‌كند؛ «أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ» نشانه‌ى قدرت او و «هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ»* نشانه‌ى علم اوست.

14- خداوند جمع ميان اضداد مى‌كند، آب و آتش كه با يكديگر سازگارى ندارند. «مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 564

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (77)

أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ‌: آيا نديده و ندانست آدمى يعنى «ابى»، أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ: بدرستى كه ما آفريديم او را از آب منى به اين طريق كه او را علقه بعد مضغه بعد لحم بعد عظام و مرتبه مرتبه مستعد صورت انسانى گرديده نفخ روح نموديم در سه ظلمت: ظلمت شكم، ظلمت رحم، ظلمت مشيمه سر بسته و در بسته او را تربيت و رشد تا از شكم مادر او را بيرون آورديم و در طفوليت بتدريج پرورش داديم تا او را بسرحد كمال و عقل و بينا و شنوا و گويا گردانيديم او را. فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ‌: پس آنگاه او در باب بعث و حشر جدال‌

«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 498.

جلد 11 - صفحه 98

كننده‌ايست آشكارا با وجود آنكه اگر در اين قسمت اندك تأملى نمايد، مى‌داند ذاتى كه قادر باشد بر آفريدن بر وجه مذكور، البته قادر خواهد بود بر اعاده و حشر بلكه در پيشگاه او اسهل خواهد بود از ايجاد اولين مرحله.

تبصره:

آيه شريفه دليل است بر صحت استعمال نظر در دين، زيرا حق تعالى اقامه حجت فرموده بر مشركان به اين وجه كه قياس نشأه ثانيه بر نشأه اوليه نموده، پس ملزم ساخته كسى را كه مقر است به نشأه اوليه به معترف شدن به نشأه ثانيه، و لذا منكر بعث شده كه آن «ابى» است و فرموده كه او به جهت عناد و معادات منكر اين معنى شده و با حبيب ما در امر بعث مجادله و منازعه آغاز كرده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (77) وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ (78) قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79) الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (80) أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‌ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى‌ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (81)

إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82) فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (83)

ترجمه‌

آيا نديد آدمى كه ما آفريديم او را از نطفه‌ئى پس آنگاه او جدال كننده‌ايست آشكار

و زد براى ما مثلى و فراموش كرد آفرينش خود را گفت چه كس زنده ميگرداند استخوانها را با آنكه آنها پوسيده است‌

بگو زنده ميكند آنها را آنكه آفريدشان نخستين بار و او بهر آفريده‌ئى دانا است‌

آنكه پديد آورد براى شما از درخت سبز آتش را پس آنگاه شما از آن آتش مى‌افروزيد

آيا او نيست آنكه آفريد آسمانها و زمين را توانا بر آنكه بيافريند مانند آنها را آرى و او است آفريدگار دانا

جز اين نيست كه كار او وقتى بخواهد چيزيرا آنستكه بگويد باو بوده باش پس ميباشد

پس منزّه است آنكه بدست او است پادشاهى همه چيز و بسوى او بازگردانده ميشويد.

تفسير

عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ابىّ بن خلف آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم با آنكه در دست او استخوان پوسيده‌ئى بود و نرم كرد آنرا و عرضه داشت آيا وقتى ما باشيم استخوانهاى خورد شده‌ئى هر آينه برانگيخته ميشويم با آنكه مخلوق باشيم پس اين آيه نازل شد و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام مانند آن نقل شده و بنابراين مفاد آيه آنست كه آيا ندانسته است و نديده است آن آدم كه ما خلق كرديم او و افراد نوع او را از نطفه‌اى كه منى باشد و بعد از طروّ احوال مختلفه بر او در رحم مادر و بعد از ولادت بتدريج قواء او را تكميل نموديم تا اينك‌

جلد 4 صفحه 420

كه كارش بجائى رسيده كه در برابر ما و پيغمبر ما قيام نموده و علنا با او مجادله و خصومت مينمايد و بعقيده خودش بيان شگفت‌آورى براى نفى قدرت ما بر زنده نمودن خلق در قيامت نموده و خلقت خود را فراموش كرده كه گفته چه كسى ميتواند زنده كند استخوانهاى پوسيده را بگو در جوابش اى پيغمبر همان كس كه روز اوّل خلق نمود آنها را با آنكه هيچ نبودند علم و قدرتش جائى نرفته بهر شكل و صورت كه بخواهد همان استخوانهاى پوسيده را بيرون مى‌آورد و ميداند آنها را چگونه جمع و تأليف نمايد كه بصورت اوّل برگردند آيا چيزيكه نبوده خلق نمودنش مشكل‌تر است يا چيزيكه بوده و خراب شده دو مرتبه بخواهند بسازند از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه روح در جاى خود اقامت دارد روح نيكوكار در روشنائى و وسعت است و روح بدكار در تنگى و تاريكى است و بدن خاك ميشود چنانچه در اوّل بوده و آنچه از آن درندگان و حشرات بخورند تماما در خاك محفوظ است نزد كسيكه غائب نيست از او مقدار ذرّه در تاريكيهاى زمين و ميداند عدد اشياء و وزن آنها را و خاك روحانيّون مانند طلا است در خاك چون وقت زنده نمودن مردگان شود باران روان‌بخش بر زمين ببارد پس زمين از جاى خود بلند گردد و خاك بشر مانند خاك طلا كه مخلوط بخاك شده باشد و در آب بشويند و كره كه در شير باشد و آنرا در ظرفى بزنند بحركت شديد زمين خارج شود و خاك هر قالبى بقالب خود جمع گردد و باذن خداوند بجانب روح منتقل شود و صورتها بدستور مصوّر بهيئت اوّل خود عود نمايد و روح داخل در آن گردد و چون از جاى خويش برخيزد خود و تمام اعضاء و جوارح خود را بحال اوّل خود بيند و گفته‌اند دو درخت در بوادى عربستان روئيده ميشود كه يكى را مرخ نامند و ديگرى را عفار و آندو با آنكه تر باشند اگر بيكديگر سائيده شوند آتش از ميان آن دو بيرون مى‌آيد در حاليكه آب هم از آن دو ميچكد و اعراب چون ميخواستند آتش بيفروزند بوسيله آن دو تهيّه ميكردند خداوند ميفرمايد آن قادر توانائى كه قدرت دارد آب و آتش را كه دو ضدّند در يكجا جمع كند براى آنكه شما از آن بهره‌بردارى كنيد چگونه نميتواند روح و جسد را كه سالها با هم‌

جلد 4 صفحه 421

الفت داشتند و چندى از يكديگر مفارقت نمودند باز با هم مؤتلف نمايد آيا كسيكه آسمانهاى با اين وسعت و عظمت و زمين و موجودات آن دو را خلق نموده كه از آن جمله بشر است قادر نيست دو مرتبه مانند بشر را خلق نمايد خيلى عجب است اگر كسى چنين تصوّرى را نمايد كه همه را بدوا خدا خلق نموده و دو مرتبه بعضى از آنها را نميتواند خلق نمايد با آنكه خلق دوباره نزد آنكس آسانتر است از خلق اوّل و آفرينش كلّ در نظر او اعظم و اشكل است از آفرينش جزء بايد تحقيقا و قطعا گفت بلى قادر است چنانچه خدا در جواب فرموده و او بسيار خلق كننده است بلكه هميشه به اين كار اشتغال دارد و بسيار دانا است كه ميداند تمام جزئيّات و كلّيات و بسائط و مركبات و اجزاء و كيفيّت تأليف و تركيب آنها را و بسيار آسان است خلق نمودن آنها براى او باين اندازه كه ابدا احتياج بمقدّمه و معونه و وسيله و آلات و اسباب كارى ندارد فقط كار او وقتى بخواهد چيزى موجود شود آنستكه اراده ميكند وجود آنرا پس موجود ميشود و اينكه فرموده ميگويد كن براى تصوير معنى در ذهن عامّه بتصوّر فرمان مطاع و اطاعت مطيع است در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه كن از اوصنع است و چيزيكه موجود ميشود بآن مصنوع است و در نهج البلاغه است كه كلام خداوند كارى است از او ميگويد و تلفّظ نميكند و اراده ميفرمايد و در ضمير قرار نميدهد و اخبار ديگرى به اين معنى در سوره بقره و غيرها گذشته است و قمّى ره فرموده خزائن او در كاف و نون است پس منزّه است خداوند از مثلى كه ابى بن خلف يا غير او كه گفته‌اند براى احياء اموات زد و امثال آن از اقوال اهل شرك و عناد و كفر و الحاد آن قادر توانائى كه در دست قدرت او است مبادى حيات و بقاء هر موجودى و بسوى او و حكم او رجوع و بازگشت ميكنيد شما بندگان در روز كه حكم فرمائى در آنروز نيست جز او و همه را بپاداش اعمال و اقوال خوب و بدتان خواهد رسانيد و ملكوت مبالغه در ملك و سلطنت است و اطلاق نميشود مگر بر امر عظيم و اينجا ظاهرا مراد عالم ارواح و ملائكه عظام ميباشد و ثواب تلاوت اين سوره بقدرى زياد است كه نميشود احصاء نمود و آن بمنزله قلب قرآن است و موجب مغفرت و سعادت دنيا و آخرت و نجات از آفات‌

جلد 4 صفحه 422

و بليّات ارضى و سماوى خواهد بود و بالاتر از همه فوز بمقام رضا و خشنودى خدا است كه از براى كسيكه در مدّت عمر يكمرتبه آنرا تلاوت نمايد از امام باقر عليه السّلام مسجّل شده است و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ثواب دوازده ختم قرآن براى او نقل نموده‌اند و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.

جلد 4 صفحه 423

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ وَ لَم‌ يَرَ الإِنسان‌ُ أَنّا خَلَقناه‌ُ مِن‌ نُطفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيم‌ٌ مُبِين‌ٌ (77)

آيا نمي‌بيند انسان‌ ‌که‌ ‌ما ‌او‌ ‌را‌ خلق‌ كرديم‌ ‌از‌ نطفه‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌اينکه‌ انسان‌ خصم‌ آشكار ميشود انسان‌ ‌در‌ غايت‌ ضعف‌ ‌است‌ وَ خُلِق‌َ الإِنسان‌ُ ضَعِيفاً نساء آيه 32 ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ فرمود

اوله‌ نطفة قذرة و آخره‌ جيفة نتنة و بينهما حامل‌‌-‌ العذرة

قدرت‌ ‌بر‌ دفع‌ كوچكترين‌ بلاء الهي‌ ‌را‌ ندارد و جلب‌ كوچكترين‌ نعم‌ ‌او‌ ‌را‌ ندارد.

أَ وَ لَم‌ يَرَ الإِنسان‌ُ بخود نميآيد و فكر نميكند.

أَنّا خَلَقناه‌ُ مِن‌ نُطفَةٍ آنهم‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ نجاسات‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ كثافات‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ گرفته‌ ‌شده‌ آنهم‌ ‌از‌ عورت‌ پدر ‌در‌ عورت‌ مادر ريخته‌ ‌شده‌ و ‌از‌ عورت‌ مادر بيرون‌ آمده‌ و ‌در‌ مدت‌ رضاع‌ شيري‌ ‌که‌ ‌از‌ همان‌ خون‌ حيض‌ گرفته‌ ‌شده‌ خوراك‌ ‌او‌ بوده‌ و قدرت‌ ‌بر‌ نگاهداري‌ ‌خود‌ يك‌ نفس‌ ندارد ‌اگر‌ فرو رود ‌بر‌ نگردد و ‌اگر‌

جلد 15 - صفحه 110

بيرون‌ آيد فرو نرود كارش‌ تمام‌ ‌است‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌:

فَإِذا هُوَ خَصِيم‌ٌ مُبِين‌ٌ كارش‌ بجايي‌ برسد ‌که‌ دعوي‌ خدايي‌ كند و بانگ‌ انا ربكم‌ الاعلي‌ بزند و كبر و نخوت‌ و عجب‌ ‌او‌ بجايي‌ برسد ‌که‌ تكذيب‌ انبياء كند طغيان‌ و سركشي‌ و فسق‌ و فجور و ظلم‌ و تعدي‌ و تفرعن‌ و تجبر كند واقعا كمال‌ حماقت‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 77)

شأن نزول:

مردی از مشرکان به نام «ابیّ بن خلف» یا «امیة بن خلف» و یا «عاص بن وائل» قطعه استخوان پوسیده‌ای را پیدا کرد و گفت: با این دلیل محکم به مخاصمه با محمد بر می‌خیزم، و سخن او را در باره معاد ابطال می‌کنم آن را برداشت و نزد پیامبر اسلام آمد (و شاید مقداری از آن را در حضور پیامبر نرم کرد و به روی زمین ریخت) و گفت چه کسی می‌تواند این استخوانهای پوسیده را از نو زنده کند (و کدام عقل آن را باور می‌کند).

این آیه و شش آیه بعد از آن که مجموعا هفت آیه را تشکیل می‌دهد نازل شد، و پاسخ منطقی و دندان شکنی به او و هم فکران او داد.

تفسیر:

آفرینش نخستین دلیل قاطعی است بر معاد این سوره از قرآن مجید با مسأله نبوت آغاز شد، و با هفت آیه منسجم که قویترین بیانات را در باره معاد در بردارد پایان می‌یابد.

نخست دست انسان را می‌گیرد و به آغاز حیات خودش در آن روز که نطفه بی‌ارزشی بیش نبود می‌برد، و او را به اندیشه وا می‌دارد، می‌گوید: «آیا انسان ندید که ما او را از نطفه آفریدیم و او (آن چنان قوی و نیرومند و صاحب قدرت و شعور و نطق شد که حتی به مجادله در برابر پروردگارش برخاست و) مخاصمه کننده آشکاری شد»؟! (أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ).

ج4، ص111

آری! این موجود ضعیف و ناتوان آن چنان قوی و نیرومند شد که به خود اجازه داد به پرخاشگری در برابر دعوت «اللّه» برخیزد، و گذشته و آینده خویش را به دست فراموشی بسپارد، و مصداق روشن «خصیم مبین» شود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص109
  2. تفسیر ابن ابى حاتم و حاکم صاحب المستدرک.
  3. کتاب امالى از شیخ طوسى و کتاب امالى از شیخ مفید.
  4. تفسیر عیاشى.

منابع