آیه 69 سوره فرقان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا

مشاهده آیه در سوره


<<68 آیه 69 سوره فرقان 70>>
سوره : سوره فرقان (25)
جزء : 19
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

عذابش در قیامت مضاعف شود و با ذلّت و خواری به دوزخ مخلّد گردد.

روز قیامت عذابش دو چندان شود، و در آن با خواری و سرشکستگی جاودانه ماند.

براى او در روز قيامت عذاب دو چندان مى‌شود و پيوسته در آن خوار مى‌ماند.

عذابش در روز قيامت مضاعف مى‌شود و تا ابد به خوارى در آن عذاب خواهد بود.

عذاب او در قیامت مضاعف می‌گردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

the punishment being doubled for him on the Day of Resurrection. In it he will abide in humiliation forever,

The punishment shall be doubled to him on the day of resurrection, and he shall abide therein in abasement;

The doom will be doubled for him on the Day of Resurrection, and he will abide therein disdained for ever;

(But) the Penalty on the Day of Judgment will be doubled to him, and he will dwell therein in ignominy,-

معانی کلمات آیه

«یُضَاعَفْ»: دو چندان می‌گردد. چندین برابر می‌شود. مجزوم است چون بدل از (یَلْقَ) است. «مُهَاناً»: خوار و پست.

نزول

شأن نزول آیات 68 تا 70:

عبدالله بن مسعود گوید: از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم سؤال کردم کدام گناه از همه بزرگتر است، فرمود: شریک قرار دادن از براى خدائى که تو را آفریده است، سپس گفتم: بعد از آن کدام گناه، بزرگتر است؟ فرمود: کشتن فرزند خود از ترس این که مبادا در خوردن طعام با تو شریک گردد، باز گفتم: بعد از آن کدامیک از گناهان بزرگتر از همه است؟ فرمود: زناکردن با زن شوهردار همسایه، سپس گوید: بعد از این سؤال آیه 68 - براى تأیید گفتار پیامبر نازل گردید.

ابن عباس گوید: مشرکین نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا محمد ما که آدم‌کشى کرده و قتل نفس نموده ایم و نیز عمل زنا هم انجام داده ایم در صورت اسلام آوردن تکلیف ما چه خواهد شد؟ در جواب آن‌ها آیات 68 - این سوره و 53 - سوره زمر «قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» نازل گردید و نیز آیات 69 و 70 - این سوره هم نازل شد.[۱]

باز ابن عباس گوید: وقتى که آیه 68 نازل گردید مشرکین مکه گفتند: ما که قتل نفس نموده و عده اى را کشته ایم و نیز به خداوند شرک آورده و زنا و فواحش دیگرى را مرتکب گشته ایم. اگر مسلمان شویم وضع ما چه خواهد شد؟ سپس آیه 70 نازل شد.[۲]

و همچنین ابن عباس گوید: ما بین نزول آیه 68 و آیه 70 دو سال طول کشید و بعد از نزول آیه 70 ما همیشه پیامبر را شاداب و مفرّح می‌دیدیم، عطا از ابن عباس نقل کند که آیه 70 درباره وحشى قاتل حمزه نازل شده است.[۳]

ما جریان آن را ضمن ذکر شأن و نزول آیه 48 سوره نساء از صفحه 203 تا صفحه 207 - این کتاب ذکر نموده ایم. -

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً «69»

در روز قيامت عذاب او دوچندان مى‌شود و هميشه به خوارى در آن خواهد ماند.

إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «70»

مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند. پس اينان (كسانى هستند كه) خداوند بدى‌هايشان را به نيكى تبديل مى‌كند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.

نکته ها

چند برابر شدن عذاب مجرمين كه در جمله‌ى‌ «يُضاعَفْ» آمده است، با عدل الهى مخالفتى ندارد، زيرا عذاب مضاعف در شرايطى است كه گناه، آثار شوم و چند برابر داشته باشد. مثلًا زناكار هم گناه مى‌كند و هم ديگرى را به گناه وادار مى‌سازد و هم چه بسا از اين گناه، فرزند حرامزاده‌اى به دنيا مى‌آورد كه گرايش‌هاى منفى دارد. در قتل نفس نيز قاتل، فردى را مى‌كشد، ولى افرادى را داغدار، بى‌سرپرست ويتيم وجامعه را ناامن مى‌كند. هريك از اين عناوين به تنهايى قابل كيفر است، همان‌گونه كه اگر كسى سنّت بدى را در جامعه بنا نهد در طول تاريخ هر كس به آن سنّت عمل كند، براى مؤسّس آن نيز گناهى ثبت مى‌شود.

از آنجا كه به اتّفاق همه‌ى علما ومفسّران، زنا به تنهايى سبب جاودانگى در دوزخ نمى‌شود، بنابراين مسئله‌ى خلود و جاودانگى در دوزخ تنها براى مشركانى است كه زناكار باشند. آرى، عقيده‌ى حقّ و باطل و جهان‌بينى كفر و شرك، در كيفرها تأثيرگذار است.

امام رضا عليه السلام فرمود: به پيامبر صلى الله عليه و آله گفته شد: فلانى انسان بدبختى است، زيرا بسيارى از گناهان را مرتكب شده است. پيامبر فرمود: هرگز چنين نيست كه شما مى‌گوييد، بلكه او نجات يافت و به حسن عاقبت رسيد و گناهانش از بين رفت و به حسنات تبديل شد. زيرا او روزى از راهى مى‌گذشت، مؤمنى را ديد كه عورتش پيدا بود و خود متوجّه نبود. (گويا خواب بوده است) اين شخص بدن او را پوشاند و براى آن كه خجالت نكشد او را با خبر نكرد،

جلد 6 - صفحه 285

وقتى آن مؤمن متوجّه شد، در حقّ او چنين دعا كرد: خداوند به تو پاداش بسيار عطا كند، آخرت تو را با خير همراه سازد و در حساب با تو مناقشه و سختگيرى نكند. خداوند دعاى آن مؤمن را در حقّ آن شخص، مستجاب فرمود و او خوش عاقبت شد.

وقتى كه اين مژده‌ى پيامبراكرم صلى الله عليه و آله به آن گناهكار رسيد او از همه‌ى گناهانش توبه كرد و اهل طاعت خدا شد. پس از يك هفته كه گروهى از دشمنان اسلام به مدينه حمله كردند، پيامبر صلى الله عليه و آله دستور دفاع داد، آن مرد نيز همراه با مسلمانان ديگر براى دفاع آماده شد و در درگيرى با دشمنان به شهادت رسيد و عاقبتش به خير وسعادت ختم گرديد. «1»

عواملى وجود دارد كه كيفر را چند برابر مى‌كند. برخى از آن عوامل به اين شرح است:

1- گاهى داشتن شخصيّت اجتماعى، كيفر مجرم را دو برابر مى‌كند. خداوند به زنان پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: «مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ» «2» هر كس از شما همسران پيامبر كار زشت انجام دهيد، دو برابر كيفر داريد.

2- گاهى زمان، گناه را دو برابر مى‌كند. مثل گناه در روز جمعه، چنانكه در روايات آمده است كه كار خير و يا شر در روز جمعه دو برابر سنجيده مى‌شود. «3»

3- گاهى گناهِ كليدى است، يعنى علاوه بر انحراف شخص، ديگران را نيز منحرف مى‌كند.

الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً ... يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ‌ «4»

پیام ها

1- كيفرهاى قيامت، هم كمّى است، «يَخْلُدْ» و هم كيفى. «مُهاناً»

2- اسلام، بن‌بست ندارد. گنهكار نيز راه بازگشت دارد. «إِلَّا مَنْ تابَ»

3- در هنگام ارتكاب گناه، ايمان از كف مى‌رود، و هنگام توبه باز مى‌گردد. «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ»

4- توبه، يك انقلاب همه جانبه است، نه يك حركت سطحى ولفظى، عمل صالح‌

«1». بحار، ج 5، ص 155.

«2». احزاب، 30.

«3». بحار، ج 89، ص 283.

«4». هود، 19- 20.

جلد 6 - صفحه 286

نشانه‌ى توبه واقعى است. «تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ»

5- توبه و ايمان واقعى، كارهاى انسان را تغيير مى‌دهد و رفتار ناپسند او را اصلاح مى‌كند. «وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً»

6- همان گونه كه خداوند در آفرينش هستى از خاك وكود، گُل مى‌سازد، سيّئات انسان‌ها را به حسنات تبديل مى‌كند. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً (69)

«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 420، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 376

بعد از آن در بيان عذاب مرتكبين اين معاصى فرمايد:

يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ‌: دو برابر گردد مر او را عذاب، يَوْمَ الْقِيامَةِ: روز قيامت، وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً: و جاويد ماند در آن عذاب در حالتى كه خوار و بى‌اعتبار باشد و ذليل و بى‌مقدار. نزد بعضى مراد به تضاعف عذاب، عذاب دنيا و آخرت است؛ لكن اكثر مفسران بر آنند كه مضاعفه عذاب در آخرت باشد به سبب انضمام فسق به كفر، يعنى براى كفر او عذابى، و براى معصيت او عذاب ديگر است و دال است بر اين قوله.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً (61) وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً (62) وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (63) وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً (64) وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً (65)

إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً (66) وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (67) وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً (68) يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً (69) إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (70)

ترجمه‌

برتر آمد آنكه قرار داد در آسمان برجهائى و قرار داد در آن‌

جلد 4 صفحه 88

چراغى و ماهى نور دهنده‌

و او است آنكه قرار داد شب و روز را از پى هم آينده براى آنكس كه خواسته پند گيرد يا خواسته شكر گذارى را

و بندگان خداوند بخشنده آنانند كه ميروند بر زمين بفروتنى و آرامى و چون خطاب كنند بايشان نادانان گويند جوابى موجب سلامتى‌

و آنانكه شب را بروز ميآورند براى پروردگارشان در حالى كه هستند سجده كنندگان و بر پاى ايستادگان‌

و آنانكه ميگويند پروردگار ما بگردان از ما عذاب دوزخ را همانا عذابش باشد لازم‌

همانا آن بد جايگاه و مقامى است‌

و آنانكه چون خرج كنند زياده‌روى ننمايند و تنگ نگيرند و باشد ميان اين اعتدالى‌

و آنانكه نمى‌خوانند با خداوند خدائى ديگر را و نميكشند جاندارى را كه حرام گردانيد خدا مگر بحق و زنا نميكنند و كسيكه چنين كند مى‌يابد عقوبت را،

دو چندان شود برايش عذاب، روز قيامت و هميشه باشد در آن بخوارى‌

مگر آنكه بازگشت نمود و گرويد و كردكار شايسته را پس آنگروه تبديل ميكند خدا بديهاشانرا بخوبيها و باشد خدا آمرزنده مهربان.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب امر خلقت كه در آيات سابقه اشاره بآن شده بود فرموده پر خير و بركت و داراى عزّت و عظمت و مزيّت و برترى است خداوندى كه قرارداد در آسمان برجهاى دوازده‌گانه را كه در اوائل سوره حجر ذيل آيه و لقد جعلنا فى السّماء بروجا شرح آن گذشت و نيز قرار داد در آن چراغى كه خورشيد است بدليل آنكه فرموده و جعل الشّمس سراجا يعنى قرار داد خدا خورشيد را چراغ و سرجا بصيغه جمع نيز قرائت شده بدليل آنكه فرموده و لقد زيّنّا السّماء الدّنيا بمصابيح و بنابر اين شامل ساير كواكبى كه از خود نور دارند ميشود ولى در جوامع از ائمه عليهم السلام نهى از قرائت آن شده و فرموده‌اند سراجا بايد خواند و مراد خورشيد است و نيز قرار داد در آن ماه عالم تاب را براى فوائد بسيارى كه از آن جمله پيدايش شبانه روز و تعيين شهور و سنين و ترتيب فصول چهارگانه است و در بعضى روايات بر آن تصريح شده و او است آنخداوندى كه قرار داد شب و روز را خليفه و جانشين يكديگر كه يكى از آن دو چون برود ديگرى بجايش آيد براى انجام امورى كه مناسب با روز است در روز و انجام امورى كه مناسب‌

جلد 4 صفحه 89

با شب است در شب و تدارك هر يك از آن امور در صورت فوت در ديگرى مانند بجا آوردن قضاى نمازهاى فوت شده از روز را در شب و بجا آوردن قضاى نمازهاى فوت شده از شب را در روز چنانچه در روايات مفسّره بآن تصريح شده و بنابر اين اختلاف شبانه روز و گردش آن براى كسى است كه بخواهد ذاكر يا شاكر باشد كه اگر عملى را نتوانست در روز انجام دهد شب قضاى آنرا بجا آورد يا اگر شب موفق بعبادتى نشد روز تدارك آنرا بنمايد و بعضى بذكر بتخفيف قرائت نموده‌اند و با اينمعنى انسب است و بنابر قرائت مشهور كه بتشديدين است ظاهرا مراد آنستكه اين اختلاف شبانه روز و تغيير آن بر وفق حكمت كه كاشف از وجود مغيّر حكيم است براى كسى مفيد است كه بخواهد معرفت بحق پيدا كند و متنبّه و متذكر گردد يا كسيكه بخواهد شكر منعم خود را بجا آورد چون از اين راه ميتواند بمقصود برسد و خداشناس شود و موفق بشكر گردد و بندگان خاص خداى بسيار بخشنده كسانى هستند كه راه ميروند بر زمين بتواضع و فروتنى و ملايمت و آرامى و بحال طبيعى و عادى نه با نخوت و تكبّر و گردن كشى و تبختر چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد مردى است كه راه ميرود بطبع عادى خود نه بتكلف و نه بتبختر و در چند روايت بائمه اطهار تفسير شده كه از ترس دشمنان بملايمت و آرامى راه ميروند و نيز كسانى هستند كه چون اشخاص نادان با آنها بدرشتى و زشتى سخن گويند در مقابل با كمال مسالمت و ملايمت جواب دهند ما بشما كارى نداريم شما هم بما كارى نداشته باشيد تا از خير و شرّ يكديگر فارغ باشيم خلاصه آنكه طورى جواب گويند كه از شرّ آنها محفوظ بمانند و دنباله پيدا نكند و شايد در بعضى از موارد اگر سلام كنند يا سكوت نمايند بهتر باشد و كسانى هستند كه شب را بروز ميآورند و بيتوته ميكنند براى عبادت و نماز و بيشتر در حال سجود و قيامند چون عبادت در شب از ريا دورتر و بفراغت بال نزديكتر است و شرط قبول اعمال اقبال بخدا و ادبار از ماسوا است و كسانى هستند كه با آنكه شب مشغول بعبادت و روز بانجام وظيفه خود سر گرمند براى آنكه مبادا قصور يا تقصيرى از آنها سر زده باشد يا عبادت آنها بمقام قبول نرسد يا سلب توفيق در آتيه از آنها شود و مستحق‌

جلد 4 صفحه 90

عقوبت گردند با كمال تضرّع ميگويند پروردگارا بردار از ما عذاب دوزخ را كه آن مانند غريم و طلبكار ملازم بندگان گنه‌كار است و بهيچ وجه از آنها جدا نشود و آن دوزخ بد است از حيث مكان قرار و قيام و محتمل است دو جمله مؤكّده بانّ كلام خدا باشد باستقلال نه حكايت از قول آنها و كسانى هستند كه چون مال خدا داد خود را صرف و خرج نمايند زياده‌روى نميكنند و تنگ نميگيرند بر خود و عيالشان و كار آنها در ميان اين دو امر ناروا باعتدال قيام و استقرار دارد و بهيچيك از دو طرف تجاوز نميكند و يقتروا بكسر تاء و از باب افعال نيز قرائت شده است و قمى ره فرموده اسراف انفاق در معصيت و ناروا است و لم يقتروا يعنى بخل ننمودند از حق خدا و قوام، عدل و صرف در امرى است كه خدا بآن امر نموده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه كسيكه عطا كند در غير حق بتحقيق اسراف نموده و كسيكه منع كند از حق بتحقيق اقتار كرده و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه اسراف، بضايع نمودن مال و صرف آن در مصرفى است كه مضرّ ببدن باشد عرض شد كه اقتار چيست فرمود خوردن نان و نمك است با آنكه بتوانى بهتر بخورى عرض شد اقتصاد چيست فرمود خوردن نان و گوشت و شير و سركه و روغن است هر يك يكمرتبه بنظر حقير اين عناوين بالنّسبه باشخاص و ازمنه و احوال مختلف ميشود بهتر آنستكه بعرف واگذار شود و بگوئيم زياده روى و امساك مذموم و ميانه روى ممدوح است و در سور سابقه تحقيقاتى در حدّ اسراف و فرق آن با تبذير گذشت و كسانى هستند كه نميخوانند و پرستش نميكنند با خداوند و معبود حقيقى خود خدا و معبود ديگرى را از هر جنس و نوع باشد از جماد و نبات و حيوان و انسان و غيره چون شرك حقيقى اين است كه بزرگترين معاصى است و نيز نميكشند نفس محترمى را كه خداوند حرام فرموده قتل او را مگر بحق از قبيل قصاص و دفاع و در مقام اجراء حدود الهى و نيز زنا نميكنند خصوصا با محارم و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل شده كه بزرگترين معاصى شرك است و بعد از آن قتل و بعد از آن زنا بترتيب مذكور در اين آيه ولى روايت از طريق عامّه است و در آن براى هر يك از قتل و زنا قيدى ذكر شده كه ميشود از آن استفاده نمود كه ذكر اين سه معصيت براى شيوع آن بين اعراب در زمان‌

جلد 4 صفحه 91

جاهليّت بوده و الّا بندگان خاص خدا كه متّصف بأوصاف مذكوره در آيات سابقه‌اند از تمام معاصى اجتناب مينمايند و شايد ترتيب ذكرى هم باين ملاحظه باشد كه اوّلا شرك و بعد از آن قتل و بعد از آن زنا شيوع داشته و آيه دلالت بر بزرگى معاصى مذكوره بترتيب مذكور ندارد كه مفسّرين بآن تمسّك نموده‌اند و حديث نبوى را براى خود مؤيّد قرار داده‌اند و در هر حال هر كس مرتكب اين معاصى شود بجزاى اثم و گناه خود خواهد رسيد در دنيا و در آخرت عذاب او چند برابر عذاب دنيا ميشود و هميشه در آن خواهد بود بخفّت و خوارى و قمى ره فرموده آثام نام واديى است از واديهاى جهنم از روى گداخته كه حدّتش دائم است و در آن مشرك و كشنده بنا حق و زناكارانند و عذاب آنها دو چندان خواهد بود و بنابر اين مضاعف شدن عذاب براى آنستكه مشرك وقتى قاتل و زانى هم باشد عذابش چند برابر خواهد شد چون كفار معاقبند بفروع چنانچه معاقبند باصول و مضاعفه بر دو برابر و چند برابر شدن اطلاق ميشود و بعضى آنرا باعتبار تعاقب اجزاء و انواع و ايام عذاب دانسته‌اند و تمام اين بيانات براى آنستكه خداوند كسيرا زيادتر از ميزان استحقاقش عذاب نميكند چون ظلم است پس دو برابر شدن از ميزان استحقاق مراد نيست و مشار اليه در و من يفعل ذالك مجموع سه گناه مذكور است نه آحاد آنها بقرينه خلود كه مخصوص بكفار است و يضاعف برفع و بحذف الف و تشديد برفع و جزم و متابعت يخلد در آن دو نيز قرائت شده است اين جزاى چنين گناهكارانى است مگر كسانيكه پشيمان شوند از كردارشان و ايمان بياورند و بوظيفه دينى خود عمل نمايند خداوند بدل ميفرمايد ببركت اسلام و ايمان گناهان آنها را كه در نامه اعمالشان ثبت شده بود بحسناتى كه از آنها در دنيا صادر شده و ميشود از اسلام و ايمان و اعمال خيريّه واجبه و مستحبّه كه مقابل با عقائد و اعمال سابقه آنها است چون اسلام محو ميكند تمام معاصى و جرائم سابقه را و خدا كارش از قديم مغفرت گنه‌كاران و رحمت بر بندگان بوده و هست و خواهد بود در امالى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت از قول خداوند فاولئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسنات فرمود آورده ميشود مؤمن گناه‌كار روز قيامت تا ميايستد در موقف حساب و خدا خودش‌

جلد 4 صفحه 92

بحساب او رسيدگى ميكند و احدى از مردم مطّلع بر حساب او نميشود پس خداوند باو ميشناساند گناهانش را و چون اقرار ميكند بآنها خداوند بنويسندگان ميفرمايد بدل كنيد گناهان او را بحسنات و ارائه دهيد بمردم پس مردم ميگويند اين بنده هيچ گناه نداشته بعد خدا ميفرمايد او را ببهشت ببريد و اين تأويل اين آيه است كه آن در گناهكاران از شيعيان ما است بخصوص و در روايتى از آنحضرت در تفسير اين قسمت از آيه وارد است كه خدا امر ميفرمايد حسنات دشمنان ما را بدوستان ما و سيّئات دوستان ما را بدشمنان ما بدهند و اين معناى تبديل است و از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود دوستى ما اهل بيت گناهان را محو و حسنات را مضاعف نمايد و خدا مظالم بندگانرا كه در عهده دوستان ما است بعهده خود گيرد مگر ضرر و ستمى را كه باهل ايمان وارد نموده باشند پس ميفرمايد بگناهان حسنات شويد و باين معانى روايات بسيارى است كه اين صحيفه گنجايش ذكر آنرا ندارد و براى انطباق اين قبيل از روايات با موازين عقليّه تحقيقاتى در اوائل كتاب گذشت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يُضاعَف‌ لَه‌ُ العَذاب‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ وَ يَخلُد فِيه‌ِ مُهاناً (69)

مضاعف‌ مي‌شود ‌بر‌ ‌او‌ عذاب‌ ‌در‌ روز قيامت‌ و مخلد ‌در‌ عذاب‌ ميشود ‌با‌ خفت‌ و اهانت‌ و بي‌اعتنايي‌.

(يُضاعَف‌ لَه‌ُ العَذاب‌ُ) نه‌ اينكه‌ زائد ‌بر‌ استحقاقش‌ عذاب‌ كنند بلكه‌ ‌اينکه‌‌-‌ گونه‌ اعمال‌ سبب‌ مي‌شود ‌که‌ ديگران‌ ‌هم‌ متابعت‌ كنند شرك‌ ‌او‌ باعث‌ شرك‌ اتباع‌ ‌او‌ ميشود، قتل‌ نفس‌ سبب‌ تجري‌ ديگران‌ ميشود، زنا ‌او‌ باعث‌ اشاعه فحشاء مي‌گردد چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ ‌است‌.

(‌من‌ سن‌ سنة حسنة ‌کان‌ ‌له‌ اجرها و اجر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة و ‌من‌ سن‌ سنة سيئة ‌کان‌ ‌عليه‌ وزرها و وزر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة).

جلد 13 - صفحه 657

(يَوم‌َ القِيامَةِ) چه‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر و چه‌ ‌در‌ مواقف‌ قيامت‌ و چه‌ ‌در‌ خلود ‌در‌ نار.

(وَ يَخلُد فِيه‌ِ مُهاناً) ‌در‌ قرائت‌ «‌فيه‌» ‌با‌ اشباع‌ قرائت‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 69)- از آنجا که این سه گناه نهایت اهمیت را دارد باز در این آیه روی آن تکیه کرده، می‌گوید: کسانی که مرتکب این امور شوند «عذاب آنها در قیامت مضاعف می‌گردد، و با خواری، جاودانه در عذاب خواهند ماند» (یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً).

منظور از مضاعف شدن عذاب این است که بر هر یک از گناهان سه گانه که در آیه قبل مذکور است مجازات جدا گانه‌ای خواهد شد که مجموعا عذاب مضاعف است.

از این گذشته گاه یک گناه سر چشمه گناهان دیگر می‌شود، مانند کفر که سبب ترک واجبات و انجام محرمات می‌گردد، و این خود موجب مضاعف شدن مجازات الهی است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. صحیح بخارى و صحیح مسلم.
  2. صحیح بخارى و دیگران از علماء عامه.
  3. تفسیر کشف الاسرار.

منابع