آیه 68 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<67 آیه 68 سوره انعام 69>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و چون گروهی را دیدی که برای خرده گیری و طعن زدن در آیات ما گفتگو می‌کنند از آنان دوری گزین تا در سخنی دیگر وارد شوند، و چنانچه شیطان البته فراموشت ساخت بعد از آنکه متذکّر (کلام خدا) شدی دیگر با گروه ستمکاران مجالست مکن.

و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما [به قصد شبهه اندازی] به یاوه گویی و سخن بی منطق می پردازند از آنان روی گردان [و مجلسشان را ترک کن] تا در سخنی دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را [نسبت به ترک مجلسشان] به فراموشی اندازد، پس از یاد آوردن [به سرعت بیرون برو و] با گروه ستمکاران منشین.

و چون ببينى كسانى [به قصد تخطئه‌] در آيات ما فرو مى‌روند از ايشان روى برتاب، تا در سخنى غير از آن درآيند؛ و اگر شيطان تو را [در اين باره‌] به فراموشى انداخت، پس از توجّه، [ديگر] با قوم ستمكار منشين.

و چون ببينى كه در آيات ما از روى عناد گفت و گو مى‌كنند از آنها رويگردان شو تا به سخنى جز آن پردازند. و اگر شيطان تو را به فراموشى افكند، چون به يادت آمد با آن مردم ستمكاره منشين.

هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می‌کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When you see those who gossip impiously about Our signs, avoid them until they engage in some other discourse; but if Satan makes you forget, then, after remembering, do not sit with the wrongdoing lot.

And when you see those who enter into false discourses about Our communications, withdraw from them until they enter into some other discourse, and if the Shaitan causes you to forget, then do not sit after recollection with the unjust people.

And when thou seest those who meddle with Our revelations, withdraw from them until they meddle with another topic. And if the devil cause thee to forget, sit not, after the remembrance, with the congregation of wrong-doers.

When thou seest men engaged in vain discourse about Our signs, turn away from them unless they turn to a different theme. If Satan ever makes thee forget, then after recollection, sit not thou in the company of those who do wrong.

معانی کلمات آیه

يخوضون: خوض: داخل شدن در آب. به طور استعاره به وارد شدن در امور گفته مى شود. «يَخُوضُونَ فِي آياتِنا» يعنى در آيات ما وارد مى شوند و آنها را مسخره مى كنند.

ينسينك: نسيان: فراموشى. انساء به فراموشى واداشتن و اينكه كسى چيزى را از ياد كسى ببرد. «إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ»: اگر شيطان از ياد تو ببرد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «68»

و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما (به قصد تخطئه،) كندوكاو مى‌كنند، از آنان روى بگردان تا (مسير سخن را عوض كرده) وارد مطلب ديگرى شوند واگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجّه، (ديگر) با اين قوم ستمگر منشين.

نکته ها

«خوض» به معناى كندوكاو وگفتگو به قصد تمسخر و تحقير است، نه براى فهم و درك حقيقت. «1»

«بَعْدَ الذِّكْرى‌» ممكن است به معناى تذكّر دادن ديگرى، يا به معناى متذكّر شدن خود انسان باشد.

سؤال: پيامبران الهى معصوم هستند، پس چگونه در آيه سخن از نفوذ شيطان در پيامبر مطرح شده است؟ «يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ»

پاسخ: تأثير شيطان در به فراموشى كشاندن، مسأله‌اى فرضى است، مثل آيه‌ى‌ «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» «2» يا آيه‌ «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ» «3» يعنى اگر مشرك شوى، يا اگر به ما نسبتى ناروا بدهى، نه اينكه چنين شده است.

و ممكن است مراد اصلى آيه، پيروان پيامبر باشند، نه خود ايشان، همان‌گونه كه در فارسى‌


«1». تفسير مجمع‌البيان.

«2». زمر، 65.

«3». حاقّه، 44.

جلد 2 - صفحه 484

مى‌گوييم: «به در مى‌گوييم كه ديوار بشنود».

مشابه اين مطلب، در سوره‌ى نساء آيه‌ى 140 نيز آمده است: إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ‌ ... اگر شنيديد كه به آيات الهى كفر مى‌ورزند يا مسخره مى‌كنند با آنان منشينيد تا سخن را عوض كنند.

در روايات متعدّدى از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه معصومين عليهم السلام از همنشينى با اهل گناه، يا شركت در جلسه‌اى كه گناه مى‌شود و انسان قدرت جلوگيرى از آن را ندارد نهى شده است، حتّى اگر آنان از بستگان انسان باشند. حضرت على عليه السلام به فرزندش وصيّت كرد: خداوند بر گوش واجب كرده كه راضى به شنيدن گناه و غيبت نشود. «1»

رسول خدا صلى الله عليه و آله با استناد به اين آيه فرمودند: كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، در مجلسى كه در آن امامى سبّ مى‌شود و يا از مسلمانى عيب‌جويى مى‌گردد نمى‌نشيند. «2»

حضرت على عليه السلام «مجالسة الاشرار تورث سوء الظنّ بالاخيار» همنشينى با بدان، سبب سوء ظنّ به نيكان مى‌شود. «3»

پیام ها

1- غيرت و تعصّب دينى خود نسبت به مقدّسات را به دشمنان نشان دهيد. «إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»

2- اعراض از بدى‌ها ومبارزه‌ى منفى با زشتكاران، يكى از شيوه‌هاى نهى از منكر است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»

3- توجّه و گوش دادن به سخنان باطل (و ديدن و خواندن كتب و برنامه‌هاى گمراه كننده) نكوهيده است. «4» «يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»

البتّه در مواردى كه براى آگاهى و ردّ و پاسخ دادن توسط اهل فن باشد، اشكالى ندارد.


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». وسائل، ج 16، ص 266.

«3». وسائل، ج 16، ص 365.

«4». شايد بتوان براى تحريم كتب و برنامه‌هاى ضالّه، به اين آيه استناد كرد.

جلد 2 - صفحه 485

4- به جاى هضم شدن در جامعه، يا گروه و مجلس ناپسند، وضع آن را تغيير دهيد. «حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»

5- اعلام برائت ومحكوم كردن لفظى كافى نيست، بايد به شكلى برخورد كرد. فَأَعْرِضْ‌ ... فَلا تَقْعُدْ

6- مجالست با ظالمان نارواست، پس پرهيز كنيم. «فَلا تَقْعُدْ»

7- شرط تكليف، توجّه و آگاهى است. «إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ» (فراموشى، عذر پذيرفته‌اى است)

8- سخن گفتن به ناحقّ درباره‌ى آيات قرآن، (از طريق استهزا، تفسير به رأى، بدعت و تحريف) ظلم است. «الظَّالِمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (68)

شأن نزول‌ «3»- آورده‌اند هر گاه مسلمانان با مشركان مى‌نشستند، ايشان فى الحال خوض مى‌نمودند در تكذيب قرآن، و استهزا به بعضى كلمات آن مى‌نمودند آيه شريفه نازل شد:

وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا: و زمانى كه ببينيد كسان مكذب و

«1» ارشاد القلوب، صفحه 38.

«2» منهج ج 3 ص 392.

«3» مجمع البيان ج 2 ص 317.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 301

مستهزء خوض و شروع مى‌نمايند و گفتگو كنند در آيات ما كه قرآن و دين است و به آن طعن كنند فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ‌: پس اعراض كن و رو برگردان از ايشان و منشين با آنها حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ‌: تا اينكه خوض و گفتگو كنند در حديث و سخن ديگر وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ‌: و اگر فراموش گرداند شيطان بر تو اعراض كردن از آنها را، يعنى تو را از آن باز دارد فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌: پس منشين بعد از ياد كردن تو فرمايش الهى را در نهى از مجالست‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‌: با گروه ستمكاران كه وضع تكذيب و استهزا مى‌كنند در موضع تصديق.

تبصره- آيه شريفه نهى است از مجالست محافلى كه رد و طعن و انكار به آيات الهى نمايند، و به اندازه‌اى تحديد شده كه اگر به فراموشى، شخص در آن مجالس نشست، بعد از يادآورى به فوريت برخيزد و با جماعت ظالمين همنشين نباشد.

در كتاب وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است. فرمود:

اجتماع نكنند سه نفر از جاحدين مگر كه حاضر شوند در مقابل ايشان ده برابرشان از شياطين، پس اگر تكلم كنند تكلم نمايند شياطين به مثل سخن آنها، و هرگاه خنده نمايند خنده كنند شياطين، و هرگاه جسارت كنند به اولياء خدا، جسارت نمايند شياطين. پس هر كه مبتلا شود از مؤمنين به آنها و آنان خوض در آيات نمايند، بايد ننشيند و نباشد شريك شيطان و جليس او.

بدرستى كه غضب خدا را هيچ چيزى مقاومت نكند و لعنت سبحانى را چيزى رد ننمايد. بعد فرمود: اگر استطاعت ندارد بايد به قلب انكار كند، و البته برخيزد اگرچه به مقدار دوشيدن گوسفند يا شتر باشد. «1» در علل الشرايع- قال ليس لك ان تقعد مع من شئت، لأنّ اللّه تبارك و تعالى يقول: وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ‌ (الخ). «2» حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: جايز

«1» وسايل الشيعه، جلد 11، كتاب الامر بالمعروف و النهى عن المنكر، صفحه 505، حديث 9.

«2» همان كتاب، صفحه 509، حديث 17 (بنقل از علل الشرايع).)

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 302

نيست براى تو اينكه بنشينى با هر كه مى‌خواهى، زيرا حق تعالى فرمايد «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ‌- الخ».

و در تفسير علىّ بن ابراهيم قمىّ از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است:

من كان يؤمن باللّه و اليوم الاخر فلا يجلس فى مجلس فى مجلس يسبّ فيه امام او يغتاب فيه مسلم لأنّ اللّه تعالى يقول فى كتابه: وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ‌ (الخ). «1» على بن ابراهيم از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده: هر كه مؤمن باشد به خدا و روز قيامت، پس بايد ننشيند در مجلسى كه سبّ نمايند در آن امامى را يا غيبت كنند مسلمى را بدرستى كه خداى تعالى فرمايد «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا- الخ».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (68)

ترجمه‌

و نيست بر آنانكه مى‌پرهيزند از حساب آنها هيچ چيز ولى تذكرى است باشد كه آنها بپرهيزند..

جلد 2 صفحه 334

تفسير

گفته‌اند بعد از نزول آيه قبل مسلمانان عرضه داشتند اگر بخواهيم ما از مجالس كفار اجتناب نمائيم بايد ترك جلوس و طواف در مسجد الحرام را بنمائيم چون هميشه آنها هستند و اين قبيل صحبتها را مينمايند و شايد تصور نموده باشند كه در صورت مجالست شريك هستند با آنها در كفر و زندقه لذا خداوند فرموده حساب اعمال و اقوال آنها بر عهده كسانيكه از اين قبيل اباطيل اجتناب دارند نيست ولى بر عهده ايشان است كه تذكر دهند كفار را باعمال قبيحه و اقوال فاسده و اظهار كراهت نمايند از مجالس و محافل و گفتار زشت آنها بقول و عمل خودشان بقدر امكان تا آنها بملاحظه مسلمانان شرم نمايند و كمتر مرتكب اين اعمال شنيعه شوند و در مجمع از حضرت باقر (ع) قريب بشأن نزول فوق و بيان ذيل را نقل نموده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا رَأَيت‌َ الَّذِين‌َ يَخُوضُون‌َ فِي‌ آياتِنا فَأَعرِض‌ عَنهُم‌ حَتّي‌ يَخُوضُوا فِي‌ حَدِيث‌ٍ غَيرِه‌ِ وَ إِمّا يُنسِيَنَّك‌َ الشَّيطان‌ُ فَلا تَقعُد بَعدَ الذِّكري‌ مَع‌َ القَوم‌ِ الظّالِمِين‌َ (68)

و زماني‌ ‌که‌ ديدي‌ كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ تكلّم‌ ميكنند بسخريه‌ و استهزاء ‌در‌ آيات‌ ‌ما ‌پس‌ اعراض‌ فرما ‌از‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ اينكه‌ ‌در‌ موضوعات‌ ديگري‌ وارد شوند و ‌اگر‌ شيطان‌ تو ‌را‌

جلد 7 - صفحه 105

بنسيان‌ انداخت‌ ‌پس‌ ‌از‌ تذكر هم‌مجلس‌ نشو ‌با‌ قوم‌ ستمكاران‌.

كلام‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ توقف‌ دارد ‌بر‌ بيان‌ چند امر: امر اول‌‌-‌ ‌در‌ موضوع‌ عصمت‌ انبياء، عقيده‌ اهل‌ تسنن‌ وفاقا ليهود و نصاري‌ انكار عصمت‌ ‌است‌ و ضرورت‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌بر‌ عصمت‌ انبياء و ملائكه‌ و اوصياء انبياء قائم‌ ‌است‌ و ادلّه‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ باب‌ شرائط نبوت‌ و امامت‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ ‌در‌ كلم‌ الطيب‌ مجلد اول‌ و دوم‌ و ‌هم‌ ‌در‌ همين‌ تفسير ‌در‌ مجلد اول‌ ‌در‌ قضاياي‌ آدم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ مي‌گوييم‌ دو قسم‌ عصمت‌ داريم‌ يكي‌ معصوم‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ چه‌ كبيره‌ و چه‌ صغيره‌ ‌حتي‌ خيال‌ معصيت‌ ‌در‌ قلوب‌ مطهره‌ ‌آنها‌ خطور نميكند چه‌ قبل‌ ‌از‌ وصول‌ بمقام‌ نبوت‌ و امامت‌ چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ وصول‌ ‌از‌ ابتداء ولادت‌ ‌تا‌ حين‌ موت‌ و ‌اينکه‌ ‌از‌ مسلميات‌ تمام‌ شيعه‌ ‌است‌. دوم‌ عصمت‌ ‌از‌ خطاء و سهو و نسيان‌ و شك‌ و ريب‌. بعضي‌ منكر شدند ‌حتي‌ كتاب‌ سهو النبي‌ نوشتند و استناد بظواهر بعض‌ آيات‌ و اخبار كردند و بعضي‌ تفصيل‌ قائل‌ شدند ‌که‌ ‌در‌ باب‌ احكام‌ و تبليغ‌ معصوم‌ بودند ولي‌ ‌در‌ امور خارجيه‌ ‌غير‌ مربوطه‌ باحكام‌ ممكن‌ ‌است‌ سهو و نسيان‌ ‌بر‌ ‌آنها‌، و لكن‌ مذهب‌ حق‌ وفق‌ مشهور شيعه‌ و محققين‌ ‌از‌ علماء اعلام‌ معصوم‌ ‌از‌ كليه‌ سهو و نسيان‌ و خطاء و اشتباه‌ و شك‌ و ريب‌ بودند و دليل‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ وجوهي‌ ‌است‌:

وجه‌ اول‌‌-‌ ‌اگر‌ عروض‌ ‌اينکه‌ نحوه‌ عوارض‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ممكن‌ ‌باشد‌ قطع‌ بفرمايشات‌ ‌آنها‌ پيدا نميشود و حجت‌ ‌بر‌ خلق‌ تمام‌ نميگردد و ‌اينکه‌ موجب‌ نقض‌ غرض‌ ميشود و ‌بر‌ ‌خدا‌ محال‌ ‌است‌.

وجه‌ دوم‌‌-‌ مسلّما ‌اگر‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عوارض‌ محفوظ باشند صلاح‌ امّت‌ ‌است‌ و خالي‌ ‌از‌ مفسده‌ و فعلي‌ ‌که‌ عين‌ صلاح‌ ‌باشد‌ و هيچگونه‌ مفسده‌اي‌ ‌در‌ ‌او‌ نباشد ‌بر‌ خداوند لازم‌ ‌است‌ و تركش‌ قبيح‌ و بمقتضاي‌ عدل‌ فعل‌ قبيح‌ ‌از‌ ‌خدا‌ صادر نخواهد شد.

وجه‌ سوم‌‌-‌ ‌اينکه‌ گونه‌ عوارض‌ ‌از‌ تصرفات‌ شيطان‌ ‌است‌ و منشأ ‌آن‌ اخلاق‌ رذيله‌

جلد 7 - صفحه 106

و ملكات‌ سيّئه‌ و صفات‌ قبيحه‌ ‌است‌ ‌که‌ راههاي‌ شيطانيست‌ و كساني‌ ‌که‌ متخلق‌ بجميع‌ اخلاق‌ حميده‌ و منزّه‌ ‌از‌ جميع‌ صفات‌ رذيله‌ هستند شيطان‌ راهي‌ بقلوب‌ مطهره‌ ‌آنها‌ ندارد و ابواب‌ ‌آن‌ بسته‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ عوارض‌ مصون‌ و محفوظ هستند.

وجه‌ چهارم‌‌-‌ نص‌ّ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ خطاب‌ بشيطان‌ إِن‌َّ عِبادِي‌ لَيس‌َ لَك‌َ عَلَيهِم‌ سُلطان‌ٌ إِلّا مَن‌ِ اتَّبَعَك‌َ مِن‌َ الغاوِين‌َ حجر ‌آيه‌ 43 إِنَّه‌ُ لَيس‌َ لَه‌ُ سُلطان‌ٌ عَلَي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَلي‌ رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ نحل‌ ‌آيه‌ 102 إِن‌َّ عِبادِي‌ لَيس‌َ لَك‌َ عَلَيهِم‌ سُلطان‌ٌ اسراء ‌آيه‌ 67، و ‌غير‌ اينها و فرد اجلاي‌ عباد اللّه‌ و مؤمنين‌ و متوكّلين‌ انبياء هستند و تفصيل‌ ‌از‌ يد ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ محال‌ مذكوره‌ مراجعه‌ شود و ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مقدمه‌ بشرح‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بپردازيم‌.

وَ إِذا رَأَيت‌َ الَّذِين‌َ يَخُوضُون‌َ فِي‌ آياتِنا ‌اينکه‌ جمله‌ دلالت‌ ندارد ‌بر‌ اينكه‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ديده‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ مجلس‌ ‌آنها‌ وارد ‌شده‌ ‌باشد‌ زيرا گفتند قضاياي‌ شرطيه‌ تصدق‌ ‌عن‌ كاذبين‌ مثل‌ لَو كان‌َ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللّه‌ُ لَفَسَدَتا انبياء ‌آيه‌ 22، لكن‌ ‌لم‌ تكن‌ و ‌لم‌ تفسدا، بلكه‌ ‌اينکه‌ دستور ‌است‌ ‌که‌ نبايد ‌در‌ مجالس‌ معصيت‌ بالاخص‌ همچه‌ مجلسي‌ ‌که‌ اهانت‌ بدين‌ و قرآن‌ بكنند حاضر شد و ‌اگر‌ حاضر ‌است‌ بايد برخواست‌ و خارج‌ شد لذا ميفرمايد فَأَعرِض‌ عَنهُم‌ بلكه‌ بعضي‌ ‌از‌ علماء فتواي‌ ببطلان‌ صلوة ‌در‌ ‌اينکه‌ مجالس‌ داده‌اند و خطاب‌ اگرچه‌ بپيغمبر ‌است‌ لكن‌ حكم‌ عام‌ ‌است‌.

حَتّي‌ يَخُوضُوا فِي‌ حَدِيث‌ٍ غَيرِه‌ِ ‌يعني‌ اعراض‌ كن‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ اينكه‌ ‌از‌ خوض‌ ‌در‌ آيات‌ ‌ما منصرف‌ شوند و خوض‌ ‌آنها‌ مذاكره‌ و حديث‌ كردن‌ شي‌ء ديگري‌ ‌باشد‌ چون‌ وظيفه‌ پيغمبر ارشاد جاهل‌ ‌است‌ و نميتواند بكلي‌ ‌از‌ مجالست‌ ‌آنها‌ اعراض‌ نمايد وَ إِمّا يُنسِيَنَّك‌َ الشَّيطان‌ُ فَلا تَقعُد بَعدَ الذِّكري‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌هم‌ قضيه‌ شرطيه‌ ‌است‌ دلالت‌ ندارد ‌بر‌ اينكه‌ نسيان‌ شيطاني‌ ‌بر‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ عارض‌ ‌شده‌ بلكه‌

جلد 7 - صفحه 107

مفادش‌ اينست‌ ‌که‌ ‌بر‌ فرض‌ نسيان‌ بمجرد تذكر بايد خارج‌ شد و گفتيم‌ حكم‌ عام‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ خطابات‌ ‌در‌ قرآن‌ بسيار ‌است‌ مثل‌ لَئِن‌ أَشرَكت‌َ لَيَحبَطَن‌َّ عَمَلُك‌َ زمر ‌آيه‌ 65، دليل‌ نيست‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌آن‌ حضرت‌ و انبياء قبل‌ شرك‌ آورده‌ باشند ‌ يا ‌ ممكن‌ ‌باشد‌ شرك‌ بياورند.

مَع‌َ القَوم‌ِ الظّالِمِين‌َ ‌اينکه‌ جمله‌ دلالت‌ دارد ‌که‌ ‌هر‌ مجلس‌ معصيتي‌ ‌که‌ اهل‌ ‌آن‌ ظالم‌ بنفس‌ باشند ‌ يا ‌ ظالم‌ بدين‌ ‌ يا ‌ بغير نبايد حاضر شد و ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ روشن‌ احتياج‌ بتصرفات‌ بعض‌ مفسرين‌ نداريم‌ ‌که‌ نسيان‌ ‌را‌ بمعني‌ ترك‌ گرفته‌ و استشهاد بآيه‌ شريفه‌ فَاليَوم‌َ نَنساهُم‌ كَما نَسُوا لِقاءَ يَومِهِم‌ هذا اعراف‌ ‌آيه‌ 49 و ‌آيه‌ شريفه‌ وَ قِيل‌َ اليَوم‌َ نَنساكُم‌ كَما نَسِيتُم‌ لِقاءَ يَومِكُم‌ هذا جاثيه‌ ‌آيه‌ 33 نمودند و ‌فيه‌ اينكه‌ بمعني‌ ترك‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ اشكال‌ ‌را‌ اصعب‌ ميكند زيرا دلالت‌ ‌بر‌ تعمد دخول‌ ميكند بعلاوه‌ ترك‌ فعل‌ ‌عبد‌ ‌است‌ نه‌ فعل‌ شيطان‌ و همچنين‌ ذكر ‌را‌ بمعني‌ تذكر دادن‌ نبي‌ و موعظه‌ و نصيحت‌ و ارشاد گرفته‌ اينهم‌ بسيار دور ‌است‌ زيرا ‌بعد‌ الوعظ معني‌ ندارد برخاستن‌ و معني‌ چنين‌ ميشود ‌که‌ ‌اگر‌ ‌آنها‌ ‌را‌ متذكر نميكني‌ نشستن‌ ‌در‌ مجلس‌ ‌آنها‌ مانعي‌ ندارد و ‌اگر‌ متذكر كردي‌ برخيز و بيرون‌ رو چه‌ اندازه‌ خنك‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 68)

شأن نزول:

از امام باقر علیه السّلام نقل شده که: چون این آیه نازل گردید و مسلمانان از مجالست با کفار و استهزاکنندگان آیات الهی نهی شدند جمعی از مسلمانان گفتند: اگر بخواهیم در همه جا به این دستور عمل کنیم باید هرگز به مسجد الحرام نرویم، طواف خانه خدا نکنیم (زیرا آنها در گوشه و کنار مسجد پراکنده اند و به سخنان باطل پیرامون آیات الهی مشغولند و در هر گوشه ای از مسجد الحرام ما مختصر توقفی کنیم ممکن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در این موقع آیه بعد (69) نازل شد و به مسلمانان دستور داد که در این گونه مواقع آنها را نصیحت کنند و تا آنجا که در قدرت دارند به ارشاد و راهنمایی آنها بپردازند.

تفسیر:

دوری از مجالس اهل باطل

از آنجا که بحثهای این سوره بیشتر ناظر به وضع مشرکان و بت پرستان است در این آیه و آیه بعد به یکی دیگر از مسائل مربوط به آنها اشاره می شود، نخست به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می گوید: «هنگامی که مخالفان لجوج و بی منطق را مشاهده کنی که آیات خدا را استهزاء می کنند، از آنها روی بگردان تا از این کار صرف نظر کرده به سخنان دیگری بپردازند» (وَ إِذا رَأَیتَ الَّذِینَ یخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعرِض عَنهُم حَتّی یخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ).

سپس اضافه می کند این موضوع به اندازه ای اهمیت دارد که «اگر شیطان تو را به فراموشی افکند و با این گونه اشخاص سهوا همنشین شدی به مجرد این که متوجه موضوع گشتی فورا از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین» (وَ إِمّا ینسِینَّکَ الشَّیطانُ فَلا تَقعُد بَعدَ الذِّکری مَعَ القَومِ الظّالِمِینَ).

سؤال: مگر ممکن است شیطان بر پیامبر مسلط گردد و باعث فراموشی او شود!

در پاسخ این سؤال می توان گفت که روی سخن در آیه گر چه به پیامبر است، اما در حقیقت منظور پیروان او هستند که اگر گرفتار فراموشکاری شدند و در جلسات آمیخته به گناه کفار شرکت کردند به محض این که متوجه شوند باید از آنجا برخیزند و بیرون روند، و نظیر این بحث در گفتگوهای روزانه ما در ادبیات زبانهای مختلف دیده می شود که انسان روی سخن را به کسی می کند اما هدفش این است که دیگران بشنوند.


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع