آیه 49 سوره زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<48 آیه 49 سوره زخرف 50>>
سوره : سوره زخرف (43)
جزء : 25
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و گفتند: ای ساحر بزرگ، تو از خدای خود چون تعهدی با تو دارد (که دعایت مستجاب کند) بخواه (تا عذاب از ما بردارد) و ما بدین شرط البته هدایت می‌شویم.

و [وقتی گرفتار شدند] گفتند: ای جادوگر! پروردگارت را بر پایه عهدی که با تو کرده [که اگر ایمان آوریم عذاب را از ما بردارد] برای ما بخوان، که بی تردید ما هدایت خواهیم یافت.

و گفتند: «اى فسونگر، پروردگارت را به [پاس‌] آنچه با تو عهد كرده، براى ما بخوان، كه ما واقعاً به راه درست درآمده‌ايم.»

گفتند: اى جادوگر، پروردگارت را با آن عهدى كه با تو نهاده است براى ما بخوان كه ما هدايت‌شدگانيم.

(وقتی گرفتار بلا می‌شدند می) گفتند: «ای ساحر! پروردگارت را به عهدی که با تو کرده بخوان (تا ما را از این بلا برهاند) که ما هدایت خواهیم یافت (و ایمان می‌آوریم)!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They would say, ‘O magician! Invoke your Lord for us by the covenant He has made with you [to remove this scourge]. We will indeed be guided [when it is removed].’

And they said: O magician! call on your Lord for our sake, as He has made the covenant with you; we shall surely be the followers of the right way.

And they said: O wizard! Entreat thy Lord for us by the pact that He hath made with thee. Lo! we verily will walk aright.

And they said, "O thou sorcerer! Invoke thy Lord for us according to His covenant with thee; for we shall truly accept guidance."

معانی کلمات آیه

«السَّاحِرُ»: جادوگر. از لحن آنان، مثل (رَبَّکَ) و (بِمَا عَهِدَ عِندَکَ) پیدا است که مستکبران مغرور و طاغوتهای مستبد در آغاز موسی را ساحر می‌خوانند، و سپس دست به دامنش می‌زنند، و در پایان وعده قبول هدایت می‌دهند. یا این که ساحر به معنی عالم و ماهر است. چرا که سحر و جادو در نظرشان مقبول و پسندیده، و جادوگران مورد تعظیم و تکریم ایشان بوده‌اند. «بِمَا عَهِدَ عِندَکَ»: با توسّل به عهدی که با تو کرده است. مراد اکرام پروردگار در حق موسی، به وسیله پیغمبر نمودن او است. یا منظورشان این است که اگر ایمان بیاوریم و از تو پیروی کنیم خدا عذاب را از ما برطرف می‌سازد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «48»

و ما هيچ معجزه‌اى به فرعونيان نشان نمى‌داديم، مگر آنكه از معجزه ديگر بزرگتر بود و ما آنان را به عذاب گرفتيم تا شايد باز گردند.

وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ «49»

و (به موسى) گفتند: اى ساحر، پروردگارت را به آنچه نزد تو عهد كرده است براى ما بخوان (تا عذاب را از ما بردارد كه در آن صورت) قطعاً هدايت تو را خواهيم پذيرفت.

فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «50»

ولى همين كه (به دعاى موسى) عذاب را از آنان برطرف كرديم، همان دم همگى پيمان شكستند (و ايمان نياوردند).

جلد 8 - صفحه 461

نکته ها

در سوره‌ى اعراف آيه 135 نيز مى‌فرمايد: همين كه ما از آنان قهر خود را برگرفتيم، آنان پيمان تسليمى كه بسته بودند، شكستند. «فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ»

پیام ها

1- براى روحيه‌هاى لجوج استدلال و معجزه‌ى پى در پى لازم است. «وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»

2- معجزات پى در پى، نشانه‌ى عنايت خداوند به هدايت مردم است. «آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»

3- اول اتمام حجّت بعد مجازات. نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ ... أَخَذْناهُمْ‌

4- در شيوه تبليغ بايد ابتدا مرحله‌هاى عادى را طى كرد بعد مرحله بالاتر را. «هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»

5- قهر الهى در دنيا براى توجّه و بازگشت مردم است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»

6- افراد پست حتّى در حال گرفتارى و فشار، دست از تحقير ديگران بر نمى‌دارند. «يا أَيُّهَا السَّاحِرُ»

7- مجرمين در عمق روح خود، اولياى خدا را مستجاب الدعوه مى‌دانند. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ»

8- نبوّت يك عهد الهى است. «عَهِدَ عِنْدَكَ»

9- انسان به هنگام گرفتارى تعهّد مى‌دهد «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ» ولى بعد از حل مشكل پيمان شكن است. «يَنْكُثُونَ»

10- به هنگام احساس خطر فطرت خداشناسى در انسان بيدار مى‌شود. «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 462

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (49)

وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ: گفتند اى ساحر ماهر. تسميه موسى عليه السلام به ساحر از فرط حماقت آنها بود، يا آنكه چون هميشه او را به اين نام مى‌خواندند به عادت سابقه گفتند اى ساحر ماهر، ادْعُ لَنا رَبَّكَ‌: بخوان براى ما پروردگار خود را، بِما عَهِدَ عِنْدَكَ‌: به آنچه عهد كرده نزد تو، يعنى به عهدى كه او راست نزد تو و آن استجابت دعا يا كمال ايمان و طاعت، يا منصب نبوت است، چه هر يك از آن مستلزم اجابت دعا باشد، يا ضامن او به رفع عذاب از هر كه مهتدى شود، پس در كشف عذاب از ما دعا كن و او را بخوان. إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ‌: بدرستى‌

جلد 11 - صفحه 482

كه ما هدايت شدگانيم، يعنى اگر عذاب از ما مندفع شود به تو ايمان آوريم و طريق هدايت سلوك كنيم. مراد اين وعد و عهد كه به شرط كشف عذاب است بر سبيل سخريه و استهزاء بود و مترتب بر نقض چنانچه فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46) فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (47) وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (48) وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (49) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50)

وَ نادى‌ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (51) أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (52) فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (54)

ترجمه‌

و بتحقيق فرستاديم موسى را با آيتهاى خود بسوى فرعون و بزرگان قومش پس گفت همانا من فرستاده پروردگار جهانيانم‌

پس چون آورد نزد آنها آيتهاى ما را آنگاه آنها از آن خنده ميكردند

و نمى‌نمايانديم بآنها هيچ آيتى را مگر كه آن بزرگتر بود از ديگرى و گرفتيم آنها را بعذاب باشد كه آنان بازگشت كنند

و گفتند اى مرد دانا بخوان براى ما پروردگارت را بآنچه عهد كرده است با تو همانا ما هدايت يافتگانيم‌

پس چون برطرف ساختيم از آنها عذاب را آنگاه آنها پيمان ميشكستند

و ندا كرد فرعون در قومش گفت اى قوم من آيا نيست براى من پادشاهى مصر و اين نهرها روان است از زير قصرهاى من آيا نمى‌بينيد

بلى من بهترم از اين كسى كه او خوار است و نزديك نيست كه بيان تواند كرد

پس چرا افكنده نشد بر او دستوانه‌هاى زرّين يا نيامدند با او فرشتگان پياپى‌

پس سبك كرد عقول قوم خود را پس اطاعت نمودند او را همانا آنها بودند گروهى متمرّدان.

تفسير

خداوند متعال براى تذكّر بندگان بحسن عاقبت اهل ايمان و سوء خاتمت اهل عصيان و تسليت خاطر پيغمبر خود از آزار كفّار و گفتار ناهنجار باز قصّه حضرت موسى را عنوان فرموده ميفرمايد ما او را با معجزاتى نزد فرعون و اكابر مملكت مصر فرستاديم و بعد از ادّعاء نبوّت و ارائه معجزات از قبيل عصا و يد بيضا كه مكرّر ذكر شده آنها در بدو امر خنديدند و تصوّر نمودند شعبده و سحر است و ما پى در پى معجزاتى از قبيل طوفان و جراد و قمّل و ضفادع و دم و طمس كه در سوره اعراف و يونس ذكر شد بآنها ارائه داديم كه هر يك از ديگرى بزرگتر بود چون هر يك در منتهاى وضوح و دلالت بر نبوّت موسى عليه السّلام بود چنانچه در مقام‌

جلد 4 صفحه 608

مدح جمعى ميگويند كه هر يك از ديگرى بهترند يا هر لاحقى از سابق خود بزرگتر بود باعتبار آنكه بيشتر نبوّت آنحضرت را اثبات مينمود و در عين حال همه اين آيات عذابهاى گوناگونى بود كه ما آنها را معذّب مينموديم به آن عذاب براى آنكه برگردند از راه باطل براه حقّ و اقرار نمايند بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبرشان و بعد از اين عذابها يا عذابى كه فوق اينها بود كه از آن در سوره اعراف به رجز تعبير شده با كمال بى‌ادبى و جسارت گفتند اى ساحر ولى ظاهرا آنها اين كلمه را بما هر در فنون و دانشمند اطلاق ميكردند لذا قمّى ره و جمعى از مفسّرين آنرا بعالم تفسير نموده‌اند و در اين موقع مقصودشان اهانت نبوده و در هر حال استدعا نمودند از حضرت موسى كه از خداوند بخواهد بر حسب عهدى كه با خدا دارد كه اگر آنها ايمان بياورند مشمول رحمت شوند و عذاب را بردارد و قول دادند كه از اطاعت آنحضرت بيرون نروند و موحّد شوند و حضرت دعا فرمود و اجابت شد ولى آنها نقض عهد نموده بكفر خود باقى ماندند ولى فرعون ديد غالبا دلها متوجّه بحضرت موسى شده و نزديك است بتواند در مقابل او قيام نمايد اعيان مملكت مصر را جمع آورى نموده و شروع بسخنرانى و ياوه سرائى كرد كه آيا فرمانفرمائى و سلطنت مصر در خاندان من نبوده و فعلا از آن من نيست و اين نهرهاى منشعب از رود نيل در اطراف و جوانب قصر و عمارات من گردش نميكند آيا نمى‌بينيد و نميدانيد يا ميدانيد كه من پادشاه شما باشم بهتر است از اين شخص كه فقير و حقير است و استعداد فرمانفرمائى ندارد و نميتواند درست سخن بگويد و مقصودش اشاره بلكنت زبان آنحضرت بود كه سابقه داشت و بدعا رفع شده بود و بعضى گفته‌اند باز قدرى از سنگينى آن باقى مانده بود و گفت اگر او پيغمبر باشد چرا خداوند مانند پادشاهان براى او باز و بند يا دستبند طلا تهيّه ننموده يا چرا افواج ملائكه پى در پى بكمك او نميآيند خلاصه آنكه بقدرى از اين چرندها گفت كه عقول قوم را سبك نمود يا ابدان آنها را كه قيام نمودند باطاعت او چون آنها هم مانند فرعون اهل فسق و فجور بودند و الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دست‌بند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او بيايند بلكه انسب آنستكه‌

جلد 4 صفحه 609

پيغمبر در حالى باشد كه كسى به اجبار و طمع مال و جاه گرد او نگردد تا ايمان ايشان بخلوص نزديك و از اغراض دنيوى دور باشد و در نهج البلاغه در ضمن قصّه ورود حضرت موسى و هارون بر فرعون با عصا و لباس پشمينه و سرزنش آنملعون آن دو را بفقر و ذلّت اشاره باين نكته شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا يا أَيُّهَا السّاحِرُ ادع‌ُ لَنا رَبَّك‌َ بِما عَهِدَ عِندَك‌َ إِنَّنا لَمُهتَدُون‌َ (49)

و گفتند اي‌ سحر كننده‌ بخوان‌ پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ آنچه‌ نزد تو عهد

جلد 16 - صفحه 39

كرده‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ايمان‌ بياوريم‌ ‌اينکه‌ عذابها ‌از‌ ‌ما برداشته‌ مي‌شود ‌اگر‌ برداشت‌ محققا ‌ما هدايت‌ مي‌شويم‌.

‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد وَ لَمّا وَقَع‌َ عَلَيهِم‌ُ الرِّجزُ قالُوا يا مُوسَي‌ ادع‌ُ لَنا رَبَّك‌َ بِما عَهِدَ عِندَك‌َ لَئِن‌ كَشَفت‌َ عَنَّا الرِّجزَ لَنُؤمِنَن‌َّ لَك‌َ وَ لَنُرسِلَن‌َّ مَعَك‌َ بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ‌-‌ اعراف‌ آيه 131‌-‌.

وَ قالُوا يا أَيُّهَا السّاحِرُ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ همه‌ عذابها ‌مع‌ ‌ذلک‌ موسي‌ ‌را‌ ساحر گفتند بلكه‌ ‌اينکه‌ عذابها ‌را‌ ‌از‌ شومي‌ موسي‌ و تابعين‌ ‌او‌ شمردند ‌که‌ مي‌فرمايد وَ إِن‌ تُصِبهُم‌ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسي‌ وَ مَن‌ مَعَه‌ُ‌-‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 128‌-‌.

ادع‌ُ لَنا رَبَّك‌َ بِما عَهِدَ عِندَك‌َ ‌اينکه‌ نه‌ ‌از‌ روي‌ اعتقاد ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ باب‌ سخريه‌ ‌است‌ و الا اينها نه‌ اعتقاد ‌به‌ موسي‌ داشتند و نه‌ بدعاء موسي‌ و نه‌ برب‌ّ موسي‌ لذا تعبير ‌به‌ ساحر كردند ‌يعني‌ ‌اگر‌ راست‌ مي‌گويي‌ ‌اگر‌ خداي‌ تو ‌اينکه‌ بلاها ‌را‌ برطرف‌ نمود.

إِنَّنا لَمُهتَدُون‌َ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ اينكه‌ چون‌ ‌بر‌ طرف‌ شد باز ايمان‌ نياوردند چون‌ مستند ‌به‌ دعاء موسي‌ نمي‌دانستند بلكه‌ بشانس‌ ‌خود‌ ‌که‌ ميفرمايد فَإِذا جاءَتهُم‌ُ الحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِه‌ِ‌-‌ اعراف‌ آيه 127‌-‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 49)- چنانکه در این آیه می‌خوانیم: «آنها گفتند: ای ساحر! پروردگارت را به عهدی که با تو کرده است بخوان (تا ما را از این درد و رنج و بلا و مصیبت رهایی بخشد، و) مطمئن باش که ما راه هدایت را پیش خواهیم گرفت»! (وَ قالُوا یا أَیُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ).

چه تعبیر عجیبی! از یک سو ساحرش می‌خوانند، و از سوی دیگر برای رفع بلا دست به دامنش می‌زنند! و از سوی سوم به او وعده قبول هدایت می‌دهند!

ج4، ص374

آری! سبک مغزان مغرور هنگامی که بر اریکه قدرت می‌نشینند چنین است منطقشان و راه و رسمشان.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع