آیه 26 سوره حاقه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ

مشاهده آیه در سوره


<<25 آیه 26 سوره حاقه 27>>
سوره : سوره حاقه (69)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و من هرگز از حساب اعمالم آگاه نمی‌شدم.

و نمی دانستم حساب من چیست؟

و از حساب خود خبردار نشده بودم.

و ندانسته بودم كه حساب من چيست،

و نمی‌دانستم حساب من چیست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

nor had I ever known what my account is!

And I had not known what my account was:

And knew not what my reckoning!

"And that I had never realised how my account (stood)!

معانی کلمات آیه

«مَا»: اسم استفهام و مبتدا است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29» خُذُوهُ فَغُلُّوهُ «30» ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ «31» ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ «32» إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ «33» وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «34»

جلد 10 - صفحه 202

و امّا كسى كه نامه عملش به دست چپش داده شود، مى‌گويد: اى كاش نامه‌ام به من داده نشده بود. و نمى‌دانستم حسابم چيست؟ اى كاش مرگ پايان كارم بود (و ديگر زنده نمى‌شدم). دارائى من رفع نيازى از من نكرد. قدرتم از دستم برفت.

(گفته مى‌شود:) او را بگيريد و در غل بكشيد. سپس او را در آتش شعله‌ور وارد بيندازيد. سپس در زنجيرى كه هفتاد ذراع باشد درآوريد. همانا او به خداى بزرگ ايمان نمى‌آورد و بر طعام دادن به نيازمندان ترغيب نمى‌كرد.

نکته ها

«ذراع» فاصله آرنج تا نوك انگشتان است و در قديم معيارى براى اندازه‌گيرى بوده است و كلمه «هفتاد» يا به معناى حقيقى است و يا كنايه از زنجير طولانى مى‌باشد.

«جحيم» از «جحمة»، به آتش شعله ور گويند.

امام صادق عليه السلام فرمود: اگر يك حلقه از آن زنجيرى كه دوزخيان را با آن به بند مى‌كشند، بر دنيا نهاده شود، دنيا از شدّت حرارت، ذوب مى‌شود. «1»

در اين آيه، كفر و بخل و بى‌تفاوتى نسبت به محرومان در كنارهم آمده است. لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ‌ ... لا يَحُضُ‌

گرفتن و بستن و كشاندن و به دوزخ پرتاب كردن، بيانگر نهايت حقارت و ذلت دوزخيان است. خُذُوهُ فَغُلُّوهُ‌ ... صَلُّوهُ‌ ... فَاسْلُكُوهُ‌

پیام ها

1- مقايسه ميان عاقبت خوبان و بدان، شيوه‌اى قرآنى براى شناخت بهتر حقايق است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌

2- در تربيت و هدايت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌

3- آگاهى از آينده، گامى براى تصميم‌گيرى صحيح امروز است. «فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي»

«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 203

4- روزنه اميد براى خلافكاران در آخرت بسته مى‌شود. تا قبل از ديدن نامه عمل اميدى داشت ولى بعد از آن فقط حسرت مى‌خورد. يا لَيْتَنِي‌ ... يا لَيْتَها

5- ثروت و قدرت، در قيامت كارآيى ندارد. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ»

6- ثروت‌اندوزى در دنيا، سبب حسرت در قيامت است. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ»

7- كيفر دستهايى كه در دنيا براى هرگونه فساد و ستم باز بود، غل و زنجير قيامت است. «فَغُلُّوهُ»

8- انسانى كه در قلبش نور معرفت خدا و در عملش، خدمت به مردم نباشد، بهتر كه بسوزد. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌

9- توجه به گرسنگان، در كنار ايمان به خدا مطرح است. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌

10- بر فرض كه خود، توان كمك نداشته باشيم، بايد ديگران را براى كمك به گرسنگان تشويق كنيم. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»

11- رسيدگى به فقرا شرط ندارد كه فقير، مؤمن باشد. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26»

وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ‌: و كاش ندانستمى امروز كه چيست حساب من، چه غير از شدت و سختى عقوبت، حاصلى ندارد و ثمرى بر آن مترتب نيست.

«1»- مدرك ياد شده، صفحه 400.

«2»- نور الثقلين، جلد 2، صفحه 32، ما بين دو علامت در روايت متن موجود است.

جلد 13 - صفحه 296


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29»

خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ (32) إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33) وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ (34)

فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ (35) وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلِينٍ (36) لا يَأْكُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ (37)

ترجمه‌

و اما كسيكه داده شد نامه‌اش بدست چپش پس ميگويد اى كاش من داده نميشدم نامه‌ام را

و نميدانستم كه چيست حساب من‌

اى كاش مرگ بود حكم كننده بفناء ابدى من‌

بى‌نياز نكرد مرا مال من‌

زائل شد از من تسلّط من‌

بگيريد او را پس غل كنيدش‌

پس در دوزخ اندازيدش‌

پس در زنجيرى كه درازاى آن هفتاد گز است درآوريد او را

همانا او بود كه ايمان نميآورد بخداى بزرگ‌

و ترغيب نميكرد بر طعام دادن به فقير

پس نيست براى او امروز اينجا خويش و ياورى‌

و نه طعامى مگر از چرك و خون دوزخيان‌

نميخورند آنرا مگر گناهكاران.

تفسير

خداوند سبحان بعد از ذكر احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود متعرّض احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود شده ميفرمايد چنين كس ميگويد از روى تأسف بر حال خود اى كاش نامه اعمال من بدستم نميرسيد و نميدانستم حساب من چيست اى كاش مرگ قاطع امر و حاكم بفناء ابدى من بود و ديگر زنده نميشدم كه چنين روزى را به‌بينم هر چه در دنيا از اموال و اتباع تهيّه نمودم ابدا بحال من نفعى نداشت و كمترين بدبختى و عذابى را از من دفع ننموداى افسوس كه تسلّط و زورگوئى و حكم‌فرمائى من هم از دستم رفت و قمّى ره فرموده مراد زوال حجّت او است و بعد از اين خطاب مستطاب از جانب ربّ الارباب بملائكه غلاظ و شداد صادر ميشود كه بگيريد و

جلد 5 صفحه 264

غل بگردن و دست و پايش اندازيد پس در آتش عظيم جهنّم درآوريد او را پس در زنجيرى كه بحسب گز درازاى آن هفتاد گز است بكشيد او را چون او در دنيا ايمان بخداوند عظيم الشّأن نداشت و كسيرا ترغيب و تحريص باطعام فقراء و مساكين و اداء حقوق واجبه الهيّه نمى‌نمود چه رسد بآنكه خودش ادا نمايد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر يك حلقه از حلقه‌هاى آنزنجير كه هفتاد گز است نهاده شود بر دنيا تمام آن از حرارت آنحلقه آب شود و در كافى از آنحضرت نقل نموده است كه صاحب آن زنجير كه خدا فرموده هفتاد گز است معاويه ميباشد كه فرعون اين امّت است و در روايات ديگرى از ائمه اطهار اينمعنى تأييد شده و نيز خدا ميفرمايد كه پس نيست براى او در امروز و اينجا ياورى از خويشان و اصدقاء و نه خوراكى كه خوراك معمولى انسان باشد ولى چرك و خونى كه از جراحت زخمهاى اهل جهنّم ميآيد و آب جوشى كه بفرقشان ريخته ميشود و با كثافت بدنشان مخلوط ميگردد خوراك آنها است و نميخورند آنرا مگر كفّاريكه ميدانستند حقّ را و ميشناختند آنرا و با وجود اين منكر و معارض بودند و همچنين كسانيكه عمدا مرتكب معصيت خدا شدند چون خاطى بر چنين كسى اطلاق ميشود و معاويه با آن عمر دراز و سلطنت ممتدّ و خوردن و آشاميدن بى‌حدّ كه معروف است خيلى مناسبت با آن زنجير و اين خوراك دارد و شايد هفتاد كه در لغت عرب بمعناى زياد استعمال ميشود و زنجير كنايه از سلسله ساعات عمر طويل گناه‌كاران باشد و غلّ اشاره بپاى بندهاى غرور و تعصّبات جاهلانه كه گردن‌گير آنها ميشود باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از سلسله هفتاد ذراعى در باطن هفتاد جبّارند و آنكه غسلين عرق كفّار است و بتقريبى كه ذكر شد چون استثناء غسلين از طعام منقطع است كلام مفهوم ندارد تا اشكال شود كه خدا در جاى ديگر فرموده ليس لهم طعام الّا من ضريع و نيز فرموده انّ شجرة الزّقوم طعام الاثيم و جواب داده شود كه هر كدام مخصوص به اهل طبقه‌اى از طبقات جهنّم است يا آنكه بعضى طعام است و بعضى شراب و جوابهاى ديگرى كه حاجت بذكر آنها نيست و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَم‌ أَدرِ ما حِسابِيَه‌ «26»

و نميدانستم‌ چيست‌ حساب‌ ‌من‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ حاضر ميشوند و رسيدگي‌ بحساب‌ بندگان‌ ميشود ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مقامات‌ قيامت‌ رسيدگي‌ بحساب‌ بندگان‌ ‌است‌ و لذا يوم الحساب‌ ناميدند.

جلد 17 - صفحه 171

وَ لَم‌ أَدرِ ما حِسابِيَه‌ و نميدانستم‌ چيست‌ حساب‌ ‌من‌.

تنبيه‌: تصور نشود ‌که‌ فقط ‌در‌ نامه عمل‌ و ‌در‌ مورد حساب‌ افعال‌ نيك‌ و بد انسان‌ ثبت‌ ‌شده‌ و ‌در‌ تحت‌ حساب‌ ميآيد چه‌ بسا افعال‌ هزارهاي‌ ديگران‌ ‌هم‌ ‌در‌ نامه ‌او‌ ثبت‌ ‌است‌ و مورد حساب‌ ميشود ‌اگر‌ ‌اينکه‌ سبب‌ و باعث‌ ‌شده‌ چنانچه‌ فرمودند:

(‌من‌ سن‌ سنة حسنة ‌کان‌ ‌له‌ اجرها و اجر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة و ‌من‌ سنة سيئة ‌کان‌ ‌له‌ وزرها و وزر ‌من‌ عمل‌ بها ‌الي‌ يوم القيامة)

مثل‌ كساني‌ ‌که‌ غضب‌ كردند حق‌ امير المؤمنين‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌را‌ و ملياردها ‌را‌ اضلال‌ كردند ‌الي‌ يوم القيامة و امروز ‌هم‌ كساني‌ ‌که‌ تأسيس‌ مساجد و مدارس‌ و كتب‌ علميه‌ دينيه‌ ميكنند ‌ يا ‌ تأسيس‌ سينما و تماشاخانه‌ها و مراكز فسق‌ و فجور، و بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ ‌ يا ‌ ظلمي‌ ‌را‌ رواج‌ ميدهند ‌آنها‌ ميميرند و ‌در‌ نامه عملشان‌ همه‌ روزه‌ ثبت‌ ميشود و فرداي‌ قيامت‌ نائل‌ بمثوبات‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ بعقوبات‌ ‌آنها‌ ميشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- «و نمی‌دانستم حساب من چیست»؟ (و لم ادر ما حسابیه).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع