آیه 23 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<22 آیه 23 سوره انعام 24>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آن گاه پس از آن همه فریفتگی به بتان، در پیشگاه حق عذری نیابند جز آنکه (از بتان بیزاری جسته و) گویند: سوگند به خدا، پروردگارمان، که هرگز شرک نیاوردیم.

پس [آن روز] بهانه و عذرشان [برای رهایی از عذاب] فقط این است که خواهند گفت: به خدا پروردگارمان سوگند، که ما مشرک نبودیم!!

آنگاه عذرشان جز اين نيست كه مى‌گويند: «به خدا، پروردگارمان سوگند كه ما مشرك نبوديم.»

عذرى كه مى‌آورند جز اين نيست كه مى‌گويند: سوگند به خدا پروردگار ما كه ما مشرك نبوده‌ايم.

سپس پاسخ و عذر آنها، چیزی جز این نیست که می‌گویند: «به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then their only excuse will be to say, ‘By Allah, our Lord, we were not polytheists.’

Then their excuse would be nothing but that they would say: By Allah, our Lord, we were not polytheists.

Then will they have no contention save that they will say: By Allah, our Lord, we never were idolaters.

There will then be (left) no subterfuge for them but to say: "By Allah our Lord, we were not those who joined gods with Allah."

معانی کلمات آیه

فتنتهم: فتنه: امتحان: فتن در اصل گذاشتن طلا در آتش است تا خوبى و بدى آن معلوم شود. آن در آيه به معنى معذرت و جواب است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23»

پس (از آن همه فريفتگى به بتان، در پيشگاه خدا) عذرى نيابند جز آنكه (از بتان بيزارى جسته و) بگويند: سوگند به خدا! پروردگارمان، ما هرگز مشرك نبوده‌ايم.

انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «24»

بنگر كه چگونه عليه خود دروغ گفتند و (تمام بت‌ها و شريكان كه همواره مى‌ساختند از نزد آنان محو شد و) آنچه به دروغ و افترا به خدا نسبت مى‌دادند از دستشان رفت.

نکته ها

امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «فتنه» در «لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ»، معذرت‌خواهى مشركان مى‌باشد». «3» «ضلّ الشى‌ء» به معناى ضايع شدن، هلاكت و نابودى چيزى است. «4»


«3». تفسير مجمع‌البيان.

«4». لسان العرب.

جلد 2 - صفحه 432

دروغگويان به مقتضاى خصلتى كه در دنيا كسب كرده‌اند، در قيامت نيز دروغ مى‌گويند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ»،

چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ» «1»

حضرت على عليه السلام در ذيل آيه در حديثى مى‌فرمايد: «بعد از اين دروغ، بر لبشان مهر زده مى‌شود و ساير اعضاى آنان حقّ را بازگو مى‌كنند». «2»

امام صادق عليه السلام فرمود: روز قيامت خداوند آن چنان عفو وبخشش مى‌كند كه به ذهن هيچ كس خطور نمى‌كند، تا آن اندازه كه مشركان نيز مى‌گويند: ما مشرك نبوديم، (تا مشمول عفو الهى شوند). «3»

پیام ها

1- قيامت، آن چنان حتمى است كه گويا هم اكنون نيز حاضر است. «انْظُرْ» و نفرمود: «ستنظر». (پيامبر صلى الله عليه و آله در دنيا نيز مى‌تواند باچشم ملكوتى، شاهد صحنه‌هاى قيامت باشد.)

2- تكيه‌گاه‌هاى غير الهى نابود خواهد شد. «ضَلَّ عَنْهُمْ»

3- در دادگاه الهى، نه دروغ انسان كارساز است، نه سوگند او. «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»

4- آن همه اصرار بر تكيه‌گاه‌هاى غير الهى، خيالى بيش نيست. «وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»


«1». مجادله، 18.

«2». تفسير كنزالدّقائق.

«3». تفسير عيّاشى.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23»

ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ‌: پس آنگاه نباشد معذرت آنها كه توهّم كرده باشند به آن خلاصى از عذاب را، چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است. «1» يا به معنى كفر، و مراد عاقبت است؛ و يا به معنى جواب است و تسميه آن به فتنه؛ جهت آنكه، فتنه كذب مى‌باشد. پس بنابر قول ثانى و ثالث، معنى آنكه: نباشد عاقبت كفر يا جواب آنها إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گويند وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ‌: قسم به خدائى كه پروردگار ما است نبوديم ما شرك‌آورندگان، يعنى بر وجه كذب اين قسم قسم خوردند كه مشرك نبوديم با آنكه دانسته باشند كه نفع نخواهد داد ايشان را، لكن از فرط وحشت و حيرت به اين قائل شوند همچنانكه گويند «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها» «2» با آنكه متيقن به خلودند. در كافى‌ «3»- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: يعنون بولاية على عليه السّلام. در منهج‌ «4»: چون روز قيامت مشاهده كرامات و علوّ مقامات اهل توحيد كنند. بعضى به بعضى گويند: قسم خوريد ما مشرك نبوديم تا نجات يابيم. وقتى قسم خورند حق تعالى مهر بر دهنهاى ايشان نهد تا جوارح ايشان بر كفر آنها شهادت دهند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23»

ترجمه‌

پس نباشد معذرت آنها مگر آنكه گويند بخدا پروردگار ما قسم نبوديم مشركان.

تفسير

در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه فتنه بمعنى معذرت است فيض ره فرموده مراد از معذرت چيزيست كه توهّم نمودند موجب خلاص آنها است و بنظر حقير مراد نتيجه سؤال از آنها است و بعضى گفته‌اند فتنه بمعنى جواب است و بنظر حقير حيله است و با روايت منقوله هم منافات ندارد چون همان حيله معذرت آنها بوده در هر حال مراد آنستكه پس از سؤال الهى كه در آيه سابقه بيان شد از شدت وحشت و حيرت و بيچارگى با آنكه ميدانستند دروغ در محضر الهى فائده ندارد قسم ياد كردند كه ما مشرك نبوديم و در كافى از حضرت باقر و قمى ره از حضرت صادق عليهما السلام نقل نموده كه مرادشان آن بود كه ما كسى را شريك در ولايت با على (ع) قرار نداديم حقير عرض مى‌كنم چون عرفاء اهل سنت در مقام معذرت از اقرار بخلافت خلفاء گفته‌اند منصب ولايت و وصايت و امامت مخصوص بامير المؤمنين (ع) است ولى سلطنت ظاهرى حق خلفاء بوده تا زمانى كه امير المؤمنين (ع) باين منصب هم رسيد و هر چهار مقام از آن او گشت معلوم ميشود همين معذرت و حيله را در پيشگاه الهى هم بكار ميبرند و بنابر اين ظاهرا دروغ هم نگفته‌اند براى آنكه كسى را در ولايت با آنحضرت شريك نكرده‌اند نهايت آنكه با وجود ولى و وصى و امام معتقد شده‌اند كه حقا بايد زمام امور دين و دنياى مردم در كف غير باشد كه حقوق مسلمانان و احكام اسلام را تضييع نمايند و امام و ولى و وصى بايد مطيع آنها باشد و جرئت اظهار حق را نداشته باشد پناه ميبريم بخدا

جلد 2 صفحه 309

از وساوس شيطان ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ لَم‌ تَكُن‌ فِتنَتُهُم‌ إِلاّ أَن‌ قالُوا وَ اللّه‌ِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِين‌َ «23»

‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ نبود فتنه‌ اينها مگر اينكه‌ گفتند قسم‌ بخداوند پروردگار ‌ما ‌که‌ ‌ما مشرك‌ نبوديم‌.

‌در‌ باب‌ قرائت‌ قرّاء مختلف‌ قرائت‌ كردند ‌در‌ كلمه‌ فتنتهم‌ ‌که‌ بضم‌ تاء ‌است‌ ‌ يا ‌ بفتح‌ ‌آن‌ و ‌در‌ كلمه‌ ربّنا ‌که‌ بكسر باء ‌است‌ ‌ يا ‌ بفتح‌ باء و ‌هر‌ كدام‌ حجة اقامه‌ كردند ‌بر‌ قرائت‌ ‌خود‌ لكن‌ چون‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ معتبر سياهي‌ قرآن‌ ‌است‌ و ‌بر‌ خلاف‌ سياهي‌ اجتهاد مقابل‌ نص‌ ‌است‌ ‌بر‌ طبق‌ سياهي‌ تفسير ميكنيم‌: فتنتهم‌ بضم‌ تاء و ربّنا بكسر باء.

ثم‌ّ ‌يعني‌ ‌پس‌ ‌از‌ سؤال‌ ‌از‌ مشركين‌ ‌که‌ كجايند شركاء ‌شما‌ اينها ‌در‌ مقام‌ جواب‌ و عذرخواهي‌ و بيزاري‌ ‌از‌ شركاء برميآيند لَم‌ تَكُن‌ فِتنَتُهُم‌ فتنتهم‌ اسم‌ ‌لم‌ تكن‌ و تعبير بتأنيث‌ ‌براي‌ تأنيث‌ لفظي‌ فتنة و فتنة ‌در‌ قرآن‌ ‌در‌ مواردي‌ استعمال‌ ‌شده‌ بمعني‌ اختبار و امتحان‌ بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ الم‌ أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ الاية عنكبوت‌ ‌آيه‌ 1 و 2 و بمعني‌ محنت‌ و عذاب‌ إِن‌َّ الَّذِين‌َ فَتَنُوا المُؤمِنِين‌َ ‌يعني‌ اذيت‌ و عذاب‌ ميكنند مؤمنين‌ ‌را‌، بروج‌ ‌آيه‌ 10. و بمعناي‌ بلاء و مصيبت‌ أَنَّما أَموالُكُم‌ وَ أَولادُكُم‌ فِتنَةٌ انفال‌ ‌آيه‌ 28 ‌يعني‌ البلاء، و بمعني‌ فساد وَ قاتِلُوهُم‌ حَتّي‌ لا تَكُون‌َ فِتنَةٌ انفال‌ ‌آيه‌ 40

جلد 7 - صفحه 35

40 بمعني‌ فساد و ‌غير‌ اينها و ‌در‌ اينجا بمعني‌ كار زشت‌ و قبيح‌ ‌است‌ زيرا زشت‌تر ‌از‌ ‌اينکه‌ چه‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ مدّتي‌ ‌در‌ شرك‌ زيست‌ كنند و ‌در‌ قيامت‌ ‌در‌ محضر علام‌ الغيوب‌ قسم‌ و اللّه‌ بخورند ‌که‌ ‌ما مشرك‌ نبوديم‌ باصطلاح‌ عذر بدتر ‌از‌ گناه‌ إِلّا أَن‌ قالُوا وَ اللّه‌ِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِين‌َ و تعبير بربّنا بيان‌ و اللّه‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ پروردگار ‌ما منحصر باللّه‌ ‌است‌ ‌که‌ رب‌ّ ديگر نداشته‌ و نداشتيم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 23)

آنها در بهت و حیرت و وحشت عجیبی فرو می روند «سپس پاسخی در برابر این سؤال ندارند جز این که سوگند یاد کنند، می گویند به خداوندی که پروردگار ماست قسم، ما هیچ گاه مشرک نبودیم» به گمان این که در آنجا نیز می توان حقایق را انکار کرد» (ثُمَّ لَم تَکن فِتنَتُهُم إِلّا أَن قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما کنّا مُشرِکینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع