آیه 16 سوره حجر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<15 آیه 16 سوره حجر 17>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و همانا ما در آسمان کاخهای بلند برافراشتیم و بر چشم بینایان عالم آن کاخها را به زیب و زیور بیاراستیم.

به راستی که ما در آسمان، برج هایی قرار دادیم و آن را برای بینندگان [به شکل صورت های فلکی] آراستیم.

و به يقين، ما در آسمان بُرجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم.

و هرآينه در آسمان برجهايى آفريديم و براى بينندگانشان بياراستيم.

ما در آسمان برجهایی قرار دادیم؛ و آن را برای بینندگان آراستیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We have appointed houses in the sky and adorned them for the onlookers,

And certainly We have made strongholds in the heaven and We have made it fair seeming to the beholders.

And verily in the heaven we have set mansions of the stars, and We have beautified it for beholders.

It is We Who have set out the zodiacal signs in the heavens, and made them fair-seeming to (all) beholders;

معانی کلمات آیه

بروجا: برج آشكار شدن. «تبرجت المرأة»: زن زينت خود را آشكار كرد . بروج سه بار در قرآن آمده است . مراد از آن ، ستارگان است كه به علّت آشكار بودن ، بروج ناميده شده ‏اند . زمخشرى و غير او از مفسران گفته ‏اند: بروج ستارگان بزرگ و درخشنده ‏اند . بروج دوازده گانه يونانى، چيزهاى اعتبارى هستند. مراد قرآن، غير از آنهاست (قاموس قرآن- برج).[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ «16»

و همانا ما در آسمان برج‌هايى قرار داديم وآن را براى بينندگان زينت داديم.

نکته ها

«بروج» جمع «برج» در اصل به معناى ظهور است و به زنى كه زينت خود را ظاهر مى‌كند، مى‌گويند: «تبرجت المرئة» و به قصر و كاخ و ساختمان‌هاى بلند كه جلوه‌اى خاص‌

جلد 4 - صفحه 448

دارد برج گفته مى‌شود و در اين آيه كرات آسمانى يا منازل آنها به برج تشبيه شده است.

از گردش زمين به دور خورشيد، دائره‌اى فرضى به نام «منطقة البروج» تشكيل مى‌شود.

اين دايره را دوازده قسمت نموده‌اند كه مطابق هر قسمتى ستارگانى قرار مى‌گيرند وبه تناسب شكل آن، مجموعه‌اى از ستارگان به آن نامگذارى شده است. در فارسى به نام‌هاى فروردين، ارديبهشت، خرداد، ... و در عربى به نام حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو و حوت مى‌باشد.

پیام ها

1- كرات آسمانى وحركت آنها در مدارهاى گوناگون، يكى از آثار توحيد و خداشناسى است. «لَقَدْ جَعَلْنا»

2- آفريده‌هاى آسمانى نيز حادث هستند. «جَعَلْنا»

3- زينت وزيبايى، يك اصل در آفرينش است كه خداوند در خلقت آسمان‌ها آن را رعايت نموده است. «زَيَّنَّاها»

4- آسمان نيز همچون زمين، براى انسان آفريده شده است. «لِلنَّاظِرِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ «16»

بعد از آن به جهت مزيت و احتجاج بر اهل شرك و عناد، بيان ادله توحيد را مى‌فرمايد:

وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً: و هر آينه بتحقيق ما آفريديم و قرار داديم در آسمانها برجهاى دوازده‌گانه به هيئت و صفات و خواص مختلفه كه منازل شمس و آنچه در آن است از عجائب حكمت، زيرا سير آفتاب در اين دوازده برج، و شكى نيست كه مصالح عالم سفلى مربوط است به آن، پس دال است بر صانع قديم حكيم؛ يا مراد منازل قمر آن هم در سير، و حركتش آثار قدرت سبحانى را شاهد بزرگى است؛ يا مراد بروج كواكبند و به سبب ظهورش برج ناميده شده، چنانچه قمى صافى- از حضرت باقر بروج كواكب و بروج بهار و تابستان، حمل و ثور و جوزا و سرطان و اسد و سنبله، و بروج پائيز و زمستان، ميزان و عقرب و قوس و جدى و دلو و حوت.

«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 331.

جلد 7 - صفحه 91

تبصره: بروج تعلق به آفتاب، و منازل تعلق به ماه دارد، حكمت آفريدگار تعالى در تقرير بروج بى‌نهايت. بطور اجمال آنكه: مصلحت عالم سفلى، منوط به چهار فصل، لا جرم حق تعالى مدار آفتاب را مايل كرد از منطقه فلك اعظم، و اين دو دايره متقاطع شدند بر دو نقطه: يكى اول حمل، و دوم اول ميزان، و دو نقطه ديگر پديد آورد كه غايت بعد اين دو دايره بود: يكى اول سرطان، و ديگر اول جدى، و لذا فلك به چهار قسم منقسم، و چهار فصل توليد شد، و هر فصلى به اعتبار اول و وسط و آخر به سه تقسيم، بدين سبب فلك دوازده تقسيم و هر يك را برجى ناميدند، و از غرايب آنكه طبايع بروج در حرارت و برودت چنان آفريد كه يكى گرم و دومى سرد، مثلا حمل گرم و ثور سرد، همچنين تا به آخر، و ايضا در يبوست و رطوبت قسمى مقرر فرمود كه دو خشك باشند و دو تر، به همين ترتيب تا آخر و حرارت و برودت دو كيفيتند در تأثير قوى و در تأثر ضعيف و يبوست و رطوبت به عكس ميباشند، لذا حكما گويند:

حرارت و برودت از كيفيات فاعله، و يبوست و رطوبت از كيفيات منفعله، زهى حكمت بالغه سبحانى كه عقول از تدبيرش متحير است.

وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ‌: و زينت داديم آسمان را به نيّرين و ساير كواكب براى نظركنندگان كه به عبرت در آنها نظر و بر قدرت مبدع و وحدانيت صانع آن استدلال نمايند، از خلقت و كيفيت و نورانيت و سير و حركت و غروب و طلوع و قرب و بعد هر يك كه هر قسمت را داستانى است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ «16» وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «17» إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ «18» وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ «19» وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ «20»

ترجمه‌

و بتحقيق قرار داديم در آسمان برجهائى و زينت داديم آنرا براى نظر كنندگان‌

و نگاه داشتيم آنرا از هر شيطان رانده شده‌

مگر آنكه بدزدى ربايد سخن شنيده شده را پس از پى در آيد او را شعله آتشى آشكار

و زمين را ممتدّ نموديم آنرا و افكنديم در آن كوههاى استوار و رويانيديم در آن از هر چيز مقدّرى‌

و آماده نموديم براى شما در آن وسائل معاش را و كسانيرا كه نيستيد آنانرا روزى دهندگان.

تفسير

خداوند بروج دوازده گانه را در آسمان قرار داد براى ترتيب و تنظيم امور بندگان در بهار و تابستان و پائيز و زمستان و آنها حمل است و ثور و جوزا و سرطان و اسد و سنبله و ميزان و عقرب و قوس و جدى و دلو و حوت چنانچه در مجمع‌

جلد 3 صفحه 247

از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و ظاهر است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد كواكبند و شايد مراد كواكب و ستاره‌هائى باشد كه بروج دوازده گانه بشكل آنها تشكيل ميگردد كه همان دوازده صورت نام برده است و در علم هيئت ذكر شده و بنابراين اختلافى بين دو روايت نيست و برج در لغت بمعناى كوشك و قلعه و قصر است و باين مناسبت بر منازل آفتاب و ماه اطلاق شده و چون مشتق از تبرّج بمعناى ظهور است اطلاق آن بر ستاره بى‌مناسبت نيست و آفتاب در مدت يك سال در اين دوازده برج سير ميكند و فصول اربعه از آن پيدا ميشود و امور بشر بآن مرتّب ميگردد و خداوند زينت داده است آن بروج يا آسمانرا بستاره‌هاى درخشان براى نظر كنندگان كه از آن منظره لذّت برند و در آن تفكّر و تدبر نمايند و عبرت گيرند و معترف بعظمت صانع شوند و حفظ فرموده است آنرا از دسترس و دستبرد شياطين انسى و جنى كه نتوانند در آن تصرفى نمايند و از اسرار و اخبار آن مطّلع شوند مگر باين اندازه كه نزديك بآن شوند و استراق سمع نمايند يعنى مخفيانه گوش دهند براى تحصيل خبرى و بفوريّت رانده شوند بوسيله شعله آتش جهنده‌اى كه آنانرا تعقيب كند و بسوزاند چنانچه در آسمان مشهود ميشود كه گاهى در شب جسمى نورانى بسرعت مانند تير از نقطه‌اى بنقطه‌اى حركت ميكند كه شهاب مبين و راننده شياطين عبارت از آنست و گاهى شهاب بر ستاره و نيزه اطلاق ميشود براى برقشان و اينجا مراد شعله آتش و تير شهاب سوزان است در مجالس از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان در آسمانها راه داشت تا زمان ولادت حضرت عيسى كه از سه آسمان ممنوع شد و چون پيغمبر ما متولّد شد از همه آسمانها ممنوع گرديد و بوسيله ستاره‌ها شياطين از آسمانها رانده شدند قريش گفتند اين قيامتى است كه اهل كتاب مذاكره آنرا ميكردند عمرو بن اميّه كه در فال زدن ماهرترين اهل آنزمان بود گفت نگاه كنيد اگر ستاره‌هائى كه راهنمايند و زمستان و تابستان بآنها شناخته ميشود از جاى خود حركت ميكنند همه چيز بهلاكت خواهد رسيد و اگر آن ستاره‌ها بجاى خودشان بر قرارند و غير آنها حركت ميكند امر تازه‌اى واقع خواهد شد و قمّى ره فرموده كه شياطين بآسمان صعود مينمودند و تجسّس از اوضاع آن ميكردند تا زمان ولادت حضرت ختمى مرتبت و در مكّه يهودى‌اى بود يوسف نام چون ستاره‌ها را ديد

جلد 3 صفحه 248

در آسمان حركت ميكنند رفت در مجلس قريش و گفت آيا امشب در قبيله شما طفلى متولّد شده گفتند خير گفت خلاف گفتيد بتورية قسم كه متولّد شده در همچو شبى خاتم پيغمبران و افضل ايشان و اين مولود همانستكه يافتيم ما او را در كتابهامان كه چون ولادت يابد شياطين بوسيله ستاره‌ها از صعود بآسمان ممنوع شوند پس هر يك از اهل آن مجلس بمنزل خود رفتند و از عيالشان پرسيدند و جواب شنيدند كه خداوند فرزندى بعبد اللّه بن عبد المطلب كرامت فرموده است. و خداوند پهن فرمود زمين را و امتداد داد آنرا براى سكونت بنى آدم و حيوانات و در ساختمان آن افكند و قرار داد كوهها را براى استحكام و استقرار آن و رويانيد در آنزمين داراى كوه از هر گياهى بمقدار كافى و لازم براى معاش اهل آن بر وفق مصلحت و حكمت و از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه خداوند تعالى رويانيد در كوهها طلا و نقره و جواهر و روى و مس و آهن و ارزيز و سنگ سرمه و زرنيخ و امثال آنها را كه فروخته نشوند جز بوزن و بنابراين اختصاص موزون بذكر شايد بملاحظه اهميّت اجناس موزونه باشد و شايد بملاحظه آن باشد كه اصل در كيل وزن است چون تعيين وزن را براى سهولت بكيل ميكنند مثلا ميگويند اين پيمانه يك من است و ميسنجند متاع را بكيل نمودن و محتمل است مراد از موزون مستحسن و مطبوع و مرغوب باشد كه مناسب با معناى اوّل است و قرار داد خداوند براى بنى آدم در زمين موجبات تعيش و زندگى را از مأكولات و مشروبات و ملبوسات و نيز خلق فرمود براى ايشان كسانيرا كه روزى آنها را خودشان نميدهند بلكه خدا ميدهد و ايشان از آنها بهره‌مند ميشوند از قبيل عيال و اولاد و خدم و حشم و مماليك و حيوانات كه تمام آنها براى انتفاع بشر خلق شده‌اند و ايشان تصوّر ميكنند كه روزى آنها را خودشان ميدهند با آنكه تصوّرى باطل و خيال محال است و ذكر كلمه من براى تغليب جانب عقلاء و افراد ضمير بملاحظه لفظ است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد جَعَلنا فِي‌ السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنّاها لِلنّاظِرِين‌َ «16»

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ ‌ما قرار داديم‌ ‌در‌ آسمان‌ برجهايي‌ و زينت‌ داديم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ نظر كنندگان‌ دائره‌هايي‌ ‌که‌ كره‌ زمين‌ دور كره‌ شمس‌ ‌در‌ يك‌ سال‌ شمسي‌ سير ميكند منطقة البروج‌ نامند و ‌اينکه‌ دائره‌ ‌را‌ بدوازده‌ قسمت‌ تقسيم‌ نمودند و مطابق‌ ‌هر‌ قسمتي‌ كواكب‌ و ستاره‌ها و كرات‌ جويه‌ خداوند قرار داده‌ ‌که‌ ‌هر‌ قسمتي‌ ستاره‌ها بيك‌ شكلي‌ هستند ‌که‌ ‌آن‌ قسمت‌ ‌را‌ برج‌ مينامند ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ ماهي‌ يك‌ برج‌ طي‌ ميكند و ‌در‌

جلد 12 - صفحه 18

لسان‌ عرب‌ ‌هر‌ برجي‌ ‌را‌ نامي‌ نهاده‌اند بمناسبت‌ شباهت‌ ستارگاني‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ برج‌ نمايانست‌، حمل‌ ثور جوزا سرطان‌ اسد سنبله‌ ميزان‌ عقرب‌ قوس‌ جدي‌ دلو حوت‌.

و ‌در‌ لسان‌ فرس‌ فروردين‌ ارديبهشت‌ خرداد تير مرداد شهريور مهر آبان‌ آذر دي‌ بهمن‌ اسفند ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ميفرمايد: وَ لَقَد جَعَلنا فِي‌ السَّماءِ مراد طبقه‌ بالا ‌از‌ فضاء عالم‌ ‌است‌ ‌که‌ هفت‌ طبقه‌ ‌است‌ و لذا سماوات‌ سبع‌ مينامند نه‌ آنكه‌ حكماء قديم‌ گفتند ‌که‌ جسم‌ ضخيم‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌هر‌ يك‌ طبقه‌ ستاره‌ايست‌ كوبيده‌ شد ‌در‌ ‌آن‌ قمر عطارد زهره‌ شمس‌ مرّيخ‌ مشتري‌ زحل‌ و بقيه‌ ستاره‌ها ‌را‌ ‌در‌ فلك‌ هشتم‌ دانسته‌ ‌که‌ فلك‌ ثوابت‌ نام‌ نهاده‌ و گفتند مراد ‌از‌ كرسي‌ ‌اينکه‌ فلك‌ ‌است‌ و فوق‌ ‌آن‌ فلك‌ نهم‌ ‌که‌ گفتند فلك‌ اطلس‌ و ‌غير‌ كوكب‌ ‌است‌ و مراد ‌از‌ عرش‌ اينست‌ لكن‌ تمام‌ ‌اينکه‌ كواكب‌ ‌در‌ طبقه‌ اولي‌ ‌است‌ بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِب‌ِ و الصافات‌ ‌آيه‌ 6 وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابِيح‌َ فصلت‌ ‌آيه‌ 11 (بروجا) ‌که‌ دوازده‌ برج‌ ‌است‌ (وَ زَيَّنّاها) ستارگاني‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ بروج‌ نمايانند و مشاهده‌ ميشوند (لِلنّاظِرِين‌َ) تمام‌ افراد روي‌ كره‌ زمين‌ ‌از‌ مشرق‌ عالم‌ ‌تا‌ مغرب‌ ‌از‌ جنوب‌ ‌تا‌ شمال‌.

(تنبيه‌) ‌اينکه‌ ستارگان‌ فقط ‌براي‌ زينت‌ جعل‌ نشده‌، بلكه‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌آنها‌ فوائد بسيار دارند ‌که‌ جز خداوند كسي‌ پي‌ بجميع‌ فوائد ‌آنها‌ نبرده‌ فقط بعض‌ ‌آنها‌ ‌را‌ استفاده‌ كرده‌اند و تمام‌ اينها ‌را‌ ‌براي‌ بشر خلق‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ بسياري‌ تصريح‌ فرموده‌ ‌که‌ آنچه‌ ‌در‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌شما‌ خلق‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 16)- شیاطین با شهاب رانده می‌شوند! این آیه به بعد اشاره به گوشه‌ای از نظام آفرینش به عنوان دلیلی بر توحید و شناخت خداست و بحثهایی را که در زمینه قرآن و نبوت در آیات گذشته آمد تکمیل می‌کند.

نخست می‌گوید: «ما در آسمان برجهایی قرار دادیم» (وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً).

هنگامی که ما از کره زمین به ماه و خورشید نگاه می‌کنیم در هر فصل و موقعی از سال آنها را در مقابل یکی از صورتهای فلکی (صورتهای فلکی مجموعه ستارگانی است که شکل خاصی را به خود گرفته‌اند) می‌بینیم و می‌گوییم خورشید مثلا در برج حمل یا ثور یا میزان و عقرب و قوس است.

سپس اضافه می‌کند: «ما آن (آسمان و این صورتهای فلکی) را برای بینندگان زینت بخشیدیم» (وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع