آیه 15 سوره غافر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ

مشاهده آیه در سوره


<<14 آیه 15 سوره غافر 16>>
سوره : سوره غافر (40)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

که او دارای شئون و مراتب رفیع و صاحب عرش (عظیم) است، روح (همان فرشته جان بخش) را از امر خود بر هر که از بندگانش بخواهد می‌فرستد تا خلق را از روز ملاقات (ثواب و عقاب) بترساند.

بالا برنده درجات و صاحب عرش است، روح را [که فرشته وحی است] به فرمانش به هر کس از بندگانش که بخواهد القا می کند تا مردم را از روز ملاقات [که روز رستاخیز است] بیم دهد.

بالابرنده درجات، خداوند عرش، به هر كس از بندگانش كه خواهد آن روح [=فرشته‌] را، به فرمان خويش مى‌فرستد، تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند.

فرابرنده درجات، صاحب عرش كه بر هر يك از بندگانش كه بخواهد به فرمان خود وحى مى‌فرستد تا مردم را از روز قيامت بترساند.

او درجات (بندگان صالح) را بالا می‌برد، او صاحب عرش است، روح (مقدّس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء می‌کند تا (مردم را) از روز ملاقات [= روز رستاخیز] بیم دهد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Raiser of ranks, Lord of the Throne, He casts the Spirit of His command upon whomever of His servants that He wishes, that he may warn [people] of the Day of Encounter.

Possessor of the highest rank, Lord of power: He makes the inspiration to light by His command upon whom He pleases of His servants, that he may warn (men) of the day of meeting.

The Exalter of Ranks, the Lord of the Throne. He causeth the Spirit of His command upon whom He will of His slaves, that He may warn of the Day of Meeting,

Raised high above ranks (or degrees), (He is) the Lord of the Throne (of Authority): by His Command doth He send the Spirit (of inspiration) to any of His servants he pleases, that it may warn (men) of the Day of Mutual Meeting,-

معانی کلمات آیه

  • رفيع: بالا برنده. مثل رافع: و نيز به معنى مرفوع آيد.
  • تلاق: ملاقات كردن. يَوْمَ التَّلاقِ‏: روز ملاقات.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»

او داراى درجات رفيع (و) صاحب عرش است، (و) از طرف خود فرشته‌ى وحى (روح الامين) را بر هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‌فرستد تا مردم را از روز ملاقات (و قيامت) بترساند.

يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‌ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‌ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16»

روزى كه مردم ظاهر و آشكارند و هيچ چيز از آنان بر خداوند پنهان نيست. (در آن روز ندا آيد:) امروز حكومت براى كيست؟ (و پاسخ آيد:) براى خداوند يكتاى قهّار.

نکته ها

رفعت و بزرگى دو نوع است:

الف) مكانى، نظير آيه‌ى‌ «يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ» «1» كه بالا بردن پايه‌هاى كعبه، مكانى است.

ب) مقامى، نظير يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... دَرَجاتٍ‌ «2»

«1». بقره، 127.

«2». مجادله، 58.

جلد 8 - صفحه 230

«رَفِيعُ الدَّرَجاتِ» را دو گونه مى‌توان معنا كرد:

يكى آنكه خداوند داراى درجات و منزلت بلند و برترين مقام است،

ديگر آنكه خداوند درجات مردم را بر حسب لياقت آنان بالا مى‌برد، نظير آيه‌ «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» و آيه‌ «رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ» «1» كه به معناى آن است كه خداوند بعضى را بر بعضى به خاطر عملكردى كه دارند برترى مى‌دهد.

مراد از روح، يا خود وحى است كه سبب حيات معنوى جامعه مى‌شود و يا فرشته‌ى مأمور وحى. در موارد ديگر مى‌خوانيم: «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» «2» و «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا» «3»

از اينكه قرآن و وحى به روح نامگذارى شده است، «يُلْقِي الرُّوحَ» معلوم مى‌شود كه وحى سبب حيات مردم است و پيامبران مردم را براى حيات معنوى دعوت مى‌كنند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»

امام صادق عليه السلام فرمود: روز قيامت روز ملاقات اهل آسمان‌ها با اهل زمين است. «5»

فرستنده‌ى وحى، خداوندِ صاحب عرش است.

گيرنده‌ى وحى، بندگان خالصى هستند كه خداى حكيم بر مى‌گزيند. «مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ»

هدف و موضوع وحى، هشدار است. «لِيُنْذِرَ»

واسطه‌ى وحى، فرشته‌اى مخصوص است. «يُلْقِي الرُّوحَ»

در روايات مى‌خوانيم: سؤالِ‌ «لِمَنِ الْمُلْكُ» از سوى خداوند و پاسخِ‌ «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» از سوى انبيا و اولياى الهى است. «6» بروز و ظهور مردم در قيامت و حضور آنان در پيشگاه الهى به صورتى كه هيچ نقطه‌ى ابهامى براى قضاوت عادلانه باقى نگذارد، به خاطر امورى است:

الف) هموار شدن زمين و حذف كوه‌ها. «قاعاً صَفْصَفاً» «7»

«1» انعام 165

«2» شورى 52

«3» نحل 2

«4» انفال 24

«5» تفسير نورالثقلين‌

«6» تفسير الميزان‌

«7» طه 106

جلد 8 - صفحه 231

ب) خروج همه از قبرها. «وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ» «2»، «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» «3»

ج) گشوده شدن نامه‌ى اعمال. «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» «4»

د) تجسم اعمال. «يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ» «5»

ه) كشف مسايل مخفى. «بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ» «6»

و) گواهى اعضاى بدن. «تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ» «7»

پیام ها

1- خداوند، انسان‌هاى لايق را به كمال مى‌رساند. «رَفِيعُ الدَّرَجاتِ»

2- اخلاص، زمينه‌ى ارتقاى درجه است. مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ‌ ... رَفِيعُ الدَّرَجاتِ‌

3- اعطاى درجات از سوى حاكم مطلق جهان ارزش دارد. «رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ»

4- نزول وحى توسط فرشته‌ى مخصوص، با اراده‌ى خداست. «مِنْ أَمْرِهِ»

5- گزينش پيامبران براى دريافت وحى وابسته به اراده اوست. «مَنْ يَشاءُ»

6- شرط دريافت وحى، بندگى خداست. «مِنْ عِبادِهِ»

7- وظيفه اصلى پيامبران، انذار است. «لِيُنْذِرَ»

8- قيامت روز ملاقات است. «يَوْمَ التَّلاقِ» (ملاقات با پروردگار. «مُلاقُوا رَبِّهِمْ» «8»)*

9- آشنا شدن مردم با معاد و باور داشتن آن از اهداف نزول وحى است. يُلْقِي الرُّوحَ‌ ... لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ‌

«2». انفطار، 4.

«3». زلزله، 2.

«4». تكوير، 10.

«5». نباء، 40.

«6». انعام، 28.

«7». يس، 65.

«8». هود، 29.

جلد 8 - صفحه 232

10- روز قيامت تمام اسرار و حقايق مردم كشف مى‌شود و جايى براى انكار باقى نمى‌ماند. «هُمْ بارِزُونَ»

11- در قيامت، نژاد و زبان و قبيله و مقام و سرمايه و همه‌ى چيزها محو مى‌شود و تنها انسانيّت مطرح است. «هُمْ بارِزُونَ»

12- در قيامت قدرت و علم و قهاريّت خداوند براى همه ملموس است و همه به آن اعتراف مى‌كنند. ... لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ

13- قدرت، در سايه‌ى وحدت است. «الْواحِدِ الْقَهَّارِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»

رَفِيعُ الدَّرَجاتِ‌: بلند كننده درجه‌هاى بندگان است از ملائكه و انبياء و اولياء و ساير اهل ايمان. و شبهه‌اى نيست كه علوّ درجه بقدر معرفت و طاعت باشد، هر چند عبادت بيشتر باشد درجه رفيعتر خواهد بود، لذا درجات انبياء بر اولياء و اولياء بر مؤمنان مقدم، و مؤمنان نسبت بهم به حسب ايمان تفاوت دارند: ذُو الْعَرْشِ‌: صاحب عرش عظيم و خالق آن.

تنبيه:

تخصيص اين دو صفت كه به ذكر، تنبيه است بر صمديت او سبحانه از حيثيت معقول و محسوس، كه دلالت دارد بر تفرد سبحانه در الوهيت، زيرا هر كه درجات كمال او بر وجهى باشد كه عقول از ادراك آن عاجز و رفع مراتب و نصب مقامات جميع مخلوقات در تحت قدرت او باشد و عرش كه اصل عالم جسمانى است در قبضه اقتدار او، پس چگونه غير مى‌تواند با او شريك باشد حقيقتا، و البته عقل سليم ابا خواهد داشت.

بعد از تقرير توحيد تمهيد نبوت را فرمايد: يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ‌: او القا نمايد وحى را از فرمان خود «تسميه آن به روح به جهت آنكه سبب حيات قلب دين است، چنانچه روح سبب حيات بدن است». عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ‌: القا نمايد وحى را به هر كه خواهد از بندگان خود. نزد بعضى مراد از روح قرآن و يا

جلد 11 - صفحه 290

جبرئيل است، بهر تقدير فرمايد منصب و رسالت را خدا عطا فرمايد به هر كه خواهد از اهل استحقاق، لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ‌: تا بترساند آن رسول به وحى الهى مردمان را از روز ملاقات، يعنى روزى كه ارواح با اجساد ملاقات كنند، يا خلق اولين و آخرين با هم جمع شوند، يا معبودان با عابدان، يا مظلومان با ظالمان جمع، يا هر عاملى با عمل خود ملاقات.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‌ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ «11» ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ «12» هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ «13» فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «14» رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»

يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‌ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‌ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16» الْيَوْمَ تُجْزى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «17»

ترجمه‌

گفتند پروردگارا ميراندى ما را دوبار و زنده گرداندى ما را دوبار پس اعتراف كرديم بگناهانمان پس آيا بسوى بيرون رفتن راهى هست‌

اين براى آنست كه چون خوانده ميشد خدا بتنهائى كفر ميورزيديد و اگر شرك آورده ميشد باو ميگرويديد پس حكم براى خداى بلند مرتبه بزرگ است‌

او است كسيكه مينمايد بشما آيتهايش را و ميفرستد براى شما از آسمان روزى را و پند نميگيرد مگر كسيكه بازگشت مينمايد

پس بخوانيد خدا را با آنكه خالص كنندگان باشيد براى او دين را و اگر چه ناخوش داشته باشند كافران‌

او بلند كننده رتبه‌ها داراى مقرّ سلطنت است القاء ميكند روان را از امر خود بر هر كه ميخواهد از بندگانش تا بيم دهد از روز ملاقات‌

روز كه آنان ظاهر شوندگانند پوشيده نميباشد بر خدا از آنان چيزى براى كيست پادشاهى آنروز براى خداوند يكتاى داراى قهر و غلبه است‌

آنروز جزا داده ميشود هر كس بآنچه كسب كرد نيست ستمى در آنروز همانا خداوند زود حساب است.

تفسير

خداوند سبحان نقل فرموده كلام كفار سابق الذّكر را بعد از ورود

جلد 4 صفحه 519

در جهنّم كه عرضه ميدارند پروردگارا دو مرتبه ما را ميراندى يكمرتبه در دنيا و يكمرتبه در قبر و دو مرتبه زنده نمودى يكمرتبه در قبر و يكمرتبه در قيامت چون براى سؤال قبر مردم زنده ميشوند و بعد از آن ميميرند و پس از اين اظهار اقرار مينمايند بگناهان خودشان و از خداوند درخواست مينمايند كه آنها را از جهنّم اخراج فرمايد و بدنيا برگرداند تا مردمان خوبى شوند ولى افسوس كه ديگر محلّى براى اجابت اين درخواست باقى نمانده چون دنيا تمام شده و نوبت بآخرت رسيده لذا خداوند از جواب آنها صرف نظر فرموده بيان تقصيرشان را ميفرمايد كه اين عذاب شما براى آنستكه وقتى پيغمبر فرمود بگوئيد خدائى نيست جز خداى يگانه قبول ننموديد و منكر شديد و وقتى شياطين جنّى و انسى براى شما معبودهاى باطل را يادآورى مينمودند تصديق ميكرديد و امروز حكم و فصل خصومت و تميز بين حق و باطل با خداوند بلند مرتبه‌ئى است كه احدى بمرتبه او نميرسد و بزرگ است بقدريكه بوصف نميگنجد و حكم فرموده بخلود شما در جهنّم و شريك و عديل و معارضى ندارد كه بتواند حكم او را تغيير دهد و پس از اين مقال خداوند متعال دليل توحيد خود را يادآورى فرموده كه آيات و نشانه‌هاى آن در تمام عالم ظاهر و هويدا است و از آن جمله نزول موجبات روزى بندگان است از آسمان و متذكر و متنبّه بوجود خداوند يگانه قادر كريم رحيم نميشود مگر كسيكه از وادى غفلت پاى بيرون نهد و در درياى فكرت غوطه‌ور گردد و رجوع نمايد از خلق بحق تا بشناسد او را و شكر نعمتش را بجا آورد پس بخوانيد خدا را و خالص كنيد دين خود را از شرك براى او اگر چه مخالف رأى و دلخواه كفّار و مشركين باشد و بدانيد كه خداوند مرتبه و درجه بندگانرا هر قدر قابل و لايق باشند بلند ميكند تا ميرساند بمقام قاب قوسين او أدنى و القاء ميكند روح ايمان كامل و مقدّس را از عالم امر كه فوق عالم خلق است بر كسانيكه بخواهد از بندگان خود مانند اوّل شخص عالم امكان و خاندان عظيم الشّأن او چنانچه قمّى ره نقل فرموده آن روح القدس است كه اختصاص به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار دارد براى آنكه بترسانند مردم را از عذاب روز قيامت كه روز ملاقات خلق اولين و آخرين است با يكديگر و روز ملاقات آنها است نتيجه اعمالشانرا و قمّى ره نقل فرموده كه روز ملاقات اهل آسمان و زمين‌

جلد 4 صفحه 520

است با يكديگر و منافات با آنچه ذكر شد ندارد و محتمل است مراد از رفيع الدّرجات بودن خداوند در اعلى درجات جمال و جلال و صفات كمال باشد و مراد از عرش مكرّر ذكر شده است و در روز قيامت تمام مردم از قبرها ظاهر و بارز شوند و تمام اسرار و ضمائرشان آشكار گردد و با زيادى و كثرتى كه دارند كوچكترين چيزى از ذوات و احوال و اعمال و اوصاف آنها بر خدا مخفى و پوشيده نيست و در آنروز تمام قدرتها و سلطنت‌هاى ظاهرى نابود است لذا وقتى از مردم سؤال ميشود كه امروز سلطنت با چه كس است همه يكمرتبه بلسان حال و مقال از صميم قلب جواب ميدهند از آن خداوند يگانه قهّار است و از روايت علوى در توحيد استفاده ميشود كه خدا سؤال ميكند و انبيا و حجج جواب ميدهند و هر كس بجزاى عملش ميرسد و بكسى ظلم نميشود كه از ميزان استحقاقش كمتر اجر ببرد يا بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از خداوند با خودش بتنهائى واقع ميشود و آن بين نفخه اوّل و دوم است كه در بعضى از روايات ذكر شده است‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


رَفِيع‌ُ الدَّرَجات‌ِ ذُو العَرش‌ِ يُلقِي‌ الرُّوح‌َ مِن‌ أَمرِه‌ِ عَلي‌ مَن‌ يَشاءُ مِن‌ عِبادِه‌ِ لِيُنذِرَ يَوم‌َ التَّلاق‌ِ «15»

خدايي‌ ‌که‌ رفيع‌ ‌است‌ اعلي‌ درجات‌ صاحب‌ عرش‌ اعظم‌ ‌است‌ القاء ميشود روح‌ ‌از‌ امر ‌او‌ ‌بر‌ ‌هر‌ ‌که‌ بخواهد ‌از‌ بندگان‌ ‌خود‌ ‌براي‌ اينكه‌ انذار كند بندگان‌ ‌را‌ روزي‌ ‌که‌ تمام‌ ملاقات‌ ميكنند.

رَفِيع‌ُ الدَّرَجات‌ِ رفيع‌ بمعني‌ فاعلي‌ ‌يعني‌ رافع‌ الدّرجات‌ بعضي‌ گفتند

جلد 15 - صفحه 362

«رافع‌ درجات‌ الانبياء و الاولياء و المؤمنين‌» ‌در‌ بهشت‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ باندازه معرفت‌ و تقوي‌ و اعمال‌ صالحه‌ درجات‌ ‌آنها‌ بالا ميرود بعضي‌ گفتند «رافع‌ السّماوات‌» ‌که‌ ‌هر‌ سمائي‌ فوق‌ سماء ديگر ‌است‌ ‌تا‌ كرسي‌ و عرش‌ بعضي‌ گفتند «عالي‌ الصفات‌» ‌است‌ ‌که‌ صفات‌ ‌او‌ علم‌، قدرت‌، حيات‌، ساير صفات‌ كماليه‌ و جماليه‌ ‌الي‌ ‌غير‌ النهايه‌ ‌است‌ و بنظر ميآيد ‌که‌ ‌در‌ همين‌ دنيا درجات‌ انبياء و ائمّه‌، و مؤمنين‌ ‌را‌ بالا ميبرد چنانچه‌ ميفرمايد تِلك‌َ الرُّسُل‌ُ فَضَّلنا بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ، بقره‌ آيه 254 وجود مقدس‌ نبي‌ اكرم‌ افضل‌ ‌از‌ كل‌ّ انبياء ‌بعد‌ ائمه اطهار ‌بعد‌ انبياء اولوا العزم‌ ‌ثم‌ الّا مثل‌ فالامثل‌ سپس‌ علماء ‌اينکه‌ امّت‌ ‌که‌ فرمود

(علماء امّتي‌ كانبياء بني‌ اسرائيل‌

ثم‌ّ المؤمنين‌ بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌).

ذُو العَرش‌ِ ‌که‌ محيط بجميع‌ عوالم‌ ‌است‌ باحاطه قيوميه‌.

يُلقِي‌ الرُّوح‌َ بعضي‌ گفتند روح‌ الامين‌ جبرئيل‌ صاحب‌ وحي‌ الهيست‌ ‌بر‌ انبياء و چنانچه‌ ميفرمايد وَ إِنَّه‌ُ لَتَنزِيل‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ نَزَل‌َ بِه‌ِ الرُّوح‌ُ الأَمِين‌ُ عَلي‌ قَلبِك‌َ لِتَكُون‌َ مِن‌َ المُنذِرِين‌َ‌-‌ شعراء آيه 192 ‌الي‌ 194 بعضي‌ گفتند قرآن‌ و كتب‌ آسمانيست‌ ‌که‌ ‌بر‌ انبياء القاء ‌شده‌ بعضي‌ گفتند نبوت‌ ‌است‌ بهر ‌که‌ مشيّتش‌، تعلق‌ بگيرد بعضي‌ گفتند وحي‌ ‌است‌ و ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) مرويست‌ ‌در‌ ذيل‌ آيه يَوم‌َ يَقُوم‌ُ الرُّوح‌ُ وَ المَلائِكَةُ صَفًّا‌-‌ نبأ آيه 37‌-‌ اينكه‌ روح‌ مخلوقيست‌ اعظم‌ ‌از‌ ملائكه‌ و چندين‌ هزار سر دارد و ‌در‌ ‌هر‌ سري‌ چندين‌ هزار لسان‌ دارد، اقول‌: و ‌لو‌ اينكه‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌از‌ ‌براي‌ روح‌ اطلاقاتي‌ دارد و همچنين‌ ‌در‌ اخبار ‌حتي‌ روح‌ انساني‌ و حيواني‌ و نباتي‌ و جمادي‌ لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ آنچه‌ بنظر نزديكتر ميآيد و اللّه‌ العالم‌ اينكه‌ مقام‌ نبوّت‌ و رسالت‌ و ولاية و امامت‌، و وصايت‌ ‌است‌ و معني‌ القاء جعل‌ ‌است‌ و موافق‌ مفاد ‌آيه‌ شريفه‌ اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ حَيث‌ُ يَجعَل‌ُ رِسالَتَه‌ُ‌-‌ انعام‌ آيه 124 ‌که‌ جعل‌ نبوت‌ و رسالت‌ و امامت‌ باختيار ناس‌ نيست‌ ‌خدا‌ ميداند كي‌ لياقت‌ ‌اينکه‌ نوع‌ مناصب‌ ‌را‌ دارد.

مِن‌ أَمرِه‌ِ امر الهي‌ همان‌ جعل‌ ‌است‌.

جلد 15 - صفحه 363

عَلي‌ مَن‌ يَشاءُ مِن‌ عِبادِه‌ِ ‌هر‌ ‌که‌ لياقت‌ داشته‌ ‌باشد‌.

لِيُنذِرَ يَوم‌َ التَّلاق‌ِ ‌که‌ جميع‌ ملائكه‌ و جن‌ّ و انس‌ حتّي‌ حيوانات‌ و وحوش‌ مجتمع‌ ميشوند و يكديگر ‌را‌ ملاقات‌ ميكنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 15)- این آیه خدا را با چند وصف مهم از اوصافش توصیف کرده، می‌گوید: «او درجات (بندگان صالح) را بالا می‌برد» (رَفِیعُ الدَّرَجاتِ).

او در علمش بلند مرتبه است، و در قدرتش نیز بلند مرتبه، تمام اوصاف کمال و جمالش آن قدر مرتفع و بالاست که همای بلند پرواز و دانش بشری هرگز به اوج آن نمی‌رسد.

سپس می‌افزاید: «او صاحب عرش است» (ذُو الْعَرْشِ).

سر تا سر عالم هستی تحت قدرت و حکومت اوست.

ج4، ص260

در سومین توصیف می‌گوید: «روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کسی از بندگانش که بخواهد القاء می‌کند» (یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).

این روح همان قرآن و مقام نبوت و وحی است که مایه حیات دلها و همانند روح در پیکر انسانی است.

جالب این که در آیات پیشین سخن از نزول باران و ارزاق جسمانی در میان بود و در اینجا سخن از نزول وحی و رزق روحانی است.

اکنون ببینیم هدف از القای «روح القدس» بر پیامبران چیست؟ و آنها این راه پر نشیب و فراز و طولانی و پر مشقت را برای چه هدفی تعقیب می‌کنند؟

در آخرین جمله آیه به این سؤال پاسخ داده شده، می‌گوید: «هدف این است «تا (مردم را) از روز ملاقات [روز رستاخیز] بیم دهد»! (لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ).

روزی که بندگان با پروردگارشان از طریق شهود باطنی ملاقات می‌کنند.

روزی که گذشتگان و آیندگان همه با هم تلاقی دارند.

روز ملاقات پیشوایان حق و باطل با پیروانشان.

روز لقای مستضعفین و مستکبرین و ملاقات ظالم و مظلوم.

روز دیدار انسانها و فرشتگان.

و بالأخره روز تلاقی انسان با اعمال و گفتار و کردارش و با دادگاه عدل خداوند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص344

منابع